پنجشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۱

اين كشور كجاست؟


اين كشور كجاست؟
کشوري است با ۲۰ميليون فقير
۷ ميليون بيكار
۴ ميليون معتاد
۳ میلیون زن تن فروش
۱۴ ميليون بيمار روانى
۶۰۰ هزار كودك كارگر
يك و نيم ميليون محروم از تحصيل
۸ ميليون بيسواد
۱۸۰ هزار نابغه فرارى با ۳۰تريليون و۴۰۰ ميليارد تومان خسارت ناشى از فرارمغز ها
۴۵۰هزار تصادف در سال
۴۰ هزار بيمار ايدزی
آلودگی هوا
سن بزهکاری زير ۱۰ سال
کف سنی فحشا ۱۴ سال
و کف سنی اعتياد ۱۳سال
و ۳ میلیون آخوند
اين ويرانه ايران ماست.....
اما هیچ ناراحت نباشیدا
خدا مسلمونارو دوست داره
 
--
 

 
 

دوشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۹۱

فساد اخلاقی وحشتناک برخی مسئولان، روی دیگر سکه ریاکاری است - مطلبی که باعث مسدود شدن سایت بازتاب گردید

اگرچه پرداختن موردی به فساد اخلاقی افراد از نظر اخلاقی و شرعی زیبنده نیست، اما این پرسش را می توان مطرح کرد که چه شد فساد اخلاقی تا این اندازه میان نیروهای ارزشی نفوذ کرده است؟در کنار این فروپاشی اخلاقی، تلاش های پنهان اکثر این افراد برای به دست آوردن اقامت خارج از کشور نشان می دهد این طیف به صورت قطعی با ایدئولوژی حاکم بر نظام قطع ارتباط کرده اند؛ اما..

با افزایش پرونده های مفاسد اخلاقی حتی در میان نیروهای ارزشی و متدین، مسئولان این سوال را از خود می پرسند که با این فضای پررنگ ارزشی در جامعه، چرا فساد میان نیروها و مدیران ارزشی نفوذ کرده است.

 

 به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در سال های اخیر، به ویژه سال جاری، پرونده های مفاسد اخلاقی نیروهای متدین و ارزشی به صورت تعجب آوری افزایش یافته است.

 

 کسانی که تا دیروز متصدی کشف فساد روشنفکران و مدیران تکنوکرات بوده اند، خود در دام فساد اخلاقی فرو می افتند، رسوایی این افراد یا از طریق کشفیات خانوادگی همسر و نردیکانشان بر ملا می شود و یا از طریق فعالیت نهادهای نظارتی، به ویژه حفاظت اطلاعات دستگاه ها محرز می گردد.

 اگرچه پرداختن موردی به فساد اخلاقی افراد از نظر اخلاقی و شرعی زیبنده نیست، اما این پرسش را می توان مطرح کرد که چه شد فساد اخلاقی تا این اندازه میان نیروهای ارزشی نفوذ کرده است؟

 

 ارتباطات جنسی برخی مداحان مشهور با خانم های متعدد، سقوط اخلاقی مدیران امنیتی و قضایی، صرف مشروبات الکلی و مواد مخدر توسط نیروهای به ظاهر حزب اللهی یکی پس از دیگری رخ می دهد و زنگ هشدار درباره فروپاشی اخلاق اسلامی را به صدا درآورده است.

 

 در کنار این فروپاشی اخلاقی، تلاش های پنهان اکثر این افراد برای به دست آوردن اقامت خارج از کشور نشان می دهد این طیف به صورت قطعی با ایدئولوژی حاکم بر نظام قطع ارتباط کرده اند؛ اما چرا این گونه شده است؟

 به نظر می رسد در رخ دادن این پدیده، سه عامل اصلی موثر بوده است:

  •    نخست اوج گرفتن ریاکاری، تظاهر و تملق در جامعه که به پوک شدن رفتارها و اعمال دینی از نیت و معنویت واقعی انجامیده و موجب شده است تا این طیف اخلاق و رفتار دینی را به عنوان نمایشی برای حفظ موقعیت، شان اجتماعی و قدرت بدانند و از این رو، از لذات معنوی و میوه های اخلاقی و وجدان پاک بهره نبرند. بنابراین در خلوت که دیگر ریا و تملق دستاوردی ندارد، دست به آن کار دیگر بزنند، زبان به مشروبات الکلی بازکنند، مواد مخدر مصرف کنند و دامن به زن بارگی بیالایند.

  •    دوم، فساد اقتصادی و بازشدن پول حرام به زندگی این طیف که ابتدا با توجیه تامین حداقل معیشت آغاز می شود، موجب شده تا رزق حرام مسیر ورود به سایر گناهان و تباهی های اخلاقی را به زندگی متدینین باز کند و این مسیر نه تنها خود آنها را به سقوط کشانده است، بلکه بسیاری از خانواده های این افراد را دچار تباهی کرده است.

  •     سوم، برخی ظلم های سیاسی، قضایی و امنیتی که در سال های اخیر رخ داده است، اگرچه با توجیه ایدئولوژیک و برای حفظ نظام بوده، اما آمران و مرتکبان را با عذاب وجدان همراه ساخته است، بخصوص که اخیرا حقانیت بسیاری از سخنانی که تا دیروز بر زبان راندن آنها جرم تلقی می شد، آشکار شده است. اما وجدانی که به ندای آن توجه نشود، یا به خواب می رود یا برای خاموش کردن آن باید در زیر آوار فساد دفن گردد.

شش ماه به ظهور- قسمت ۴

در قسمت‌ گذشته‌ با برخي‌ از رويدادهايي‌ كه‌ در روايت‌هاي‌ اسلامي‌ از آنها به‌ عنوان‌ رويدادهاي‌ پيش‌ از ظهور ياد شده‌ آشنا شديم‌.

چنان‌ كه‌ گفته‌ شد اين‌ رويدادها همه‌ در فاصله‌اي‌ دور از عصر ظهور واقع‌ شده‌اند و پيشگويي‌ آنها از سويي‌ ائمه‌معصومين‌(ع‌) موجب‌ اطمينان‌ و اعتماد مردم‌ به‌ صدق‌ وعده‌ پيشوايان‌ دين‌ نسبت‌ به‌ رويدادهاي‌ نزديك‌ به‌ عصر ظهور مي‌شود.

از اين‌ قسمت‌ به‌ بعد رويدادهايي‌ را كه‌ وقوع‌ آنها در فاصلة‌ نزديك‌ به‌ عصر ظهور پيش‌گويي‌ شده‌ مورد بررسي‌ قرار مي‌دهيم‌.

اشاره‌اي‌ اجمالي‌ و كلي‌ به‌ حوادث‌ پيش‌ از ظهور
مجتبي‌السادة‌
ترجمه‌: محمود مطهري‌نيا


اشاره‌ :
در قسمت‌ گذشته‌ با برخي‌ از رويدادهايي‌ كه‌ در روايت‌هاي‌ اسلامي‌ از آنها به‌ عنوان‌ رويدادهاي‌ پيش‌ از ظهور ياد شده‌ آشنا شديم‌.

چنان‌ كه‌ گفته‌ شد اين‌ رويدادها همه‌ در فاصله‌اي‌ دور از عصر ظهور واقع‌ شده‌اند و پيشگويي‌ آنها از سويي‌ ائمه‌معصومين‌(ع‌) موجب‌ اطمينان‌ و اعتماد مردم‌ به‌ صدق‌ وعده‌ پيشوايان‌ دين‌ نسبت‌ به‌ رويدادهاي‌ نزديك‌ به‌ عصر ظهور مي‌شود.
از اين‌ قسمت‌ به‌ بعد رويدادهايي‌ را كه‌ وقوع‌ آنها در فاصلة‌ نزديك‌ به‌ عصر ظهور پيش‌گويي‌ شده‌ مورد بررسي‌ قرار مي‌دهيم‌.

بخش‌ اول‌ - علامات‌ پيش‌ از ظهور
احاديثي‌ كه‌ حوادث‌ ايّام‌ نزديك‌ به‌ ظهور را ترسيم‌ و محدوده‌ آن‌ عصر را مشخص‌ مي‌كنند مي‌توان‌ به‌ چهار قسمت‌ زير دسته‌بندي‌ كرد:

1. عصر ظهور
در برخي‌ از احاديث‌ شريفه‌ ما ويژگي‌هاي‌ كلي‌ و عمومي‌ ظهور به‌ همراه‌ اشاره‌اي‌ به‌ برخي‌ جريانات‌ مشخص‌ آن‌ زمان‌ ديده‌ مي‌شود كه‌ از جمله‌ آنها مي‌توان‌ به‌ حديث‌ مفصلي‌ كه‌ گفتگوي‌ آميخته‌ باناباوري‌ زياد سلمان‌ با حضرت‌ رسول‌(ص‌) را در مراسم‌ حج‌ بيان‌ مي‌كند ـ كه‌ در شماره‌هاي‌ پيشين‌ آورديم‌ ـ اشاره‌ كرد.

2. سال‌هاي‌ ظهور
احاديثي‌ كه‌ به‌ بررسي‌ سال‌هاي‌ ظهور مي‌پردازند، حوادث‌، اتفاقات‌ و نشانه‌هاي‌ بيشتري‌ را بيان‌ مي‌كنند و گستره‌ محدودتري‌ را به‌ تصوير مي‌كشند كه‌ از جمله‌ آنها همان‌ علاماتي‌ است‌ كه‌ از كتاب‌  الارشاد
شيخ‌ مفيد در پايان‌ بخش‌ پيشگويي‌هاي‌ ائمه‌(ع‌)
آورديم‌.
در احاديث‌ ديگر هم‌ چنين‌ آمده‌ است‌:
امام‌ صادق‌(ع‌) فرمودند:
زماني‌ كه‌ مردم‌ در عرفات‌ ايستاده‌اند، وقتي‌ سواري‌ كه‌ بر شتري‌ تيزپا نشسته‌ آنها را از مرگ‌ خليفه‌ خبردار مي‌كند و با مرگ‌ او فرج‌ آل‌ محمد(ص‌) و همه‌ مردم‌ مي‌رسد. 1
ابوبصير مي‌گويد: از امام‌ صادق‌(ع‌) شنيدم‌ كه‌ مي‌فرمودند:
كسي‌ كه‌ مرگ‌ عبدالله‌ را براي‌ من‌ ضمانت‌ كند من‌ هم‌ ظهور قائم‌ را براي‌ او ضمانت‌ مي‌كنم‌.
سپس‌ فرمودند:
وقتي‌ عبدالله بميرد مردم‌ پس‌ از او با كسي‌ متحد نشوند! ان‌شاءالله و اين‌ جريان‌ بدون‌ امامتان‌ آرام‌ نمي‌شود و حكومت‌ و سلطنت‌ سالانه‌ و طولاني‌ مدت‌ از بين‌ مي‌رود، مدت‌ سلطنت‌هاي‌ پادشاهان‌ به‌ ماه‌ و روز نمي‌كشد. پرسيدم‌: آيا اين‌ دوران‌ طول‌ مي‌كشد؟ فرمودند: «هرگز!» 2
از امام‌ باقر(ع‌) نقل‌ شده‌ كه‌ فرمودند:
وقتي‌ بني‌فلان‌ به‌ خاطر چيزي‌ كه‌ ميان‌ آنهاست‌ دچار تشتت‌ و اختلاف‌ شدند منتظر فرج‌ باشيد و فرج‌ شما جز با اختلاف‌ بني‌فلان‌ محقق‌ نمي‌شود پس‌ آنگاه‌ كه‌ گرفتار اختلاف‌ شدند چشم‌ انتظار صيحه‌اي‌ در ماه‌ رمضان‌ و قيام‌ قائم‌(ع‌) باشيد كه‌ خدا هرچه‌ را بخواهد انجام‌ مي‌دهد.

قائم‌ قيام‌ نمي‌كند و شما هم‌ آنچه‌ را عاشقش‌ هستيد نخواهيد ديد تا وقتي‌ بني‌فلان‌ بر سر آنچه‌ در بينشان‌ است‌ مبتلا به‌ اختلاف‌ و درگيري‌ شوند و وقتي‌ چنين‌ شد مردم‌ به‌ آنها (ملكشان‌) طمع‌ مي‌كنند و وحدت‌ ويكپارچگي‌ازبين‌مي‌رودو سفياني‌ شورش‌ مي‌كند. سپس‌ادامه‌دادند،بني‌فلان‌بالاخره‌ سلطنت‌ خواهند كرد و پس‌ از پادشاهي‌، آنها به‌ اختلاف‌ دچار مي‌شوند و سلطنتشان‌ به‌ باد مي‌رود و حكومتشان‌ پراكنده‌ و متشتت‌ مي‌شود... 3

3. سال‌ ظهور
در اين‌ قسمت‌ احاديث‌ به‌ طور دقيق‌ حوادثي‌ را بيان‌ مي‌كنند؛ خصوصاً در نيمه‌ دوم‌ سال‌ كه‌ از شورش‌ سفياني‌ در رجب‌ شروع‌ مي‌شود و با نداي‌ آسماني‌ در طبق‌ نظام‌ عددي‌ يا رقمي‌ و بر حسب‌ تقويم‌ اسلامي‌ سال‌ ظهور فرد است‌ و روز طلوع‌ آن‌ خورشيد تابان‌ هم‌ شنبه‌ دهم‌ محرّم‌ الحرام‌ كه‌ مصادف‌ با عاشوراي‌ حسيني‌ است‌ ماه‌ رمضان‌ و شهادت‌ نفس‌ زكيه‌ در 25 ماه‌ ذي‌حجة‌ ادامه‌ مي‌يابد و به‌ ظهور نور مبارك‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) در عاشورايي‌ كه‌ با شنبه‌ مصادف‌ شده‌ است‌ ختم‌ مي‌شود.

اين‌ روايات‌ علامت‌هاي‌ حتمي‌ ظهور را كه‌ مدتي‌ پيش‌ از آن‌ واقعه‌ عظيم‌ واقع‌ مي‌شود در برمي‌ گيرد و از مسلماتي‌ است‌ كه‌ به‌ آنها يقين‌ داريم‌ و معتقديم‌ در مورد آنها بدأ 4  (تقديم‌ و تأخير ناشي‌ از برخي‌ علل‌) رخ‌ نمي‌دهد.

همه‌ مؤمنان‌ لازم‌ است‌ كه‌ اين‌ نشانه‌ را به‌ خوبي‌ بشناسند و كساني‌ را كه‌ به‌ دروغ‌ ادعاي‌ مهدويت‌ كردند با كمك‌ آنها به‌ راحتي‌ و با قاطعيت‌ تكذيب‌ كنند. پس‌ از وقوع‌ اين‌ علائم‌ حتمي‌ است‌ كه‌ فرج‌ مؤمنين‌ مي‌آيد و خداوند تبارك‌ و تعالي‌ درد سينه‌هايشان‌ را شفا داده‌ و پريشاني‌ را از دل‌هاي‌ ايشان‌ مي‌زدايد.
تمامي‌ ائمه‌(ع‌) وقتي‌ كه‌ از حضرت‌ مهدي‌(ع‌) و علائم‌ ظهور ايشان‌ و نزديكي‌ قيامشان‌ صحبت‌ مي‌كرده‌اند در برخي‌ موارد متذكر مي‌شده‌اند كه‌ بعضي‌ از اين‌ نشانه‌ها از حتميات‌ ظهور است‌ و به‌ طوري‌ كه‌ اگر آنها محقق‌ نشده‌ باشند حضرت‌ مهدي‌(ع‌) ظهور نخواهند كرد.

4. نشانه‌هاي‌ برپايي‌ قيامت‌
اين‌ نشانه‌ها كه‌ عبارتند از خارج‌ شدن‌ جنبنده‌اي‌ از زمين‌ (دابة‌الارض‌) كه‌ با مردم‌ صحبت‌ مي‌كند و طلوع‌ خورشيد از مغرب‌ و آتشي‌ كه‌ از عمق‌ زمين‌ خارج‌ مي‌شود و مردم‌ را به‌ سوي‌ محشر و قيامت‌ سوق‌ مي‌دهد و... از جمله‌ رواياتي‌ كه‌ به‌ تبيين‌ آنها مي‌پردازد اين‌ حديث‌ است‌ كه‌ حضرت‌ امير(ع‌) فرمودند كه‌ حضرت‌ رسول‌(ص‌) مي‌فرمودند:
ده‌ چيز حتماً پيش‌ از قيامت‌ خواهد آمد: سفياني‌، دجال‌،دود، جنبده‌ (دابة‌)، خروج‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) و طلوع‌ خورشيد از مغرب‌ و فرود آمدن‌ عيسي‌ و فرو رفتن‌ زمين‌ در مشرق‌ و فرو رفتن‌ درجزيره‌ العرب‌ و آتشي‌ كه‌ از اعماق‌ زمين‌
خارج‌ مي‌شود و مردم‌ را به‌ سوي‌ محشر سوق‌ مي‌دهد. 5

بخش‌ دوم‌ ـ علامت‌هاي‌ مخصوص‌ سال‌ ظهور
به‌ زودي‌ به‌ حوادثي‌ كه‌ در اين‌ سال‌ بروز پيدا مي‌كند اشاره‌ مي‌كنيم‌. سالي‌ كه‌ به‌ زودي‌ با نشانه‌ها و حوادث‌ سال‌ مشرف‌ به‌ ظهور امام‌ بزرگوارمان‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) است‌ همراه‌ خواهيم‌ شد.

آن‌ گونه‌ كه‌ طبق‌ ترتيب‌ زماني‌ آنها در روايات‌ معصومين‌(ع‌) بيان‌ شده‌ تا به‌ آرزو و هدف‌ خويش‌ نايل‌ شويم‌ مومنان‌ تصوري‌ كلي‌ و فراگير از اين‌ حوادث‌ و نشانه‌ها وبا علم‌ به‌ اينكه‌ آنها جزء حتميات‌ هستند داشته‌ باشند. اين‌ علائم‌ حتمي‌ آن‌ طور كه‌ در روايات‌ زيادي‌ از آنها ياد شده‌ پنج‌ نشانه‌اند؛ امام‌ صادق‌(ع‌) فرمودند:
پنج‌ چيز قبل‌ از قيامت‌ قائم‌(ع‌) مي‌باشند:
1- يمني‌ 2- سفياني‌ 3- منادي‌اي‌ كه‌ از آسمان‌ ندا مي‌دهد 4ـ فرو رفتن‌ (خسف‌) در بيابان‌ 5ـ كشته‌ شدن‌ نفس‌ زكيه‌.
حوادث‌ سال‌ ظهور بسيار زيادند كه‌ به‌ بارزترين‌ و آشكارترين‌ آنها ـ البته‌ با توجه‌ به‌ ترتيب‌ زماني‌ آنها به‌ قدري‌ كه‌ با توجه‌ به‌ رواياتي‌ كه‌ در دسترس‌ داريم‌ و امكان‌ آن‌ وجود داشته‌ باشد ـ اشاره‌ مي‌كنيم‌. پيش‌ از ورود به‌ بحث‌ لازم‌ است‌ به‌ حوادثي‌ كه‌ به‌ طور اجمالي‌ به‌ آنها اشاره‌ شده‌ و به‌ طور كلي‌ و عمومي‌ بر سال‌ ظهور و ويژگيهاي‌ آن‌ دلالت‌ مي‌كند نظري‌ بيفكنيم‌.

1. فرد بودن‌ رقم‌ سال‌ ظهور
از امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ شده‌ كه‌ فرمودند:
حضرت‌ جز در سال‌ فرد مانند يك‌، سه‌، پنج‌، هفت‌ يا نه‌ قيام‌ نمي‌كنند. 7
اين‌ حديث‌ سال‌ ظهور را به‌ طور اجمالي‌ معرفي‌ مي‌كند و ليكن‌ زمان‌ ظهور مبارك‌ حضرتش‌ را برخي‌ احاديث‌ دقيق‌تر مشخص‌ مي‌كنند. ابوبصير از امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ كرده‌اند:
در روز عاشورا كه‌ روز به‌ شهادت‌ رسيدن‌ حسين‌ بن‌ علي‌(ع‌) مي‌باشد قيام‌ خواهند كرد: «گويا در روز شنبه‌اي‌ كه‌ عاشورا است‌ با او هستم‌ در حالي‌ كه‌ ميان‌ ركن‌ و مقام‌ ايستاده‌ و جبرئيل‌ در مقابلش‌ براي‌ بيعت‌ با او دعوت‌ مي‌كند و شيعيان‌ از نقاط‌ مختلف‌ زمين‌ با طي‌ الارض‌ به‌ سوي‌ او مي‌شتابند كه‌ با او بيعت‌ كنند و خداوند تبارك‌ و تعالي‌ به‌ وسيله‌ ايشان‌ زمين‌ را همان‌طور كه‌ از ظلم‌ و جور پر شده‌ از عدالت‌ و دادگستري‌ پر كند.


با توجه‌ به‌ اين‌ روايت‌ها و ديگر روايات‌ كه‌ در دسترس‌ داريم‌ مي‌توانيم‌ بعضي‌ از ويژگي‌هاي‌ سالي‌ را كه‌ ان‌شاءالله ظهور خواهند كرد بيان‌ كنيم‌ كه‌ طبق‌ نظام‌ عددي‌ يا رقمي‌ و بر حسب‌ تقويم‌ اسلامي‌ سال‌ ظهور فرد است‌ و روز طلوع‌ آن‌ خورشيد تابان‌ هم‌ شنبه‌ دهم‌ محرّم‌ الحرام‌ كه‌ مصادف‌ با عاشوراي‌ حسيني‌ است‌.

2. سالي‌ همراه‌ با باران‌ فراوان‌
از نشانه‌هاي‌ سال‌ ظهور اين‌ است‌ كه‌ در آن‌ سال‌ باران‌ بسياري‌ مي‌بارد و به‌ خاطر اين‌ بارش‌ زياد محصولات‌ و ميوه‌ها و خرماهاي‌ مختلف‌ خراب‌ شده‌ و از بين‌ مي‌روند چرا كه‌ باران‌ گاهي‌ رحمت‌ است‌ و نعمت‌ و گاه‌ عذاب‌ و نقمت‌. از امام‌ صادق‌(ع‌) روايت‌ شده‌ كه‌ فرمودند:
پيش‌ از ظهور قائم‌(ع‌) در آن‌ سال‌ باران‌ فراواني‌ مي‌بارد كه‌ محصولات‌ و خرماهاي‌ مختلف‌ نخلستانها از بين‌ مي‌رود ولي‌ شما از اين‌ حادثه‌ شكايت‌ نكنيد. 9
و سعيد بن‌ جنيده‌ چنين‌ نقل‌ كرده‌ است‌:
در سالي‌ كه‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) ظهور مي‌كنند بيست‌ و چهار باران‌ نازل‌ مي‌شود كه‌ اثرات‌ و بركات‌ آن‌ مشهود خواهد شد. ان‌شاءالله 10
و بر همين‌ اساس‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ به‌ معناي‌ چنين‌ احاديثي‌ پي‌ برد كه‌: امام‌ صادق‌(ع‌) فرمودند:
در سال‌ پيروزي‌ حضرت‌ فرات‌ چنان‌ شكافته‌ مي‌شود كه‌ آب‌ وارد كوچه‌هاي‌ كوفه‌ مي‌شود
و در روايتي‌ ديگر:
در سال‌ پيروزي‌ فرات‌ شكافته‌ شده‌ و آب‌هاي‌ آن‌ وارد كوچه‌هاي‌ كوفه‌ مي‌شود. 11

3. سالي‌آكنده‌اززمين‌لرزه‌هاوخوف‌وفتنه‌هاي‌ بسيار:
امام‌ صادق‌(ع‌) فرموده‌اند:
از نشانه‌هاي‌ قيام‌ آن‌ حضرت‌ اين‌ است‌ كه‌ در سالي‌ پر از زلزله‌ و سرما اتفاق‌ مي‌افتد. 12
مهدي‌ را به‌ شما بشارت‌ مي‌دهم‌ كه‌ پس‌ از پديد آمدن‌ اختلافات‌ در ميان‌ امتم‌ و زلزله‌هاي‌ بسيار ظهور خواهد كرد. 13
در آن‌ زمان‌ اختلافات‌ شديد و فتنه‌هاي‌ بسيار در زمين‌ پيش‌ مي‌آيد. 14
پيش‌ از اين‌ كشتار «يبوح‌» پيش‌ خواهد آمد. «حاضران‌ پرسيدند:» «يبوج‌» يعني‌ چه‌؟ حضرت‌ فرمودند: «يعني‌ دائمي‌ است‌ و بدون‌ وقفه‌ ادامه‌ مي‌يابد. 15
پيش‌ از آمدن‌ قائم‌ دو مرگ‌ مشاهده‌ خواهد شد، مرگ‌ قرمز و مرگ‌ سفيد به‌ طوريكه‌ از هر هفت‌ نفر 5 نفر بميرند.» 16
حضرت‌ علي‌(ع‌) فرمودند:
پيشاپيش‌ حضرت‌ مهدي‌ مرگ‌ سرخ‌ و مرگ‌ سفيد پيش‌ مي‌آيد و حمله‌ ملخ‌ها در زمان‌ او و در غير زمانش‌ مانند رنگ‌هاي‌ خون‌ كشتار قرمز (ناشي‌ از جنگ‌) و شمشير است‌ و مرگ‌ و مير سفيد به‌ خاطر طاعون‌ خواهد بود. 17
عبدالله بن‌ بشار از اميرالمومنين‌ علي‌(ع‌) نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمودند:
زماني‌ كه‌ خداوند تبارك‌ و تعالي‌ اراده‌ كند كه‌ قائم‌ آل‌ محمد(ع‌) را ظاهر نمايد با جنگي‌ كه‌ آغاز و پايانش‌ در ماه‌ صفر است‌ شروع‌ مي‌كند كه‌ اين‌ ابتداي‌ قيام‌ قائم‌ ما (اهل‌بيت‌) است‌. 18
جابربن‌ جعفي‌ مي‌گويد: «از امّام‌ باقر(ع‌) پرسيدم‌ كه‌ معناي‌ آيه‌  «ولنبلونكم‌ بشي‌ء من‌ الخوف‌ والجوع‌» 19 چيست‌؟» حضرت‌ فرمودند:
جابر (اين‌ آيه‌) يك‌ معناي‌ خاص‌ دارد و يك‌ معناي‌ عام‌. معناي‌ خاص‌، گرسنگي‌ دركوفه‌ است‌ كه‌ خداوند آن‌ را مخصوص‌ دشمنان‌ آل‌ محمد عليهم‌السلام‌ قرار داده‌ و به‌ وسيله‌ آن‌، آنها را هلاك‌ مي‌كند.

ولي‌ معناي‌ عام‌ آن‌ در شام‌ محقق‌ مي‌شود كه‌ اهل‌ آنجا به‌ خوف‌ و هراس‌ و گرسنگي‌ مبتلا مي‌شوند كه‌ احدي‌ به‌ مانند آن‌ مبتلا نشده‌ باشد و گرسنگي‌ پيـش‌ از قيـام‌ قائـم‌(ع‌) اسـت‌ و خــوف‌ و هـراس‌ پـس‌ از قيـام‌ قائـم‌(ع‌). 20
امام‌ باقر(ع‌) مي‌فرمايند:
حضرت‌ مهدي‌(ع‌) جز در شرايط‌ زير ظهور نمي‌كند. مردم‌ شديداً دچار هراس‌ و گرفتار زلزله‌هاي‌ بسيار و طاعون‌ شوند و جنگ‌ نمايان‌ و شديدي‌ ميان‌ اعراب‌ واقع‌ شود. اختلاف‌ در دين‌ و آيين‌ پيدا كرده‌ و وضعيت‌ و احوالشان‌ متغير گشته‌ باشد.

هر كس‌ آرزويي‌ داشته‌ باشد آرزويش‌ در هر صبح‌ و عصر مرگ‌ است‌ تا آنجا كه‌ فرمودند: قيام‌ ايشان‌ پس‌ از يأس‌ و نااميدي‌ (مردم‌) است‌ خوشا به‌ حال‌ كسي‌ كه‌ او را درك‌ كند و از ياورانش‌ باشد واي‌ و صدها واي‌ بر آن‌ كه‌ با او مخالفت‌ كند و از امرش‌ نافرماني‌ و سرپيچي‌ نمايد. 21
ابوبصير از امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ كرده‌ كه‌ فرمودند:
ناچار پيش‌ از قيام‌ فتنه‌اي‌ پيش‌ مي‌آيد كه‌ مردم‌ در آن‌ گرسنه‌ مي‌شوند و هراس‌ شديدي‌ از كشتارها در دلشان‌ مي‌افتد و مبتلا به‌ كاستي‌ و كم‌ شدن‌ اموال‌ و محصولات‌ و جان‌هايشان‌ مي‌شوند. اين‌ مسأله‌ در قرآن‌ مطلبي‌ روشن‌ و واضح‌ است‌ و سپس‌ حضرت‌ اين‌ آيه‌ را تلاوت‌ فرمودند:
و لنبلونكم‌ بشي‌ء من‌ الخوف‌ والجوع‌ و نقص‌ من‌ الاموال‌ والانفس‌ والثمرات‌ و بشر الصابرين‌ 22
از اين‌ مجموع‌ احاديث‌ شريفه‌ كه‌ سال‌ ظهور را توصيف‌ مي‌كنند در مي‌يابيم‌ كه‌ آن‌ سال‌، سالي‌ است‌ با زمين‌ لرزه‌ها و فتنه‌هاي‌ بسياري‌ كه‌ حكايت‌ از نبود و فقدان‌ ثبات‌ سياسي‌ در برخي‌ كشور و كثرت‌ اختلافات‌ و جنگ‌ها مي‌كنند كه‌ آن‌ هم‌ به‌ جنگي‌ جهاني‌ ختم‌ مي‌شود كه‌ در روايات‌ از آن‌ به‌ جنگ‌ و معركه‌ قرقيسيا ياد شده‌ است‌ (كه‌ به‌ زودي‌ به‌ آن‌ اشاره‌ خواهيم‌ كرد) و نتيجه‌ زياد شدن‌ جنگ‌ها، خوف‌ و هراس‌ و گرسنگي‌ و كشتارها و مرگ‌ و ميرها مي‌باشد و حوادث‌ و اتفاقات‌ اين‌ سال‌ به‌ ظهور حضرت‌ مهدي‌(ع‌) منتهي‌ شده‌ جهان‌ پر از عدل‌ و قسط‌ مي‌گردد.
پس‌ از ذكر اين‌ احاديث‌ كه‌ اشاره‌اي‌ گذرا به‌ احاديث‌ سال‌ ظهور داشتند طي‌ بخش‌هاي‌ آتي‌ به‌ احاديثي‌ كه‌ دقيق‌ترين‌ سال‌ و خصوصاً نيمه‌ دوم‌ آن‌ را توصيف‌ مي‌كنند، خواهيم‌ پرداخت‌.
ادامه‌ دارد

منبع: موعود



پي‌نوشت‌ها :
1.  غيبت‌ نعماني‌، ص‌ 179،بحارالانوار، ج‌ 52، ص‌ 240؛ بشارة‌الاسلام‌، ص‌122.
2.  بحاراالانوار، ج‌52، ص‌210؛ بشارة‌الاسلام‌، ص‌123.
3.  غيبة‌النعماني‌، ص‌171؛ بحارالانوار، ج‌52، ص‌232.
4.  به‌ مسأله‌ بدأ درشماره‌هاي‌ بعدي‌ مفصلاً خواهيم‌ پرداخت‌.
5.  الغيبة‌، شيخ‌ طوسي‌ ص‌267، بحارالانوار، ج‌52، ص‌209؛ بشارة‌الاسلام‌ 14.
6.  الارشاد، شيخ‌ مفيد، ج‌2، ص‌279؛ كمال‌الدين‌، ص‌649؛ الغيبة‌، شيخ‌ طوسي‌، ص‌267؛ اعلام‌ الوري‌. ص‌426.
7.  اعلام‌ الوري‌، ص‌430؛ بحارالانوار، ج‌2، ص‌291؛ منتخب‌ الاثر، ص‌464.
8.  الارشاد، شيخ‌ مفيد، ج‌2، ص‌379؛ اعلام‌ الوري‌، ص‌430.
9.  اعلام‌ الوري‌، ص‌428؛ بشارة‌الاسلام‌، ص‌125؛ الارشاد، شيخ‌ مفيد ج‌2، ص‌377.
10.  اعلام‌الوري‌، 429، الغيبة‌، شيخ‌ طوسي‌، 269.
11.  اعلام‌ الوري‌، ص‌429؛ بشارة‌الاسلام‌، ص‌125؛ الارشاد، شيخ‌ مفيد ج‌2، ص‌377؛ الغيبة‌ شيخ‌ طوسي‌، ص‌274.
12.  يوم‌الخلاص‌، ص‌543، بيان‌ الائمه‌(ع‌) ج‌2، ص‌431.
13.  كمال‌الدين‌، ص‌655، بحارالانوار ج‌52، ص‌182.
14.  المهدي‌ والممهدون‌، ص‌ 49، كمال‌الدين‌ ص‌655، بحارالانوارج‌52، ص‌182.
15.  كمال‌الدين‌، ص‌655، بحارالانوار، ج‌52، ص‌182.
16.  كمال‌الدين‌، ص‌655، بحارالانوار ج‌52، ص‌182.
17.  الغيبة‌، نعماني‌، 185، الارشاد، شيخ‌ مفيد، ج‌2، ص‌372؛ الغيبة‌، شيخ‌ طوسي‌، ص‌267.
18.  بيان‌الائمه‌ ج‌1، ص‌335.
19.  سوره‌ بقره‌(2) آيه‌155.
20.  الغيبة‌، نعماني‌، ص‌168؛ بحارالانوار، ج‌52، ص‌229.
21.  بحارالانوار، ج‌52، ص‌231؛ الزام‌الناصب‌، ج‌2، ص‌162؛ المهدي‌، آيت‌الله صدر، ص‌198.
22.  الغيبة‌، نعماني‌، ص‌168؛ بحارالانوار ج‌52، ص‌229.

اعجاز قرآن(سیاه چاله ها در قرآن)ا

انسان ها عادت داشتند تا زمانی كه پیامبران برایشان معجزه نیاورده اند، حرف این فرستادگان خدا را رد كنند.

 بعضی ها حرف آن ها را قبول می كردند و بعضی هم بر سرسختی خود می افزودند. اكنون بعد از وفات پیامبران، باز هم مردم نیاز دارند بدانند آیا خدا وجود دارد؟


 داروینیسم و نظریه تكامل به كفر ورزی انسان ها و سكولاریزم كمك كرد به طوری كه این نظریه انسان ها را تا تاریكی های عصر حجر برد.


 به خاطر تحریف دین مسیحیت و دین یهودیت، پیروان این ادیان در اثر این نظریه دچار تزلزل و دودلی شدند.


اسلام، آخرین دین آسمانی اكنون در مقابل این نظریات كفر آمیز ایستاده است. بیشتر یافته های علمی كه دانشمندان به آن می بالند در قرآن ذكر شده است ( قابل توجه كه ما مسلمانان اعتقاد داریم تمامی علوم در قرآن است و منظور نویسنده در این جا آن است كه علوم كشف شده را ما با قرآن توانسته ایم تطبیق دهیم. مترجم) كه ۱۴۰۰سال پیش نازل شده است. 


یكی از معجزات علمی كه در قرآن آمده است، در مورد سیاه چاله ها می باشد.


خداوند با اشاره به مشخصات خاصی، در آیه زیر به سیاه چاله ها اشاره می كنند.

این مشخصات عبارتند از:


۱) آن ها ستارگانی در حال حركت هستند.

۲) آن ها پنهان هستند.

۳) آن ها ستارگانی جارو كننده هستند.


اجازه بدهید قبل از اینكه ببینیم اخترفیزیك دان ها در مورد سیاه چاله ها چه می گویند، به آیه زیر از قرآن كریم اشاره كنیم.


خداوند در قرآن فرموده اند:


{ فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ*الْجَوَارِ الْكُنَّس* وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ * وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِیمٍ}[التكویر:۱۵-۱۹]


به راستی سوگند به اختران بازگردنده نمی خورم. ۱۶. آن روندگان نهان شونده. ۱۷. و به شب چون تاریك شود. ۱۸. و به سپیده چون بدمد. ۱۹. كه این سخن فرستاده ای است بزرگوار(جبرئیل).

به خوبی امروزه مشخص شده است كه ستارگان در طول عمر خود دچار تحول می شوند تا آنكه بمیرند. یكی از انواع مرگ ستارگان، تبدیل شدن به سیاه چاله است.


خداوند در قرآن می فرمایند:

{وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلا هُوَ كُلُّ شَیْءٍ هَالِكٌ إِلا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ}[القصص:۸۸]


با خداوند، معبود دیگری را نخوانید. خدایی نیست جز او، هرچیزی نابود می شود مگر ذات او. فرمان مخصوص اوست، به سوی او بازگردانده می شوید.


در طول دوره زندگی ستارگان، آن ها موجودیت خود را تغییر می دهند. این تغییر میلیون ها سال طول می كشد.


برای فهم بهتر آیات قرآن نیاز  به  اطلاعات مختصری پیرامون مرگ ستارگان و چگونگی تشکیل سیاه چاله ها داریم.


از اعماق ستارگان انرژی هسته ای آزاد میشود که سوخت ستارگان را تامین میکنند.


هنگامی که پس از میلیارد ها سال کلیه این سوخت به پایان میرسد ستاره از درون شروع به سرد شدن میکند ونیروی جاذبه موجب تراکم و کوچکتر شدن آن میگردد.

به این ستاره ی مرده "کوتوله ی سفید" میگویند که اگر جرمش بیشتر از یک چهارم جرم خورشید باشدنمیتواند جرم خود را استوار نگه دارد و کوچکتر شدن همچنان ادامه پیدا میکند.

در این مرحله این ستاره ی مرده را "ستاره ی نوترونی "گویند ( یک سانتی متر مکعب از ستاره ی نوترونی دارای جرمی معادل صد میلیون  تن است.)


همچنین معادلات میگویند که اگر جرم ستاره ی نوترونی بیش از سه برابر جرم خورشید باشد مواد تشکیل دهنده ی آن به صورت یک نقطه در می آید و درون سیاه چاله نا پدید میشود.

نیروی گرانشی سیاه چاله به حدی فضا را خمیده میکند که هر نور به روی خود برمیگردد و علت سیاه بودن سیاه چاله به همین دلیل است که چهره ای ترسناک به آن میدهد.

برای هر چیزی که به درون سیاه چاله کشیده میشود زمان متوقف شده و دیگر گذشته و آینده ای برایش معنا ندارد.


هیچ چیز سریعتر از نور حرکت نمیکند .پس اگر نور نتواند بگریزد هیچ چیز دیگری قادر به گریز نخواهد بود.

● انواع سیاه چاله ها كدامند؟


دانشمندان سه نوع سیاه چاله را كشف كرده اند:كوچك، متوسط و بزرگ.


۱) نوع كوچك یا كم جرم یا نوع اختری یا كهكشانی


این نوع از سیاه چاله ها از ستارگانی تشكیل می شوندكه جرمشان ۱۰۰برابر جرم خورشید ما است.

وقتی كه انرژی چنین ستاره ای تمام می شود، پوسته خارجی خود را پرتاب می كند و هسته خود را كه هنوز ۱۵برابر خوررشید ما است را نگه می دارد.

دانشمندان عقیده دارند كه كهكشان راه شیری ما دارای ده ها هزار از این سیاه چاله ها است بنابراین به آن سیاه چاله كهكشانی می گویند.


۲) سیاه چاله های متوسط.


۳) سیاه چاله های بسیار سنگین.


در مركز كهكشان ها قرار دارند. بعضی از دانشمندان عقیده دارند كه بیشتر كهكشان ها كه كهكشان ما هم جزوی از آن است، دارای سیاه چاله ای در مركز خود است.

در ستارگان سنگین دو فرایند مهم پیوسته رخ می دهد. یكی جوش هسته ای است( كه هیدروژن را از مركز ستاره به بیرون می فرستد و دیگری جاذبه (كه تمامی هیدروژن را به طرفی كه آمده بود می كشد).

 این دو روند یكدیگر را خنثی می كنند تا اینكه هیدروژن ستاره سوخته شود و در این موقع جاذبه غلبه می كند.


وقتی كه جاذبه غلبه كرد، ستاره ناپایدار می شود و منفجر می گردد.


وقتی كه شروع به منفجر شدن كرد، دیگر متوقف نمی شود و ستاره ( و در نهایت اتم هایش) به داخل خود فرو می ریزند و منجر به تشكیل سیاه چاله می شود.( Hewitt۱۸۶).

این تصویر كه به كمك اشعه ایكس گرفته شده است نشان دهنده سیاهچاله ای است كه در حال بلعیدن ستاره ای می باشد.


سیاهچاله بسیار سنگین سیاهچاله ای است كه جرم آن بین ۱۰۵تا ۱۰۱۰برابر جرم خورشید است.


امروزه این عقیده وجود دارد كه اگر همه كهكشان ها سیاهچاله ای از این نوع نداشته باشند، تعداد زیادی از آن ها كه كهكشان راه شیری نیز جزئی از آن است، در مركز خود چنین سیاه چاله ای را دارند.

این سیاه چاله ها دارای خصوصیات عجیبی هستند كه آن ها را از همنوعان خود متمایز می كند.


● چرا سیاهچاله ها سیاه می باشند؟


یك موشك برای آنكه سطح زمین را ترك كند باید سریعتر از ۲۵۰۰۰ مایل در ساعت ( ۷مایل در ثانیه) حركت كند. به این سرعت، سرعت فرار از زمین می گویند.

اگر راكت سرعتی كم تر از این مقدار داشته باشد، توسط جاذبه به زمین بر می گردد.


 سرعت فرار از یك سیاه چاله بیش از ۱۸۶۰۰۰مایل در ساعت است پس اگر بخواهیم از آن فرار كنیم، باید سرعتی بیش از این مقدار داشته باشیم.


 سرعت نور ۱۸۶۰۰۰مایل در ساعت است بنابراین نمی تواند از سیاهچاله ها فرار كند پس این سیاهچاله ها به رنگ سیاه هستند.


ستاره شناسان به كمك اشعه ایكس و تلسكوپ های رادیویی توانسته اند سیاه چاله قدیمی را كه در اطراف كهكشان راه شیری است كشف كنند.

این سیاه چاله كه دارای مسیری نامتقارن است در حال بلعیدن ستاره ای می باشد.


اعتقاد بر این است كه این سیاه چاله باقی مانده یك ستاره بسیار بزرگ است كه میلیاردها سال پیش زندگی می كرده و از خانه خود به بیرون پرتاب شده و سرگردان در حال حركت می باشد.

بسیاری از ستارگان منظومه شمسی ما در یك صفحه نازكی به نام صفحه كهكشانی هستند. ا


گرچه خوشه های گردی نیز وجود دارند كه هركدام دارای صدها هزار ستاره قدیمی هستند و به دور مركز كهكشان در حركت می باشند و در مسیری می باشند كه از صفحه كهكشانی به دور می باشند.

بنابراین زمانی كه یك ستاره تمام سوختش به مصرف رسید در خود فرو می ریزد و در نهایت به سیاه چاله ای تبدیل می شود كه دارای چگالی بی نهایت و حجم بسیار ناچیز است و میدان مغناطیسی بسیار قوی دارد.

خداوند در قرآن به این حقیقت مرگ ستارگان( كه به خاطر پایان سوختشان است اشاره می كنند) در آن جا كه می گویند:


{ وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ} آنگه كه ستارگان به سیاهی می گرایند.


● آیا تمامی ستارگان به سیاه چاله تبدیل می شوند؟


تمامی ستارگان به سیاه چاله تبدیل نمی شوند. ستاره ای كه جرمش كم تر از ۱.۴بار بزرگتر از خورشید باشد، به كوتوله سفید تبدیل می شود.


ستاره ای كه ۱.۴ تا ۳برابر خورشید جرم داشته باشد تبدیل به ستاره نوترونی می شود. تنها ستارگانی كه جرمشان بیش از ۳برابر خورشید باشد به سیاهچاله تبدیل می شوند.


سیاه چاله ها آن قدر جرمشان زیاد است كه نور نمی تواند از آن ها عبور كند و چون چیزی سریع تر از نور نمی تواند حركت كند، هیچ چیز از سیاهچاله نمی تواند بیرون بیاید.


خداوند به این موارد قسم یاد می كنند تا تائید كنند كه قرآن از طرف پروردگار نازل شده است. به آیات ۱۵تا ۱۹سوره تكویر كه در بالا آمده است نگاهی دوباره بیاندازید.



این نوع تاكید كه در این آیات به كار رفته است و خداوند با قسم از آن ها یاد كرده، به خاطر اهمیت سیاهچاله ها است  .


  و در واقع ستارگان مرده در حال حركتی می باشند و نوری از خود تولید نمی كنند و هرچه سرراهشان باشد می بلعند.


 قرآن مجید از آن ها به "پاك كنندگان" یاد می كند كه در تطابق كامل با عملكرد آن ها از لحاظ علمی است.


دانشمندی غیر مسلمان كه نام سیاهچاله را برای این پدیده گذاشته است، بسیار مناسب این نام را انتخاب كرده است.


 اگرچه او هرگز قرآن نخوانده است ولی همان نامی را بر آن ها نهاده كه قرآن با آن نام آن ها را خوانده است.


این نشان دهنده آن است كه قرآن تا چه حدی به حقایق علمی كه امروزه كشف می شود نزدیك است.


این دانشمند این چنین این پدیده را تعریف كرده " آنچنان نیروی جاذبه ای دارند كه مانند یك جاروبرقی نامرئی كیهانی هستند و آن چنان مواد اطراف خود را جذب می كنند كه حتی نور نیز نمی تواند ازآن بیرون بیاید".

كلمه قرآنی خُنَّسِ در آیه ۱۵سوره تكویر را در عربی می توان به جاروبرقی ترجمه كرد.


زمانی كه سیاه چاله ها از لحاظ علمی تعریف شدند، دقت قرآن مجید در تعریف آن ها تنها در سه كلمه بیشتر مشخص می شود.


قرآن سیاه چاله ها را با خصوصیات زیر تعریف می كند:


۱) آن ها در حال حركت می باشند. (همان گونه كه علم می گوید.)


۲) آن ها وقتی شناسایی شدند، دارای حجاب می باشند. همان طور كه علم می گوید نور نیز نمی تواند از آن ها عبور كند.


۳) آن ها همه چیز را می بلعند.


منبع: بانك مقالات علمی


      کتاب سفر در زمان : جان و مری گریبین


      کتاب تاریخچه زمان :استیون هاوکینگ

کوفه پایتخت خاندان وحی(ع) در هنگام رجعت

نام شهر کوفه نامی آشنا برای مسلمانان خصوصا شیعیان جهان است. امام علی(ع) در روز 12 رجب سال 36 ه.ق وارد کوفه شدند و آنجا را به عنوان پایتخت دولت علوی انتخاب کردند. خوب است بدانید که انتخاب کوفه به عنوان پایتخت بار دیگر در صحنه تاریخ اتفاق خواهد افتاد و آن وقتی است که حضرت بقیة الله(ع) به فرمان حق ظاهر شده و با اصحاب، فرشتگان و مومنان از مکه مکرمه حرکت می کنند و کوفه را به عنوان پایتخت حکومت جهانی خود برمی گزینند و در آنجا به مدت 309 سال، پایتخت دولت مهدوی(ع) می شود.

حضرت قائم(ع) از مکه به همراه 5 هزار فرشته و درحالی که جبرئیل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ و مومنان پیش رویش هستند، به نجف کوفه می آید(1)


هنگام عزیمت به کوفه منادی ندا می دهد که هیچ خوردنی و آشامیدنی با خود برندارید. آنگاه به وسیله سنگ حضرت موسی در هر محلّی که منزل کنند، از آن سنگ چشمه‌ها جاری شود، افراد سپاه از آن می‌خورند و هرکس گرسنه باشد سیر می‌شود، تا وقتی که در پشت کوفه وارد نجف شوند(2)

زره رسول خدا(ص) را می پوشد و پرچم ایشان را برمی افرازد(3)

فرشتگان بدر بر او فرود می آیند(4)

حضرت قائم(ع) روی منبر کوفه می نشینند و یارانشان که به تعداد سربازان جنگ بدر، 313 مردند، دور ایشان را می گیرند و آنها پرچمداران او و حکمران های الهی در زمین بر بندگان او می باشند(5)

خداوند 70 هزار صدیق (بسیار راستگو) را برمی انگیزاند(6)

مسجد سهله، اقامتگاه دائمی حضرت مهدی(ع) و اصحاب و خانواده ایشان می شود(7)

فرستادن سپاهیان به اکناف جهان برای دفع عمال دجال و پر کردن زمین از عدل و داد(8)

ساخت مسجدی در پشت کوفه (نجف) که دارای هزار در است و اتصال خانه های اهل کوفه به دو نهر کربلا (9)

 

کوفه، پایتخت دولت خاندان وحی(ع) در هنگام رجعت

در روزهای آخر از عمر شریف حضرت بقیة الله(ع)، امام حسین(ع) همراه 75 هزار نفر از شیعیان(10) و 70 تن از شهدای کربلا رجعت می کنند(11) و مدت فرمانروایی ایشان به قدری طول می کشد که ابروهایشان روی دیدگانشان می افتد.(12)
بر اساس روایات معصوم را جز معصوم غسل نمی دهد؛ انجام غسل و کفن حضرت ولی عصر(ع) توسط امام حسین(ع)انجام می شود و پس از شهادت حضرت صاحب الزمان(ع)، امام حسین(ع) در کوفه حکومت اسلامی را در دست خواهد گرفت.(13)

منبع: موعود


پی نوشت:
1. الارشاد، ج2،ص380
2. الکافی، ج1، ص231
3. تفسیر العیاشی، ج1، ص215
4. دلائل الامامة، ص 457
5. کمال الدین، ج2، ص 671
6. همان، ج2، ص 672
7. بحار الانوار، ج53، ص104
8. المزار الکبیر، ص134؛ بحار الانوار، ج100، ص 436
9. گزیده کفایة المهتدی، ص 287
10. البرهان فی تفسیر القرآن، ج8، ص439
11. الکافی، ج8، ص175
12. مختصر البصائر، ص29
13. الکافی، ج8، ص175


تفسیر کارهای حضرت خضر نبی علیه السلام

ما در این جهان، دارای دو نظام هستیم: نظام تکوین و نظام تشریع، گر چه این دو نظام در اصول کلّی هماهنگ می‌باشند؛ ولی گاه می‌شود که در جزئیّات از هم جدا می‌شوند. مثلاً خداوند برای آزمایش بندگان آنها را مبتلا به خوف (ناامنی) و نقص اموال و ثمرات، از بین رفتن نفوس و عزیزان می‌کند تا معلوم شود، چه اشخاصی در برابر این حوادث صابر و شکیبا هستند. آیا هیچ فقیهی یا حتّی پیامبری می‌تواند اقدام به چنین کاری بکند؛

مهم‌ترین مسئله‌ای که دانشمندان بزرگ را در این داستان به خود مشغول ساخته، ماجراهای سه‌گانه‌ای است که این مرد عالم در برابر موسی(ع) انجام داد، موسی چون از باطن امر آگاه نبود، زبان به اعتراض گشود؛ ولی بعداً که توضیحات استاد را شنید، قانع شد. سؤال این است که آیا واقعاً می‌توان اموال کسی را بدون اجازه او معیوب کرد، به دلیل آنکه غاصبی آن را از بین نبرد؟ و آیا می‌توان نوجوانی را به دلیل کاری که در آینده انجام می‌دهد، مجازات کرد؟! و آیا لزومی دارد که برای حفظ مال کسی ما به طور رایگان زحمت بکشیم و بیگاری کنیم؟! در برابر این سؤال‌ها باید گفت:
ما در این جهان، دارای دو نظام هستیم: نظام تکوین و نظام تشریع، گر چه این دو نظام در اصول کلّی هماهنگ می‌باشند؛ ولی گاه می‌شود که در جزئیّات از هم جدا می‌شوند. مثلاً خداوند برای آزمایش بندگان آنها را مبتلا به خوف (ناامنی) و نقص اموال و ثمرات، از بین رفتن نفوس و عزیزان می‌کند تا معلوم شود، چه اشخاصی در برابر این حوادث صابر و شکیبا هستند. آیا هیچ فقیهی یا حتّی پیامبری می‌تواند اقدام به چنین کاری بکند؛ یعنی اموال و نفوس و ثمرات و امنیّت را از بین ببرد تا مردم آزمایش شوند یا اینکه خداوند بعضی از پیامبران و بندگان صالح خود را به عنوان هشدار و تربیت در برابر ترک اولی گرفتار مصیبت‌های عظیم نماید، همچون مصیبت یعقوب به خاطر کم توجّهی به بعضی از مستمندان یا ناراحتی یونس به خاطر یک ترک اولای کوچک. آیا کسی حق دارد به عنوان مجازات و کیفر، اقدام به چنین کاری کند؟ یا اینکه می‌بینیم گاهی خداوند نعمتی را از انسان به دلیل ناشکری می‌گیرد، مثلاً شکر اموال را به جای نیاورده، اموالش در دریا غرق می‌شود یا شکرانه سلامتی را به جا نیاورده، خدا سلامت را از او می‌گیرد.آیا از نظر فقهی و قوانین تشریعی کسی می‌تواند به خاطر ناشکری اموال دیگری را نابود کند و سلامت را مبدّل به بیماری کند. نظیر این مثال‌ها فراوان است و مجموعاً نشان می‌دهد که جهان آفرینش مخصوصاً آفرینش انسان بر این نظام احسن استوار است که خداوند برای اینکه انسان راه تکامل را بپیماید، قوانین و مقرّراتی برای او از نظر تکوین قرار داده که تخلّف از آنها، عکس‌العمل‌های مختلفی دارد؛ در حالی که از نظر قانون شرع نمی‌توانیم همه آنها را در چارچوب این قوانین بریزیم.
فی المثل، طبیب می‌تواند انگشت انسانی را به دلیل اینکه زهر به قلب او سرایت نکند، قطع نماید؛ ولی آیا هیچ کس می‌تواند انگشت انسانی را برای پرورش صبر و شکیبایی در او یا به دلیل کفران نعمت قطع نماید؟! (در حالی که مسلّماً خدا می‌تواند چنین کاری را بکند، چرا که موافق نظام احسن است). حال که ثابت شد ما دو نظام داریم و خداوند حاکم بر هر دو نظام است، هیچ مانعی ندارد که خداوند گروهی را مأمور پیاده کردن نظام تشریع کند و گروهی از فرشتگان یا بعضی از انسان‌ها (همچون خضر) را مأمور پیاده کردن نظام تکوین کند. از نظر نظام تکوین الهی، هیچ مانعی ندارد که خداوند حتّی کودک نابالغی را گرفتار حادثه‌ای کند و او در آن حادثه جان بسپارد؛ زیرا وجودش در آینده، ممکن است خطرات بزرگی به بار آورد، همان گونه که گاهی ماندن این اشخاص دارای مصالحی، مانند آزمایش و امتحان و امثال اینها است. به عبارت دیگر گروهی از مأموران خدا در این عالم مأمور به باطنند و گروهی مأمور به ظاهر، آنها که مأمور به باطنند ضوابط و اصول برنامه‌ای مخصوص به خود دارند؛ همان گونه که مأموران به ظاهر، برای خود اصول و ضوابط خاصّی دارند. درست است که خطّ کلّی این دو برنامه، هر دو انسان را به سمت کمال می‌برد و از این نظر هماهنگند؛ ولی گاهی در جزئیّات مانند مثال‌های بالا از هم جدا می‌شوند. البتّه بدون شک در هیچ یک از دو خط، هیچ کس نمی‌تواند خودسرانه اقدامی کند؛ بلکه باید از مالک و حاکم حقیقی مجاز باشد؛ بنابراین خضر(ع) با صراحت این حقیقت را بیان کرد و گفت: «مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی؛ من هرگز پیش خود این کار را انجام ندادم»؛ بلکه درست طبق یک برنامه الهی و ضابطه و خطّی که به من داده شده است، گام بر می‌دارم. موسی تاب تحمّل کارهای خضر را نداشت؛ به دلیل همین بود که خطّ مأموریّت او از خطّ مأموریّت خضر جدا بود، بنابراین هر بار مشاهده می‌کرد، گامش برخلاف ظواهر قانون شرع است، فریاد اعتراضش بلند می‌شد؛ ولی خضر با خونسردی به راه خود ادامه می‌داد و چون این دو رهبر بزرگ الهی به دلیل مأموریّت‌های متفاوت نمی‌توانستند، برای همیشه با هم زندگی کنند «هَذَا فِرَاقُ بَيْنِی وَ بَيْنِكَ» را گفت.
در هر حال، کارهای خضر(ع) به خصوص کشتن نوجوان، گرچه ظاهری بسیار زننده داشت؛ ولی باید توجّه داشت که فرق است بین نظام تشریع و تکوین، خداوند حاکم بر هر دو نظام است. در این صورت هیچ مانعی ندارد که خداوند گروهی مانند موسی(ع) را مأمور اجرای نظام تشریع کند و گروهی یا شخصی، مانند خضر(ع) را مأمور اجرای نظام تکوین. از نظر نظام تکوین، هیچ مانعی ندارد که خداوند حتّی کودک نابالغی را دچار حادثه‎ای کند که جان بسپارد؛ زیرا وجودش ممکن است در آینده موجب خطرهای عظیم گردد، مانند اینکه پزشک دست یا پای کسی را قطع می‎کند تا میکروب سرطان از آن به سایر اعضا سرایت ننماید. کارهای حضرت خضر(ع) در ماجرای فوق در محدوده نظام تکوین بوده؛ ولی حضرت موسی(ع) مأمور کارها در محدوده تشریع بود، از این رو، مقام موسی(ع) در این راستا از حضرت خضر(ع) بالاتر بود؛ اگرچه در محدوده نظام تکوین، مقام خضر(ع) بالاتر بود. از سوی دیگر این کار خضر(ع)، از نشانه‎های رحمت الهی و پاداش او به پدر و مادر با ایمان بود، خضر به دستور خدا آن کودک کافر را ـ که اگر می‎ماند موجب کفر و انحراف پدر و مادر می‎شد ـ کُشت؛ ولی به جای آن کودک، خداوند دختری به آن پدر و مادر مرحمت فرمود که کانون ایمان و تقوا بود و به فرموده امام صادق(ع) از نسل او هفتاد پیامبر، به وجود آمد.




محوریت دکترین منجی گرایی در انگیزش صهیونیسم مسیحی

این خلاصه دردسترس نیست. برای مشاهده پست لطفاً اینجا کلیک کنید .