جمعه، بهمن ۰۷، ۱۳۹۰

امام رضا (ع)؛ قبله‌ي هفتم

پرسش :
به نام خداوند بخشنده و مهربان. سلام عليکم بما صبرتم. لطفاً بفرماييد چرا به امام رضا (ع) قبله هفتم مي‌گويند؟

پاسخ:

قبله آن است که همه‌ي خلق نه‌تنها بايد رو به سوي آن داشته باشند، بلکه دانسته يا نادانسته رو به سوي آن دارند و چون همه‌ي خلق رو به سوي توحيد دارند و به سوي آن در حرکتند (اليه راجعون، اليه المصير، اليه الرجعي و ...) و ظاهر توحيد همان ولايت است و در واقع يک حقيقت است که به دو اعتبار دو نام دارد ـ به اعتبار ظاهر، ولايت است و به اعتبار باطن، توحيد است ـ پس همه به‌سوي ولايت در سير و حرکتند و ولايت قبله‌ي آنان است. 

و از آن‌جا که هر يک از خاندان مطهر پيامبر (صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين) ولي کامل خداي متعال و مظهر تام و تمام اسم «الولي» خدا هستند، پس قبله‌ي حقيقي عالم هستي مي‌باشند. 

و از آن‌جا که امير عالم، حضرت مولي الموحدين و صديق اکبر، علي بن ابي طالب (صلوات‌الله‌عليه)، جان پيامبرند و از اين جهت صاحب قبله هستند و نيز حضرت صديقه کبري، فاطمه زهرا (صلوات‌الله‌عليها) ام الائمه و اصل درخت طوبي هستند، مبدأ قبله حقيقي هستند، پس فرزندان معصوم و مطهر اميرمؤمنان عليه السلام قبله‌ي حقيقي هستند و بدين ترتيب حضرت ثامن الائمه صلوات‌الله‌عليه قبله‌ي هفتم است.

چهارشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۹۰

پایان صفر و بهشت

پیامبر اسلام
با پایان یافتن ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول شاهد رواج یک باور غلط در جامعه ایمانی هستیم که در شرایط کنونی از طریق پیامک یا ایمیل، منتشر می‌شود. این باور غلط که به صورت بشارت بهشت از قول پیامبر صلوات الله علیه و آله در راستای خوشنودی ایشان از پایان یافتن ماه صفر و آغاز ماه ربیع الاول صورت می‌گیرد، متأسفانه باعث شده اصل و شأن حدیث، مورد غفلت قرار گرفته و مفهوم آن وارونه جلوه داده شود.
 
مرحوم استاد علی اکبر غفاری صفت، از اساتید و صاحب‌نظران برجسته در حوزه علوم حدیث، نقل می‌کردند که حتی این باور غلط در برخی نقاط ایران به صورت سنگ زدن به درِ مساجد بعد از اذان صبح روز اول ربیع الاول، انجام می‌شده است.


و اما اصل واقعه چیست؟


لازم به ذکر است این روایت در شأن یکی از بهترین صحابه‌ی پیامبر بزرگوار اسلام صلوات الله علیه و آله است که به دلیل رواج آن باور غلط، محور حدیث، به کلی فراموش شده است.


این حدیث در باب «معنى قول النبي ص من‏ بشرني‏ بخروج‏ آذار فله الجنة» از کتاب معانی الاخبار (النص / 204) و همچنین کتاب علل الشرایع مرحوم شیخ صدوق (ج 1 / ص 175) و در روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه اثر مرحوم محمد تقی مجلسی (ج 13 / ص 3) و با سلسله‌ی سند ذیل بیان شده:


حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّيْبَانِيُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ‏ الدَّقَّاقُ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْعَبْدِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ


سلسله سند به صحابی بزرگوار، عبدالله بن عباس منتهی می‌شود که ایشان اصل واقعه را این‎گونه توصیف می‌کند:


عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ‏ كَانَ النَّبِيُّ ص ذَاتَ يَوْمٍ فِي مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ،


از ابن عباس نقل شده که گفت: روزی پیامبر (ص) به همراه تعدادی از اصحاب‌شان در مسجد قبا نشسته بودند،


فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْكُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ،


رسول خدا (ص) فرمود: اولین کسی که الان بر شما وارد می‌شود، مردی از اهالی بهشت است،


فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِكَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ يُحِبُّ أَنْ يَعُودَ لِيَكُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَيَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ،


برخی از اصحاب تا این سخن را شنیدند، برخاسته و از مسجد خارج شدند، تا دوباره وارد شده و اولین کسی باشند که بهشت بر او واجب می‌شود،


فَعَلِمَ النَّبِيُّ ص ذَلِكَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِيَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ: إِنَّهُ سَيَدْخُلُ عَلَيْكُمْ جَمَاعَةٌ يَسْتَبِقُونَ. فَمَنْ بَشَّرَنِي بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ،


پیامبر (ص) متوجه شده، و به بقیه اصحاب که نزد ایشان بودند، فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد می‌شوند، (ولی از میان آنها) کسی که پایان یافتن ماه آذار (نام یکی از ماه‌های رومی معادل ماه خرداد و در آن زمان معادل ماه صفر) را بر من بشارت بدهد، اهل بهشت است،


فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ،


آن جماعت برگشتند و وارد شدند و ابوذر رضی الله عنه نیز همراه‌شان بود،


فَقَالَ لَهُمْ فِي أَيِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِيَّةِ؟


پیامبر به آنها فرمود: ما در کدام‌یک از ماه‌های رومی هستیم؟


فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ يَا رَسُولَ اللَّهِ.


ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است.


فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِكَ يَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَكِنِّي أَحْبَبْتُ أَنْ يَعْلَمَ قُومِي أَنَّكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ كَيْفَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِي بَعْدِي لِمَحَبَّتِكَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَتَعِيشُ وَحْدَكَ وَ تَمُوتُ وَحْدَكَ وَ يَسْعَدُ بِكَ قَوْمٌ يَتَوَلَّوْنَ تَجْهِيزَكَ وَ دَفْنَكَ أُولَئِكَ رُفَقَائِي فِي الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُون‏


پیامبر فرمود: ای اباذر! من این مسأله را می‌دانستم ولی دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردی از اهالی بهشتی، و چطور این‌گونه نباشد، در حالی که تو بعد از من به دلیل محبتت به اهل بیتم، از حرم من طرد (تبعید) می‌شوی، تنها زندگی می‌کنی و تنها می‌میری، و قومی که امر کفن و دفن تو را انجام می‌دهند، به واسطه‌ی تو خوشبخت می‌شوند، آنها دوستان من در بهشتی هستند که به پرهیزکاران وعده داده شده است.


تذکر فوق برای بیان این مسأله است که در بین کتب حدیث، تنها روایتی که اشاره به پایان یافتن ماه صفر و آغاز ربیع داشته باشد، همین روایت است؛ بنابراین لازم است جامعه‌ی مؤمنین، در عین توجه به مناسبت‌های دینی از ترویج باورهای غلط و وارونه از دین اجتناب کرده و با آغاز ماه ربیع الاول، یادآور بزرگواری، زندگی و منش حضرت اباذر به عنوان یار باوفای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و یکی از صحابه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله باشند که به مقام اهل بیتی ایشان نائل شد. 

(«یا أباذرّ، إنّک منّا أهل البیت» أمالی مرحوم شیخ طوسی / النص / ص 525).


با توجه به مضمون روایت ذکر شده، امید است که با آغاز ماه ربیع، مانند گروهی که با دفن و تکریم حضرت اباذر علیه السلام، به عنوان «دوستان پیامبر صلی الله علیه و آله در بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده» معرفی شدند، ما نیز با یادآوری مقام و تأسّی به او که در راه محبت اهل بیت و وفاداری به ایشان، در سخت‌ترین شرایط، جانش را فدا کرد، به جایگاه ایشان نائل شویم.

مهدی الله خواه
 

پی نوشت:

جهت مطالعه بیشتر مراجعه کنید به کتاب تلخیص مقباس الهدایه علامه مامقانی / تلخیص و تحقیق: استاد علی اکبر غفاری صفت / انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام / چاپ اول / سال 1369 / ص 245

چهارشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۰

ثواب زیارت امام حسین علیه السلام

کسی که قبر حسین را برای خدا و در راه خدا زیارت کند خدا او را از آتش دوزخ آزاد می‌کند و روز فزع اکبر به او امان می‌دهد و از خدا حاجتی از حاجات دنیا و آخرت را نخواهد مگر اینکه خدا به او عطا کند.



زیارت امام حسین علیه‌السلام با پای پیاده

من أتاه ماشیاً کتب الله له به کل خطوة حسنة ومحی عنه سیئة ورفع له درجة

علی بن میمون از حضرت ابی عبد الله علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: ای علی ! قبر حسین علیه السلام را زیارت کن و ترک مکن .عرض کردم : ثواب کسی که آن حضرت را زیارت کند چیست ؟
حضرت فرمودند:

کسی که پیاده زیارت کند خداوند به هر قدمی که بر می‌دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می‌فرماید و یک درجه مرتبه‌اش را بالا می‌برد و وقتی به زیارت رفت حق تعالی دو فرشته را موکل او می‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد می‌باشد را ننویسند و وقتی برگشت با او وداع کرده و به وی می‌گویند: ای ولی خدا گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش می‌باشی و خداوند هرگز چشمانت را به آتش جهنم بینا نمی‌کند و آتش نیز تو را ابدا نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود .


ثواب زیارت امام حسین علیه السلام 

محمّد بن مسلم از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام روایت کرده:
مُرُوا شِیعَتَنَا بِزیَارَةِ قَبْرِ الحُسَیْنِ بْنِ عَلیٍّ علیهما السلام، فَإنَّ إتیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لِلحُسَیْنِ بِالإمَامَةِ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَجَلَ «1»

شیعیان ما را به زیارت قبر حسین بن علی فرمان دهید زیرا زیارت آن حضرت بر هر مؤمنی که اقرار به امامت او از سوی خدا دارد واجب است.

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
کسی که به زیارت قبر حسین نرود تا بمیرد، از نظر دین و ایمان ناقص است، و اگر وارد بهشت شود، درجه‌اش از همه اهل ایمان پایین‌تر است!


از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده: مَنْ زَارَ قَبْرَ الحُسَیْنِ لِلّهِ وَ فِی اللّهِ، أعْتَقَهُ اللّه مِنَ النَّارِ، وَآمَنَهُ یَوْمَ الفَزَعِ الأکبَرِ، وَلَمْ یَسئَلِ اللّهَ حَاجَةً مِن حَوَائِجِ الدُّنیَا وَالآخِرَةِ إلّاأعطَاهُ «2»


کسی که قبر حسین را برای خدا و در راه خدا زیارت کند خدا او را از آتش دوزخ آزاد می‌کند و روز فزع اکبر به او امان می‌دهد و از خدا حاجتی از حاجات دنیا و آخرت را نخواهد مگر اینکه خدا به او عطا کند.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:


مَنْ لَمْ یَأْتِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ حَتَّی یَمُوتَ، کانَ مُنْتَقَصَ الدِّیْنِ، مُنْتَقَصَ الْإیْمانِ، وَإنْ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ کانَ دُوْنَ الْمُؤْمِنْیِنَ فی الْجَنَّةِ «3»


کسی که به زیارت قبر حسین نرود تا بمیرد، از نظر دین و ایمان ناقص است، و اگر وارد بهشت شود، درجه‌اش از همه اهل ایمان پایین‌تر است!


حضرت امام رضا علیه السلام فرمود:
مَنْ زَارَ قَبْرَ الحُسَیْنِ به شطِّ الفُرَاتِ، کَانَ کَمَنْ زَارَ اللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ «4»


کسی که قبر حسین را در کربلا زیارت کند، مانند کسی است که خدا را بر فراز عرشش زیارت کرده است!


غبار زائر اهل بیت علیهم السلام

اهل بیت علیهم السلام در قلّه‌ای از رحمت و کرامت هستند که حتی از طریق گرد و غبار زائرانشان انسان را به منطقه نجات و عرصه رهایی از گمراهی و عذاب می‌کشانند.
شیعیان ما را به زیارت قبر حسین بن علی فرمان دهید زیرا زیارت آن حضرت بر هر مؤمنی که اقرار به امامت او از سوی خدا دارد واجب است

ابوالحسن جمال الدین علی بن عبدالعزیز موصلی حلّی از ادیبان بزرگ و از مدیحه‌سرایان اهل بیت علیهم السلام و شاعری برجسته و انسانی فاضل بود که در شهر حلّه می‌زیست و در سال 750 قمری در همانجا درگذشت و مزارش در شهر حلّه زیارتگاه معروفی است. او- چنان که قاضی نوراللّه شوشتری در کتاب المجالس و زنوزی در کتاب ریاض الجنة آورده‌اند- از پدر و مادری ناصبی متولد شده بود. مادرش نذر کرده بود که اگر پسری از او متولد شود او را برای دزدی و غارت گری در راه زائران حضرت امام حسین علیهم السلام بفرستد تا اموال زائران را غارت کند و آنان را به قتل برساند!
زمانی که او به دنیا آمد و به عنفوان جوانی رسید او را به خاطر ادای نذرش سر راه زائران فرستاد. هنگامی که به نواحی مسیّب نزدیک کربلا رسید به انتظار ورود زائران نشست ولی خوابی سنگین او را فرا گرفت و در حالی که خواب بود، قافله زائران از جادّه گذشته، گرد و غبار قافله زائران بر روی او می‌نشیند در این اثنا به خواب می‌بیند که قیامت برپا شده، فرمان آمده که او را به دوزخ دراندازند ولی آتش به خاطر آن گرد و غبار پاک به او نرسید. در حالی که از آن نیّت زشتش لرزان و ترسان بود از خواب بیدار شد.
از آن پس ملازم ولایت اهل بیت علیهم السلام گشت و مدتی بسیار طولانی مقیم کربلا و ساکن حائر شریف حضرت امام حسین علیه السلام شد و از این هنگام بود که مدح و ستایش اهل بیت علیهم السلام را محور کار خود قرار داد و با یک رباعی کار نورانی مدیحه‌سرایی‌اش را شروع کرد:

إذا شِئْتَ النَّجاةَ فَزُرْ حُسَیناً                                  لِکَیْ تَلْقی الألهَ قَرِیْرَ عَیْنِ
فإنَّ النارَ لَیْسَ تَمَسُّ جِسْمَاً                                 عَلیهِ غُبارُ زوَّارِ الحسینِ

پی نوشت ها:
(1)- کامل الزیارات: 121؛ جامع الأخبار: 23، الفصل الحادی عشر؛ بحار الأنوار: 98/ 3، باب 1، حدیث 8.
(2)- کامل الزیارات: 145، باب 57، حدیث 7؛ بحار الأنوار: 98/ 20، باب 3، حدیث 9.
(3)- کامل الزیارات: 193، باب 78، حدیث 2؛ کتاب المزار: 56، باب 26، حدیث 2؛ بحار الأنوار: 98/ 4، باب 1، حدیث 14.
(4)- ثواب الأعمال وعقاب الأعمال: 85؛ مستدرک الوسائل: 10/ 250، باب 26، حدیث 11948.

گروه دین تبیان

منابع :
کتاب اهل بیت علیهم‌السلام عرشیان فرش نشین ؛ نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان



چهارشنبه، دی ۲۱، ۱۳۹۰

حدیث حولاء

« حولاء » همسر مردی بنام عطاره بود که در زمان رسول خدا صلی الله علیه واله می زیست . روزی شوهرش به او دستوری می دهد و او از فرمان شوهرش سرپیچی می کتد . بعد از این ماجرا از کرده خود اندوهگین می شود و از شوهر عذر خواهی می کند لکن شوهر به عذرخواهی او توجه نمی کند آن گاه نزد رسول خدا (ص) می رود و حضرت را از ماجرا آگاه می کند ، بعد رسول خدا به او مطالب ارزنده ای را در موضوعات مختلف فرمود : 

1 ـ عاقبت غضب زن بر شوهرش:
یا حَوْلاءُ ما مِنْ اِمْرَأهٍ تَرفَعُ الی زَوجِها بالغَضَبِ ، اِلا کُحِلَتْ بِر ماءٍ مِنْ نارٍ جَهنمَ » .
ای حولاء ، زنی که با حالت خشم به شوهرش نگاه کند ، روز قیامت آن چشم با خاکستر آتش جهنم سرمه کشیده میشود .

2 ـ گناه بی اعتنایی به شوهر :
یا حَولاءُ وَ الّذی بَعَثَنی بالحقِّ وَ رَسُولاً ما مِنْ اِ مرَأةٍ تَرُدُّ علی زَوْجِها اِلّا و عُلِّقَتْ یَومَ القیمَهِ بلِسانِا و سُمِرَت ْ بمَسامِیرَ مِن نارٍ ».
ای حولاء، قسم به خدایی که مرا به رسالت بر انگیخت ، هر زنی که سخن [ منطقی ] شوهرش را نپذیرد، او را در روز قیامت به زبانش آویزان می کنند و زبانش را با میخ های آتشین می دوزنند .

3 ـ زنی که شوهرش را بیازارد :
« یا حَولاءُ وَالْذّی بَعَثَنی نبیّا ، ما مِنْ اِمرَأ ةٍ تَمُدُّ یَدَیْها تُریدُ اَخْذَ شَعْرَةٍ مِنْ زَوْجِها اَوْ شَقِّ ثَوْبِهِ اِلْا سَمَّرَ اللّهُ کَفَّیْها بِمَسا مِیرَ مِنْ نارٍ ». ای حولاء ، قسم به آن خدایی که مرا به رسالت مبعوث کرد ، هر زنی که دستش را دراز کند و بخواهد مویی را از سر شوهرش بکند یا پیراهن و لباس او را پاره کند ، ( یا به هر طریقی ) او را بیازارد خداوند بزرگ دو دستش را با میخهای آتشین می دوزد .
اسدالله محمدی نیا ، بهشت جوانان (آنچه باید یک زن و مرد بدانند ). ص 412 .

پنجشنبه، دی ۱۵، ۱۳۹۰

خصوصیات و ویژگیهای حورالعین ها(زنان بهشت)ا

1- حورالعین ها همیشه باکره هستند و هیچ گاه ثیّبه نمی شوند. 
2- مرگ و میر ندارند، همیشه زنده و جاویدند و هیچ آفت و بلایی به ایشان نمی رسد و هیچگاه مریض و بیمار نمی شوند.

3- حوریان بهشتی هیچگاه حیض و عادت ماهیانه نمی شوند و خون استحاضه و نفاس هم نمی بینند، رحمشان همیشه به هم چسبیده است و دارای مجرای ادرار نیستند؛ چون در بهشت ادرار و غایطی در کار نیست بلکه تمام مأکولات و مشروبات به صورت عرق از بدن خارج می شود، آن هم عرقی که بویش مثل مشک و عنبر است. 

4- حورالعین ها هیچگاه بچه دار نمی شوند بلکه اگر کسی در بهشت بچه بخواهد در هر سن و سال و اندازه ای که بخواهد خداوند همان گونه برایش می آفریند.


5- بدن حورالعین ها از زیر 70 تا لباس دیده می شود؛ چنانچه اگر سکه پولی را در داخل حوض یا استخر صاف بیندازید دیده می شود.


6- قد حورالعین ها 30 متر و پهنای بین دو کتفشان 10 متر می باشد. " 2 " یعنی نه تنها قد حورالعین و زنان بهشتی این مقدار است بلکه قد آدم ابوالبشر هم 30 متر بوده و در روایات زیادی آمده که: قد همه بهشتیان به اندازه قد حضرت آدم 30 متر می باشد.


7- زبان حورالعین ها عربی است و با زبان عربی فصیح صحبت میکنند.و کلاً در بهشت، زبان همه بهشتیان عربی است و با زبان دیگری صحبت نمی کنند، یعنی اتحاد کامل در بهشت برقرار است؛ هم دارای یک خدا؛ همه دارای یک مرز و بوم؛ و همه دارای یک زبان. 
8- بهشتیان از هیچ چیز بهشتی، حتی خوردنیها و آشامیدنیهایش به اندازه حورالعین لذت نمی برند. 
9- بدن حورالعین بس که شیشه ای و صاف و زلال است که وقتی آب می خورد و آب از گلویش پایین می رود از بیرون معلوم است. 
در بهشت نهر و جویباری است که حورالعین ها در اطراف آن صف کشیده اند خداوند به آنان می گوید: تمجید و تسبیح و حمد مرا به گوش بندگانم برسانید.
آنان نیز با لحن و آواز خوش، صدایشان را بلند می کنند و می خوانند طوری که خلائق همانند آن را تا آن موقع هرگز نشنیده اند بهشتیان با شنیدن آواز طرب انگیز و شاد حوریان، بسیار خوشحال می شوند، یکی از همسرانش به ولیّ خدا نزدیک می شود در حالی که هیچ ارتباطی تا آن موقع بین آن دو نبوده، وقتی او می آید تمام قصر و منزل ولی خدا پر از نور می شود، ولی خدا خیال می کند خداوند یا یکی از فرشتگان به سوی او نظر لطف انداخته اند.
سرش را بلند می کند می بیند خانمی است، اما نورش به قدری زیاد است که نزدیک است چشمهای ولیّ خدا از شدّت نور او نابینا شود.
در این هنگام آن حوریه صدا می زند: وقت آن رسیده که از تو دولتی به ما برسد. ولیّ خدا می گوید: تو کیستی؟ می گوید: من از کسانی هستم که خداوند در قرآن درباره ایشان فرموده: 
(لهم ما یشاونَ فیها و لدینا مَزیدُ " 2 " یعنی بهشتیان در بهشت هر چه بخواهند و بلکه بیشتر از آن برایشان موجود است. 
در این هنگام ولیّ خدا که از نظر نیروی جنسی توانایی صد جوان را دارد به مدت 70 سال از سالهای دنیا با او هم آغوش می شود و خلوت می کند و نمی داند که به صورت حورالعین نگاه کند یا به پشتش یا به ساق پاهایش، به هر جای بدن او که نگاه می کند، می بیند به قدری صاف و برّاق و روشن و نورانی است، همانند آیینه که چهره خودش را در آن می بیند. 

بعد از این حورالعین دومی می آید که صورتش از اولی هم زیباتر و نیکوتر و نورانی تر، و عطر و بویش از او بهتر است. حوریه دوم نیز به او می گوید: الان وقت آن رسیده که دولتی از شما به ما برسد. باز ولی خدا می گوید: تو کیستی؟ می گوید: من از کسانی هستم که خداوند در قرآن درباره ایشان فرموده: 

(فلا تعلمُ نفسٌ ما اُخفِیَ لهم من قرَّهٍ اعینٍ جزاءً بما کانوا یعملون) " 1 ":
«هیچ کس نمی داند خداوند چه روشنی چشمی برای او مخفی کرده به پاداش کارهایی که انجام داده است.» 

هر فردی که وارد بهشت شود خداوند به او پانصد حورالعین می دهد که با هر یک از آنها 70 غلام و خادم پسر با 70 کنیز و خادم دختر است. هر کدام از حوریه ها مثل لؤلؤ و درّ مکنون هستند یعنی بسان مروارید داخل صدف که نه دستی به آنها رسیده و نه چشمی آنها را دیده.
خورشید وجود حورالعین


ابوبصیر می گوید: از امام صادق (ع) در مورد بهشت سؤال کردم؛ حضرت فرمودند: در بهشت به هر فردی سه تا باغ می دهند که یکی از دیگر بهتر و ارزشمندتر است و دارای همه گونه نعمت می باشد تا اینکه وارد جنت خُلد می گردد، در آنجا نهری است که در داخل آن حوریه می روید، وقتی مؤمن وارد آنجا می شود از هر حوریه ای که خوشش می آید او را می چیند سپس خداوند به جای آن، حوریه دیگری می رویاند.
آنگاه فرمودند: مؤمن در آنجا با 800 دختر باکره و 4000 بیوه و دو تا حورالعین ازدواج می کند... 

ابوبصیر می گوید: عرض کردم: حورالعین از چه چیزی آفریده می شوند؟ فرمودند: از خاک بهشت. سپس فرمودند: مغز ساق پاهایشان از روی 70 لباس دیده می شود. عرض کردم: فدایت گردم، آیا حورالعین ها در بهشت حرف هم می زنند؟ فرمود: بله چنان حرف می زنند که احدی نشنیده. عرض کردم: چه می گویند: فرمود: می گویند: ما جاودانه هستیم و هرگز نمی میریم. ما آسوده خاطر هستیم و هرگز از اینجا کوچ نمی کنیم و راضی و خشنود هستیم و هرگز غیظ و غضب و خشم نمی کنیم. خوشا به حال کسی که برای ما آفریده شده و خوشا به حال کسی که ما برای او آفریده شده ایم. ما کسانی هستیم که اگر یکی از ما در آسمان دنیا آویخته شود و ظاهر گردد نور ما همه را از نور خورشید و ماه بی نیاز می کند و همه چشمها از نور ما خیره می شود.


و هر کس در ازدواج بین دختر و پسر یا مرد و زن مؤمنی کوشش و تلاش کند تا آن دو با هم ازدواج کنند، خداوند 1000 حورالعین به ازدواج او درآورد که هر کدام در قصری از درّ و یاقوت باشند. 
و کسی که در دنیا مسجدی بسازد، خداوند در عرض هر یک وجب آن، شهری در بهشت از طلا و نقره و یاقوت و زمرد و زبرجد به او می دهد، و در هر شهری هزاران قصر، و در هر قصری هزاران خانه، و در هر خانه ای هزاران تخت، و در هر تختی یک حورالعین و برای هر حورالعینی هزاران دختر و پسر خدمتگزار، و در هر خانه ای هزاران سفره و در هر سفره ای هزاران طبق، و در هر طبقی هزاران نوع غذاهای رنگارنگ است. 
دوستان و رفیقان بهشتی


یکی از نیازهای طبیعی انسان به دوستان و رفقاست، همانگونه که در کتاب جهنم نیز گفتیم، هر کس در دنیا به هر چیزی عشق بورزد و با آن دوست و رفیق باشد در قیامت نیز با همان محشور خواهد شد حال اگر خدا و پیامبر و انبیاء و اولیاء و صلحا را دوست داشته باشد در بهشت نیز با آنان خواهد بود و اگر شیطان و ظالمان و مستکبران را دوست داشته باشد در جهنم نیز با آنان خواهد بود.


حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: هر کس تقوا پیشه کند، در بهشت، ملائکه بر او نازل خواهند شد و رفقا و دوستان او پیامبران الهی خواهند بود،
و خداوند متعال در قرآن فرموده: (و مَن یُطِعِ اللهَ و الرسُولَ فاُولئِکَ مع الذین انعم الله علیهم من النبیینَ و الصدیقینَ و الشُهداءِ و الصالحینَ و حَسُنَ اولئِکَ رفیقاً) «کسی که خدا و رسول را اطاعت کند همنشین و دوست و رفیق کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنان چه رفیقان خوبی هستند». 
آری خداوند خودش، دوستان و رفقای بهشتی را معین و مشخص کرده و فرموده: آنان با پیامبران و راستگویان و شهیدان و افراد صالح رفیق خواهند شد. بعد هم فرموده: اینان چه رفقای خوبی هستند.


در آیه 47 سوره حجر نیز آمده: (وَ نَزعنا ما فی صدورِهِم من غِلٍّ اخواناً علی سُرُرٍ متقابلینَ): «ما هرگونه حقد و کینه و حسد را از سینه بهشتیان می زداییم و همه ایشان با هم برادر می شوند و بر تختهای بهشتی روبروی هم می نشینند (و مشغول صحبت و گفتگو و استفاده از تنعّمات بهشتی می شوند.» 
در آیه 31 سوره کهف نیز به همین مطلب اشاره کرده و فرموده: «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند در بهشت عدن خواهند بود که از زیرشان نهرها جاری است و از زینت و زیورآلات بهشت لباسهای سبز از سندس و استبرق استفاده خواهند کرد و بر تختهای بهشتی تکیه خواهند داد. 
چه پاداش خوب و چه رفقای نیکویی.» و در آیه 67 سوره زخرف نیز فرموده: (اَلاَخِلّاءُ یومَئِذٍ بَعضُهُم لبَعضٍ عَدُوٌّ الاَّ المتقینَ): «در روز قیامت، دوستان با یکدیگر دشمن می شوند مگر پرهیزگاران.» 

در مباحث مربوط به درخت طوبا آوردیم که: بهشتیان با دوستان و رفقایشان در زیر درخت طوبا می نشینند و مشغول صحبت می شوند.بهشتیان علاوه بر تجمع با دوستان و رفقایشان و صحبت با ایشان، میهمانی و رفت و آمد به منازل و قصور خویش نیز خواهند داشت که در بخش میهمان نوازی بدان اشاره کردیم. 


امیرالمؤمنین (ع) بهشت و جهنم را به هفتاد نفر نشان داد

مرحوم راوندی در کتاب خرائج خود روایتی را از امام باقر (ع) نقل کرده که فرموده اند: اصحاب حضرت علی (ع) به ایشان گفتند: ای امیرمؤمنان! ای کاش چیزی از چیزهایی را که رسول خدا(ص) به تو رسانده به ما نشان می دادی تا مایه اطمینان ما می شد. 

حضرت فرمود: اگر شما چیزی از عجایب مرا ببینید هر آینه کافر می شوید و می گویید که من ساحر و دروغگو و کاهن هستم. 


گفتند: احدی از ما نیست مگر آنکه می داند تو وارث علم رسول الله هستی و علم آن حضرت به تو داده شده است. 


فرمود: علم عالِم سخت است وآن را کسی نمی تواند تحمل کند مگر مؤمنی که خداوند دل او را با ایمان، آزمایش نموده و به روحی از خود تأیید کرده باشد. اگر باور نمی کنید بعضی از عجایب را که خدا از علم به من داده به شما نشان می دهم. 


آن گاه حضرت جلو افتاد و هفتاد مرد از صحابه و نزدیکان به دنبال ایشان حرکت کردند تا رسیدند به جایی که حضرت می خواست یکی از عجایب را به آنان نشان دهد. علی (ع) به آنها فرمود: من چیزی را به شما نشان می دهم که رسول خدا(ص) به من آموخته؛ اما اول از شما عهد و میثاق می گیرم که وقتی آن را دیدید کافر نشوید و مرا هم به چیز ناروایی نسبت ندهید. 

آنان نیز عهد و میثاق بستند. حضرت پس از آنکه از ایشان میثاقی گرفت سخت تر از میثاقی که خداوند از پیغمبران خود گرفته، سپس فرمود: صورت خود را از من برگردانید تا دعا نمایم برای کاری که می خواهم انجام دهم. 

آنان نیز صورت خود را برگرداندند اما با گوش خود می شنیدند که حضرت دعاهایی را می خواند که آنان تا آن موقع نشنیده بودند. سپس حضرت فرمود: برگردید؛ برگشته ناگهان با بوستانهای دلربایی مواجه شدند که نهرهایی در آن جریان داشت و مناظر و کاخهایی در آن بود که مشابه آن را تا آن موقع ندیده بودند در طرف دیگر نیز آتشی برافروخته که شعله ور بود و شعله های آن به آسمان می رفت و چنان هیبت و عظمتی داشت که هر بیننده ای را به وحشت می انداخت. آنها تردید نکردند که در یک سو بهشت و نعمتهای آن است و در یک سو جهنم و عذابهای آن. 


بعد از دیدن این منظره ها دوباره به حال اول برگشتند. 


اما به جای آنکه چیزی بر ایمان و اطمینانشان به قیامت و بهشت جهنم زیاد شود، به آنچه دیده بودند کافر شدند و حضرت را به سحر و جادو و اهانت نسبت دادند؛ جز دو نفر. 


حضرت خطاب به آن دو نفر فرمودند: آیا گفتار آنان را شنیدید که با همه عهد و میثاق شدیدی که بسته بودند کافر شدند؟! 


قسم به خدا آنان آنچه را که دیدند در فردای قیامت حجتی است از طرف خداوند برایشان؛ چون خداوند که می داند من نه کاهنم و نه ساحر، بلکه آنچه من به ایشان نشان دادم علم خداوند است که رسول خدا به من رسانده بود، من نیز به شما رساندم، پس اگر مرا رد نمایید خدا را رد نموده اید. 

آیا بهشت الان موجود است یا نه؟

بهشت هم اکنون موجود است؛ زیرا پیامبراکرم در معراجش، از آن دیدن کرده است.
راوی می گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: از بهشت و جهنم به من خبر بده که آیا آن دو الان آفریده شده و موجود هستند یا نه؟ 


حضرت فرمود: بله؛ وقتی پیامبر اکرم به معراج رفت، داخل بهشت و جهنم شد. راوی می گوید: عرض کردم: مردم می گویند آن دو مفروض هستند و بناست خلق بشوند اما هنوز آفریده نشده اند. امام (ع) فرمود: کسانی که چنین می گویند از ما نیستند و ما هم از آنان نیستیم؛ هر کس خلقت (فعلی) بهشت و جهنم را منکر شود، پیغمبر اکرم(ص) و ما را تکذیب کرده است و چیزی از ولایت ما را ندارد و مخلّد در جهنم است.

اگر بهشت موجود است الآن کجاست؟

مؤلف کتاب «در محضر بزرگان» در مشهد مقدس پیش عارف بزرگ مرحوم آیه الله آقای مروارید می رود از ایشان می پرسد: اگر معاد، جسمانی باشد و بهشت و دوزخ جسمانی باشند، باید هم اکنون اگر به یکی از جهات شش گانه حرکت کنیم، بالاخره به بهشت و دوزخ برسیم. ایشان فرمودند: آری اینچنین است و بهشت و دوزخ هم اکنون موجودند. می گوید، گفتم: اینها در کجا هستند؟ فرمودند: در ما فوق سماوات. عرض کردم: ولی آیات قرآن مثل (یومَ یُنفَخٌ فِی الصّورِ فَاِذا هم من الاجداثِ الی ربهم ینسلون): حاکی است که انسانها در همین زمین سر از قبر در می آورند و به سمت پروردگار، برای حشر و نشر می روند؟ 


فرمودند: آری، ولی از زمین به آسمان برده می شوند. عرض کردم: چگونه؟ فرمودند: به قدرت الهی. 


این اولین بار بود که صریحاً از عالمی می شنیدم که بهشت و دوزخ در مافوق سماوات هم اکنون وجود دارد. به هر حال از محضر ایشان خداحافظی نمودم و ایشان هم آماده رفتن به مسجد برای اقامه نماز جماعت شدند.

سؤال قیصر روم از پیامبر (ص) و پاسخش


علی بن ابی عمره گوید: پیری به نام «تنوخی» را در شهر «حمص» شام دیدم، به من گفت: من نامه رسان هِرقَل (قیصر روم) بودم او نامه ای برای پیامبر(ص) نوشت و به من داد، به مدینه رفتم و به محضر رسول خدا رسیدم و نامه قیصر دوم را به پیامبر دادم، حضرت نامه را گشود که قیصر در آن نامه نوشته بود: «تو (ای پیامبر) مرا به بهشتی دعوت کرده ای که پهنای آن همه آسمانها و زمین است اگر چنین باشد پس دوزخ در کجاست؟ 

پیامبر(ص) در پاسخ وی فرمود: «سبحان اللهِ فاینَ اللیلُ اذا جاء النهار؟»: «پاک و منزه است خدا پس وقتی روز آمد، شب کجاست؟»
پرندگان بهشتی، ذبح و پختن نمی خواهند


در روایت آمده است که: وقتی اهل بهشت، اشتهای به گوشت مرغ و پرنده می کنند، خداوند برای ایشان مرغ و پرنده ای می آفریند که دیگر احتیاج به ذبح و پختن ندارد، بلکه همین که بر قلب فرد بهشتی خطور کند که دلش گوشت مرغ یا فلان پرنده را می خواهد، فوراً می بیند همان پرنده در جلوی او آماده است. " 1 "

پرندگانی به بزرگی شتر در بهشت

در تفسیر منسوب به امام حسن عسگری (ع) آمده است که: در فضا و هوای بهشت، و زمین آن، پرندگانی در حال پرواز و حرکت هستند که به بزرگی شتر می باشند، وقتی مؤمنی از دوست داران پیامبر اکرم (ص) قصد خوردن گوشت آنها را داشته باشد فوراً می آیند جلو او، و پرهایشان می ریزد، و قسمتی از آن ها سرخ می شود و قسمتی آب پز، و آن مؤمن از یک طرف آن گوشت کباب شده می خورد و از یک طرف آن گوشت آب پز، وقتی سیر می شود می گوید: «الحمدالله رب العالمین» در این هنگام آن پرنده به هوا پرواز می کند و به سایر پرندگان فخرفروشی می کند و می گوید: کدام پرنده و مرغ، مثل من است، از گوشت من ولیّ خدا با امرالهی خورده است؟! " 1 "


گوشت ماهی در بهشت

انس بن مالک می گوید: عبدالله بن سلام از پیامبر اکرم (ص) پرسید: اولین غذایی که بهشتیان می خورند چیست؟ حضرت فرمودند: اولین غذایی که بهشتیان می خورند گوشت ماهی است.

درخت بهشتی غذا می دهد


در بحث درخت طوبا نیز گفتیم که: درخت طوبا دارای سه قسمت است: قسمت بالای آن عهده دار و حامل لباس و زیور آلات است. 

قسمت وسط آن حامل و عهده دار حورالعین است. و قسمت پایین آن مملو از انواع و اقسام میوه ها و غذاهای بهشتی است. " 3 " تشبیه به درختان دنیا نشود که درخت، فقط میوه می دهد؛ نخیر، درختان بهشتی در آن واحد هزاران نوع میوه و غذا می دهند. و دهها روایت در مورد درخت طوبا وجود دارد که ما بخشی از آنها را در بحث درخت طوبا ذکر کردیم. 

و جالب این است که غذاهای بهشتی، تمام شدنی نیست؛ زیرا قرآن فرموده: (اُکُلُها دائمٌ) " 1 ": « خوردنیهای بهشتی اعم از میوه و غذا، دائمی است و تمام شدنی نیست.»

کثرت غذاهای بهشتی و اشتهای بهشتیان


از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمودند:
در بهشت قصری است که در آن هفتاد خانه از یاقوت سرخ است و در هر خانه، هفتاد اتاق از زمرد سبز است و در هر اتاقی هفتاد تخت است و در هر تختی هفتاد سفره است و در هر سفره ای هفتاد رنگ غذا و طعام است. و خداوند بر مؤمن و اهل بهشت چنان اشتها و نیرو می دهد که قادر است همه آن غذاها را بخورد. 

و در روایت دیگر فرموده: 

اگر کسی تمام ماه رجب را روزه بگیرد خداوند در بهشت به او چهل هزار شهر از طلا می دهد که در هر شهری چهل هزار قصر است و در هر قصری چهل هزار اتاق است. و در هر اتاقی چهل هزار سفره است و در هر سفره ای چهل هزار طبق است و در هر طبقی چهل هزار رنگ طعام و غذاهای مختلف است که رنگ هر کدام با دیگری فرق می کند. 
و در روایت دیگری است که: هر روز جمعه نعمتهای بهشتی برای اهل بهشت هفتاد برابر زیادتر می شود. 
و در روایت دیگری آمده است که: هر رنگ غذای بهشتی دارای هزار طعم و مزه است. " 1 " 
مدارک و منابع کتاب:

1- قرآن کریم
2- معجم المفهرس قرآن 3- تفسیر راهنما 20-1 

چهارشنبه، دی ۱۴، ۱۳۹۰

انتخاب همسر در بهشت


آیا می‌شود آن‌هایی که در این دنیا زن و شوهر بوده‌اند در آن دنیا هم زوج باشند آیا این یک قانون کلی است که مردان و زنان صالحه این دنیا، در آن دنیا هم زوج همدیگر باشند یا اینکه اختیار به دست زن می‌باشد و او می‌تواند دیگری را انتخاب کند؟

بهشت
پاسخ در چند محور ارائه می‌شود: 

1. قبل از هر چیز باید اشاره شود که
جزئیات نحوه زندگی انسان در آخرت از نظر بسیاری از مسایل به طور کامل و صد درصد با تمام امور جزئی برای کسی جزء حضرات معصومین ـ علیهم السّلام ـ روشن نیست و ما تنها بر اساس برخی آیات و روایات به مواردی بسیار اندک از نحوه زندگی در آخرت آگاه هستیم.

2. نکته دیگر آن است که جریان پیوند زناشویی که از طریق ازدواج بین یک مرد و زن پدید می‌آید تنها مربوط به عالم دنیا است و زنانی که در دنیا همسری داشته‌اند ملزم نیستند که در آخرت هم با همان شخصی زندگی کنند. چون عقد زناشویی که بین آن دو خوانده شده مربوط به زندگی دنیایی آن‌هاست و در آخرت هر کسی مهمان عمل خود است و اختیار خود را دارند. لکن،
در برخی روایات اشاره شده که در آخرت خداوند زنان مؤمنه را به صورت حورالعین در می‌آورد و با همسران صالح خود در بهشت نیز زندگی می‌کنند.[1] اما این گونه روایات به مفهوم آن نخواهد بود که زنان مجبور باشند که در آخرت نیز با همسران دنیایی خود زندگی کنند. اما اگر خود بخواهند می‌توانند.[2] 

و هم چنین در تفسیر مجمع‌البیان آمده که مراد از زنانی که در بهشت نصیب انسان می‌شوند همین زنانی هستند که مؤمنین در دنیا دارند ولی در آخرت به صورت حورالعین در می‌آیند و با همسران خود در بهشت زندگی می‌کنند.[3] از این مطلب معلوم می‌شود که در بهشت نیز زنان می‌توانند با همسران دنیایی خود زندگی کنند. 

در برخی روایات آمده که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:در بهشت بازاری است که در آن جا هیچ خرید و فروشی نیست مگر صورت‌هایی از مردان و زنان هر کس میل و اشتهای صورتی را داشته باشد در آن بازار داخل می‌شود و آن جا مجتمع حورالعین است. از این روایت نیز به خوبی بدست می‌آید که زنان مثل مردان می‌تواند مردی مورد علاقه خود را در بازار بهشتی بیابند و با آن زندگی کند

سرانجام زنانی که شوهرانشان اهل جهنم است

سرانجام زنان بی شوهر و یا زنانی که شوهرشان اهل جهنم است نظیر آسیه زن فرعون، در بهشت چه خواهد شد؟ 

باید گفت: چون در بهشت برای بهشتیان همه چیز فراهم است و هرگونه لذت در اختیار آنان قرار می‌گیرد،[4] طبق این اصل کلی برای آن دسته از زنان در بهشت همسران صالح بهشتی فراهم خواهد شد تا آن دسته از زنان مؤمنه در کنار آن همسران خود زندگی خوب و شیرین داشته باشد. (توضیح این مسئله در بند بعدی خواهد آمد) 

مثلاً در قرآن کریم آمده: (و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین)[5] یعنی در بهشت آنچه دل می‌خواهد و چشم از آن لذت می‌برد موجود است و از آن جا که جمله (ما تشتهیه الا نفس) همه نوع لذت‌ها را شامل می‌شود.[6] 

می‌توان گفت که:

زنان بهشتی از داشتن همسران صالح بهشتی بهره‌مند خواهد بود. و در آیه دیگر نیز به همین مسئله که هر چه مورد آرزوی بهشتیان باشد تأکید شده و فرمود: (و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدّعون)[7] یعنی برای شما هر چه بخواهید در بهشت فراهم است و هر چه طلب کنید به شما می‌دهند . و روشن‌تر از همه این آیه مبارکه است که می‌فرماید: (و لهم فیها ازواج مطهره)[8] یعنی برای بهشتیان در آن جا همسران پاک و پاکیزه است. 

از مجموع این آیات به خوبی به دست می‌آید که زنان بهشتی همانند مردان بهشتی از هرگونه لذت دل خواه بهره مند خواهند بود و از جمله لذت زندگی با همسر دل خواه.[9] و هم چنین در برخی روایات آمده که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:در بهشت بازاری است که در آن جا هیچ خرید و فروشی نیست مگر صورت‌هایی از مردان و زنان هر کس میل و اشتهای صورتی را داشته باشد در آن بازار داخل می‌شود و آن جا مجتمع حورالعین است.[10] از این روایت نیز به خوبی بدست می‌آید که زنان مثل مردان می‌تواند مردی مورد علاقه خود را در بازار بهشتی بیابند و با آن زندگی کند.

پی نوشت ها :
[1] . مجلسی، بحارالانوار، ج 8، ص 213.
[2] . همان.
[3] . طبرسی، مجمع‌البیان، ج 1 ـ 2، ص 81، ذیل آیه 25، سوره بقره.
[4] . سوره واقعه، آیه 21.
[5] . سوره زخرف، آیه 7.
[6] . ناصر مکارم، پیام قرآن، ج 6، ص 273.
[7] . سوره فصلت، آیه 31.
[8] . سوره بقره، آیه 25.
[9] . ناصر مکارم، پیام قرآن، ح 6، ص 260.
[10] . جامع الاخبار، فصل 137، ص202.