جمعه، اسفند ۰۴، ۱۳۹۱

شش‌ ماه به ظهور -قسمت دوم


 اشاره: 

در قسمت اول مقاله گفته شد، همانطور كه عصر غيبت به دو بخش صغري و كبري تقسيم شد عصر ظهور هم به دو قسمت اصغر و اكبر تقسيم ميشود. همچنين گفته شد لازم است هر كسي با نشانههاي ظهور چنان آشنا شود كه در دام مدعيان دروغين مهدويت نيفتد. در اين شماره، بخش دوم از مقدماتي را كه لازم است پيش از پرداختن به حوادث شش ماهه دوم آخرين سال غيبت مد نظر قرار گيرند با بررسي ميكنيم: 

همه‌ انسان‌ها و كشورها خصوصاً امت‌ اسلامي‌ پيش‌ از ظهور حضرت‌ بقية‌ الله‌ (ع‌) به‌ شرايط‌ سخت‌ و سياهي‌ كه‌ ناشي‌ از ظلم‌ و جور و انحراف‌ آن‌ زمان‌ است‌ مبتلا خواهند شد .اين‌ نكته‌ را مي‌توان‌ از اين‌ حديث‌ متواتر حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ (ص‌) برداشت‌ كرد كه‌ فرمودند: «همانا مهدي‌ (ع‌) زمين‌ را همانطور كه‌ از ظلم‌ و جور پر شده‌ باشد مملو از قسط‌ و عدل‌ مي‌گرداند». 

با رجوع‌ به‌ احاديث‌ و روايات‌ معصومين‌ (ع‌) اخبار و نكاتي‌ را مي‌بينيم‌ كه‌ سختي‌ و فساد موجود در آن‌ زمان‌ را به‌ تصوير مي‌كشند. مضاف‌ بر اينكه‌ بعضي‌ از آنها به‌ برخي‌ حوادث‌ خاص‌ و معين‌ هم‌ اشاره‌ مي‌كنند. براي‌ واضح‌تر شدن‌ موضوع‌ مي‌توان‌ اين‌ احاديث‌ را چنين‌ طبقه‌ بندي‌ كرد: 

1. رواياتي‌ كه‌ به‌ پر شدن‌ زمين‌ از ظلم‌ و جور خبر مي‌دهند: 
مضمون‌ اين‌ بخش‌ متواتراً در روايات‌ آمده‌ و در احاديث‌ به‌ مساله‌ پر شدن‌ زمين‌ از ظلم‌ و جور پيش‌ از ظهور حضرت‌ ولي‌ عصر (ع‌) تصريح‌ شده‌ است‌ . 

2. رواياتي‌ كه‌ به‌ پديد آمدن‌ فتنه‌ها و شدت‌ يافتن‌ و زياد شدن‌ جريان‌هاي‌ ترسناك‌ مي‌پردازند.
حديثي‌ از امام‌ صادق‌ (ع‌) نقل‌ شده‌ كه‌ مفصلاً به‌ فتنه‌هاي‌ گمراه‌ كننده‌ و خوفناك‌ آن‌ زمان‌ مي‌پردازند  و حديث‌ ذيل‌ را مي‌توان‌ از اين‌ دسته‌ شمرد: 
امام‌ جواد (ع‌) فرمودند: 
قائم‌ (ع‌) قيام‌ نخواهد كرد مگر به‌ دنبال‌ خوف‌ و هراس‌ جدّي‌، زلزله‌ها، فتنه‌ها، بلايا و طاعوني‌ كه‌ (مردم‌) بدان‌ مبتلا شده‌ باشند و شمشير بران‌ (جنگ‌ نمايان‌) ميان‌ اعراب‌ و اختلاف‌ زياد مردم‌ و تفرقه‌ مذهبي‌ آنها و تعدد اديان‌ و مذاهب‌ و تغيير و تحوّل‌ آنها و...  

قابل‌ ذكر است‌ كه‌ فتنه‌ معاني‌ مختلفي‌ دارد كه‌ به‌ طور خلاصه‌ از اين‌ قرار است‌: 
الف‌) مورد امتحان‌ و آزمايش‌ قرار گرفتن‌ ؛
ب‌) كفر، گمراهي‌ و گناه‌ ؛
ج‌) به‌ وجود آمدن‌ اختلاف‌ نظر در ديدگاه‌هاي‌ مردم‌؛
د) كشتار و جنگ‌هايي‌ كه‌ ميان‌ مردم‌ واقع‌ مي‌شود .

3ـ احاديثي‌ كه‌ اظهار ناشكيبايي‌ (جزع‌) ناشي‌ از سختي‌ روزگار و گرفتاري‌ شديد مردم‌ را در آن‌ زمان‌ بيان‌ مي‌كنند: 
«مؤمنان‌ در عصر غيبت‌ از گرفتاري‌ شديد، بلاي‌ طولاني‌ و كم‌ طاقتي‌ و هراس‌ رنج‌ مي‌برند و به‌ همين‌ خاطر وقتي‌ شخصي‌ از كنار قبر برادرش‌ مي‌گذرد مي‌گويد: كاش‌ من‌ به‌ جاي‌ او بودم‌...»  

واضح‌ است‌ كه‌ جزع‌ و به‌ تبع‌ آن‌ آرزوي‌ مرگ‌ نتيجه‌ فشار سختي‌ها و مصيبت‌هايي‌ است‌ كه‌ شخص‌ در جامعه‌ گمراه‌ و منحرف‌ با آن‌ مواجه‌ مي‌باشد.

4. اخباري‌ كه‌ به‌ وجود حيرت‌ (سردرگمي‌) و تزلزل‌ در افكار و اعتقادات‌ مي‌پردازند: 
از اين‌ جمله‌ حديثي‌ است‌ كه‌ از امير المومنين‌ علي‌ (ع‌) نقل‌ شده‌ كه‌ در ميان‌ صحبت‌هايشان‌ راجع‌ به‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع‌) فرمودند: «غيبت‌ و حيرتي‌ پيش‌ خواهد آمد كه‌ دسته‌اي‌ طي‌ آن‌ گمراه‌ مي‌شوند و دسته‌اي‌ ديگر هدايت‌ مي‌يابند كه‌ اين‌ حيرت‌ ممكن‌ است‌ از جنبه‌هاي‌ مختلفي‌ پيش‌ آمده‌ باشد:  
سرگرداني‌ در عقايد ديني‌ نتيجه‌ جريانات‌ باطلي‌ است‌ كه‌ با جهالت‌ و كنار گذاشتن‌ تفكّر در ميان‌ امت‌ روبرو مي‌گردد.  

بدين‌ معنا كه‌ طولاني‌ بودن‌ مدت‌ غيبت‌ حضرت‌ باعث‌ مي‌شود كه‌ مردم‌ به‌ شك‌ بيفتند و در مورد مقام‌ ايشان‌ اختلاف‌ پيدا كنند و يا اينكه‌ حيرت‌ در باره‌ وجوب‌ جهاد بدون‌ وجود رهبري‌ بلند مرتبه‌ و انقلابي‌ پيش‌ آمده‌ باشد.

5. اخباري‌ كه‌ دلالت‌ بر جنگ‌ها و كشتارها مي‌كنند: 
احاديث‌ شريف‌ وضعيت‌ سياسي‌ عصر ظهور را با خصوصيت‌ عدم‌ ثبات‌ (سياسي‌) و كثرت‌ جنگ‌ها وكشتارها توصيف‌ مي‌كنند:
پيش‌ از اين‌ امر (قيام‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع‌)) كشتار «يبوح‌» خواهد بود. از حضرت‌ پرسيدند: يبوح‌ به‌ چه‌ معناست‌؟ فرمودند: دائمي‌ است‌ و از شدت‌ آن‌ كاسته‌ نمي‌شود. 

حتي‌ برخي‌ روايات‌ شدت‌ اين‌ جنگ‌ها را تا آنجا بيان‌ مي‌كنند كه‌ طي‌ آنها دو سوم‌ از جمعيت‌ زمين‌ از بين‌ مي‌روند. حضرت‌ علي‌ (ع‌) فرمودند: مهدي‌ (ع‌) قيام‌ نمي‌كند تااينكه‌ يك‌ سوم‌ (از مردم‌ زمين‌) كشته‌ شوند و يك‌ سوم‌ (خود) بميرند و تنها يك‌ سوم‌ (از جمعيت‌ زمين‌) باقي‌ بماند. 

مي‌توان‌ الفاظ‌ موجود در احاديث‌ را با اصطلاحات‌ و معادل‌هاي‌ امروزي‌ آنها نظير انحراف‌ فكري‌، سياسي‌، اقتصادي‌ و اجتماعي‌ و اخلاقي‌ و از اين‌ دسته‌ جايگزين‌ كرد.

شايد بهترين‌ روايتي‌ كه‌ به‌ آنها مفصلاً مي‌پردازد اين‌ حديث‌ نبوي‌ (ص‌) است‌ كه‌ ابن‌ عباس‌ مي‌گويد: 
در حجة‌الوداع‌، با رسول‌ مكرم‌ اسلام‌(ص‌) مشغول‌ انجام‌ مناسك‌ حج‌ بوديم‌ كه‌ حضرت‌ حلقه‌ در كعبه‌ را گرفته‌ و رو به‌ ما كردند و فرمودند: آيا مي‌خواهيد شما را از نشانه‌ها و حوادث‌ پيش‌ از قيامت‌ خبردار كنم‌؟

سلمان‌ كه‌ از همه‌ به‌ ايشان‌ نزديكتر ايستاده‌ بود گفت‌: بلي‌ يا رسول‌الله‌!

ايشان‌ فرمودند: از جمله‌ آنها ضايع‌ و تباه‌ كردن‌ نمازها و تبعيت‌ از شهوت‌ها، متمايل‌ شدن‌ به‌ هواهاي‌ نفساني‌، تكريم‌ و بزرگداشت‌ ثروتمندان‌ و مال‌پرستان‌ و فروختن‌ دين‌ به‌ قيمت‌ دنياست‌. در اين‌ زمان‌ است‌ كه‌ قلب‌ مؤمن‌ در درونش‌ همانسان‌ كه‌ نمك‌ در آب‌ حل‌ مي‌شود، ذوب‌ مي‌شود چرا كه‌ منكرات‌، كژي‌ها و كاستي‌ها را مي‌بيند و قدرت‌ تغيير دادن‌ آنها را ندارد.
سلمان‌ پرسيد: آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟

ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌ چنين‌ خواهد شد و به‌ دنبال‌ آن‌ حاكمان‌ و اميران‌ ستمگر و وزيران‌ فاسق‌ و كارگزاران‌ و كارشناسان‌ ستمكار پيدا شده‌ و  ] مردم‌ [ به‌ خيانتكاران‌ اعتماد مي‌كنند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ روزي‌ خواهد آمد؟

ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ قبضة‌ قدرت‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ منكرات‌ و انحرافات‌، معروف‌ و خوب‌ و اعمال‌ پسنديده‌ منكر و ناپسند شمرده‌ مي‌شود. به‌ شخص‌ خائن‌ اعتماد و شخص‌ امين‌ خائن‌ خوانده‌ مي‌شود. دروغگو را تأييد و راستگو را طرد مي‌كنند.

ـ آيا واقعاً چنين‌ روزي‌ خواهد آمد؟
ـ قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ در دستانش‌ است‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ زنان‌ فرمانروا مي‌شوند و سروري‌ مي‌يابند. با زنان‌ و كنيزكان‌ مشورت‌ مي‌گردد و كودكان‌ بر منبرها مي‌نشينند و هر چيزي‌ نهايتاً به‌ دروغ‌ ختم‌ مي‌شود، زكات‌ و في‌ء (كه‌ حق‌ عمومي‌ و همگاني‌ است‌) غنيمت‌ و بهره‌ شخصي‌ شمرده‌ مي‌شود. شخص‌ به‌ والدينش‌ ستم‌ مي‌كند و در عين‌ حال‌ به‌ دوستش‌ خدمت‌ و نيكي‌. و آنجاست‌ كه‌ ستارة‌ گنهكاري‌ طلوع‌ مي‌كند.

ـ آيا چنين‌ چيزي‌ اتفاق‌ خواهد افتاد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌ آري‌! در چنين‌ شرايطي‌ است‌ كه‌ مرد با همسرش‌ در تجارت‌ شريك‌ مي‌شود، خوي‌ و عادت‌هاي‌ شخصي‌ و باطل‌ زياد شده‌ و خوبي‌ها به‌ شدت‌ كم‌ مي‌شود. شخص‌ به‌ خاطر سختگيري‌ به‌ بدهكاران‌ خود تحقير مي‌شود. و زماني‌ است‌ كه‌ بازارها به‌ هم‌ نزديك‌ مي‌شوند و يكي‌ مي‌گويد چيزي‌ نفروختم‌ و ديگري‌ مي‌گويد سودي‌ نبردم‌ و چيزي‌ جز شكايت‌ كردن‌ از خدا ديده‌ نخواهد شد.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟...

ـ سلمان‌! آري‌ قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌ در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ به‌ دنبال‌ اين‌ حوادث‌ اقوامي‌ پيدا مي‌شوند كه‌ اگر حرفي‌ بزنند كشته‌ مي‌شوند و اگر ساكت‌ بمانند غارتشان‌ مي‌كنند تا اينكه‌ از اموالشان‌ بهره‌مند شوند و به‌ حريم‌هايشان‌ تجاوز كنند و حرمتشان‌ را شكسته‌ و خونشان‌ را بريزند. قلب‌هاي‌ آنها كاملاً با ترس‌ و حقه‌بازي‌ عجين‌ گشته‌ و آنها را جز در حالت‌ خوف‌ و نگراني‌ و هراس‌ و وحشت‌ نمي‌يابي‌.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟

ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ چيزي‌ از مشرق‌ و چيزي‌ از مغرب‌ مي‌آيد و امت‌ مرا رنگارنگ‌ مي‌كند چه‌ بيچاره‌اند كساني‌ كه‌ به‌ خاطر آنها ضعيف‌ مي‌شوند و واي‌ بر آنها كه‌ خدا چه‌ براي‌ آنها مهيّا كرده‌ و چگونه‌ مترصد آنهاست‌، نه‌ به‌ كوچكترها رحم‌ مي‌كنند و نه‌ به‌ بزرگترها احترام‌ مي‌گذارند. از خطاكاران‌ و گنهكاران‌ در امان‌ نيستند، بدن‌هايشان‌ بدن‌ انسان‌ و قلب‌هايشان‌ قلب‌ شيطان‌ است‌.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ كسي‌ كه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ مردان‌ تنها به‌ مردان‌ و زنان‌ تنها به‌ زنان‌ ] براي‌ ارضاء شهوات‌  [  مي‌پردازند. همانگونه‌ كه‌ اهل‌ خانه‌اي‌ نسبت‌ به‌ دختران‌ خانه‌ خود احساس‌ غيرت‌ مي‌كنند (غريبه‌ها) نسبت‌ به‌ پسركان‌ جوان‌، غيور مي‌گردند (آنها را ناموس‌ خود مي‌شمرند) مردان‌ به‌ زنان‌ و زنان‌ به‌ مردان‌ شبيه‌ مي‌شوند و زنان‌ بر زين‌ها سوار مي‌گردند كه‌ لعنت‌ من‌ بر آنها باد.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ مساجد را همانند كليساها و كنيسه‌ها تزيين‌ مي‌كنند و قرآن‌ها را طلاكاري‌ و زينت‌. مناره‌ها بلند مي‌شوند و خطوط‌ زياد مي‌شوند. قلب‌هايشان‌ نسبت‌ به‌ هم‌ متنفر و در زبان‌هايشان‌ اختلاف‌ نمايان‌ است‌.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ است‌ مردان‌ و پسران‌ امتم‌ براي‌ زينت‌ از طلا استفاده‌ مي‌كنند و حرير و ديبا و ابريشم‌ مي‌پوشند و با بيگانگان‌ متحد مي‌شوند.
ـ آيا چنين‌ چيزي‌ واقع‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ ربا علني‌ مي‌شود و با اجناس‌ ممتاز، رشوه‌ و معامله‌ مي‌كنند. دين‌ رها مي‌شود و مقام‌ و منزلت‌ دنيا (در نظر مردم‌) رفيع‌ مي‌گردد.
ـ آيا چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! هر چند به‌ خدا ضرري‌ نمي‌رسانند  ] و به‌ خودشان‌ ظلم‌ مي‌كنند [  ليكن‌ طلاق‌ زياد مي‌شود و حدود اقامه‌ و اجرا نمي‌شوند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ است‌ كه‌ زنان‌ آوازه‌خوان‌ مي‌شوند و آلات‌ موسيقي‌ جلوه‌ مي‌يابند و به‌ دنبال‌ آن‌ اشرار امتم‌ پيدا مي‌شوند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ ثروتمندان‌ امتم‌ براي‌ تفريح‌ و سياحت‌ افراد عادي‌ براي‌ تجارت‌ و كسب‌ درآمد و فقرا براي‌ ريا و خودنمايي‌ به‌ حج‌ و عمره‌ مي‌روند. جمعيتي‌ پيدا مي‌شوند كه‌ تفكّر و تدبر و تفقه‌ آنها براي‌ غيرخدا (و اهداف‌ غيرالهي‌) است‌. زنازادگان‌ زياد مي‌شوند و قرآن‌ را با آواز و غنا مي‌خوانند و به‌ خاطر دنيا بر سر هم‌ مي‌ريزند و با هم‌ درگير مي‌شوند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌. در آن‌ زمان‌ به‌ محارم‌ تجاوز مي‌كنند و به‌ دنبال‌ گناهان‌ مي‌روند، اشرار و بدان‌ بر خوبان‌ مسلط‌ مي‌شوند. دروغ‌ علني‌ مي‌شود و لجاجت‌ نمايان‌ مي‌گردد.
بيچارگي‌ها علني‌ مي‌شود، با لباس‌ها به‌ هم‌ فخر مي‌فروشند و مباهات‌ مي‌كنند و ظرف‌هاي‌ ناشايست‌ را پر مي‌كنند. نرد و شطرنج‌ و آلات‌ موسيقي‌ مورد پسند واقع‌ مي‌شوند. امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر را انكار مي‌كنند، به‌ طوري‌ كه‌ مؤمن‌ خوارتر از كنيز مي‌گردد. همدستي‌ ميان‌ زاهد(نما)ها و قاريان‌ (بدكردار) نمايان‌ مي‌شود. اينها همانها هستند كه‌ در آسمان‌ها آنها را پليدان‌ ناپاك‌ مي‌خوانند.
ـ آيا واقعاً چنين‌ خواهد شد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ ثروتمند از وضعيت‌ فقير هراسان‌ نمي‌شود به‌ طوري‌ كه‌ گدا يك‌ هفته‌ كامل‌ از مردم‌ گدايي‌ مي‌كند امّا كسي‌ را كه‌ چيزي‌ در دستش‌ بگذارد نمي‌بيند.
ـ آيا حقيقتاً چنين‌ اتفاقي‌ خواهد افتاد؟
ـ سلمان‌! قسم‌ به‌ آنكه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ آري‌! در آن‌ زمان‌ «روبيضه‌» به‌ سخن‌ مي‌آيد.
پدر و مادرم‌ به‌ فدايت‌ يا رسول‌الله‌ «روبيضه‌» ديگر چيست‌؟
ـ كسي‌ كه‌ تا به‌ حال‌ صحبت‌ نمي‌كرد براي‌ امور عموم‌ مردم‌ به‌ سخن‌ مي‌آيد و جز كمي‌ از او فرمان‌ نبرند... 
قسم‌ به‌ جانم‌ كه‌ اين‌ همان‌ چيزي‌ است‌ كه‌ دائماً در عصر گمراهي‌ و فسقي‌ كه‌ در آن‌ زندگي‌ مي‌كنيم‌، مشاهده‌ مي‌شود و با تمام‌ حواس‌ و وجود از آنها خبر داريم‌. صلوات‌ خداوند بر تو باد يا رسول‌ الله‌ ما را از آن‌ با خبر كردي‌ و سلام‌ بر تو يا مهديا كه‌ روزي‌ همه‌ اينها را از بين‌ مي‌بري‌ و عدل‌ و داد را جايگزين‌ آن‌ مي‌گرداني‌  رواياتي‌ كه‌ تااينجا ذكر كرديم‌ به‌ فاسد بودن‌ زمانه‌ به‌ طور كلي‌ اشاره‌ مي‌كردند و مشخص‌ نمي‌كردند كه‌ اين‌ حوادث‌ چگونه‌ رخ‌ خواهند داد.

با توجه‌ به‌ اينكه‌ مي‌دانيم‌ عصر فتنه‌ها پيش‌ از عصر ظهور است‌ و به‌ وضوح‌ در احاديث‌ و روايات‌ بيان‌ شده‌ كه‌ عصر ظلم‌ پيش‌ از عصر عدالت‌ خواهد بود و به‌ ناچار بايد اشاره‌ و بيان‌ كنيم‌ كه‌ برخي‌ از اين‌ اخبار به‌ همراه‌ باقي‌ حوادث‌ پيش‌ از برپايي‌ قيامت‌ آمده‌اند كه‌ به‌ برداشت‌ ما از آنها خدشه‌اي‌ وارد نمي‌كند چرا كه‌ ظهور حضرت‌ مهدي‌ (ع‌) پيش‌ از قيامت‌ رخ‌ مي‌دهد و لزومي‌ ندارد كه‌ نشانه‌هاي‌ قيامت‌ دقيقاً و بدون‌ هيچ‌ فاصله‌اي‌ پيش‌ از آن‌ نمايان‌ گردند.

در قسمت‌ بعد برخي‌ از پيشگويي‌هايي‌ را كه‌ معصومين‌ (ع‌) داشته‌اند و تا اين‌ زمان‌ محقق‌ شده‌اند بررسي‌ مي‌كنيم‌ كه‌ مايه‌ دلگرمي‌ و اطمينان‌ قلب‌ ما باشد كه‌ ان‌ شاء الله‌ بقيه‌ آنها كه‌ تاكنون‌ محقق‌ نشده‌اند، روزي‌ خودنمايي‌ كنند و در پي‌ آن‌ شاهد ظهور مولا ومفتدايمان‌ باشيم‌ . 
منبع: موعود


پي‌ نوشت‌ها 
1. در متن‌ اصلي‌ كلمه‌ «ارهاصات‌» آمده‌ كه‌ به‌ معناي‌ كاري‌ فوق‌ العاده‌ است‌ كه‌ از پيامبر  ] يا امام‌ غائب‌ (ع‌) [ پيش‌ از بعثت‌ ] و ظهور [ وي‌ ظاهر شود (لغتنامه‌ لاروس‌، ج‌ ص‌ 1/134).
2. رك‌: بشارة‌ الاسلام‌، ص‌ 18.
3. رك‌: موسوعة‌ الامام‌ المهدي‌ عليه‌ السلام‌، ج‌ 2 (تاريخ‌ الغيبة‌ الكبري‌)، ص‌ 242.
4. غيبت‌ نعماني‌: 170 و بحارالانوار، ص‌ 52، ج‌ 231.
5. تاريخ‌ الغيبة‌ الكبري‌، 245 و منتخب‌ الاثر، ص‌ 434.
6. غيبة‌ النعماني‌، ص‌ 104، تاريخ‌ الغيبة‌ الكبري‌، 246.
7. رك‌: بشارة‌ الاسلام‌، ص‌86، بحارالانوار، ج‌، ص‌ 52/228.
8. الممهدون‌ للمهدي‌ (ع‌)، ص‌ 49، بحارالانوار. ج‌ 52/182.
9. المهدي‌ (ع‌)، آية‌الله‌ صدر، 198، يوم‌ الخلاص‌، ص‌ 564.
10. بشارة‌ الاسلام‌، ص‌ 25 ؛ منتخب‌ الاثر، ص‌ 432.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر