پنجشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۱

عسگر اولادی؛ ناچار شدیم که به شرقی ها در برابر غربیها امتیاز بدهیم

 

 

۷۵ دصد واردات ۶۰ میلیاردی ایران از چین است

چاره ای نداشتیم که کشورهایی را جستجو کنیم که در عرصه بین الملل خوش اخلاق باشند؛ در نتیجه به استقبال لبخند چینی ها در مقابل اخم غربی ها رفتیم. ناچار هم بودیم چرا که اگر این لبخند را نمی گیرفتیم و آن اخم ادامه داشت شکستمان صد درد صد بود. بنا بر این باید بگویم که ما ناچار شدیم که به شرقی ها در برابر غربیها امتیاز بدهیم.

تاریخ: ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۷

بولتن نیوز: در حالی که دولت هردم از ریشه کنی بیکار و موفقیت برنامه های اشتغالزایی در کشور سخن می راند، برخی آمارهای منتشره نشان می دهد نرخ بیکاری سال گذشته نزدیک به ۵/۱۳ درصد بوده و پیش بینی می شود نرخ بیکاری تا پایان سال جاری به حدود ۱۵ درصد برسد. این در حالی است که علی رقم ناتوانی دولت در کنترل نرخ رشد بیکاری در کشور،  مجموع قوانین پیش بینی شده برای حضور و به کارگیری نیروی کار خارجی در ایران نیز نادیده گرفته می شود و نمی توان منکر نقش کمرنگ دولت در الزام به رعایت قانون شد و مهمتر این که دولت خود این بار شرایطی را برای حضور کارگران خارجی ان هم از نوع چینی فراهم کرده است.

 

 

تجربه فعالیت بیش از دو میلیون کارگران افغانی در کشور نشان می دهد که این کارگران به تدریج به استاد کارانی ماهر در بخشهای مختلف به ویژه بخش ساختمان و کشاورزی تبدیل شده اند تا جایی که شاهد هستیم حدود ۷۵ درصد ساخت و سازها در کلان شهرها در انحصار افاغنه قرار گرفته است و توانسته اند با این روش برای همیشه خود را به کشور تحمیل کنند. اما این بار گویی نوبت به کارگران چینی رسیده است که با توجه به جمعیت ۳۰ میلیونی افغانستان قابل مقایسه نیستند و خواهند توانست با جمعیت بیش از ۳/۱ میلیارد نفری خود مثل مورو ملخ از دیوارها این مرز و بوم بالا رفته و تمامی سوراخهای موجود در کشور را پر کنند!.

در این رابطه مدتی پیش در جریان بازدید خبرنگاران از آزاد راه تهران شمال که به پیمانکار چینی واگذار شده است تعداد زیادی کارگر چینی مشغول به کار دیدیه شده اند که بنا به گفته جلال الدین عابد، گویا شرکت چینی در این قطعه ۸۰۰ نفر کارگر دارد که ۶۰۰ نفر آنها چینی و ۱۰۰ نفر ایرانی و مابقی از دیگر کشورها هستند. در تشریح دلایل استفاده از چینی ها در این پروژه گفته شده است: قیمت چینی ها کمتر بود ضمن آنکه در راستای تامین منابع مالی از چینی ها استفاده کردیم.

در این رابطه مجید حریری نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین می گوید: هر شرکت خارجی برای انجام پروژه در کشور می تواند تنها ۳۰ درصد کارگران مورد نیاز خود را از کشور خارجی تامین کند و ملزم به تامین ۷۰ درصد نیروی کار ایرانی در اجرای پروژه است. او در مورد حضور بیش از ۶۰۰ کارگر چینی در اجرای پروژه آزاد را تهران شمال می افزاید: با توجه به پایین بودن سطح دستمزد برای یک کارگر چینی، کار در ایران صرفه اقتصادی ندارد اما با توجه به تخصصی بودن کار و تعهد پیمانکار طبیعتا تعدادی از پرسنل و تکنسینهای چینی هستند که بسیار ساده بوده که در مورد این پروژه خاص به نظر می رسد بیش از ۳۰ نفر چینی مشغول به کار نباشند

نایب رییس اتاق بازرگانی ایران چین با استناد به روادید صادره در سفارت ایران در پکن می گوید: در حال حاضر به طور همزمان بیش از ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر تبعه چین در داخل حضور ندارند و حضور ۶۰۰ نفر چینی در پروژه آزاد را ه تهران شمال غیر ممکن است. پیش از این نیز شیخ الاسلام مجوز قانونی ورود ۳۰ کارگر چینی به کشور را تایید کرده و اداعای مربوط به تسریه در ورود کارگران چینی به کشور به منظور پروژه ساخت آزاد راه تهران شمال را کذب محض خوانده بود.

 

 

شایعه حضور این تعداد کارگر چینی در پروژه آزاد راه تهران شمال اگرچه واکنشهای مختلفی را در بر داشته و برخی آن را تکذیب و برخی آن را تائید کرده اند اما آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است اهتمام به موضوع نرخ بالای بیکاری است که کشور را گریبانگیر خود کرده است و آثار مخربی بر روح روان جامعه بر جای گذارده است.

در این رابطه اسد الله عسگر اولادی که چندی پیش هم از موضوع تمایل چینی ها برای ورود به ایران با کارخانه هایشان خبر داده بود و این موضوع را گامی بلند در دور زدن تحریمها می داند! معتقد است ورود کارگران چینی به ایران ساخته و پرداخته روزنامه هاست و به هیچ وجه واقعیت ندارد.

بنا به مطلب منتشره از در شماره ۲۰ هفته نامه آسمان، این عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی معتقد است امروز منفعت چین در همکاری اقتصادی با ایران است  و اگر روزی این منفعت جای خود را با ضرورت تغییر دهد شکی نیست که چین پای خود را جای دیگری خواهد گذاشت.

 

 

به گفته وی نقطه آغاز همکاریهای اقتصادی ایران و چین به ۲۵ سال پیش باز می گردد. در آن زمان حجم مراوردات ما با این کشور ۲۰۰ میلیون دلار بود اما در حال حاضر ۴۵ میلیارد دلار از کل ۱۰۰ میلیارد دلار ذخیره فعلی به داد و ستد  با چین اختصاص دارد. ارزش داد و ستد تجاری ایران حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است که از این میزان حدود ۶۰ میلیارد دلار مربوط به واردات و حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار نیز به صادرات اختصاص دارد. اما برخی عقیده دارند که در مقابل این حجم معاملات تجاری ایران با چین آیا این کشور نیز برای تجارت با ایران سهمی قایل است؟ در پاسخ به این گروه باید بگویم ما به دلیل اخم آمریا به سمت چین رفتیم.!

عسگر اولادی می افزاید: وقتی بداخلاقیهای آمریکا و کشورهای غربی را دیدیم؛ چاره ای نداشتیم که کشورهایی را جستجو کنیم که در عرصه بین الملل خوش اخلاق باشند؛ در نتیجه به استقبال لبخند چینی ها در مقابل اخم غربی ها رفتیم. ناچار هم بودیم چرا که اگر این لبخند را نمی گیرفتیم و آن اخم ادامه داشت شکستمان صد درد صد بود...

بنا بر این ما در همان زمان ابتدا لبخند چین و سپس لبخند روسیه را گرفتیم. حال امروز نوبت لبخند سوم از سوی هندیها است. بنا بر این باید بگویم که ما ناچار شدیم که به شرقی ها در برابر غربیها امتیاز بدهیم. این هم به این دلیل رخ داد که غرب نفهمید ذخایر ایران در غرب حدود ۲۰۰ میلیارد دلار بود حال آنکه ذخایر را به طور احمقانه از دست دادند. آنها ما را تحریم کردند، بسیار خوب ایرادی ندارد اما پولهای مردم ایران را در بانکهای خود بلوکه کرده اند که این یکی از بد اخلاقیهای آنها است. به هر حال تبعیت از اسرائیل در سیاست برای غرب و آمریکا خوب بوده است ولی در اقتصاد آنها را زمین زده است...

البته نمی خواهم که بگویم من صد در صد از چین راضی هستم اما موقعیت تجاری خود را در منطقه تا حدودی حفظ کرده و برای حفظ این جایگاه تلاش می کنیم. اما چین نیز قطعا به دنبال منافع خود است. چین می تواند نفت را از ایران نخرد اما از آن سو به عربستان هم اعتماد ندارد چرا که این کشور را ملک آمریکا میداند. شرکت نفتی ای که در عربستان فعالیت می کند در واقع آمریکایی است و ۶۲ درصد سهام این شرکت متعلق به آمریکاییها است. بنا بر این چینی ها به خوبی می دانند که اگر روزی به نفت ایران پشت کنند و سراغ عربستان رفتند شکست خواهند خورد؛ چرا که آمریکا با نفوذ در شرکت های نفتی سعودی به راحتی می تواند چینی ها را بازی دهد. پس یکی از دلایلی که چین به ایران نزدیک است همین  است که این کشور منافع خود را در حال حاضر در همکاری با ایران می بیند.

از آن سو مزیت تجاری ایران با چین نیز بسیار است؛ به هر حال قیمت تمام شده تولیدات ما با قیمت تمام شده کالاها در کشور های همسایه و نیز چین تفاوت دارد. به دلیل ناملایمات بسیاری که امروز با آن دست به گریبانیم قیمت تمام شده یک کالای واحد تولید داخل در مقایسه با نمونه چینی آن، دو برابر است ] موضع نرخ برابری ارز و بالا یا پایین بودن ارزش واقعی ریال در برابر دیگر ارزها موضوعی است که باید در اینجا حتما مد نظر قرار گیرد چرا که اگر دلارهای نفتی را نداشتیم وضعیت کنونی هرگز پایدار نمی ماند و قاعدتا با کاهش ارزش ریال در مقابل دیگر ارزها به نقطه تعادلی می رسیدیم که امکان رقابت قیمتی بین تولید کننده داخلی و تولید کننده چینی را فراهم می ساخت؛ موضوعی که یکی از اصول پیش پا افتاده در تجارت بین الملل است ولی در ایران سالها است که به فراموشی سپرده شده است. این در حالی است که برابر قوانین بنامه پنج ساله باید ارزش ریال در برابر دیگرر ارزها معادل با تورم سالانه و با کسر تورم وارداتی مورد تعدیل قرار می گرفت که این امر سالها است مورد بی مهری قرار گرفته است و این امر نتیجه ای نداشته جز زمین گیر شدن تولیدات داخلی و پادشاهی چینی ها در ایران! [  ما نمی توانیم قیمت تمام شده خود را با دیگر کشورها رقابتی کنیم . از این رو اگر به مصرف کننده ایرانی فشار بیاوریم که جنس داخلی بخرد ضرر می کند، پس به ناچار به سمت خرید کالای وارداتی رفتیم.

کشور چین در قبال نفتی که به آن می فروشیم توقع دارد که به جای پول، کالا از این کشور خریداری کنیم ]  یکی از دلایل اصلی در اینجا قرار دادهای فاینانس است که برخلاف قرادادهای مشارکت که در ایران مورد استفاده قرار نمی گیرد کشور میزبان را وادار می کند تا ۸۵ درصد از کالاهای مورد نیاز خود را از کشور صادر کننده کالا و خدمات و یا سرمایه گذار وارد کند؛ همچنین در قراردادهای بیع متقابل هم به علت عدم صیانتی بودن چنین فضایی حاکم است. اگر این قرا دادهای غیر صیانتی در طی سالهای گذشته مورد بازنگری قرا می گرفت امروز با توجه به اجبار سرمایه گذاران و تشویق آنها در ماندن در ایران به خاطر سهیم بودن در سود می توانستیم بسیاری از موانع موجود را به راحتی برداریم. در دانش فنی و انتقال تکنولوژی موفق بودیم. صنایع وابسته و زنجیره های تولید فعال بودند. بی کاری نداشتیم. امکان فشارهای اقتصادی به کشور به حد اقل ممکن می رسید. با سرمایه های ما صنایع دیگر کشورهایی که امروز مارا تحت فشار قرار داده اند گسترش و توسعه نمی یافت. تک محصولی نبودیم!. نیازی نبود به اجبار چینی ها و روسیه و هند تند در دهیم....  [ بنا بر این بخشی از واردات کالاهای مصرفی ما از چین به این علت است که پول نفت خود را با کالای چینی تهاتر می کنیم. چین هرگز قبول نمی کند که پول فروش نفت را به صورت نقدی بدهد که ما نیز مثلا از انگلیس کالا خریداری کنیم. پس ببینید ما ناچار بودیم و هستیم که بخشی از پول نفت را با کالای چینی وارد کشور کنیم.

در عین حال برخی کالای مورد نیازمان را که چین فاقد آن است را ما از طریق دیگر کشورها تامین می کنیم با این تفاوت که پول آن کالا را چین به جای اینکه مستقیم به ما بدهد به کشور سوم پرداخت می کند ...

پس در نهایت ما پول خرید برخی از کالاهای مورد نیاز خود را از محلی باید تامین کنیم که روابط حسنه داریم که یکی از آنها چین است. ایران پول فروش نفت به چین را می گیرد و به کشورهای غربی برای واردات کالاهای مورد نیاز خود می دهد. پس ما باید ۱۰۰ میلیارد دلار داد و ستد که امروز با جهان داریم را سامان دهی کنیم که البته تا به امروز نیز این کار را کرده ایم. همه اینها در شرایطی است که ما شلاق تحریمها را به تن خود احساس می کنیم ولی با این حال اقتصاد خود را گذرانیده ایم. امروز ما شاید کمبود کالا در کشور داشته باشیم اما با خون دل این کمبودها را بر طرف می کنیم تا آنجا کخ در بسیاری از کالاها با هزینه ۱۰ تا ۱۵ درصد بیشتر کالاهای مورد نیاز خود را تامین می کنیم. امروز مردم ما گرانی ها را حس می کنند اما کمبود را اصلا احساس نمی کنند. هیچ کسی را در ایران پیدا نمی کنید که شب سر گرسنه بر بالاین بگذارد. من این را اصلا ندیده ام و قبول ندارم که وجود داشته باشد. در حالی که در خیابانهای لندن افراد گرسنه را زیاد می بینید. تعداد کارتن خوابهای لندن از تعداد کارتن خوابهای شهرهای ما خیلی بیشتر است. اما کسی نمی رود این موارد را بررسی کند و کشورهای غربی به دلیل تبلیغات وسیعی که دارند این کاستی ها را مخفی می کنند.

لازم به ذکر اینکه با توجه به گفته های عسگر اولادی و شایعاتی که در رابطه با حضور وسیع کارگران چینی در ایران به گوش میرسد باید منتظر باشیم و ببینیم که آیا در آینده نه چندان دور چینی ها هم مانند افغانی ها سهمی از نیروی شاغل در کشور را به خود اختصاص خواهند داد؛ آیا علاوه بر اینکه مجبوریم به جای دلار، اجناس چینی وارد کنیم و مجبوریم صنایع نفت و گاز و راه و ... را به چینی ها بسپاریم در آینده مجبور می شویم شاهد دو رگه های ایرانی چینی که حاصل ازدواج کارگران چینی با دختران ایرانی خواهد بود هم خواهیم بود؛ آیا چند سال بعد هم باید گزارشی بنویسیم و از اینکه ۱۰ میلیون نفر کارگر مهاجر چینی به ۳ میلیون افغانی امروز اضافه شده شکوه کنیم و از دولت درخواست کنیم فکری به حال بازگرداندن اینان به کشورشان بکند و توجهی به حال بیکاران داخلی!.

ایا چینی ها همانطور که در پی فتح کشورهای فقیر آفریقای جنوبی هستند، تفکر تسلط بر ایران را هم در ذهن می پرورانند و قرار است به همراه کارخانه هایشان کارگران چینی ای را که در چین هم بی خانمان هستند به ایران آورده و به عنوان آقا بالاسر در سرزمین ما سکنا دهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر