جمعه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۱

امداد غیبی حضرت زهرا(س) و انهدام هلیکوپتر رژیم صهیونیستی

این فرمانده می گوید که از سنگر خارج شده و هلیکوپتری را مشاهده کردم که منفجر شده است و به سمت فردی که این هلیکوپتر را منفجر کرده بود، رفتم و ...

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از قم، حجت الاسلام سقای بی ریا، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) شب گذشته در مراسمی که به مناسبت ماه مبارک رمضان برگزار شد، به بیان خاطره ای از سید حسن نصرالله پس از جنگ ۳۳ روزه که آیت الله مصباح یزدی آن را تعریف کرده بود، پرداخت.

 

وی گفت: آیت الله مصباح یزدی از طرف مجمع جهانی اهل بیت پس از جنگ ۳۳ روزه برای عرض تبریک خدمت سیدحسن نصرالله رفت و در بیان توضیح سفر خود در جمع عده ای عرض کرد که سید حسن نصرالله را در گذشته دیده بودم ولی فکر می کردم که پس از این پیروزی در برابر ارتش چهارم دنیا کمی تواضع او کمتر شده باشد ولی وقتی در روبروی او نشستم، متوجه شدم که این تواضع بیشتر شده و احساس کردم که در کنار یکی از سربازان امام زمان نشستم.

سقای بی ریا در بیان خاطره ای از زبان سید حسن نصرالله که آیت الله مصباح یزدی نقل کرد، گفت: یکی از فرماندهان حزب الله در سنگری به خواب رفته بود و در عالم رویا حضرت زینب(س) را به خواب می بیند و به این بانو می گوید که خانم برای ما دعا کنید که در فشار زیادی هستیم، حضرت زینب در پاسخ این فرمانده عرض کردند که پیش مادرم حضرت زهرا (س) بروید که مشکل شما با دعای ایشان برطرف می شود.

حجت الاسلام سقای بی ریا در ادامه گفت: این فرمانده حزب الله در خواب خدمت حضرت زهرا (س) رسید به خانم حضرت زهرا(س) گفت که خانم برای ما دعا کنید که در فشار و سختی بسیاری هستیم و در چند قدمی شکست می باشیم.

 

بی بی دوعالم در پاسخ به این درخواست فرمانده عرض کردند که برای شما دعا می کنم. این فرمانده بار دیگر از حضرت خواهش می کند که برایشان کاری انجام دهد و حضرت زهرا(س) در جواب می فرمایند که برای شما دعا می کنم.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: این فرمانده حزب الله بار دیگر از حضرت زهرا(س) درخواست می کند که فشار زیادی بر ما وارد می شود و حداقل یکی از هلیکوپترهای آن ها را مورد هدف قرار دهید. این فرمانده می گوید که حضرت(س) دست در گریبان خود کرد و دستمالی را به چرخش در آورد و با صدای انفجاری از خواب پریدم.

حجت الاسلام سقای بی ریا در پایان گفت: این فرمانده می گوید که از سنگر خارج شده و هلیکوپتری را مشاهده کردم که منفجر شده است و به سمت فردی که این هلیکوپتر را منفجر کرده بود، رفتم و به او گفتم که چگونه او را مورد هدف قرار دادید که در پاسخ گفت با دوش پرتابی فقط به طرف صدای این هلیکوپتر شلیک کردم و آن منهدم شد.

 

 

لینک

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر