پنجشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۱

عسگر اولادی؛ ناچار شدیم که به شرقی ها در برابر غربیها امتیاز بدهیم

 

 

۷۵ دصد واردات ۶۰ میلیاردی ایران از چین است

چاره ای نداشتیم که کشورهایی را جستجو کنیم که در عرصه بین الملل خوش اخلاق باشند؛ در نتیجه به استقبال لبخند چینی ها در مقابل اخم غربی ها رفتیم. ناچار هم بودیم چرا که اگر این لبخند را نمی گیرفتیم و آن اخم ادامه داشت شکستمان صد درد صد بود. بنا بر این باید بگویم که ما ناچار شدیم که به شرقی ها در برابر غربیها امتیاز بدهیم.

تاریخ: ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۷

بولتن نیوز: در حالی که دولت هردم از ریشه کنی بیکار و موفقیت برنامه های اشتغالزایی در کشور سخن می راند، برخی آمارهای منتشره نشان می دهد نرخ بیکاری سال گذشته نزدیک به ۵/۱۳ درصد بوده و پیش بینی می شود نرخ بیکاری تا پایان سال جاری به حدود ۱۵ درصد برسد. این در حالی است که علی رقم ناتوانی دولت در کنترل نرخ رشد بیکاری در کشور،  مجموع قوانین پیش بینی شده برای حضور و به کارگیری نیروی کار خارجی در ایران نیز نادیده گرفته می شود و نمی توان منکر نقش کمرنگ دولت در الزام به رعایت قانون شد و مهمتر این که دولت خود این بار شرایطی را برای حضور کارگران خارجی ان هم از نوع چینی فراهم کرده است.

 

 

تجربه فعالیت بیش از دو میلیون کارگران افغانی در کشور نشان می دهد که این کارگران به تدریج به استاد کارانی ماهر در بخشهای مختلف به ویژه بخش ساختمان و کشاورزی تبدیل شده اند تا جایی که شاهد هستیم حدود ۷۵ درصد ساخت و سازها در کلان شهرها در انحصار افاغنه قرار گرفته است و توانسته اند با این روش برای همیشه خود را به کشور تحمیل کنند. اما این بار گویی نوبت به کارگران چینی رسیده است که با توجه به جمعیت ۳۰ میلیونی افغانستان قابل مقایسه نیستند و خواهند توانست با جمعیت بیش از ۳/۱ میلیارد نفری خود مثل مورو ملخ از دیوارها این مرز و بوم بالا رفته و تمامی سوراخهای موجود در کشور را پر کنند!.

در این رابطه مدتی پیش در جریان بازدید خبرنگاران از آزاد راه تهران شمال که به پیمانکار چینی واگذار شده است تعداد زیادی کارگر چینی مشغول به کار دیدیه شده اند که بنا به گفته جلال الدین عابد، گویا شرکت چینی در این قطعه ۸۰۰ نفر کارگر دارد که ۶۰۰ نفر آنها چینی و ۱۰۰ نفر ایرانی و مابقی از دیگر کشورها هستند. در تشریح دلایل استفاده از چینی ها در این پروژه گفته شده است: قیمت چینی ها کمتر بود ضمن آنکه در راستای تامین منابع مالی از چینی ها استفاده کردیم.

در این رابطه مجید حریری نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین می گوید: هر شرکت خارجی برای انجام پروژه در کشور می تواند تنها ۳۰ درصد کارگران مورد نیاز خود را از کشور خارجی تامین کند و ملزم به تامین ۷۰ درصد نیروی کار ایرانی در اجرای پروژه است. او در مورد حضور بیش از ۶۰۰ کارگر چینی در اجرای پروژه آزاد را تهران شمال می افزاید: با توجه به پایین بودن سطح دستمزد برای یک کارگر چینی، کار در ایران صرفه اقتصادی ندارد اما با توجه به تخصصی بودن کار و تعهد پیمانکار طبیعتا تعدادی از پرسنل و تکنسینهای چینی هستند که بسیار ساده بوده که در مورد این پروژه خاص به نظر می رسد بیش از ۳۰ نفر چینی مشغول به کار نباشند

نایب رییس اتاق بازرگانی ایران چین با استناد به روادید صادره در سفارت ایران در پکن می گوید: در حال حاضر به طور همزمان بیش از ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر تبعه چین در داخل حضور ندارند و حضور ۶۰۰ نفر چینی در پروژه آزاد را ه تهران شمال غیر ممکن است. پیش از این نیز شیخ الاسلام مجوز قانونی ورود ۳۰ کارگر چینی به کشور را تایید کرده و اداعای مربوط به تسریه در ورود کارگران چینی به کشور به منظور پروژه ساخت آزاد راه تهران شمال را کذب محض خوانده بود.

 

 

شایعه حضور این تعداد کارگر چینی در پروژه آزاد راه تهران شمال اگرچه واکنشهای مختلفی را در بر داشته و برخی آن را تکذیب و برخی آن را تائید کرده اند اما آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است اهتمام به موضوع نرخ بالای بیکاری است که کشور را گریبانگیر خود کرده است و آثار مخربی بر روح روان جامعه بر جای گذارده است.

در این رابطه اسد الله عسگر اولادی که چندی پیش هم از موضوع تمایل چینی ها برای ورود به ایران با کارخانه هایشان خبر داده بود و این موضوع را گامی بلند در دور زدن تحریمها می داند! معتقد است ورود کارگران چینی به ایران ساخته و پرداخته روزنامه هاست و به هیچ وجه واقعیت ندارد.

بنا به مطلب منتشره از در شماره ۲۰ هفته نامه آسمان، این عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی معتقد است امروز منفعت چین در همکاری اقتصادی با ایران است  و اگر روزی این منفعت جای خود را با ضرورت تغییر دهد شکی نیست که چین پای خود را جای دیگری خواهد گذاشت.

 

 

به گفته وی نقطه آغاز همکاریهای اقتصادی ایران و چین به ۲۵ سال پیش باز می گردد. در آن زمان حجم مراوردات ما با این کشور ۲۰۰ میلیون دلار بود اما در حال حاضر ۴۵ میلیارد دلار از کل ۱۰۰ میلیارد دلار ذخیره فعلی به داد و ستد  با چین اختصاص دارد. ارزش داد و ستد تجاری ایران حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است که از این میزان حدود ۶۰ میلیارد دلار مربوط به واردات و حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار نیز به صادرات اختصاص دارد. اما برخی عقیده دارند که در مقابل این حجم معاملات تجاری ایران با چین آیا این کشور نیز برای تجارت با ایران سهمی قایل است؟ در پاسخ به این گروه باید بگویم ما به دلیل اخم آمریا به سمت چین رفتیم.!

عسگر اولادی می افزاید: وقتی بداخلاقیهای آمریکا و کشورهای غربی را دیدیم؛ چاره ای نداشتیم که کشورهایی را جستجو کنیم که در عرصه بین الملل خوش اخلاق باشند؛ در نتیجه به استقبال لبخند چینی ها در مقابل اخم غربی ها رفتیم. ناچار هم بودیم چرا که اگر این لبخند را نمی گیرفتیم و آن اخم ادامه داشت شکستمان صد درد صد بود...

بنا بر این ما در همان زمان ابتدا لبخند چین و سپس لبخند روسیه را گرفتیم. حال امروز نوبت لبخند سوم از سوی هندیها است. بنا بر این باید بگویم که ما ناچار شدیم که به شرقی ها در برابر غربیها امتیاز بدهیم. این هم به این دلیل رخ داد که غرب نفهمید ذخایر ایران در غرب حدود ۲۰۰ میلیارد دلار بود حال آنکه ذخایر را به طور احمقانه از دست دادند. آنها ما را تحریم کردند، بسیار خوب ایرادی ندارد اما پولهای مردم ایران را در بانکهای خود بلوکه کرده اند که این یکی از بد اخلاقیهای آنها است. به هر حال تبعیت از اسرائیل در سیاست برای غرب و آمریکا خوب بوده است ولی در اقتصاد آنها را زمین زده است...

البته نمی خواهم که بگویم من صد در صد از چین راضی هستم اما موقعیت تجاری خود را در منطقه تا حدودی حفظ کرده و برای حفظ این جایگاه تلاش می کنیم. اما چین نیز قطعا به دنبال منافع خود است. چین می تواند نفت را از ایران نخرد اما از آن سو به عربستان هم اعتماد ندارد چرا که این کشور را ملک آمریکا میداند. شرکت نفتی ای که در عربستان فعالیت می کند در واقع آمریکایی است و ۶۲ درصد سهام این شرکت متعلق به آمریکاییها است. بنا بر این چینی ها به خوبی می دانند که اگر روزی به نفت ایران پشت کنند و سراغ عربستان رفتند شکست خواهند خورد؛ چرا که آمریکا با نفوذ در شرکت های نفتی سعودی به راحتی می تواند چینی ها را بازی دهد. پس یکی از دلایلی که چین به ایران نزدیک است همین  است که این کشور منافع خود را در حال حاضر در همکاری با ایران می بیند.

از آن سو مزیت تجاری ایران با چین نیز بسیار است؛ به هر حال قیمت تمام شده تولیدات ما با قیمت تمام شده کالاها در کشور های همسایه و نیز چین تفاوت دارد. به دلیل ناملایمات بسیاری که امروز با آن دست به گریبانیم قیمت تمام شده یک کالای واحد تولید داخل در مقایسه با نمونه چینی آن، دو برابر است ] موضع نرخ برابری ارز و بالا یا پایین بودن ارزش واقعی ریال در برابر دیگر ارزها موضوعی است که باید در اینجا حتما مد نظر قرار گیرد چرا که اگر دلارهای نفتی را نداشتیم وضعیت کنونی هرگز پایدار نمی ماند و قاعدتا با کاهش ارزش ریال در مقابل دیگر ارزها به نقطه تعادلی می رسیدیم که امکان رقابت قیمتی بین تولید کننده داخلی و تولید کننده چینی را فراهم می ساخت؛ موضوعی که یکی از اصول پیش پا افتاده در تجارت بین الملل است ولی در ایران سالها است که به فراموشی سپرده شده است. این در حالی است که برابر قوانین بنامه پنج ساله باید ارزش ریال در برابر دیگرر ارزها معادل با تورم سالانه و با کسر تورم وارداتی مورد تعدیل قرار می گرفت که این امر سالها است مورد بی مهری قرار گرفته است و این امر نتیجه ای نداشته جز زمین گیر شدن تولیدات داخلی و پادشاهی چینی ها در ایران! [  ما نمی توانیم قیمت تمام شده خود را با دیگر کشورها رقابتی کنیم . از این رو اگر به مصرف کننده ایرانی فشار بیاوریم که جنس داخلی بخرد ضرر می کند، پس به ناچار به سمت خرید کالای وارداتی رفتیم.

کشور چین در قبال نفتی که به آن می فروشیم توقع دارد که به جای پول، کالا از این کشور خریداری کنیم ]  یکی از دلایل اصلی در اینجا قرار دادهای فاینانس است که برخلاف قرادادهای مشارکت که در ایران مورد استفاده قرار نمی گیرد کشور میزبان را وادار می کند تا ۸۵ درصد از کالاهای مورد نیاز خود را از کشور صادر کننده کالا و خدمات و یا سرمایه گذار وارد کند؛ همچنین در قراردادهای بیع متقابل هم به علت عدم صیانتی بودن چنین فضایی حاکم است. اگر این قرا دادهای غیر صیانتی در طی سالهای گذشته مورد بازنگری قرا می گرفت امروز با توجه به اجبار سرمایه گذاران و تشویق آنها در ماندن در ایران به خاطر سهیم بودن در سود می توانستیم بسیاری از موانع موجود را به راحتی برداریم. در دانش فنی و انتقال تکنولوژی موفق بودیم. صنایع وابسته و زنجیره های تولید فعال بودند. بی کاری نداشتیم. امکان فشارهای اقتصادی به کشور به حد اقل ممکن می رسید. با سرمایه های ما صنایع دیگر کشورهایی که امروز مارا تحت فشار قرار داده اند گسترش و توسعه نمی یافت. تک محصولی نبودیم!. نیازی نبود به اجبار چینی ها و روسیه و هند تند در دهیم....  [ بنا بر این بخشی از واردات کالاهای مصرفی ما از چین به این علت است که پول نفت خود را با کالای چینی تهاتر می کنیم. چین هرگز قبول نمی کند که پول فروش نفت را به صورت نقدی بدهد که ما نیز مثلا از انگلیس کالا خریداری کنیم. پس ببینید ما ناچار بودیم و هستیم که بخشی از پول نفت را با کالای چینی وارد کشور کنیم.

در عین حال برخی کالای مورد نیازمان را که چین فاقد آن است را ما از طریق دیگر کشورها تامین می کنیم با این تفاوت که پول آن کالا را چین به جای اینکه مستقیم به ما بدهد به کشور سوم پرداخت می کند ...

پس در نهایت ما پول خرید برخی از کالاهای مورد نیاز خود را از محلی باید تامین کنیم که روابط حسنه داریم که یکی از آنها چین است. ایران پول فروش نفت به چین را می گیرد و به کشورهای غربی برای واردات کالاهای مورد نیاز خود می دهد. پس ما باید ۱۰۰ میلیارد دلار داد و ستد که امروز با جهان داریم را سامان دهی کنیم که البته تا به امروز نیز این کار را کرده ایم. همه اینها در شرایطی است که ما شلاق تحریمها را به تن خود احساس می کنیم ولی با این حال اقتصاد خود را گذرانیده ایم. امروز ما شاید کمبود کالا در کشور داشته باشیم اما با خون دل این کمبودها را بر طرف می کنیم تا آنجا کخ در بسیاری از کالاها با هزینه ۱۰ تا ۱۵ درصد بیشتر کالاهای مورد نیاز خود را تامین می کنیم. امروز مردم ما گرانی ها را حس می کنند اما کمبود را اصلا احساس نمی کنند. هیچ کسی را در ایران پیدا نمی کنید که شب سر گرسنه بر بالاین بگذارد. من این را اصلا ندیده ام و قبول ندارم که وجود داشته باشد. در حالی که در خیابانهای لندن افراد گرسنه را زیاد می بینید. تعداد کارتن خوابهای لندن از تعداد کارتن خوابهای شهرهای ما خیلی بیشتر است. اما کسی نمی رود این موارد را بررسی کند و کشورهای غربی به دلیل تبلیغات وسیعی که دارند این کاستی ها را مخفی می کنند.

لازم به ذکر اینکه با توجه به گفته های عسگر اولادی و شایعاتی که در رابطه با حضور وسیع کارگران چینی در ایران به گوش میرسد باید منتظر باشیم و ببینیم که آیا در آینده نه چندان دور چینی ها هم مانند افغانی ها سهمی از نیروی شاغل در کشور را به خود اختصاص خواهند داد؛ آیا علاوه بر اینکه مجبوریم به جای دلار، اجناس چینی وارد کنیم و مجبوریم صنایع نفت و گاز و راه و ... را به چینی ها بسپاریم در آینده مجبور می شویم شاهد دو رگه های ایرانی چینی که حاصل ازدواج کارگران چینی با دختران ایرانی خواهد بود هم خواهیم بود؛ آیا چند سال بعد هم باید گزارشی بنویسیم و از اینکه ۱۰ میلیون نفر کارگر مهاجر چینی به ۳ میلیون افغانی امروز اضافه شده شکوه کنیم و از دولت درخواست کنیم فکری به حال بازگرداندن اینان به کشورشان بکند و توجهی به حال بیکاران داخلی!.

ایا چینی ها همانطور که در پی فتح کشورهای فقیر آفریقای جنوبی هستند، تفکر تسلط بر ایران را هم در ذهن می پرورانند و قرار است به همراه کارخانه هایشان کارگران چینی ای را که در چین هم بی خانمان هستند به ایران آورده و به عنوان آقا بالاسر در سرزمین ما سکنا دهند.

چهارشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۹۱

نظریه اتصال دولت صفویه به دولت امام زمان کتاب شد

در دوران متأخر، با ظهور دولت صفوی این نظریه در بین بخشی از علما و منشیان دربار پدید آمد که دولت صفوی به دولت امام زمان (ع) متصل میشود.

 اندیشه مهدوی در دین اسلام و به خصوص مذهب تشیع عمری به درازای ۱۴۳۳ سال قمری دارد. البته اعتقاد به ظهور منجی در ادیان الهی دیگر مذاهب گوناگون موجود و یا از بین رفته وجود داشته است. اما در طول تاریخ اسلام برداشتهای مختلفی از این اندیشه شده است. آسیبشناسی اندیشه مهدوی خود موضوع بحث جداگانهای است که از حوصله معرفی کتاب حاضر بیرون است. جدای ازمدعیان ظهور که وجود داشته و دارند، یکی دیگر از مباحث اندیشه مهدوی که میتوان نوعی آسیبشناسی از آن به دست داد، نظریه اتصال دولتها به حکومت جهان شمول حضرت صاحب الزمان (ع) است. برخی دولتها اصلاً با داعیه مهدوی روی کار آمدند، برخی نیز خود را زمینه ساز ظهور میدانستند، برخی هم اگر در دورانی مثل بنی عباس قیام میکردند مثل سادات حسنی، گاهی خود داعیه مهدوی نداشتند ولی اطرافیانشان چیزهایی برمیساختند که در تاریخ موجود است. اما در دوران متأخر، با ظهور دولت صفوی و حمایت گسترده علمای شیعه از آنان که مروج تشیع بودند، دوباره این نظریه در بین بخشی از علما و منشیان دربار پدید آمد که دولت صفوی به دولت امام زمان (ع) متصل میشود. برخی احادیث هم وجود داشت که با تأویل و تفسیرهایی منطبق بر دولت صفوی میشد. مثل کاری که علامه مجلسی در احادیث رجعت کرد.

کتاب حاضر به صورت موردی به بررسی این نظریه پرداخته و رسالهای نیز به نام «شرح حدیث دولتنا فی آخر الزمان» از دوره صفویه آورده و به تحلیل آن پرداخته است. البته مؤلف محترم رساله مهم دیگری به نام مبشره شاهیه در همین زمینه در دست تحقیق دارند که آن هم در همین زمینه است.

کتاب فوق پس از یک تحلیل در این زمینه، رساله «شرح حدیث دولتنا فی آخر الزمان» را تصحیح، احیا و تحقیق کرده است.

مقدمه دکتر رسول جعفریان بر کتاب فوق چنین است:

 مهدویت یکی از باورهای رسمی مسلمانان است که هر چند، هر کدام در چگونگی آن با یکدیگر اختلاف نظر دارند، اما در اصل آن متفق هستند. این باوری است که ریشه در ادیان الهی دارد و امیدی است که نور ایمان و اعتماد را در قلوب مؤمنان استوار میسازد. مهدویت راه فراروی بشر را تعریف کرده و ارزشهای مثبت را به او میشناساند و ایدهآل قابل تحقق را به وی وعده میدهد. کلیت آن با این آیت قرآنی تعریف میشود که «بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین»، چنان که با آیت دیگر قرآنی «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» اساس آن استوار میگردد.

در کنار آن اصل، استفاده از باور مهدویت برای توجیه مشروعیت حکومتها، از روشهای بسیار باسابقه در تاریخ ادبیات دینی است. در دنیای اسلام، این که عباسیان القابی چون سفاح و منصور و مهدی و هادی و رشید و مأمون را انتخاب کردند، بر اساس آن بود که این القاب به عنوان القابی برای مهدی موعود بکار رفته بود و آنان قصد سوء استفاده از آن را داشتند. در برابر، نگاهی به مقاتل الطالبیین و منابع مشابه، نشان میدهد که در جریان قیام های علوی نیز فراوان از این امر استفاده شد. در میان شیعیان امامی نیز این ماجرا رسوخ یافت، چنان که مروری بر فرق الشیعه نوبختی و المقالات و الفرق اشعری میتواند ما را با گستره وسیع استفاده از این مسأله برای جذب مردم آشنا کند، این که چگونه کسانی با طرح ادعای مهدویت در باره برخی از امامان، تلاش کردند مسیر تشیع امامی را تغییر دهند.

در حاشیه مسأله مهدویت بود که از قرن دوم دانشی به نام ملاحم و فتن یا علائم آخر الزمان شکل گرفت و به دلیل استفاده های سیاسی که از آن میشد، هر روز افزودههای ساختگی بر آنچه اساسی داشت، اضافه میشد. کتاب ملاحم و فتن نعیم بن حماد (م ۲۲۹) یکی از قدیم ترین نمونهها و ساختگیترین آنهاست که بارها چاپ شده، و متن چاپی از اینترنت قابل دانلود است. این کتاب همیشه مورد استفاده فرصت طلبان و ساده لوحان بوده و هست.. بعدها مدلهای دیگری از این قبیل کتابها نیز نوشته شد.

تاریخ مهدویتهای دروغین در تاریخ به قدری زیاد است که شمارش آنها از همه مناطق دنیای اسلام از شرق و غرب اسلامی کار بسیار دشواری است. این امر تا به امروز وجود دارد و حتی در این اواخر شاهد بودیم که در جریان حمله امریکا به عراق، چندین نفر در آن نواحی با ادعای مهدویت یا باب شوریدند (مانند جند السماء) و هنوز هم برخی به کارهای خود ادامه میدهند.

در موارد زیادی این جریان با مقاومت علما و مراجع و سیاستمداران اصیل روبرو شد و از میان رفت، فعالیت های امیر کبیر بود که باعث نابودی موقت بابیت گردید. اما مواردی بوده که بانیان آن با جذب توده های ساده دل، توانستند مشکلاتی را ایجاد کند. پیدایش بابیت و بهائیت که تا به امروز مشکله ای برای جهان اسلام شده است، از همین مجرا بوده است.

دقیقا روشن نیست که در پی چه زمینههایی، در چند دهه اخیر، تبلیغات در این زمینه توسعه یافته است. شاید یک عامل انکارها و تردیدهایی که روشنفکران در باب مهدویت داشتند و عدهای را برآن داشت تا در این زمینه دست به روشنگری زده و آثاری بنویسند. پیش از آن هم در قرن سیزدهم، و ادامه فعالیت های بهائیان عدهای را برانگیخت تا در این باره مطالب بیشتری بگویند و بنویسند. در کنار آنها، روشهایی که برخی از مبلغان مذهبی در چند دهه گذشته در پیش گرفتند در توسعه آن نقش زیادی داشت که یکی از آنها پیدایش مهدیه و مهدیهها بود.

همه این فعالیت ها بر این پایه بود که در کنار اساس مهدویت به عنوان یک نظریه اسلامی و بویژه شیعی، فعالیتهایی پدید آید که بسا در انگیزه و انگیخته گرفتار لغزش بود و راه را برای خارج شدن از مسیر صحیح هموار میکرد.

اکنون چند سال است که با شدت و حدت بیشتری این مسائل دنبال میشود. حدود بیست سال پیش کتاب عصر الظهور در ایران انتشار یافت و یک تطبیق کلی میان انقلاب اسلامی با ظهور مهدی (ع) با تأکید بر عنصر «ایرانی» صورت گرفت. این آغاز کار بود. در پنج شش سال گذشته، شیب شتاب گونه این مسائل چندین برابر شده و چند صد عنوان کتاب در این باره چاپ شده است که بسیاری از آنها بدون نظر کارشناسی و صرفا مبتنی بر روایاتی است که نیاز به کاوش های جدی علمی دارد. [در کتابخانه تاریخ قم از موجودی ۱۰۹۱ عنوان کتاب در باره این موضوع، ۴۷۰ عنوان از سال ۸۴ به این طرف است]. نکته شگفت آن است که بر اثر رواج این آثار فضای تازهای پدید آمده است که برخی از سیاستمداران را نیز به هوس استفاده از آنها انداخته است.

نویسنده بر آن نیست که نظری در این باره بدهد، زیرا این کار نیاز به تحقیق و تتبع گسترده دارد. آنچه در اینجا ارائه میشود، مروری بر دیدگاه های مشابهی که کما بیش در تاریخ گذشته ما، به ویژه روزگار صفوی ـ که قرابت ها و مشابهتهایی هم با ما دارد ـ پدید آمده است.

تنها تأکید نویسنده این است که اظهار نظر در این حوزه های دینی، خیلی عوامانه شده و در واقع از دست مراجع دینی خارج شده است. این در حالی است که نوع این مطالب به ویژه علائم ظهور که غالب آنها با اشاره به رخداد خاصی از قیامهای معترضان در گوشه وکنار بلاد در مشرق و مغرب ساخته شده، و کلیدهایی است که با اندکی توجیه هر قفلی را به ظاهر باز می کند، باید با منطق پژوهشی خاص خود مورد ارزیابی قرار گیرد. تنها اگر بنا باشد نام شهر محل ظهور را از روایات و نقلهای برجای مانده درآوریم، باید حضرت حجت ـ سلام الله علیه ـ همزمان از دهها شهر ظهور کند! البته برای برخی همین هم نشانه جعل نخواهد بود، اما به هر عقل سلیم هم باید جایگاهی داشته باشد.

نظریه اتصال دولت صفوی به دولت مهدی (ع) به عنوان یک نظریه، با توجیهات مختلف در تمامی دوره صفوی یعنی طول دویست و سی سال به ویژه دوره اخیر آن مطرح بوده است. نمونههایی که در ادامه خواهد آمد، مطلبی است که تقریبا به ترتیب تاریخی بیان خواهیم کرد. این موارد نیاز به نقد کردن ندارد، زیرا همان طور که یک عالم شیعه در دوره زندیه ابراز کرده، تاریخ خود به خود باطل بودن آن را ثابت کرده است. بنابرین انگیزه مرور بر آنها صرفا برای عبرت و توجه کسانی است که این قبیل اظهار نظرها را بدون انگیزههای خاص و بیشتر با دلی ساده یا از روی ساده لوحی مطرح میکنند. آنان توجه داشته باشند که تأکید بر ظهور نزدیک، آن هم با اسم آوردن از اشخاص و افراد، چیزی شبیه همین مواردی است که در اینجا ملاحظه می کنند، نمونههایی که با گذشت زمانی نه چندان دور که همه آبها از آسیاب افتاد، نتیجهای جز وهن مذهب، نزد جوانان و خنده طعنهزنان نخواهد داشت.

فهرست مطالت کتاب به ترتیب زیر است:

  • مقدمه
  • اساسیترین هدف توجیه مشروعیت سلطان برابر فقهاست
  • بالا گرفتن مباحث مربوط به رجعت و علائم ظهور در اواخر دوره صفوی
  • آراء درباره نظریه اتصال
  • رساله در شرح حدیث دولتنا فی آخرالزمان
  • هدف از نگارش این رساله
  • کل اناس دولة و دولتنا فی آخر الزمان
  • استناد شاه اسماعیل به حدیث دولتنا فی آخر الزمان
  • استناد به حدیث دولتنا در میان برخی از مورخان برای دولت شاه اسماعیل
  • تطبیق روایت دولتنا بر شاه عباس صفوی
  • تطبیق روایت دولتنا بر انقلاب اسلامی
  • مروری بر محتوای رساله حاضر
  • متن رساله
  • اما بعد
  • چرا دولت طهماسب دولت آخر زمانی است؟
  • تاریخ جلوس با لفظ آخرالزمان یکی است
  • یازدهم [هفتم]
  • دوازدهم [هشتم]
  • فهرست منابع

مشخصات کتاب:

نظریه اتصال دولت صفویه با دولت صاحب الزمان (ع) به ضمیمه شرح حدیث دولتنا فی آخر الزمان، رسول جعفریان، تهران، انتشارات علم، ۱۳۹۱، ۸۰ صفحه، ۴۵۰۰ تومان.

 

 

وقتی ضرغامی نگران فقرای اسپانیاست چه انتظاری از صداوسیما در المپیک دارید؟!

ورزشکاران ایرانی المپیک ۲۰۱۲
در حالی که با تلاش و هزینه مدیران صداوسیما سرانجام شبکه ورزش افتتاح شده، بیش از ۳۵ میلیون جوان ایرانی و میلیون ها نفر از دیگر علاقه مندان ورزش با گذشت ۵ روز از ‏المپیک از عدم پوشش مناسب آن ناراحت و گلایه مند هستند، اما به نظر می رسد رئیس سازمان ‏صداوسیما نگران فقرای اسپانیا است.

به گزارش خبرنگار بازتاب، در حالی که مدیران صداوسیما مدعی هستند، با هزینه هنگفتی امتیاز پخش مسابقه های المپیک ‏‏۲۰۱۲ لندن را خریداری کرده اند، اما‏ اگر به گزارشها و خبرهای ارسالی خبرنگار ‏مقیم صداوسیما که با آغاز دولت احمدی نژاد به انگلیس اعزام شده و به خلاف دیگر گزارشگران ‏صداوسیما، دو دوره پشت سر هم در این کشور حضور دارد، گوش کنید، با کلکسیونی از خبرهای نامشخص و تحلیل های شخصی وی مواجه می شوید که با هدف ‏ایجاد تنفر و سیاه نمایی این دوره المپیک منتشر می شود.

این نکته همزمان در داخل کشور هم با ‏عدم پوشش رویدادهای المپیک از شبکه های سراسری و وعده دادن مردم به شبکه ورزش که هنوز محدود به ‏پخش در استان تهران است، رنگ و بوی جالبی به خود گرفته است. به گونه ای که اکنون تنها مسابقات ورزشکاران ایرانی از شبکه سراسری سوم سیما پخش می شود.

البته پیش تر معاونت سیاسی صداوسیما با قطع خبرهای ورزشی انگلیس و همچنین شبکه سه با ‏قطع پخش زنده مسابقه های فوتبال لیگ برتر انگلیس، به استقبال چنین رفتاری رفته بودند، اما حالا ‏پس از گذشت ۵ روز از المپیک و کم توجهی به آن در شبکه های صداوسیما و شبکه ‏ورزش، می توان به این نتیجه رسید که این رویداد مهم ورزش جهان با بایکوت بی سر و صدای متولیان ‏صداوسیما روبرو شده است.

این بی تفاوتی در حالی است که کمپانی وابسته به شیخ محمد، رئیس شیخ نشین دوبی با تبلیغات فراوان ‏برای کشاندن مخاطبان پارسی زبان ماهواره اروپا به یک ماهواره جدید منطقه خاورمیانه بیش از ۱۰ ‏سرویس HD و SD را با هدف المپیک راه اندازی کرده و در حال پوشش مسابقه های این دوره و جذب مخاطب می باشد.

در این شرایط، مخاطبان شهرستانی منتظر وعده پخش کامل رویدادهای المپیک از شبکه ورزش و پخش سراسری آن در کل کشور ‏هستند و این در حالی است که شبکه سه به این بهانه، از پخش مسابقه های ‏المپیک (به غیر از مسابقات ورزشکاران ایرانی) شانه خالی می کند.

البته اگر روشن می شد در این شرایط چرا کاروان عظیمی از متولیان ورزش شبکه سه، متشکل از مدیر ‏گروه ورزش، دبیر شورای هماهنگی ورزش، تهیه کننده فوتبال برتر، تهیه کننده گزارش ورزشی فوتبال و ‏تعدادی از افراد خاص گروه ورزش این شبکه راهی لندن شده اند، شاید این تناقض قابل حل بود.

در شرایطی که مسابقات چندانی پخش نمی شود و مخاطبان ورزشی در به در به دنبال کور سوی ‏امیدی از تصاویر المپیک بین شبکه ها رها شده اند، مشخص نیست با عدم پوشش و سیاست فعلی ‏صداوسیما، چرا تهیه کنندگان فوتبالی افراد خاص گروه ورزش شبکه سه فرصت را غنیمت شمرده و ‏راهی این سفر طولانی و جذاب شده اند؟!

همزمان با این نابسامانی ها، هفته گذشته عزت الله ضرغامی از یک خبرنگار آزاد که در اروپا برای صداوسیما گزارش های ‏خبری ارسال می کند، تقدیر کرده و به خاطر توجه اش به زندگی فقرای اسپانیا او را مورد تشویق و ‏تمجید قرار داده است.
البته توجه به تمام فقرای جهان پسندیده است، اما باید از آقای ضرغامی پرسید، چگونه بیش از ۳۵ میلیون جوان ایرانی ورزش ‏دوست نباید از خرید هنگفت امتیاز پخش تلویزیونی المپیک از سوی مدیران شما در تابستان و ‏زمان فراغت خودشان بهره ببرند، ولی شما به عنوان رئیس رسانه ملی نگران فقرای ‏اسپانیایی باشید؟ 

البته آقای ضرغامی و دیگر مدیران این سازمان فراموش نکرده اند که مسابقات المپیک برای اعضای ‏اتحادیه های تلویزیونی قاره ای هزینه های هنگفت نداشته و براساس رایت های متداول جهانی به ‏تلویزیون های عضو فروخته می شود.

از این جهت بهتر است دوستان متولی رسانه به جای منت گذاشتن سر مردم و نگرانی برای فقرای ‏اسپانیایی، قبل از کندن چاله منار نسازند تا این گونه گروهی بزرگ از علاقه مندان ورزش را سر کار ‏نگذارند!