دوشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۹۳

علامه مصباح يزدي: اعتدالي كه عده‌اي مطرح مي‌كنند، در فرهنگ ديني، نامش التقاط است

به گزراش پايگاه اطلاع رساني آثار حضرت آيت‌الله مصباح يزدي، رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) قم در جمع تعدادي از بانوان دوره‌هاي آموزشي مباني اسلامي به تبيين اهميت فرهنگ در زندگي انسان و اهميت فرهنگ در انقلاب اسلامي پرداخت و اظهار داشت: رفتارهاي آدمي در بدو تولد تنها برخاسته از غريزه است و عامل ديگري در آن نقش ندارد. به مرور زمان آدمي نياز به محبت و نوازش پيدا کرده و کم‌کم به اسباب بازي و وسيله‌اي براي سرگرمي علاقمند مي‌شود. اما انسان در آن برهه نمي‌تواند چرايي رفتار خود را تبيين کند، بلکه تنها از آنجا که غريزه‌اش اقتضا کرده يا دلش خواسته است، عملي را انجام مي‌دهد. اينگونه رفتارها، هرچند همراه با نوعي ادراک است، اما بر اساس فکر و تعقل نيست، بلکه با تحريک عامل دروني بوده و چرايي درباره آن معنا ندارد.

علامه محمدتقي مصباح يزدي ادامه داد: به مرور زمان انسان به مرحله‌اي مي‌رسد که باتفکر و توجه به چرايي کار، آن را انجام مي‌دهد. اين جاست که در اثر عوامل مختلف، خوب و بد براي انسان مطرح شده و زمينه فرهنگ فراهم مي‌شود.


وي با بيان اين‌که در همه جوامع انساني همواه يک سلسله بايدها و نبايد‌ها مطرح بوده است، خاطر نشان کرد: از همين رو در علوم اجتماعي، فرهنگ پذيري يکي از ويژگي‌هاي انسان و وجه تمايز انسان‌ها از ساير حيوانات شمرده شده است و بر اين اساس گفته شده که هرقومي داراي فرهنگي است.

عضو خبرگان رهبري با اشاره به تعدد فرهنگ‌ها و نظريات دانشمندان در رد و اثبات آنها اظهار داشت: به قدري فرهنگ‌ها متعدد و متفاوت و گاه متضاد هستند که فيلسوفاني در صدد بر آمده اند تا به حل اين تضادها و روش برخورد هر فرهنگ با ديگر فرهنگ‌ها بپردازند و در اين زمينه نظرياتي نيز ابراز داشته اند. برخي معتقد شده اند که بايد همه فرهنگ‌ها را آزاد گذاشت و نمي‌توان کسي را مجبور به پذيرش فرهنگي کرد، چرا که همه اين فرهنگ‌ها محصول تفکرات انساني هستند يا به هر دليلي از سوي انسان‌ها پذيرفته شده اند که اين نظر، در واقع همان پلوراليسم فرهنگي است. از طرف ديگر عده‌اي معتقدند که همه فرهنگ‌ها نمي‌تواند صحيح باشد، بلکه بايد آنچه واقعا خوب است انجام شود و آنچه واقعا بد است ترک شود.


وي با اشاره به نگاه‌هاي مختلف فرهنگي ابراز داشت: برخي جامعه شناسان معروف مانند اگوست کنت و دورکهايم معتقدند که ريشه فرهنگ‌هاي مشهور امروزي، مربوط به دوران خاصي از زندگي بشر بوده و تدريجا دوران آن به پايان رسيده و کاملا برچيده خواهد شد. اين جامعه شناسان تقسيماتي براي زندگي بشر در نظر گرفته اند و معتقدند انسان در دوره‌اي در جنگل و مانند حيوانات زندگي مي‌کرده و اصلا خوب و بد و فرهنگ براي او مطرح نبوده است. کم‌کم بايدها و نبايدها در اثر عوامل مختلفي مانند اوهام و خيالات به وجود آمده است که هيچ اساس علمي ندارد. به تدريج اين بايدها و نبايدها، شكل علمي تري يافته است و قواعد و مقرراتي براي انسان‌ها در نظر گرفته شده و به نام دين ناميده شده است.


استاد برجسته فلسلفه حوزه علميه با اشاره به اين‌که در اين ديدگاه، دين در رديف اسطوره‌ها و خرافات قرار داده مي‌شود، گفت: اين جامعه شناسان معتقدند كه امروز دوران اسطوره ها، خرافات و دين گذشته است، چرا كه جهنم و بهشت را كسي نديده و قابل تجربه و آزمايش هم نيست و علم ثابت كرده كه همه اين اعتقادات اشتباه است و به مرور و با پيشرفت علم بساط دوره اوهام و دين جمع خواهد شد.


وي در ادامه با اشاره به اينكه به هر حال سؤال مهم و اساسي اين است كه آيا وجود بايدها و نبايدها، لازم است يا خير و اگر لازم است كدام بايدها و نبايدها را بايد بپذيريم، ادامه داد: اگر بگذريم از گروهي كه حدود نيم قرن است به وجود آمده و معتقدند هيچ بايد و نبايدي براي انسان لازم نيست و لذا سعي دارند با رفتارهاي هنجارشكنانه به مقابله با آن برخيزند، اكثر جامعه شناسان معتقدند كه وجود بايدها و نبايد‌ها لازم است.


علامه مصباح يزدي با اشاره به اينكه با دقت در اختلاف فرهنگ‌ها متوجه مي‌شويم كه ارزش‌هاي پذيرفته شده در هر قوم، در گرو لايه مبنايي زيرين نانويسايي است و بر اساس آن زيربناي فكري، بايدها و نبايدها يا خوب و بد تعريف مي‌شود.


وي ادامه داد: امروزه در دنيا، يكي از زيربنايي‌ترين تفكرات كه نانوشته هم هست، اين است كه بايد از زندگي حداكثر لذت را برد و اگر مواردي مانند سرقت، بد و جزء نبايد‌ها معرفي مي‌شوند، از ين روست كه سبب مي‌شود تا عده‌اي نتوانند از زندگي خود حداكثر لذت را ببرند و لذا همين بايدها و نبايدها نيز اثرشان تا لحظه مرگ است و نه بيش از آن.

آيت‌الله مصباح يزدي با بيان اينكه بر اساس اين نگاه، طبيعتا فرهنگي مطلوب خواهد بود كه بتواند زمينه بيشترين لذات مادي را براي بشر فراهم كند ادامه داد: در اين تفکر، ساير فرهنگ‌ها نيز به ميزاني كه با بايدها و نبايدها انسان را محدود مي‌كنند، نامناسب هستند.


وي با اشاره به دعوت پيامبران به توحيد و عمل صالح، اعتقاد به دين و فرهنگ ديني را در تقابل با فرهنگ غالب جهاني دانست و خاطر شان كرد: در فرهنگ ديني، اصل و ريشه فرهنگ، وحي الهي است كه براي راهنمايي بشر از طريق پيامبران فرستاده شده است و البته تفاوت ديگر اين فرهنگ با فرهنگ جهاني اين است كه مطابق فرهنگ ديني، اين جهان يك دوره جنيني براي زندگي حقيقي و اصلي در دنياي ديگر است و بايدها و نبايدهاي فرهنگ ديني سعادتمندي در آن زندگي اصلي و ابدي را نيز مورد توجه قرار داده است.


وي با بيان اينكه خداوند، بشر را براي زندگي ابدي و نه محدود خلق كرده و لذا براي سعادت ابدي وي نيز برنامه ريزي كرده است، اظهار داشت: بدين جهت، فرهنگ ديني داراي توجيه عقلاني و فلسفه‌اي مستحكم است، اما اصالت لذت هيچ فلسفه و توجيه عقلاني ندارد. اصل در فرهنگ غير ديني، عمل بر طبق خواهش دل است.

استاد اخلاق حوزه علميه قم با بيان اينكه ما بر سر دوراهي انتخاب فرهنگ ديني و غير ديني قرار گرفته ايم و بايد يكي را انتخاب كنيم، اظهار داشت: اين مسأله مهمترين مسأله زندگي بشري است كه متأسفانه بيشترين مسامحه درباره آن صورت مي‌گيرد.


عضو خبرگان رهبري گفت: صرف نظر از كساني كه مخالف دين بوده و دين را افيون ملت‌ها و مانع پيشرفت مي‌دانند، در بين دينداران سه گرايش و سه نوع برخورد با انتخاب فرهنگ وجود دارد: يك گرايش اين است كه اصالت را به زندگي مادي داده و معتقد است آنچه در زندگي اصالت دارد، همان خوراك، مسكن، پوشاك، تكنولوژي، صنعت و مانند اينها است، اما انسان داراي يك جنبه فرعي و حاشيه‌اي هم هست كه آن دين و آخرت است که البته خوب است، اما اصالت ندارد. همانگونه كه نقاشي در زندگي بشر جنبه حاشيه‌اي دارد، چرا كه هرچند نقاشي بسيار خوب است و گاه لذتي كه فرد از نگاه به تصوير نقاشي مي‌برد از غذا خوردن هم بيشتر است، اما با نبود نقاشي اختلال زيادي در زندگي انسان رخ نمي‌دهد.


وي به گرايش دوم نسبت به دين اشاره و خاطر نشان كرد: عده‌اي ديگر معتقدند كه انسان در كنار بعد جسماني داراي بعد معنوي و روحي هم هست كه دين مربوط به بعد معنوي انسان مي‌باشد. لذا عرصه دين از عرصه دنيا و حيات جسماني جدا است. در اين گرايش، يك سري امور مانند مسكن، پوشاك، صنعت و تكنولوژي، حكومت و مانند اينها براي زندگي دنيا ضروري است كه مربوط به عرصه دنياست و دين در اين زمينه نقشي ندارد، اما براي تقويت بعد معنوي انسان، نياز به دين داريم.


عضو خبرگان رهبري با اشاره به اينكه گرايش دوم در واقع، همان سكولاريسم است اظهار داشت: بر اساس همين نوع باور است كه رئيس‌جمهور اصلاحات معتقد بود، اگر دين بخواهد در عرصه آزادي ورود كند، گور خودش را كنده است.


اين فيلسوف اسلامي با اشاره به اينكه در گرايش سوم، همه زندگي در سايه دين، ارزش و مشروعيت مي‌يابد، ادامه داد:‌ بر اساس اين ديدگاه، دين بر همه امور حاكم است و ارزش هر چيزي را بايد با معيار دين سنجيد.


وي در ادامه با اشاره به اينكه اين سه نوع گرايش و به ويژه گرايش دوم يعني سكولاريسم، در ميان مسئولين ما نيز وجود داشته و دارد اظهار داشت: تفاوت شيوه نگاه‌ها و گرايش‌ها سبب شده كه از اول انقلاب تا كنون همواره اختلافاتي وجود داشته باشد. لذا عده‌اي معتقدند بايد به نحوي همه را قانع كرد.

علامه مصباح يزدي خاطر نشان كرد: اين عده معتقدند بايد دولتي سركار بيايد كه بتواند با تدبير، همه گرايش‌ها را راضي نگه دارد. لذا معتقدند نه بايد در پافشاري بر ارزشها و اصول ديني افراط كرد و نه بر فرهنگ جهاني، بلكه بايد اعتدال داشت و هر دوي آنها را بدون افراط در نظر گرفت. البته اين معناي اعتدال در فرهنگ ديني، نامش التقاط است.


وي با بيان اينكه بر اساس اين نگاه هم بايد به اسلام توجه كنيم و هم حقوق بشر غربي را پذيرفته و حقوق شهروندي را مطرح كنيم، ادامه داد: اين نهايت چيزي است كه سياستمداران، براي اداره كشور به ذهنشان مي‌رسد، اما نگاهي به سخنان و رفتار حضرت امام خميني(ره) نشان مي‌دهد كه ايشان حاضر نبود ذره‌اي از خدا و اسلام كوتاه بيايد. لذا در حالي كه مجاهدان در جبهه‌ها جان خود را فدا كرده و با تمام وجود جنگيدند، امام (ره) فرمود" خرمشهر را خدا آزاد كرد" و اسلام را در رأس همه امور مي‌دانست. اما متأسفانه امروزه ايمان و اعتقاد امام(ره) در بين مسئولين كمتر ديده مي‌شود.


عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به اهميت فرهنگ در انقلاب اسلامي اظهار داشت: آيا برداشتن تحريم‌ها مهمتر است يا فرهنگ؟ اگر قرار بود با انقلاب اسلامي، تحريم‌ها رفع شود يا دنيا ما را بپذيرد، چرا اصلا مردم انقلاب كردند؟ مگر آن زمان در حال تحريم بوديم يا دنيا ما را نپذيرفته بود؟ آيا به ميدان فرستادن چند فرزند، توسط مادراني كه به دست خودشان كفن بر تن گل هايشان پوشاندند، براي اين بود كه دنيا ما را بپذيرد؟ آيا پرپر شدن هزاران دسته گلي كه يكي از آنها به بسياري از اين مسئولان مي‌ارزيدند، براي رفع تورم و سيري شكم بود؟


وي با اشاره به لزوم كار و تلاش در زمينه فرهنگ اظهار داشت: همانگونه كه رهبري فرمودند شايد بتوان رخنه اقتصادي را با چيزهايي مانند سبد كالا جبران كرد، اما رخنه فرهنگي را نمي‌توان با اين کارها جبران کرد.


آيت‌الله مصباح يزدي با اشاره به تأكيد رهبري بر مسأله فرهنگ و تفسيرهاي نادرست عده‌اي از فرهنگ، اظهار داشت: در واقع فرهنگ همان بايد‌ها و نبايدهاي جامعه هستند كه بر اساس باورها، ارزش تلقي مي‌شوند. لذا نبايد اينگونه تفسير شود كه منظور رهبري از فرهنگ، گويش‌هاي قوميتي، رقص‌هاي محلي، غذاهاي سنتي و مانند اينها است. لذا بسيار بايد مراقب بود، مخصوصا در زماني كه كساني بر سركار بيايند كه تسامح را ترويج كنند تا حساسيت‌هاي ديني كم شود و كشته شدن آمر به معروف يك امر معمولي و كم اهميت جلوه كند.


وي با اشاره به اينكه نسل جوان ما در معرض انواع خطرات فرهنگي قرار دارد، اظهار داشت: بايد به گونه‌اي تلاش كرد كه زيربناي فكري آنها عوض شود و متوجه باشند كه هدف از زندگي، لذت بردن نيست و مردم هم انقلاب نكردند كه خوش باشند.


آيت‌الله مصباح يزدي در پايان با جمع بندي سخنان خود اظهار داشت: فرهنگ پذيري، ويژگي انسان است و فرهنگ به معناي باورها و ارزش‌هاست و فرهنگ ديني به معناي شناخت اين مسأله است كه انسان براي زندگي ابدي خلق شده و رفتار او در سعادت و شقاوت ابدي او تأثيرگذار است و لذا خداوند، بايدها و نبايدها را مشخص مي‌كند، و از اين رو بايد با آنچه كه با فرهنگ ديني اصطكاك داشته باشد به صورت فكري و مبنايي مقابله كرده و باورهاي فكري جوانان را تقويت كرد و طرح ولايت يكي از کارهايي است که در اين راستا صورت مي‌گيرد.

گفتني است اين مراسم 4 ارديبهشت ماه 93 در قم برگزار شد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر