خرداد ماه پر حادثه ای است،15 خرداد 42 جرقه نخست انقلاب زده شد، 14 خرداد 68 مردم با پیشوایشان وداع گفتند و رهبر انقلاب اسلامی را به خاک سپردند، 2 خرداد 1376 رای قاطع مردم به اصلاحات زنگ خطری بود برای کسانی که خود را حاکم مطلق می پنداشتند و مردم را به هیچ می انگاشتند - هر چند اصلاح طلبان مردم را نا امید کردند و کار به جایی رسید که مردم در مجلس هفتم به اصولگرایان پناه بردند! - می گویند در جهنم مارهایی است که مردم از ترسشان به افعی پناه می برند!
22 خرداد 88 بار دیگر مردم به صحنه آمدند و پیامی بس عمیق تر به جهان مخابره کردند، 25 خرداد راهپیمایی مسالمت آمیزی که حتی شعار " مرگ" نداشت، نشانی از رشد سیاسی مردم بود، مردم نشان دادند که دیگر با مرگ و کشتن و زدن و شکستن و انقلاب کاری درست نمی شود، باید فرهنگ را اصلاح کرد و زیربنایی کار کرد، البته صبر و استقامت می خواهد! و این راهپیمایی ها ادامه یافت تا 29 خرداد 88 که خطبه تاریخی آیت الله خامنه ای ایراد شد و محمود احمدی نژاد با زیرکی خود را از معرکه کنار کشید و نوک حمله طرفداران ولایت و بسیج و سپاه شدند! 30 خرداد 88 آغاز خشونت در سرکوب تظاهرات بود و مسیر اعتراضات مسالمت آمیز به درگیری های خشونت آمیز ختم شد!
خرداد امسال آبستن حادثه ای به مراتب بزرگتر است، نیمه دوم خرداد نوزادی متولد خواهد شد که رشدی سریع و خارق العاده خواهد داشت، تنها نگرانی من این است که این پدیده - که چون لوبیای سحر آمیز رشد می کند و چون گودزیلا می بلعد - از کنترل خارج شود و همه چیز را نابود کند، من نگران تامین غذای این مولودم، این مولود همه چیز را خواهد بلعید، به صغیر و کبیر رحم نخواهد کرد، چپ و راست نمی شناسد، اصلاح طلب و اصولگرا نمی داند چیست، او گرسنه است، او تشنه است، تمام سیلوهایتان او را سیر و آب سدهایتان او را سیراب نخواهد کرد، از امروز به فکر چاره باشید، هر چند بسیار دیر شده است و برایتان تدبیری نمانده است، فقط می توانم بگویم برایتان متاسفم! و برای ملتی بزرگ که باید شاهد بلعیده شدن همه دار و ندار و هستی اش باشد! مردم برای میهن تان دعا کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر