شنبه، دی ۳۰، ۱۳۹۱

شیوع خداناباوری در میان جوانان، نتیجه خرافه گرایی و استفاده ابزاری و حداکثری از دین


پس از گذشت سالها بی توجهی به هشدارهای دلسوزان درباره پیامدهای زیانبار خرافه گرایی و استفاده ابزاری و حداکثری از دین، هم اکنون شاهد موج تصاعدی خداناباوری و انکار غیرمادیات از سوی بخشی از جوانان هستیم.


به گزارش خبرنگار «بازتاب»، از حدود یکصد سال قبل و با ورود مدرنیته به ایران، برخی از علما وبزرگان شیعه نسبت به آسیب های استفاده سیاسی از دین در ایجاد موج بی دینی هشدارهای جدی داده بودند. این هشدارها با پیروزی انقلاب اسلامی اهمیت بیشتری یافت و به خصوص در سالهای اخیر که ترویج خرافات از سوی برخی مسئولان و رسانه ها به طور رسمی انجام می شود، بارها و بارها نتیجه مستقیم چنین اعمالی در زده شدن مردم و جوانان از دین گوشزد شد، اما گوش شنوایی برای آن وجو نداشت.


اما حوادث سال ۱۳۸۸و استفاده حداکثری از دین و باورهای مذهبی برای مقابله با معترضان، موجب شد تا بی دینی به صورت یک سونامی در میان جوانان درآید، به نحوی که اکنون تعداد زیادی از افراد عدم التزام خود به رفتارهای دینی و حتی عدم باور خود به خدا را به صورت علنی در شبکه های اجتماعی ابراز می کنند.


تعداد زیادی ازافرادی که در ایران زندگی می کنند و یا در یک خانواده مذهبی رشد کرده و از کشور مهاجرت کرده اند در صفحات معرفی خود در شبکه های اجتماعی از واژه غیرمعتقد برای توصیف وضعیت مذهبی خود استفاده کرده اند که اضافه برکشف حجاب گسترده در میان خانم های عضو این شبکه ها و انتشار تصویر بدون حجاب آنهاست.


در این میان، برخی افراد نیز با بهره گیری از زمینه دلزدگی جوانان از سوءاستفاده از دین، به صورت متمرکز و سازماندهی شده به تئوریزه کردن خداناباوری درمیان جونان پرداخته و با ترجمه و طرح نوشته ها و اشکالات وارده از سوی خداناباوران در غرب، سعی در تثبیت این نوع عقیده در میان اعضای ایرانی شبکه های اجتماعی دارند.


هرچند مبانی منطقی و استدلالی چنین شبهات و تردیدهایی در وجود خدا، دارای ضعف های جدی بوده و پیش از این در طول سده های گذشته و حتی متونی که بیش ازهزار سال قدمت دارند، ازسوی موحدان و فیلسوفان معتقد به خدا و متکلمین پاسخ گفته شده است، اما حجم سنگین و ادبیات تخصصی آن آثار و عدم تناسب آن با فضای مجازی، رویکرد احساسی و دلزدگی مخاطبان و همچنین فقدان مشارکت فعال روشنفکران دینی در فضای مجازی، موجب شده است تا ترویج کنندگان خداناباوری خود را یکه تاز ببینند.


هرچند به نظر می رسد روحیه ملل شرقی، به ویژه ایرانی با این تفکرات سازگار نبوده و توحید حتی قبل از ورود اسلام، در ایران ریشه داشته است و صرفا زدگی از سوء استفاده از دین و استفاده ابزاری و حداکثری از نفوذ دین در جامعه ایران برای تامین مقاصد سیاسی و اقتصادی در کناردامن زدن به خرافات از سوی برخی محافل مذهبی و رسمی موجب بروز بستر این گرایش به بی دینی و خداناباوری شده است، اما وظیفه روشنفکران دینی در ارائه مبانی فکری توحیدی و پاسخ دادن به شبهات را نمی توان نادیده گرفت.


در این میان به نظر نمی رسد ارائه تصویر روشنی از روش زندگی و رفتارهای برخی معتقدان به دین و خدا هم از نظر تبلیغی نیز تاثیر مناسبی داشته باشد، چرا که مروجان خداناباوری از رفتارهای افراطی و خرافه گرایی افرادی که در ظاهر مبلغ دین هستند، اما در عمل نمونه مجسمی از ضدتبلیغ برای اعتقادات دینی هستند، حداکثر استفاده را می کنند.


اکثر مطالبی که از سوی جوانانی که درحقانیت دین و وجود خدا دچار تردید گردیده اند، در این باره منتشر شده است، بر تاثیر رفتارهای افراطی، اجبار، ریاکاری، استفاده از خشونت و فقدان تفکر در افرادی که به عنوان سمبل دینداری با آنها مواجه شده اند، در زده شدن آنها از دین و تشکیک در اعتقاد به وجود خدا تاکید دارد. بنابراین معرفی روش زندگی و توصیف رفتارهای دینداران متعادل نیز در ارائه تصویر واقعی از دینداران در مقابل این گونه تبلیغات موثراست.


اما هیچ گونه رفتاری مانند جلوگیری از سوء استفاده از دین و انجام ظلم و رفتارهای ضد دینی به نام دین، در مقابله با موج خداناباوری و ضد دین شدن موثر نیست و بویژه علمایی که مهمترین وظیفه خود را دفاع از کیان دین و اعتقادات دینی مردم می دانند، در صورت ادامه سکوت در برابر روند سوء استفاده از دین و دامن زدن به خرافات، در بی اعتقاد شدن بخشی از نسل جوان کشور و گسترش موج بی دینی سهیم خواهند بود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر