دوشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۹۳

خلسه در عرفان عملی به چه معناست؟

در اصطلاح عرفان عملى , خلسه لطيفه اى كه بر اثر انصراف  از نشأت  طبيعت به سالك  الى الله سبحانه روى می آورد آن را ( غيبت )  گويند . وجه تسميه آن ظاهر است  كه غيبت  از اين نشأت  طبيعت  است  . در اين حالت تمثلات  روحانى آنسوئى و محاورات  شريف  و شيرين و دلنشين با آن أشباح نورانى براى نفس مستعد حاصل مى گردد . اين اصطلاح را قاضى نور الله شهيد در اول مجلس ششم مجالس المؤمنين ذكر كرده است  و براى راقم بارها پيش آمده است  . الحمد لله رب  العالمين .

منبع:كلمه ۷۹ - هزار و یک کلمه

علامه حسن زاده آملی

جمعه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۳

آیا امام عصر(ع) در سرداب زندگی می کنند؟


امام عصر(ع) آخرین بار هنگام ورود به سرداب دیده شدند، بعد از تشییع امام عسکری(ع) و اقامه نماز امام عصر(ع) بر پدرشان، امام وارد سرداب شده و از آنجا غیبتشان آغاز می شود. . .

عقیق: طبق روایات مربوط به محل زندگی حضرت(عج)، ایشان غالباً اطراف مدینه منوره حضور دارند و نیز ملاقات‌های فراوان و معتبری که با حضرت در مکان‌های مختلف اتفاق افتاده، همه گویای حضور حضرت در جامعه و میان مردم است و وجود ایشان در سرداب را نفی می‌کند. حجت الاسلام جواد جعفری دراین باره پاسخ می دهند.

زمان ظهور سید خراسانی و شیعب بن صالح چه زمانی است؟

در روایات شیعه تنها واژه خراسانی ذکر شده و وصف سید برای این شخص نیامده، البته لفظ سید فقط در منابع ضعیف اهل سنت آمده و گفته شده که قیام خراسانی از علائم ظهور است.

در روایت صحیح السند کتاب غیبت شیخ طوسی آمده که خراسانی همزمان با سفیانی و یمانی قیام می کند، بنابراین طبق روایات همان زمان که سفیانی و یمانی قیام می کنند، با این دو خراسانی قیام می کند، در روایتی نیز در غیبت نعمانی آمده که کمی مانده به ظهور این اتفاق می افتد. لذا خراسانی کمی مانده به ظهور حرکت خود را آغاز می کند، قیام خراسانی در ماه رجب و شش ماه قبل از ظهور اتفاق می افتد.

درخصوص شعیب بن صالح نیز مانند خراسانی در روایات شیعه تنها لفظ شعیب ذکر شده است، شخصی که پدرش صالح و از قبیله بنی تمیم است. همچنین آمده که از مشرق قیام می کند و پرچم دار لشکر امام است. او هم کمی قبل از قیام امام عصر(ع) قیام می کند.

آیا امام عصر(ع) درحال حاضر در سرداب زندگی می کنند و از آنجا ظهور می نمایند؟

یکی از موضوعات مهم ما در مهدویت مساله سرداب است، در شهر سامرا امامان آخر مانند امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) منزل داشتند و باید توجه داشت که امامان ما را به زور آورده بودند به شهر سامرا که یک پادگان نظامی بود تا بتوانند رفتار امام را زیر نظر بگیرند.

در آن زمان رسم بود که تمام خانه ها زیرزمین داشت، به خاطر گرمای تابستان، در آنجا زندگی می کردند. منزل امام حسن عسکری(ع) نیز سرداب و زیرزمینی داشت و تا حال حاضر این سرداب باقی مانده، این سرداب منزل سه امام بوده و برای ما مورد احترام است. زیرا محل عبادت و زندگی امام بوده و ما معتقدیم الان هم متعلق به ایشان است. مقدس بودن سرداب سامرا به این خاطر است.

اما اینکه برخی می گویند امام زمان(ع) الان نیز در سرداب زندگی می کنند، باید بگوییم که این حرف یکی از تهمت های اهل سنت به شیعه است. به هیچ وجه در کتاب های شیعه چنین چیزی وجود ندارد، بلکه امام عصر(ع) آخرین بار هنگام ورود به زیرزمین منزلشان دیده شده و از آنجا غایب شدند. به این صورت که وقتی امام حسن عسکری(ع) را تشییع جنازه می کردند، امام عصر(ع) می آیند و بر جنازه پدرشان نماز می خوانند. طبیعتا مامورین می خواهند که ایشان را دستگیر کنند و امام بعد از نماز وارد سرداب شده و از آنجا نیز غایب می شوند.

بنابراین در آخرین زمانی که امام دیده شده است، هنگام ورود به سرداب است. لذا شیعه به این معتقد نیست که الان هم آنجا هستند، بلکه امام میان مردم حرکت می کنند و حشر و نشر دارند، همچنین ظهور امام از سامرا نیز دروغ است و ما حدیثی در این مورد نداریم، بلکه شیعه معتقد است امام از کنار کعبه ظهور می کنند.

چه کارهایی می توانیم در جهت انتظار حضرت ولی عصر(ع) انجام دهیم؟

بزرگترین دغدغه شیعه رضایت امامش است که چگونه رفتار کند که امامش از او راضی باشد و مقدمات ظهور را فراهم کند. بنابراین مهمترین وظیفه ما سه قسمت دارد، فردی که هر شخص خودش باید انجام دهد، وظایف اجتماعی یعنی جامعه شیعه باید پایبند آنها باشد و آخری وظایف حکومتی است که نظام باید پایبند آنها باشد.

وظایف فردی کسب معرفت و آگاهی نسبت به دین و امام است، منتظر واقعی باید تمام تلاشش این باشد که اطلاعتش را در مسائل دینی بالا ببرد زیرا هرقدر که به دوران ظهور نزدیک می شویم، سال های خدعه و نیرنگ خواهد بود، حضور انسان های دروغگو در جامعه پررنگ تر می شود و منتظران را از مسیر یاری امام دور می کنند. بنابراین مهمترین وظیفه در این هنگام معرفت افزایی نسبت به امام است تا کمتر دچار این آسیب ها شویم.

یکی دیگر از وظایف فردی ثبات قدم در دین است، قبل از ظهور ممکن است افراد خیلی از مسائل را بدانند ولی طاقت ایستادگی در برابر آن را ندارند و همرنگ جامعه می شوند، دومین وظیفه فردی حفظ دین است، بنابراین فرد منتظر در جامعه باید ثبات قدم را حفظ کند و پایبند به دین باشد.

خواص درمانی ماش از نگاه امام رضا(ع)

ماش را باید یکی از حبوبات مفید و غنی دانست که علی رغم داشتن خواص فراوان برای درمان بیماریهای مختلف، در حال فراموش شدن است.

:در میان حبوبات ماش را لطیف تر از عدس دانسته و نفخ آن را کمتر از باقلا می دانند. ایرانیان قدیم ماش را مچ می گفتند و زمانی که به زبان عربی وارد شد ماش نام گرفت. در توصیه های پزشکی اسلامی آمده است که اگر ماش را با پوست بپزید و بخورید، برای درمان اسهال مفید است ، ولی برای لینت مزاج دانه های پوست کنده ی آن را باید مصرف کرد.ضمن آنکه مصرف آش ماش سردردهای شدید و آبریزش بینی ناشی از سرماخوردگی را درمان می کند و سرفه و تب را تسکین می بخشد و ضماد ماش پخته با سرکه برای درمان اگزما و امراض جلدی مفید است.
از نظر امام رضا علیه السلام استفاده از برخی خوراکی ها باعث ایجاد لکهای پوستی می شود. از جمله اینکه امام رضا (ع) می فرماید: خوردن همیشگى تخم مرغ ، سبب پیدایش کَک مَک در صورت مى شود. امام رضا (ع) ماش را درمان لکهای پوستی می داند. یکى از اصحاب حضرت رضا (ع) در باره لکه‏ هاى بدن پرسید؟ فرمود: ماش را بپز و بخور و خوراک خود قرار ده، چنین کرد و شفا یافت.(1)
مطابق طب سنتی، دانه ماش دارای مواد غذایی کافی و با طبیعت سرد است. در هنگام مصرف و پختن دانه ماش بهتر است مقداری نمک در آب جوشانده آن افزوده شود و یا قبلاً به مدت بیست و چهار ساعت، آن را در آب سرد خیس نمایند. دانش امروزی ثابت کرده که دانـه ماش علاوه بر آنکه در درمان آبله و سرخک و بیماریهاى نظیر آن تاءثیر زیاد دارد، ضماد آرد آن براى رفع التهابات سطحى بدن بخصوص لک و پیسى بکار مى رود. در همین زمینه امام رضا (ع) در پاسخ به پرسش یکی از یارانش در مورد بهک می فرماید: ماش تازه را در هنگام خاص خودش فراهم کن و آن را با برگش بکوب و آب آن را بگیر و ناشتا بخور و بر روی محل بهک نیز بمال.(2)


پی نوشت ها:
1.
بحار الأنوار، ج 62، ص 321 / طبّ الإمام الرضا علیه السلام، ص 63
2.
مکارم الأخلاق / ترجمه میرباقرى، ج‏1، ص: 355.

 

سه‌شنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۳

دلایل فقر بر اساس معارف ائمه اطهار (ع)ا

در میان احادیث و روایات اهل بیت علیهم‌السلام، اخباری یافت می‌شود که می‌توان با استفاده از آن‌ها بر برخی مسائل فائق آمده و یا با عدم توجه به آن‌ها مغلوب اسرار خلقت شد. امام معصوم با علمی که از سوی خداوند نزد خود دارد، به سر و نهان اشیا و آثار خلقت آگاهی کامل داشته و هرچه که به زبان می‌آورد عین حقیقت است.

با این توضیح، آنچه که در ادامه می‌آید تعدادی از عواملی است که باعث بروز فقر در زندگی می‌شوند و از میان کتب معتبر اسلامی جستجو شده‌اند. شایسته است عدم انجام امور زیر را به عنوان بخشی از سبک زندگی اسلامی در دستورکار روزانه خود قرار دهیم و به آن‌ها عادت کنیم:


۱٫ درخواست نکردن از فضل پروردگار

۲٫ برهنه از بستر خواب برای ادرار به دستشویی رفتن

۳٫ قطع رابطه با فامیل کردن

۴٫ قسم دروغ خوردن

۵٫ ظروف نشسته در منزل باشد

۶٫ با دندان ناخن گرفتن

۷٫ کمک نکردن به دیگران

۸٫ عدم قرض دادن نان و خمیر

۹٫ خود را فقیر جلوه دادن

۱۰٫ تکبر

۱۱٫ اسراف

۱۲٫ بدون در بودن ظرف آب

۱۳٫ در حال ایستاده شانه کردن مو

۱۴٫ جارو کردن خانه در شب

۱۵٫ با حال جنابت غذا خوردن

۱۶٫ نشستن بر آستانه در

۱۷٫ بی‌حرمتی به خرده‌های نان

۱۸٫ نشستن دست هنگام غذا

۱۹٫ سوزاندن پوست سیر و پیاز

۲۰٫ نماز را سبک شمردن

۲۱٫ با عجله از مسجد بیرون آمدن

۲۲٫ به وسیله لباس خانه را جارو کردن

۲۳٫ حمام کردن در مستراح

۲۴٫ ادرار کردن در حمام

۲۵٫ با دامن و آستین لباس، بدن را خشک کردن

۲۶٫ نان را از فقیر خریدن

۲۷٫ باقی گذاشتن تار عنکبوت در خانه

۲۸٫ صبح زود به بازار رفتن و دیر وقت به خانه برگشتن

۲۹٫ لعن و ناسزا گفتن به اولاد

۳۰٫ دروغ گفتن

۳۱٫ لباس پاره را در حال پوشیدن دوختن

۳۲٫ خاموش کردن چراغ با فوت دهان

۳۳٫ با حرص غذا خوردن

۳۴٫ در حال غذا خوردن به اطراف نگاه کردن

۳۵٫ بین نماز مغرب و عشا خوابیدن

۳۶٫ قبل از طلوع خورشید در خواب بودن

۳۷٫ گوش کردن به موسیقی غنایی

۳۸٫ ول‌خرج بودن در زندگی


گردآوری شده از کتب طب‌النبی، طب‌الصادق و طب‌الرضا علیهم‌السلام

یکشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۳

دو دعایی امام خمینی به آنها علاقه مند بود

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم که بیست و دوم خرداد ۱۳۹۲ برگزار شد، افزودند: من از امام بزرگوار رضوان‌الله‌علیه سؤال کردم، گفتم در میان این دعاهایی که از ائمّه علیهم‌السّلام رسیده است، شما به کدام دعا بیشتر علاقه‌مندید و دلبسته‌اید؟

فرمودند به دعای کمیل و مناجات شعبانیّه؛ به این دو دعا.

امام یک دلِ متوجّه به خدا بود، اهل توسّل بود، اهل تضرّع بود، اهل خشوع بود، اهل اتّصال با مبدأ بود؛ وسیله‌ی بهتر در چشم او، این دو دعا بود: دعای کمیل، مناجات شعبانیّه.

وقتی انسان مراجعه میکند به این دو دعا، دقّت میکند، می‌بیند چقدر هم شبیه همند این دو دعا؛ شباهتهای زیادی به هم دارند؛ مناجات انسان خاشع، مناجات انسان متوکّل به خدا؛ کَاَنّی بِنَفسی واقِفَةٌ بَینَ یَدَیک، وَ قَد اَظَلها حُسنُ تَوَکُّلی عَلَیک، فَقُلتَ ما اَنتَ اَهلُه، وَ تَغَمَّدتَنی بِعَفوِک؛ امید، امید به مغفرت الهی، به رحمت الهی، به توجّه الهی، بلندهمّتیِ در درخواست از پروردگار؛ اِلهی هَب لی کَمالَ الانقِطاعِ اِلَیک، و اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیک.

 

جمعه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۳

ویژگی های ظاهری امام زمان درهنگام ظهور

براساس روایات رسیده از ائمه اطهار (ع) امام زمان (عج) در هنگام ظهور علاوه بر نشانه هایی همچون خروج دجال، سفیانی و غیره دارای ویژگی های ظاهری نیز می باشند، که ایشان را از هر فرد دیگری متمایز می نماید.
در این باره از حضرت محمد (ص) روایت شده است که ایشان فرموده اند: مهدی از فرزندان من می باشد و به هنگام ظهور، سیمایی چهل ساله و پرتوان و شاداب دارد که به مانند ستاره درخشان می باشد و در گونه ی راست او خال مخصوصی است و دو جامه خاص قطوانی (عبای سفید رنگ) بر تن دارد. او دارای قامتی برافراشته و پرتوان و متناسب است و نیز فرمودند:
مهدی از من و از فرزندان من است، او دارای پیشانی بلند، بازو گشاده و دارای چهره ای زیبا می باشد.

علاوه بر این امیرالمومنین علی (ع) در باب ویژگی های ظاهری امام زمان (عج) فرموده اند: حضرت مهدی (ع) از فرزندان من و از نسل من است. از میان رکن و مقام در خانه ی خدا ظهور می کند و پیراهن ابراهیم خلیل را بر تن و جامه خاص اسماعیل را بر اندام و کفش مخصوص شیث را برپا دارد و در جای دیگر می فرمایند: مهدی (ع) دارای چهره ای درخشنده و سفید و پیشانی نورانی نشانه ی مخصوص اوست. او به لطف خداوند دانشمند و دانای تمامیِ علوم و اسرار الهی است، بی آنکه از آموزگاری آموخته باشد و از آنچه در سرتاسر هستی می گذرد باخبر است، پیش از آنکه کسی باخبر باشد.

همچنین امام حسین (ع) می فرمایند: آنگاه که مهدی (ع) بپاخیزد، مردم او را نمی شناسند، چرا که آن گرانمایه در اوج جوانی و شادابی بسوی مردم بازمی گردد در حالی که مردم می پندارند که ایشان با چنین غیبت طولانی باید پیر و سالخورده باشد، حال آنکه به مانند جوانی ظهور می نماید و از امام رضا (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند: نشان مهدی (ع) این است که از نظر سن و سال واقعی کهن سال است، اما در چهره و جمال، جوانی توانا و خوش منظر و پرطراوت است، به گونه ای که هر کس بر جمال او نظر افکند، او را به ظاهر جوانی کامل و کمتر (یا حدود) چهل سال می بیند.



پی نوشت:
1- مجلسی. بحارالانوار، ج51: 80، 90، 96؛ 52: 285، 287.
2- جوینی. فرائد السمطین، ج2: 314، 316.
3- حرعاملی. اثبات الهداة، ج7: 45.
* قزوینی. امام مهدی (ع): 476- 478.

اولین مفسر قرآن کیست؟

اولين مفسر قرآن كريم خداى سبحان است  كه بعضى از آيات  كتابش را به بعضى از آيات  ديگر آن بيان فرموده است  كه آيات  قرآنى بيان يكديگرند ( القرآن يفسر بعضه بعضا ) , و پس از آن جناب  رسول الله و اهل بيت  عصمت  - عليهم الصلوة و السلام - كه هر يك  خود قرآن ناطق است  و قلب  او وعاء حقائق قرآن , و مال روايات  و مقالات  صادر از آنان قرآنست كه به منزلت  متن و شرح اند , و سپس اكابر صحابه و تابعين و علماء الى زماننا هذا كه از مأدبه آنان بهره منداند .

شيخ اكبر محيى الدين عارف  طائى در كتاب  شريف  الدر المكنون و الجوهر المصون فى علم الحروف  چه نيكو فرموده است  :


اعلم أن علم التكسير عزيز , و نهاية علم التكسير هو الجفر الجامع , فتأمل الى سر قدرة الله تعالى كيف  أودع جميع العلوم فى هذه الحروف التى عددها 28 , و كيف  هذا العدد اليسير يصل الى هذا الحد الذى لا يمكن حصره ؟ ولو وضع الجفر مخمسا لما حصر أبد الابدين فكيف  لو وضع مسدسا أو اكثر من ذلك  ؟ فسبحان العليم . و هذا العلم كله خرج من تكسير رباعى و فيه علم الاولين و الاخرين . فاذا علمت  ذلك  فما يكون مودوعا فى الكتاب المجيد لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد , و لذلك  يأتى القيامة بكرا لا يعلم تأويله الا الله , فسبحان من لا يحيط بعلمه سواه , و لا يعلم قدره غيره . راقم گويد كه طريق شيخ در استخراج جفرى جفر منبرى است  , و جفر منبرى بر جداول اوفاقى مبتنى است  , و جداول اوفاقى بر تكسير به تفصيلى كه در كتاب  دروس وفقى بيان كرده ايم . و الله سبحانه هو الهادى .


آیت الله حسن زاده آملی

پنجشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۳

حکم تربت حضرت أباعبدالله حسین(ع)

تربت امام حسین خاکی است که از قبر یا حوالی مرقد مطهر حضرت سیدالشهدا (ع) می آورند.

عقیق: خاک تربت امام حسین به کجا اطلاق می شود آیا هنوز بعد از این همه سال خاک تربت وجود دارد؟ 

پاسخ:

تربت امام حسین خاکی است که از قبر یا حوالی مرقد مطهر حضرت سیدالشهدا صلوات الله علیه می آورند که شیعه به خوردن آن استشفا می کند. خاک اطراف قبر که برای شفای بیمار و مهر نماز استعمال می شود.

امام خمینی می فرماید: آنچه به صورت قطعی تربت امام حسين (ع) است خاکی است که از قبر و آنچه عرفا ملحق به قبر است برداشته می شود. (1)

نظر عده‌اي از مراجع آن است که حکم فضيلت سجده بر تربت امام حسين و حکم جواز خوردن کم از آن براي شفاء، مخصوص قبر و کمي از اطراف قبر امام حسين عليه السلام مي باشد و بقيه خاک کربلا هر چند محترم است؛ اما حکم خاک قبر امام حسين و اطراف قبر را ندارد. (2)

بر اساس برخي از روايات سرزمين کربلا تا پنچ فرسخ از هر طرف جزء حريم قبر امام حسين عليه السلام حساب مي شود. (3)

به نظر بعضي از مراجع: حکم تربت حسيني که در روايات وارد شده است بر خاک کربلا تا مقداري که حريم قبر امام حسين عليه‌السلام است يعني از هر طرف پنج فرسخ بار مي شود. ولي زمين هاي نزديك قبر شريف حضرت، داراي فضيلت بيشتري هستند. (4)

پي نوشت ها:

1. تحریر الوسیله، ج 2، ص 156، امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی، 1421 ق ، چاپ اول.

2. آيت الله بهجت، توضيح المسائل مراجع، ج2 ذيل مسئله 2628، استفتاءات تلفني از دفتر رهبري، و دفتر آيت الله سيستاني.

3. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ (ع) حَرِيمُ الْحُسَيْنِ (ع) خَمْسَه فَرَاسِخَ مِنْ أَرْبَعِ جَوَانِبِ الْقَبْرِ وسائل‏الشيعه، ج14، ص 513، باب حد حرم الحسين (ع) الذي يستحب... .

4.استفتاء  از دفتر آيت الله وحيد خراسا نی

چهارشنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۹۳

خطبه بی الف

کتاب «خطبه بی الف شاهکار علی(ع)» اثر حامد رحمت کاشانی می‌کوشد دلیل شاهکار بودن این خطبه را برای مخاطبان تبیین کند.

نویسنده اثر در دیباچه این کتاب درباره شهرت و ویژگی خطبه بی‌الف می‌نویسد: «ابن‌طلحه شافعی می‌گوید: نقل شده است که گروهی در محضر امیر‌المومنین (ع) نشسته بودند و در مورد خط و حرف با هم بحث می‌کردند. متفق‌القول گفتند: هیچ حرفی به اندازه الف کاربرد ندارد و صحبت کردن بدون آن دشوار است که علی (ع) فوراً این خطبه را بدون سابقه قبلی و فکر کردن برای آنها فرمود که هیچ الفی ندارد...»

نویسنده در اثر به دنبال این است تا به این سؤال پاسخ دهد که چرا خطبه بی الف شاهکار حضرت علی (ع) محسوب می‌شود؟

نگارنده در بخشی از کتاب با بیان این‌که حرف الف پرکاربردترین حرف الفباست می‌گوید:‌ «از عجایب این خطبه این است که مفاهیم آن بسیار عمیق است و از سه موضوع کلی توحید، نبوت و معاد در آن صحبت شده است.»

موضوع‌هایی چون ادب علی (ع)، فضائل علی (ع)، علی (ع) اعجوبه هستی، علی (ع) اعلم امت، نبوت و معاد و ... از جمله مباحث مطرح شده در این کتاب هستند.

چاپ پنجم کتاب «خطبه بی‌الف شاهکار علی(ع)» اثر حامد رحمت کاشانی با شمارگان پنج هزار نسخه در 64 صفحه از سوی انتشارات پیام عدالت به بازار آمد. قیمتی برای این اثر ذکر نشده است.



اثبات یکی دیگر از معجزات علمی قرآن کریم

    یادداشت/ سید محمد اکرمی*
    خبرگزاری تسنیم: بر اساس نتایج یک تحقیق، تشابه ژنتیکی زوجین با یکدیگر بیش از افراد غریبه است.
    محققان انستیتو علوم رفتاری دانشگاه کلاردو بولدر آمریکا در مطالعه جدیدی، دی ‌ان ‌آ  825 زوج را که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، با افراد غریبه مورد مقایسه قرار دادند.بر اساس نتایج این تحقیق، تشابه ژنتیکی زوجین با یکدیگر بیش از افراد غریبه است. بر اساس مقاله بن یامین دومنیگ و همکاران چاپ شده در شماره اخیر مجله معتبر PNAS1، نتایج این پژوهش روی 7/1 میلیون چند شکلی تک نوکلئوتیدی (SNP) نشان می‌دهد که افراد به طور ناخودآگاه همسرانی انتخاب می‌کنند که از لحاظ ژنتیکی شبیه آنها هستند اما‌ هنوز مشخص نیست که این فرآیند چگونه انجام می‌شود، اما به نظر می‌رسد که ژن‌ها در انتخاب شریک زندگی دخالت دارند.
    هر گاه به این آیه از قرآن کریم بر می خوردم " وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ2و از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید ، و میان شما دوستی و مهربانی نهاد در این عبرت هایی است برای مردمی که تفکر می کنند" برایم این سئوال مطرح می شد که چرا بر من انفسکم (از جنس خودتان) تاکید شده است. مشابه این آیه " وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً3 خداوند از جنس خودتان، برای شما همسرانی قرار داد و از آن همسران فرزندانی و از آنان فرزندان، فرزندزادگانی" نیز نازل شده است. همچنین آیات 11 شورا، 189 اعراف و 6 زمر با عباراتی مشابه بر این واقعیت تاکید نموده اند. تفاسیر و ترجمه های قرآن کریم در این موضوع فقط به هم شکل و از جنس خودتان اشاره کرده اند و البته قرآن کریم این امر را مایه مودت و رحمت میان زن و شوهر دانسته است.
    جالب آن که در فرهنگ فارسی نیز ضرب المثل هایی برای اشاره به این واقعیت داریم: "خدا عجیب در و تخته را با هم جور می کند" و یا "کبوتر با کبوتر، باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز".
    می دانستیم که در انسان علاوه بر 45 کروموزوم غیر جنسی، مردان دارای کروموزوم های جنسی XY و زنان دارای XX هستند. کروموزوم Y که وجود آن برای تعیین صفات جنسی مردانه ضروری است دارای ژن های زیاد دیگری نیست و در زنان یک کروموزم X بصورت تصادفی غیر فعال می شود. در غیر این صورت، زنان با مردان در دستگاه ها و صفات، بسیار متفاوت می بودند.
    اکنون پاسخ سئوال خود را در می یابم و بخاطر نزول قرآن کریم بعنوان معجزه رسول گرامی (ص)، بر آستان لطف الهی سر تعظیم فرود آورده و سجده شکر به جای می آورم. خواستم شما نیز در ایام مبعث رسول اکرم (ص) در این شادی با من شریک باشید.
    پی نوشت:

    1. Genetic and educational assortative mating among US adults. Domingue BW, Fletcher J, Conley D, Boardman JD. Proc Natl Acad Sci U S A. 2014 May 19. Pii: 201321426. [Epub ahead of print]
    2. قرآن کریم، سوره روم آیه 21
    3. قرآن کریم، سوره نحل آیه 72

    * دانشیار ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی تهران

رونمایی از بزرگترین قرآن حکاکی شده بر روی فلز

نخستین و بزرگترین قرآن حکاکی شده بر روی فلز پیش از ظهر روز سه شنبه با حضور آیت‌الله سید محمدجواد علوی بروجردی در بیت آیت‌الله بروجردی‌(ره) رونمایی شد.

آیااضطراب وغش پیامبرهنگام وحی واقعیت دارد؟!

پیامبر(ص) بر اساس روایات متواتر در سن 40 سالگی به نبوت رسیدند و در این مدت از حالت غش یا اغما و هر نوع حالتی که به اصطلاح بهداشت روانی حضرت تعارض داشته باشد، گزارشی نشده است، بلکه همه مردم ایشان را یک شخص معتبر می‌شناختند.

عقیق: یکی از شبهات مطرح درباره پیامبر اکرم (ص) و شخصیت نبوت ایشان، روی دادن حالت اضطراب و چه بسا غش هنگام وحی است؛ مخالفان می‌خواهند از آن ثابت کنند که اصلاً وی پیامبر نبوده و وحی‌ای در واقع وجود نداشت؛ و گر نه حالت غش و اضطراب معنا پیدا نمی‌کرد.

این شبهه توسط مستشرقان و برخی ملحدان مطرح شده و از آن بیماری صرع و غش حضرت برداشت شده است، بیشتر نیز به روایات اهل سنت استناد کرده‌اند که بر اضطراب پیامبر هنگام وحی، خصوصاً در آغاز وحی دلالت کرده‌اند.

در تحلیل این شبهه، نکته‌های زیر قابل تأمل است:

-نداشتن سابقه غش

حضرت محمد(ص) بر اساس روایات متواتر در سن چهل سالگی به نبوت رسیدند و در طول چهل سالگی در هیچ کتاب و منبع تاریخی از حالت غش یا اغما و هر نوع حالتی که با سلامت روانی و به اصطلاح بهداشت روانی حضرت(ص) تعارض داشته باشد، اشاره و گزارشی نشده است؛ بلکه برعکس، همه مردم او را یک شخص معتبر و امین می‌شناختند.

اگر محمد(ص) کوچکترین مشکل روانی داشت، آیا زنی همچون خدیجه که دارای ثروت زیاد و از جایگاه خاصی در جامعه قریش برخوردار بود، او را امین و مدیر و رئیس کاروان تجاری خود انتخاب می‌کرد؟ خدیجه که خواستگاران متعدد و معتبری داشت، چرا به همگی آن‌ها پاسخ رد داده و با حضرت ازدواج کرد؟

ابوطالب هنگام خواستگاری از حضرت خدیجه -که پیامبر(ص) 25 ساله بود- شخصیت محمد(ص) را شخصیتی توصیف کرد که با احدی از مکیان قابل مقایسه نیست.

باری، هنگام نزول وحی حالت اضطراب -که معلول عظمت وحی بود- بر حضرت عارض می‌شد که آن به غش حضرت(ص) ارتباطی نداشت که توضیح آن خواهد آمد.

-پیدایش همزمان غش با نبوت؛ فرضیه ناموجه

این احتمال که غش حضرت(ص) از ‌آغاز نبوت و رسالت ایشان رخ داده است، احتمال ناموجه و بدون دلیل هست، برای اینکه رخدادهای روانی انسان معلول حالت‌های روانی و درونی است که علت آن می‌تواند تدریجی یا دفعی باشد. پیش‌تر بیان شد که پیامبر(ص) پیش از نبوت یک انسان عادی بلکه یک شخصیت موجه و مورد احترام دیگران بود، اگر در شخصیت درونی حضرت، کاستی و آسیب‌های روحی و روانی وجود داشت، به ضرورت آن، ولو اندک در زندگی ظاهری حضرت نمود پیدا می‌کرد و دیگران و نزدیکان از آن اطلاع پیدا می‌کردند، در حالی که هیچ اشاره‌ای به این مسأله در جایی نشده است؛ پس اینکه حالت غش پیامبر(ص) معلول علل روحی و روانی گذشته بوده - که در آغاز وحی به اوج خود رسیده است - فرضیه باطلی است.

اما اینکه در زندگی پیامبر(ص) یک علت و حادثه دفعی و ناگهانی آن هم در آغاز نبوت وی رخ داده و آن علت غش و اغمای حضرت باشد، باید گفت خوشبختانه تاریخ و مورخان اعم از مسلمان و غربی نیز از چنین رخدادی سخن نگفته‌اند تا پیدایش حالت اغمای حضرت در سن چهل سالگی یعنی آغاز رسالت را تبیین و توجیه کند.

با این تحلیل یعنی نبود علت و منشأ پیدایش و توجیه‌گر حالت اغمای پیامبر(ص) اعم از علت تدریجی و دفعی، برای توجیه آن دو فرضیه زیر باقی می‌ماند:

الف) انکار غش و التزام به حالت اضطراب هنگام وحی؛

ب) ساختگی حالت غش: به این معنی که حضرت(ص) خود را به حال غیرعادی وانمود می‌کرد.

فرضیه اول، فرضیه‌ای معقول است که اینکه به تقریر آن می‌پردازیم.

-تبیین و توجیه اضطراب پیامبر(ص) هنگام وحی

گفته شد که نفس پیامبر(ص) نفس کامل و از هر آفت روحی و روانی سالم بوده است، لکن هنگام وحی خصوصاً آغازین وحی، اضطراب پیامبر(ص) را فرا گرفته بود که به تبیین آن می‌پردازیم.

گفته شد که روح حضرت(ص) از همه کاستی‌ها، سالم و یک انسان کامل به شمار می‌آمد؛ با وجود این هنگام نزول وحی - خصوصاً در آغازین رسالت - حالت اضطراب و حالت غیرعادی در حد احساس سنگینی و عرق و سردی بر وجود حضرت عارض می‌شد که در تبیین آن، نکته‌های زیر در خور توجه است:

*اضطراب متعلق به نفس دنیوی: نفس و روحی که با عالم عقول و ملکوت و عقل فعال ارتباط پیدا می‌کند، نفس و روح مجرد پیامبر(ص) است که از کالبد مادی فراغت حاصل کرده است. در این مرحله، هیچ نوع خوف و اضطرابی وجود ندارد؛ اما بعد از اتمام سیر و اتصال به عالم عقل و هنگام رجوع نفس نبوی به کالبد مادی خود، کالبد مادی و نفس متعلق به آن قابلیت کامل و آمادگی لازم انتقال معارف مجرد و مشاهده فرشته حامل وحی را ندارد؛ لذا در این نقل و انتقال، اضطرابی متوجه بدن و نفس آن می‌شود و حالت ضعف، خوف، نوم و شبه اغما به نبی دست می‌دهد؛ پس خوف و اضطراب به عنصر جسمانی پیامبران تعلق دارد.

شیخ عبدالوهاب شعرانی(384 ه ق) عروض حالت سردی و عرق بر پیامبر(ص) را معلول التقای روح فرشته و پیغمبر می‌داند که موجب فشار و ثقل بر روح نبوی می‌شود که باعث اختلاط مزاج و هوای داخل و خارج بدن پیامبر(ص) می‌شود.

صدرالمتألهین اضطراب پیامبر(ص) را نه در عالم عقل، بلکه مربوط به عالم ملکوت و ماده می‌داند که در آن صورت‌های عقلی، به صورت جزئی مانند جبرئیل متمثل می‌شود و این موجب اضطراب حواس پیامبر می‌شود: زمانی که فرشته به عالم ملکوت آسمانی بر پیامبر نازل شود، صورت آنچه آن را تعقل و مشاهده کرده، متمثل می‌شود و در این زمان برای حواس پیامبر(ص) حالت شبه دهشت و خواب عارض می‌شود.

امام خمینی(ره) در این باره می‌نویسد: ضعف اجسام شریف پیامبران از تحمل ارواح مجرد متفاوت با قوه و قدرت مقام روحانیت و حیثیت ولایی آنان است.

بر ثقل و سنگینی وحی بر پیامبر(ص) در آیات نیز اشاره شده است، مانند «إنا سنلقی علیک قولا ثقیلاً».

*اضطراب معلول مواجهه مستقیم‌ الوهی: وحی گاهی به واسطه فرشته و یا شنیدن کلام الهی صورت می‌گیرد و گاهی روح نبوی مواجهه مستقیم و بدون واسطه با حق تعالی پیدا می‌کند که آن موجب اضطراب و خوف پیامبر می‌شود.

علامه طباطبایی در تبیین وحی و اقسام آن می‌گوید: در بعضی از موارد نظر اصلی به خود ذات حق بوده است، به طوری که به جبرئیل و سَفَرَه نظر نمی‌شده است و این در مواردی است که حال رسول‌ الله تغییر می‌کرده است.

بعضی از روایات مؤید این نظریه است. امام صادق(ع) در پاسخ زراره از همین اشکال فرمود: ذلک (الأغماء) اذا لم یکن بینه و بین‌ الله احد، ذلک اذا تجلی الله له.

در روایت دیگر از امام صادق(ع) نیز آمده است: زمان وحی اگر بین پیامبر و خدا و جبرئیل نباشد، حالت خواب و اغما دست می‌دهد که آن معلول سنگینی وحی است.

در روایت دیگر، سائل از عروض حالت اغما هنگام نزول جبرئیل سؤال کرد که امام صادق(ع) صریحاً به نفی آن پرداخت و اضطراب را معلول مخاطبه مستقیم الهی دانست: فسئل الصادق(ع) عن الغشیه التی کانت تأخد النبی(ص) کانت تکون عند هبوط جبرئیل؟ فقال: لا ... و انما ذلک عند مخاطبه الله عزوجل ایاه بغیر ترجمان و واسطه.

*اضطراب معلول مواجهه با امر مجرد: دیدگاه دیگر، اضطراب را به مواجهه با مقام الوهی اختصاص نمی‌دهد، بلکه تأکید دارد که بدن و نفس دنیوی پیامبر(ص) به دلیل تغایر امر مادی و مجرد، هنگام مواجهه با امر مجرد، حتی جبرئیل، حالت خوف و ترس بر وی عارض می‌شود.

در بعضی روایات، حال اضطراب پیامبر(ص) به صورت مطلق به نزول وحی مستند شده است: عثمان بن مظعون نقل می‌کند که پیامبر(ص) را مشاهده کردم که به آسمان خیره شده و رنگ صورتش تغییر کرده و عرق از پیشانی‌اش جاری بود: «محمر الوجه یفیض عرقا» از حضرت از علت آن پرسیدم که فرمود: ذلک جبرئیل لم یکن لی همه غیرة.

در روایات دیگر گزارش شده است که هنگام نزول وحی اگر پیامبر(ص) سواره بود، حالت اضطراب بر حضرت و رکوب روی می‌داد.

تحلیل و جمع‌بندی

در تحلیل و جمع روایات که به ظاهر مختلف است، به دو نکته اشاره می‌شود:

نکته اول: محتمل است که عروض حال اضطراب از مشاهده جبرئیل به ماه‌ها و سال‌های نخستین وحی مستند شود؛ اما بعد از مشاهده و نزول وحی به صورت مکرر، عنصر مادی و نفس نبوی به وحی و مشاهده جبرئیل عادت می‌کند؛ با وجود این، هنگام وحی بدون واسطه بر نفس نبوی حال اضطراب عارض می‌شود.

نکته دوم: محتمل است به تفکیک انواع اضطراب و شبه اغما قائل شد، به این صورت که مواجهه و ارتباط مستقیم با امر الوهی موجب اضطراب و اغما شدید می‌شد؛ اما مشاهده جبرئیل موجب شبه نوم و اضطراب خفیف می‌شد یا قابل لمس نبود که روایات نافی خوف از مشاهده جبرئیل به آن ناظر است.