سه‌شنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۹۱

برادران دیپلماسی تهاجمی! صبح بخیر


با گذشت هفت سال از اجرای ژستهای دیپلماسی تهاجمی علیه سایر کشورها، وضعیت امروز طیف تندرو و افراطی جریان اصولگرا قابل تامل است.

 

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، از آغاز دولت نهم ، شعارهای تند علیه دیپلماسی جمهوری اسلامی قبل از این دولت از سوی حامیان احمدی نژاد سرداده می شد و رییس دولت نهم نیز این نوع نگرش و شعارها را تایید می کرد، شعارهایی با هدف زیر سوال بردن سیاستهای تنش زدایانه دولت های قبل در منطقه و جهان که هدف آن، کاستن از تعداد دشمنان و افزودن به تعداد دوستان ایران بود.

 

این شعارها که تمرکز اصلی آن بر کشورهای منطقه، به خصوص دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس بود، تلاش داشت دوستان ایران را به جای خاورمیانه در آمریکای جنوبی جستجو کند و نتیجه این سیاست ها نیز مشخص گردید، دولت های عربی به صورت روزافزونی نسبت به ایران دچار نگرانی و ترس شدند و اظهارات ناشی از نگرانی و ترس آنان علیه ایران، به جای آن که هشداری بر نیروهای تندرو طرفدار دیپلماسی تهاجمی باشد، آنان را دچار شادی کودکانه ای کرد که عرب ها را ترسانده ایم، غافل از آن که نیتجه این ترس، همراهی دولت های عربی با استراتژی لابی اسرائیل و اتحاد تاکتیکی میان اعراب و اسرائیل علیه ایران خواهد بود.

 

تنها 5 سال طول کشید تا عربستان به قطب اصلی رایزنی ها علیه ایران در منطقه تبدیل گردد و نگرانی پر کردن جای خالی نفت ایران در بازار جهانی را به سادگی مرتفع کند و حتی اخباری غیر رسمی از چراغ سبز دولتهای عربی به آمریکا برای تامین هزینه های حمله احتمالی به ایران شنیده شده است.

 

 

نتیجه دیپلماسی تهاجمی که بیشتر در شعار و حملات لفظی و سنگ پرانی علیه برخی سفارتخانه ها نمود یافت، در شکل گرفتن اجماع علیه ایران در شورای امینت سازمان ملل با همراهی چین و روسیه و همچنین تصویب یکی پس از دیگری قطعنامه علیه ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل و سایر مجامع جهانی هویدا شد.

 

آخرین تیر ترکش افراطیون حمله نابخردانه به سفارت انگلیس و تسخیر آن بود که علاوه بر تنزل روابط و پرداخت خسارت میلیاردی به دولت فخیمه، موجب عذرخواهی رسمی ایران نیز گردید. با این حال لطمه سنگینی به اعتبار کشور در عرصه روابط بین الملل وارد شد که با پول به سادگی قابل جبران نخواهد بود.

 

 

اکنون که رهبر انقلاب صراحتا حمله به سفارت انگلیس را نادرست دانسته و وزارت خارجه برای مقامات میانمار و بحرین فرش قرمز پهن می کند، احمدی نژاد مشتاقانه دعوت پادشاه عربستان را لبیک می گوید اما دولت سعودی تنها معاون وزیر خارجه خود را به ایران می فرستد، و وزیر خارجه قطر پس از این همه حمله رسانه ای به قطر با استقبال رسمی به تهران می آید، باید از طیف افراطی و تندرو جناح اصولگرا پرسید که چه احساسی دارند؟

 

آیا از قربانی کردن منافع ملی کشور برای دادن شعارهای تند احساس غرور می کنند؟ یا آنکه دولت مورد حمایت خود را به سازشکاری متهم می کنند؟

 

 

قطعا تجمع و شعارهای انتقادی و اقدامات رسانه ای متعادل در دفاع از مظلومان، به ویژه از سوی جریانات دانشجویی و غیروابسته به دولت و نهادهای حکومتی قابل دفاع است، اما آیا دانشجویان و برادران حاضر در حملات به سفارتخانه ها نمی فهمند که ممکن است بخشی از فشارهای واردشده به شیعیان عربستان و بحرین ناشی از اقدامات تندروانه آنها باشد و هر حرکت افراطی و غیرمعقول آنها در تهران را نظامهای استبدادی عربستان سعودی و بحرین به حساب شیعیان آنجا می گذارند و با آنان تلافی می کنند؟

 

در این میان نباید از اهمال نیروی انتظامی و برخی دستگاه های امنیتی در برخورد با این حرکت های افراطی غفلت شود؛ هرچند شاید مسئولان دستگاه های انتظامی و امنیتی نیز نگران بودند پس از برخورد با پیاده نظام دیپلماسی تهاجمی، از سوی حامیان قدرتمند این گروه افراطی توبیخ شوند.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر