پيش بيني هاي شگفت انگيز شاه نعمت الله ولي عارف قرن هشتم مدفون در ماهان کرمان در اين شعر وقايع از دوران صفويه که به قدرت رسيدن کومت شيعه است تا زمان ظهور امام زمان پيش بيني شده است در بررسي ها مشخص شده که درهردوره نام پادشاهان مربوط به آن دوره از ديوان حذف گرديده اندبه عنوان مثال در نسخه چاپ سنگي که در زمان ناصرالدين شاه قاجار چاپ شده بود نام وي و پادشاهان نزديک به وي حذف شده بودجالب بود که درهردوره نام پادشاهان مربوط به آن دوره از ديوان حذف گرديده بود به عنوان مثال در نسخه چاپ سنگي که در زمان ناصرالدين شاه قاجار چاپ شده بود نام وي و پادشاهان نزديک به وي حذف شده بود اگر نسخه خطی دیوان اورا که در 1274 هجری قمری استنساخ شده، در سازمان اسناد و کتابخانه ملیبه شماره بازیابی 5 - ا16921 ملاحظه فرمایید و ضمنا قدیمی ترین نسخه خطی دیوان او که مربوط به دوره صفویه است، در ماهان کرمان نگهداری می شود و نسخه ای که در بالا به آن اشاره کردم، از روی آن استنساخ شده است. شاه نعمت الله ولی، از عرفای قرن هشتم و معاصرحافظ شیرازی بوده و95 سال عمر کرده است و مزار او در ماهان کرمان واقع است و شهید مطهری در جلد 14 مجموعه آثار خود؛ صفحه 577 او را اجمالاً توثیق کرده و او را از معاریف و مشاهیر عرفا خوانده اند که نسب به علی (ع) می برد. پیش بینی های او شامل وقایع دوران صفویه و بعد از آن می شود و اهمیت آن از این جهت است که صفویه، قرنها پس از مرگ او به قدرت رسیده اند. قــدرت کردگــار می بـینــم حالــت روزگــار می بـینــم ازنجوم این سخن نمی گویم بلکـه از کردگــار می بینــم از سلاطیــن گــردش دوران یک به یک را سوار می بینم هر یکی را به مثل ذره نــــور پرتــوی آشکــار می بـینــم از بـزرگـی و رفعـت ایشــان صفــوی برقرار می بینـــم .......................... آخــر پادشاهـــی صفــــوی یک حسینی*به کار می بینم *آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین؛ شاهی فاسد و ستمگر بوده است. نادری در جهان شــود پیــدا قامتــش استــوار می بینــــم آخــر عهــد نـوجــــوانی او قتــــل او آشکـــار می بینـــم شهر تبریز را چو کوفه کنند شهــرطهــران* قرار می بینم * اشاره به انتقال پایتخت به تهران. بعد از آن دیگـری فنا گردد شـاه دیگـر به کـــارمی بینم که محمـد* به نـام او باشــــد تیـــغ او آبــدار می بــینـــم * بنابر ویژگیهایی که از او می گوید، مرادش احتمالاً محمد شاه قاجار است نه ،آغا محمدخان قاجار. چــارده ســال پادشاهـــی او دولتــش کامکــار می بینــم سال کز مرغ می شـود پیــدا مــرگ او آشکــار می بینـم .......................... ناصر الدین به نصـرت دوران چـارده هشـت سال*می بینــم .......................... از شهنشــاه ناصـر الدین شـاه شیــونــی بیــم دار*می بینــم * اشاره به ترور ناصرالدین شاه. روز جمعـــه ز شهر ذیقعــده تن او در مـــــزار می بــینـم بعد از آن شه مظفــر الدین را شاهیِــش ناگــوار می بینــم چـارشنبـه ز شهـر ذیقعـــــده* مــرگ او آشکــار می بینـم * مرگ هر دو ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه در ذیقعده واقع شده است بنابراین پیش بینی او در این باره دقیق می باشد. از الــف تا بـه دال می گویـم شاه و شاهــی فکارمی بینـم* * اشاره به نهضت مشروطیت ایران و تهدید پایه های سلطنت قاجاریه است. درخراسان ومصروشام وعراق فتنــه و کـــارزار می بینـــم جنگ وآشوب و فتنه ی بسیار در یمیــن و یســار*می بینـم * آغاز جنگ جهانی اول، مصادف با ، آخرین روزهای عمر مشروطیت ایران. غــارت و قتــل لشکــر بسیـار در میــان و کنــار می بـینـم شه چو بیرون رود ز جاگاهش* شاه دیگــر** بکارمی بـینـم * مراد، احمد شاه قاجار است، جالب آنکه به خروج او از کشور اشاره می کند و نه مرگ او. ** مراد، رضا شاه است. چون فریدون به تخـت بنشینـد نوکرانـش قطـــار می بینــم متصف بر صفات سلطان است لیک من گرگ وار می بینــــم دائـم اسبـش به زیر زیـن طــلا کمتـر آن را سـوار می بینـــــم عدل و انصـاف در زمانـه ی او همچــو هیمـه به نـار می بینــم علمــــــای زمــان او دائــــــم همــه را تـــــار ومــارمی بینــم* * تقابل دولت با دین و روحانیت، هیچ گاه در تاریخ ایران، به اندازه ی دوران حکومت رضا شاه نبوده است. او کوشش کرد تا لباس روحانیت را از بین برده و به کلی سازمان روحانیت را فرو بپاشد. هست فصل حجاب در عهدش فصــل را بــی اعتبــارمی بینم* *مهم ترین اقدام ضد دینی رضاشاه، کشف حجاب زنان بود. جنگ سختی شود تمــام جهان* کوه و صحــرا فکــار می بینـم * اشاره به آغاز جنگ جهانی دوم. کــــار و بـــار زمانــه وارونـــه قحط و هم ننگ وعار*می بینم پسرش چــون به تخت بنشینـــد بوالعجــــب روزگــار می بینم نوجوانــی به ســان ســرو بلنــد رستمــش بنـده وار می بینــم در امور شهــی است بی تدبیـــر لیکنــش بخت یــــار*می بینـم بس فرومـــایگـــان بـی حاصـل حامـــل کـار و بــار می بینـــم مذهب و دین ضعیـف می یابــم مُبتــدع* افتخــــارمی بــینـم ظلم پنهــــان، خیانــت و تزویــر بر اعاظـــم شعــــــار می بینـم ظلمــت ظلــم ظــالمــان دیــــار بی حــد و بی شمــار می بینــم ماه را رو سیـــــــــاه می یابــــم مهــــــر را دل فکـــار می بینــم دولـــت مرد و زن رود به فنـــــا حال مــــردم فکـــــار می بینــم غــــارت و قتـــل مــردم ایــران دست خــارج به کــار می بینــم کهنــه رنـــدی به کـار اهرمنــی* انــدر این روزگـــار می بینـــــم دور او هــم تمـــام خواهـد شـد لشکـــری را ســـوار می بـینـم شور و غوغــای دیـــن شود پیدا* سر به ســــر کــارزار می بینـم * اشاره به وقوع انقلاب اسلامی ایران. قصــه ای بس غریــب می شنـوم غصــه ای در دیـــار می بینــم جنگ و آشـــوب و فتنه ی بسیار نام او زشـت و خـوار*می بینـم کم ز چل* چون که پادشاهی کرد سلطـــه اش تار و مار می بینـم غم مخورزانکه من دراین تشویش خرمــــیّ وصــل یار می بینــم بعد از او شـــاهی از میــان بــرود عالمـــــی چون نگــار می بینـم سیـــدی را ز نســـل آل رســـول نــــام او، بـرقـرار*می بینـــم * اولاً سیادت امام خمینی (ره) را تصریح می کند، ثانیاً نام او را نیز تعیین می نماید زیرا عدد واژه ی « برقرار» به حروف ابجد، 710 و عدد واژه ی «خمینی» نیز 710 می باشد. پیشــــــــــوای تمـــام دانــایـــی رهبــــــری با وقـــــار می بینم متصــف بر صفــات سلطانیســت لیـــک درویــش وار می بینـم رهنمــــا و امـــام هفت اقلیــم نــــام او را شعــار می بینـــم همچــو مولا جلال الــدین مولا شمس تبریــــز وار می بـینـــم بندگــــــان جناب حضـــرت او* سر بســــر تاجــــدار می بینـم گوهر شب چــراغ بهر کمــــال آن دُرِ شـــاهــــوار می بینــــم هرکجا رو نهـــد به فضـــل الاه دشمنـــش خاکسـارمی بینــم* بــا کرامــــات و جامـــع آداب آصــــف* روزگـــــار می بینـم * منظور از آصف در این بیت مقام معظم رهبری هستند که ایشان را به جناب آصف ابن برخیا یار دانشمند و حکیم حضرت سلیمان علیه السلام تشبیه کردهاست. تا چهل سال ای برادر من دوره ی شهریــــــار می بینــم* * معلوم نيست منظور چهل سال بعد از امام خميني است يا چهل سال بعد از انقلاب اسلامي. بعدازآن خود امام خواهد بود که جهــان را مدار می بینـــــم صورت و سیرتـش چو پیغمبــر علم و حلمش شعار می بینـم قـــــائم شــرع آل پیغمبــــــــر به جهان آشکـــــــار می بینم میم وحا، میم ودال می خوانند نـام آن نامــــــدار می بینـم از کمربنــد آن سپهـر وقـــار تیغ چون ذوالفقـار می بینم جنگ سختــی شود تمام جهـان* کوه و صحــرا فکــار می بینـم مردمـــان جهــان ز انس و پری همــــه را در فــــرار می بینــم مر مسیـــــح از سمـا فـرود آیـد گــــوردجــــال زار*می بینـــم آل سفیـــــان* تمام کشتــه شوند با هـــزاران ســــوار می بینـم مهــــدی وقت و عیســـی دوران هر دو را شهســـــوار می بینــم دیـن و دنیــا از او شـــود معمور خلق از او، بخت یـــار می بینم مسکنش شهر کوفه خواهد بـود دولتـــــــش پایــــدار می بینم هفــــت باشـــد وزیر سلطانـــم همـــــه را کامکـــار می بینــم زینـــت شـــرع و رونــق اسلام محکـــــم و استــــوار می بینم عاصیـــــان از امـــام معصومــم خجـــل و شرمســـار می بینـــم گرگ با میــش، شیـــر با آهـــو در چـــــرا، برقـــرار می بینــم* * کنایه از گسترش عدل و امنیت و رفاه بر جغرافیای زمین، تحت حکومت واحد جهانی حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء. نه درودی به خـــود همی گویم بلکـــه از ســـرّ یار می گویـــم نعمــت الله نشستــــه در کنجــی همــــه را در کنـــــار می بینم. |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر