جمعه، آذر ۱۰، ۱۳۹۱

ظهورمحورسنی مقابل هلال شیعی درخاورمیانه!

روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در شماره صبح روز گذشته خود با انتشار مقاله ای تحلیلی که توسط «نیل ماکفارکوهر» بود، مدعی ظهور محور سنی مقابل هلال شیعی در خاورمیانه شد.

به گزارش شیعه آنلاین، این روزنامه در مقاله خود نوشت: ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش در چند سال اخیر شاهد ظهور هلال شیعی و قوی تر شدن روز به روز آن بوده اند. این هلال شیعی عبارت بود از یک ائتلاف سیاسی – ایدئولوژی که ایران از آن حمایت می کند و هدف آن مقابله شدید با اسرائیل و غرب است.

این مقاله در ادامه افزود: انقلاب ها و جنگ های اخیر، چهره منطقه را تغییر داده و زمینه برای ظهور یک ائتلاف جدید با محوریت چند کشور سنی را فراهم کرد که عبارتند از مصر، قطر و ترکیه. این سه کشور گام مؤثری در راستای پایان یافتن جنگ ۸ روزه اخیر در غزه برداشتند.

در این مقاله همچنین آمده: علت این توانایی آنان، در آغوش داشتن جنبش حماس و جذب آن از سمت ایران، سوریه و حزب الله، به سمت خود بوده است. در واقع این کشورها با فراهم کردن یک فضای دیپلماتیک مناسب برای حماس و نیز دادن وعده کمک های قابل توجه، توانستند این جنبش را به سمت خود جذب کنند.

نیویورک تایمز در ادامه مقاله خود نوشت: اما در این میان ایالات متحده آمریکا و اسرائیل تلاش می کنند این قوه بالفعل را در راستای گوشه گیر کردن ایران و بریدن دست این کشور برای جلوگیری از رسیدنش به نقاط مختلف جهان عرب، استفاده کنند. در واقع هدف اصلی سخت کردن راه ایران برای رساندن سلاح به نوار غزه است.

این روزنامه آمریکایی افزود: اما دیگر نقطه مثبت این وضعیت برای آمریکا و اسرائیل این است که این رهبران کشورهای سنی، بر خلاف حکومت اسلامی ایران، رابطه خوبی با واشنگتن دارند. علاوه بر آن، حکومت دینی ایران موضعی شدید علیه غرب دارد و تلاش می کند افکار عمومی و احساسات مردم منطقه را علیه آمریکا بر انگیزد در حالی که رهبران این کشورهای سنی در پی این هدف نیستند.

روزنامه نیویورک تایمز در پایان نوشت: به نفع ایران بود که جنگ اخیر غزه بیشتر ادامه یابد اما مصر، قطر و ترکیه به دلایل دیگری، در پی پایان دادن فوری به آن بودند. اما نبرد نهایی میان این دو جبهه در سوریه خواهد بود و هر کس در آن پیروز شود، پیش می افتد و فاصله زیادی از دیگری خواهد گرفت.


اسلام ایران را فتح نکرد، بلکه برخی اعراب مسلمان ایران را فتح کردند

آیت الله سید عباس حسینی قائم مقامی در سخنانی که در ایام عزاداری سیدالشهدا علیه السلام ایراد می شد، تاکید کرد: سیره ائمه معصومین (ع)  کشورگشایی و فتوحات نبوده است و ما موردی در سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) سراغ نداریم که اقدام به جهاد ابتدایی یا به اصطلاح فتوحات کرده باشند.

 

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، قائم مقامی افزود: این یک اشتباه رایج است که می گویند اسلام ایران را فتح کرد، وقتی گفته می شود اسلام جایی را فتح کرده است، به معنای آن است که این اقدام با اتکا به آموزه های قرآن و توسط پیامبر اسلام و یا ائمه معصومین(ع) صورت گرفته باشد. در حالی که نه در قرآن کریم چنین موردی وجود دارد و نه در سیره پیامبر و ائمه، بخصوص در سیره حضرت امیر(ع) که عهده دار حکومت بودند، موردی از کشورگشایی و حمله به سرزمینهای غیرمسلمان جهت تصرف آنها و وادار کردن مردم به پذیرش اسلام وجود دارد.

 

ایشان با اشاره به سیره پیامبر اکرم (ص) توضیح داد: مواردی نظیر تشکیل حکومت در مدینه با خواست صریح مردم یثرب صورت گرفت و فتح مکه نیز نه کشورگشایی، بلکه بازگشت مسلمانان به وطن و خانه های خود بود که با زور مشرکین از آنجا رانده شده بودند. پیامبر در برابر سایر کشورها نیز در راستای رسالت جهانی خود مبنی بر ابلاغ پیام الهی، فقط به ارسال نامه و دعوت آنها به اسلام بسنده کرد.

 

وی درباره سیره حکومتی حضرت امیر (ع) پیرامون توسعه بلاد اسلامی و کشورگشایی افزود: آن حضرت نیز در طول کمتر از پنج سال حکومت خود هیچ گاه به سایر کشورها لشگر نکشید و کلیه جنگهایی که در زمان حضرت رخ داد، در جهت مبارزه با ظلم ها و اجحافات در داخل سرزمین اسلامی بود.

 

قائم مقامی ادامه داد: اگر علی (ع) اراده ای برای این اقدام داشت، اتفاقا نباید با معاویه درگیر می شد؛ چرا که معاویه والی شام بود که خط مقدم سرزمین اسلامی در همسایگی امپراتوری روم محسوب می شد و اگر امیرالمومنین می خواست، می توانست به جای آنکه معاویه را برکنار کند، به وی ماموریت کشورگشایی بدهد که در این صورت بی تردید معاویه نیز استقبال می کرد و هیچ مشکل داخلی هم برای حضرت به وجود نمی آمد. اما مشی علی(ع) آسیب شناسی حکومت اسلامی و اصلاح انحرافات در داخل جامعه اسلامی بود و برای همین، به جای پیگیری کار خلفای قبلی در فتوحات، به مقابله با ظلم هایی پرداخت که با نام دین انجام می گرفت و تمام هدف آن بزرگوار، اصلاح انحرافاتی بود که در معیارهای جامعه و حکومت اسلامی رخ داده بود.

 

آیت الله قائم مقامی درباره مبانی نظری جهاد ابتدایی در اسلام فزود: به طور کلی می توان گفت مشی اسلام دعوت به گفتگو، تبیین معیارها و روشنگری به منظور برانگیختن زمینه انتخاب آگاهانه در انسان است. و جهاد در اسلام عموما مفهومی دفاعی دارد و اینکه مسلمانان علیه سرزمینی دیگر و حکومتی خارج از سرزمینهای اسلامی حتی به نیت و هدف وادار کردن مردم آنها به اسلام و ایمان دینی، اقدام به جنگ کنند، از هیچ مبنایی در منابع اصیل اسلامی برخوردار نیست. بلکه بالعکس، تعابیر و بیانات صریح و روشنی در جهت پرهیز از جنگ وترجیح صلح در قرآن و روایات وجود دارد. بی تردید هر کس ادعا کند  قرآن به زور و خشونت دعوت کرده،اندک بهره ای از اصول و قواعد تفسیر کتاب خدا نبرده است و اگر مسلمانی چنین ادعایی بکند، به تعبیر قرآن مرتکب ظلم و گناه بَس بزرگ و نابخشودنی " إفتراء علی الله " (تهمت زدن به خداوند) می شود.

 

وی ادامه داد: البته در منطق قرآن، همان گونه که تعرض به حقوق دیگران و هر گونه تحمیل فکری و دینی مصداق روشن ظلم است، ظلم پذیری و سکوت در برابر ظلم (إنظلام) گناهی افزون بر اصل ظلم دارد. چراکه در ظلم پذیری حداقل دو ظلم اتفاق می افتد: یکی تضییع حق خود و دیگری کمک به تأسیس بنای ظلم و نهادینه شدن آن در جامعه! از این رو قرآن بر خلاف آموزه های فعلی برخی ادیان دیگر، بی هیچ مجامله و قاطعانه  بر ضرورت "مقابله با ظلم و دفاع مؤثر دربرابر ظالمان" تأکید می کند و آن را از مصادیق " جهاد در راه خدا " می داند. و جالب آن که قرآن کریم با صراحت تمام، یکی از فلسفه های اصلی دفاع را حفظ حقوق و آزادی های دینی و مذهبی پیروان همه ادیان ( اعم از یهودی ، مسیحی  و مسلمان ) اعلام می کند(الحج/۴۰)*

 

به همین دلیل از نظر قرآن ، هر دفاعی " مقدّس " است، ولی هیچ جنگی مقدّس نیست. بلکه با تدبر در قرآن، دانسته می شود که یکی از مفاهیم "کافر" بر کسانی اطلاق می گردد که به دلیل دگراندیشیِ دینیِ مؤمنان (مسلمانان) با آنان می جنگیدند و می کوشیدند با زور و شکنجه ایشان را از باورهای دینی شان برگردانند و همکیش و همدین خود قرار دهند. به همین دلیل چون این جنگ را برای گسترش عقیده خود  می دانستند، "جنگ مقدس" می نامیدند. اما قرآن درمقابل ، عمل آنان را نوعی کفرورزی می داند و این که بارها به مبارزه و قتال با کافران دعوت می کند، منظور همین گروه متعصب دینی می باشد که درصدد تحمیل دین  و عقاید خود به مؤمنان بودند.

 

قائم مقامی در باره رواج غلط مصطلح " فتح ایران توسط اسلام " تاکید کرد: این که گفته می شود اسلام ایران را فتح کرد، سخن درستی نیست. بلکه صحیح آن است که بگوییم برخی اعراب مسلمان ایران را فتح کردند و هیچ گونه تاییدی برای اقدام خلفا از سوی علی (ع) و سایر ائمه در زمان خود نداریم. اتفاقاً از رفتار این تصرف کنندگان به وضوح مشخص است از اعرابی بودند که هنوز تحت تأثیر فرهنگ منحطُ جاهلی بودند و کمترین توشه را از تربیت اسلامی پیامبر(ص) داشتند و متأسفانه این هم یکی از عوارض دورافتادن از مدرَس اهل بیت(ع) پس از پیامبر است.

 

وی درباره اسلام آوردن ایرانیان توضیح داد: البته طبیعی است از رهگذر ورود اعراب مسلمان، زمینه آشنایی نزدیک ایرانیان  با اسلام، پیامبر و جانشینان ایشان فراهم شد و با اختیار خود آن را پذیرفتند و در ادامه نیز  قرائتی از دین را که با فطرت  انسانی خود سازگار می دیدند، مورد استقبال قرار دادند و در طول زمان، اکثر ایرانیان به تشیع گرویدند و با آن که بارها امکان خروج از ایمان اسلامی داشتند، نه تنها چنین نکردند، بلکه عمدتاً جنبش های ملی (شعوبیه) خود در برابر ظلم حکومت های به ظاهر اسلامی  را با الهام از اهل بیت (ع) سامان دادند.این در حالی بود که حاکمیت اموی عمدتاٌ امتیازات مسلمانی را از ایرانیان سلب کرده و بی تمایل به در تحت ذمّه ماندن ایشان نبود.

 

*( وَلَوْلا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسم الله کثیراً)



چهارشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۹۱

تصاویر/هروله زنان عرب در بازار تهران


تصاویر/هروله زنان عرب در بازار تهران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



پناهیان: مي‌توان با قواعد فعلي زمان ظهور را اعلام كرد؟ + فایل صوتی

 برخي به اسم واقع‌گرايي، نصرت الهي را حواله به غيب مي‌دانند/ چرا بعضی اهل سیاست و دانش از عوام ترسوتر می‌شوند؟/ مي‌توان با قواعد فعلي زمان ظهور را اعلام كرد؟

من از شما می‌خواهم یک سؤال بکنم، عاشوراییان! اگر همین‌جوری روند جلو برود که مانعی هم برایش نیست، امکانات هم بیشتر شده برای اینکه رشد حرکت اسلام ناب تصاعدی باشد، چند سال دیگر ظهور خواهد بود؟ محاسبۀ عقلانی بکن، اینکه پیشگویی و غیبگویی نیست، قواعد ظهور را نگاه کن، چند سال دیگر کار تمام خواهد شد؟ یک محاسبه بکن، یک آمار بکش، نمودار پای تخته بکش، امکانات، رشد ما، قدرت دشمن، شکستش در مقابل ما، نمودار که کاری ندارد

 حجت الاسلام علیرضا پناهیان با اشاره به وعده‌های نصرت الهی در این دنیا و دشوار بودن دخالت دادن وعده‌های الهی در زندگی فردی و اجتماعی گفت: «منتها یک مسئله مطرح می‌شود، مسئله این است که بعضی‌ها یک اسمی را مطرح می‌کنند به نام واقع‌بینی و عقلانیت، و نصرت الهی را حواله به غیب می‌دانند... اینجا یک مسئله‌ای پیش می‌آید، صورت مسئله هم بدک نیست، که خب عقلانیت چیز خوبی است، توجه به آن در محاسبه‌ها و برنامه‌ریزی‌ها هم چیز خوبی است، آدم نباید خودش را به مهلکه بیاندازد.

به گزارش رجانيوز، حجت الاسلام پناهيان در مراسم شب عاشوراي حسيني در حسينه امام خميني‌(ره) و در محضر رهبر معظم انقلاب، با اشاره به ويژگي‌هاي اين قسم از انسان‌ها افزود: این‌جور آدم‌ها اگر رو بهشان بدهی چندتا آیۀ قرآن هم برایت می‌خوانند که آدم خودش را به دست خودش به مهلکه نمی‌اندازد. و باید شرایط را نگاه بکند و بالاخره اگر خیلی فشار آمد باید کوتاه آمد و.. . این بحث‌ها را خیلی‌ها مطرح می‌کنند، یک ژست واقع‌بینانه بهش می‌دهند، ما چیکار کنیم با این آدم‌ها؟ چه‌جوری باهاشون بحث بکنیم؟»

در ادامه بخش‌هایی از سخنان این استاد حوزه و دانشگاه که شب عاشورا در محضر مقام معظم رهبری و جمع عزاداران حسینی ایراد شده است، از نظرتان می‌گذرد. مشروح اين سخنراني را مي‌توانيد اينجا بخوانيد.

 

 
خدا در همین دنیا هم وعدۀ نصرت داده است/ بعضی‌ها محاسبات را منهای نصرت الهی در نظر می‌گیرند

· اجازه بدهید ابتداءً برخی از این وعده‌‌های دنیوی‌ای که خداوند متعال در آیات قرآن به ما داده است را برایتان بخوانم. در سورۀ غافر می‌فرمایند «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ» ما حتماً کمک می‌کنیم پیامبران خودمان را و مؤمنین را در حیات دنیا، رهایشان نمی‌کنیم در دنیا، آنها تنها نیستند و ما قطعاً این یاری را به آنها خواهیم رساند، و روز قیامت هم که به جای خودش باقی است. یا در سورۀ روم می‌فرماید: «کَانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ» بر ما لازم و حتمی است که مؤمنین را کمک کنیم.

· یک روایت هم از امام صادق(ع) می‌خوانم دربارۀ نحوۀ سرعتی که در نصرت الهی هست. در حدیث قدسی‌ای که امام صادق(ع) برای ما نقل می‌فرماید که خداوند متعال فرموده است: «مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي‏» اگر کسی به یکی از اولیاء من اهانت کند به جنگ من برخاسته «وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْ‏ءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي‏»( کافی/۲ /۳۵۱) و من با سرعت و شدّت و حدّتِ هر چه بیشتر به یاری اولیاء خودم می‌پردازم.

· خب، این نصرت الهی است که در زندگی مؤمنین جاری می‌شود. در مورد زندگی شخصی هم همین‌طور، در زندگی شخصی ما تقوا داشته باشیم خدا می‌آید دخالت می‌کند و شیوه‌اش را هم خیلی جالب خداوند متعال بیان فرموده، یادمان باشد این آیۀ قرآن را مرور کنیم. می‌فرماید «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» تقوا داشته باشی خدا گره‌هایت را باز می‌کند.

· باور بفرمایید سخت است، مدیران، مسئولان یک جامعه، یا بفرمایید یک نفر که برای خودش می‌خواهد برنامه‌ریزی بکند بخواهد جدی در محاسباتی که انجام می‌دهد روی خدا هم حساب بکند، آخر اگر بخواهی روی خدا حساب بکنی خدا می‌فرماید «من حیث لایحتسب» من می‌رسانم، اینجا یک‌دفعه‌ای شیوۀ برنامه‌ریزی یک‌جوری می‌شود که خیلی‌ها ازش سر در نمی‌آورند. مؤمنین که روی نصرت خدا حساب می‌کنند، روی روزی «من حیث لایحتسب» حساب می‌کنند، برنامه‌ریزی‌شان یک طور دیگر خواهد شد.

· بعضی‌ها بودند در طول مسیر انقلاب و هستند و همین الان هم هستند، روی نصرت خدا نمی‌توانند حساب بکنند. می‌گویند آقا! ول‌مان کن ما را به غیب حواله نده، بیا روی زمین با همدیگر صحبت بکنیم، ما الان چندتا موشک داریم؟ ما الان چندتا اسلحه داریم؟ ما الان چقدر ذخیرۀ ارزی داری؟ محاسبات را منهای نصرت الهی در نظر می‌گیرند.
برخی به بهانۀ واقع‌بینی و عقلانیت، نصرت الهی را نادیده می‌گیرند

· منتها یک مسئله مطرح می‌شود، مسئله این است که بعضی‌ها یک اسمی را مطرح می‌کنند به نام واقع‌بینی و عقلانیت، و نصرت الهی را حواله به غیب می‌دانند. می‌گویند آقا! آدم باید کلاه خودش را قاضی کند، ببین قدر پولی که داری آش بخور، امکاناتت چقدر است؟ چشم آدم را می‌اندازند زمین، بعد هم اسم این را واقع‌بینی می‌گذارند، اسمش را می‌گذارند احتیاط عقلانی. هر کسی بخواهد روی نصرت الهی حساب بکند، می‌گویند بیا این دارد غیرواقع‌بینانه برنامه‌ریزی می‌کند.

· اینجا یک مسئله‌ای پیش می‌آید، صورت مسئله هم بدک نیست که خب عقلانیت چیز خوبی است، توجه به آن در محاسبه‌ها و برنامه‌ریزی‌ها هم چیز خوبی است، آدم نباید خودش را به مهلکه بیاندازد. این‌جور آدم‌ها اگر رو بهشان بدهی چندتا آیۀ قرآن هم برایت می‌خوانند که آدم خودش را به دست خودش به مهلکه نمی‌اندازد. و باید شرایط را نگاه بکند و بالاخره اگر خیلی فشار آمد باید کوتاه آمد و.. . این بحث‌ها را خیلی‌ها مطرح می‌کنند، یک ژست واقع‌بینانه بهش می‌دهند، ما چیکار کنیم با این آدم‌ها؟ چه‌جوری باهاشون بحث بکنیم؟
بعضی‌ها دچار بیماری واقع‌بینی هستند / شما فقط واقعیت‌های نزدیکِ بینیِ مبارک را می‌بینی؟!

· آیا بگوییم ما نمی‌خواهیم واقع‌بین باشیم، می‌خواهیم هم واقعیت را ببینیم هم عالم غیب را؟ یا بهشان چه حرف دیگری بزنیم؟ اسم این نوع واقع‌بینی افراطی که چه عرض بکنم، اسم این واقع‌بینی کج و معوج را من می‌گذارم بیماری واقع‌بینی، بعضی‌ها دچار بیماری واقع‌بینی هستند. اولین پاسخی که می‌شود به اینها داد این است که مگر سنت‌های خدا جزء واقعیت نیست؟ جزء واقعیات تاریخی ما مگر نیست؟ مگر اینها واقعیت نیستند؟ شما فقط واقعیت‌های نزدیکِ بینیِ مبارک را می‌بینی؟ واقعیت‌های بلندمدت‌تر را هم ببین.
چرا بعضی اهل سیاست و دانش از عوام ترسوتر می‌شوند؟

· می‌خواهم تعجب شما را برطرف کنم از اینکه چرا بعضی‌ها وقتی اهل دانش می‌شوند یا اهل سیاست می‌شوند ترسوتر از مردم عوام می‌شوند، جا می‌خورند. بابا! این تا قبل از اینها خیلی متوکل بر خدا و خیلی حزب‌اللهی بود و خیلی راحت بود در این زمینه‌ها نگاهش بهتر بود، چرا وقتی یک کمی سر و گوشش جنبید و مطلع شد، جا زد؟

· چون بخشی از واقعیت‌ها می‌آید بعضی از آدم‌ها را محاصره می‌کند. چهارتا اطلاع پیدا می‌کند - مثلاً من مثال‌های ساده بزنم - از توان تسلیحاتی و توان اقتصادی چند تا کشور، بعد دیگر نمی‌تواند بقیۀ واقعیت‌ها را ببیند. چهارتا گزارۀ علمی یاد می‌گیرد در محاسباتی که برای ادارۀ جوامع بشری و تغییرات و تحولات و توسعه و این حرف‌ها هست، دیگر ظرفیت ندارد بقیه‌اش را هم ببیند، بابا! ما وقتی می‌گوییم این سنّت خداست که نصرتش را می‌رساند این هم جزء واقعیت است، چرا می‌گویی ما حواله به غیب دادیم؟ کجایش غیب است؟ این پاسخ اول.
کسی که ایمان به نصرت الهی نداشته باشد عقلش زائل می‌شود

· پاسخ دوم. اصلاًً کسی که ایمانش به غیب را از دست بدهد، اولین چیزی که خدا ازش می‌گیرد عقل است، اینها نباید اسم عقلانیت را ببرند، اولین چیزی که از دست می‌دهد واقع‌بینی است، خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید «مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لاَ یَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ» اینی که ایمان ندارد ـ ازش بترسیم مردم! ـ کسی که ایمان به نصرت الهی ندارد این عقل ندارد، من چه‌جوری بنشینم با او حرف عقلانی بزنم؟

· در این آیه خداوند می‌فرماید: مثل یک چوپانی که گله‌ای را دارد می‌بَرَد، بایستد با این گله حرف بزند، با این گوسفندها بگوید که بیایید این‌طرف‌تر آن‌طرف گرگ است، بعد خداوند متعال می‌فرماید که این گوسفندها فقط یک صدایی می‌شنوند، نمی‌فهمند که این چوپان چی می‌گوید. می‌فرماید پیغمبر! تو با اینها حرف بزنی اینها اینقدر مشاعرشان از کار افتاده. آقا! کسی که ایمان به نصرت الهی نداشته باشد عقلش زائل می‌شود. این دانش ندارد، این نمی‌تواند بفهمد.
می‌خواهم با جوان‌ها درد دل بکنم

· کسی در شرایط امروز جامعۀ ما و جامعۀ جهانی که دشمن هم رسماً معترف شده که: «ما همۀ برنامه‌ریزی‌هایمان را می‌کنیم، در کاغذ محاسبه می‌کنیم که کوتاه آمدن انقلاب اسلامی و شکست جمهوری اسلامی قطعی است، بعد نمی‌دانیم چی می‌شود اینها پیروز می‌شوند؟ سه به هیچ بازی به نفع آنها می‌شود در هر نیمه‌ای.» هِی نیمۀ اضافی می‌گذارند، وقت اضافی می‌گذارند، باز هم ما می‌بریم، هِی نیمۀ اضافی می‌گذارند، سی سال گذشته...

· من با بزرگانی که در مجلس حضور دارند کاری ندارم، می‌خواهم با جوان‌ها درد دل بکنم، بعضی‌ها در مملکت ما هستند در عرصۀ سیاست سر می‌جنبانند، شیوۀ محاسبات‌شان منهای نصرت الهی شیوۀ بیست و پنج سال پیش است، شیوۀ بیست سال پیش است، بابا! ما وضع‌مان از ده سال پیش تا حالا تغییر کرده، وضع‌مان از پنج سال گذشته تا الان تغییر کرده، ما الان از دو سال پیش تا حالا خیلی آمدیم جلو، باز هم می‌گوید: «واقع‌بینی» بعد می‌گوییم: واقعیت‌هایی که تو می‌بینی چیست؟ واقعیت‌ها را شبیه سی سال پیش دارد می‌بیند، محاسبه می‌کند، توصیه می‌کند، راهبرد می‌دهد. آقا! آدم با اینها چیکار بکند؟
هر کسی توانست برایت توضیح بدهد، «له عقلٌ»

· دیگر اصلاً بحث از ایمان گذشته ... در این شرایط هر کسی می‌خواستی ببینی ایمان دارد یا نه، یک محاسبۀ ساده پیشش بگذار؛ بگو: «سی سال پیش جمهوری اسلامی کجا بود؟ الان کجاست؟ چهارتا شاخص هم بهش بده، زمینۀ نظامی، نفوذ بین المللی، اعتبار داخلی، همۀ اینها را شاخص‌هایش را بگذار، بعد بگو: در این سی سال جمهوری اسلامی به ازعان همۀ ناظران بین المللی پیشرفت کرده یا نکرده، پیشرفت کرده، می‌شود دلایلش را هم بروی بگردی خودت پیدا کنی. بعد بگو دشمن ما و در رأسش آمریکا از سی سال پیش تا حالا سقوط کرده یا نکرده؟ بعد او چقدر امکانات داشته، همۀ عالم را غارت می‌کرده، تو چقدر امکانات داشتی یکی از روستاهای کشور مظلوم افغانستان یا عراق را هم غارت نکردی، نشستی سرِ جای خودت دستت توی جیب خودت بوده. او چه‌جور مثل یک بچه پولدار ولخرج و ولگرد این همه امکانات داشته سقوط کرده، ما چه‌جور با این همه محدودیت پیشرفت کردیم، این را برای من توضیح بده چرا؟

· هر کسی توانست برایت توضیح بدهد، «له عقلٌ». هر کسی نتوانست توضیح بدهد طفره رفت، ترسید از محدودیت‌ها، این نه ایمان ندارد، به فرمودۀ خدا «صم بکم عمی» چی بگوید آدم به اینها؟! الان تعبیر صریح قرآن را بخواهم در مورد این‌جور افراد به کار ببرم، می‌گویند: آقا! تند حرف زدی، حالا همان عربی‌اش را می‌گوییم دیگر فارسی‌اش را نمی‌گوییم.
وقتی جهاد می‌شود یک طنز بزرگ!

· جواب دیگری هم من عرض بکنم، واقع‌بینی یعنی چی؟ یعنی شما محدودیت‌ها را ببینی کوتاه بیایی؟ پس جهاد چی می‌شود؟ شهادت چی می‌شود؟ ایثار چی می‌شود؟ از خودگذشتگی چی می‌شود؟ اگر واقع‌بینی و عقلانیت به این است که تا ضرر دیدی کوتاه بیایی می‌دانی نتیجه‌اش این می‌شود که جهاد می‌شود یک طنز بزرگ، پس جهاد کِی واجب است؟ جانفشانی در راه خدا کِی واجب است؟ شما می‌گویی در مقابل دشمنی کردن این دشمنی که دارد می‌میرد کوتاه بیا...

· اگر شما می‌گویید وقتی محدودیت ایجاد شد، آدم باید کوتاه بیاید، پس کِی جهاد کند؟ کِی شهید بشویم در راه خدا؟ این‌جوری بخواهی حساب کنی جهاد می‌شود یک طنز، می‌دانی آن‌وقت جهاد کِی می‌شود؟ هر موقع دشمن اعلام کرد بیا ما را بزن ما آماده هستیم کتک بخوریم از تو، آن‌موقع جهاد واجب می‌شود. لابد جهاد این‌جوری می‌شود دیگر! آیا شهادت مال وقتی است که بگوید: تو مطمئن باش من تو را نمی‌کشم، فقط تو مرا می‌کشی پس حالا بیا بجنگیم با هم؟ بعد می‌گوییم: خب الان واقع‌بینی می‌گوید که حالا می‌توانی بجنگی.
مرض واقع‌بینی در قرآن

· اینهایی که دم از واقع‌بینی می‌زنند، کاش واقع‌بین بودند، کاش بهره‌ای از واقع‌بینی داشتند، منتها خداوند متعال به اینها این‌جوری می‌فرماید که اینها دچار بیماری هستند، «فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» پیامبر من! می‌بینی کسانی که در قلب‌شان مرض هستند «یُسَارِعُونَ فِیهِمْ» اینها یک سرعتی دارند، میلی دارند به جهت کفّار، اصلاً ول‌شان کنی آن‌طرفی غش می‌کنند، «یَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ» بعد حرف واقع‌بینانه می‌زنند به قول خودشان، می‌گویند ما می‌ترسیم بالاخره یک ضرری بهمان برسد، باید کوتاه بیاییم، مبادا به ما صدمه‌ای بخورَد.
ظهور چند سال دیگر خواهد بود؟

· دوستان من! این روندِ سرعتِ فراگیر شدنِ حقیقتِ اسلام ناب، حقیقتِ انقلاب اسلامی که دارد با این قدرت اثر می‌گذارد که نمونه‌اش را شما در جنگ اخیر غزه دیدید، .... من از شما می‌خواهم یک سؤال بکنم، عاشوراییان! اگر همین‌جوری روند جلو برود که مانعی هم برایش نیست، امکانات هم بیشتر شده برای اینکه رشد حرکت اسلام ناب تصاعدی باشد، چند سال دیگر ظهور خواهد بود؟ محاسبۀ عقلانی بکن، اینکه پیشگویی و غیبگویی نیست، قواعد ظهور را نگاه کن، چند سال دیگر کار تمام خواهد شد؟ یک محاسبه بکن، یک آمار بکش، نمودار پای تخته بکش، امکانات، رشد ما، قدرت دشمن، شکستش در مقابل ما، نمودار که کاری ندارد، می‌توانی سر انگشتی حساب کنی. سرانگشتی؛ نه اینکه می‌توانی وقت دقیق را اعلام کنی یا روز و تاریخ و سال را می‌توانی حساب کنی. تازه این روایت را از اباعبدالله الحسین(ع) را هم اگر نشنیدی من به شما بگویم.

· الان شما نگاه کنید خدا شاهده ظهور قابل پیش‌بینی است، بروید روایات قواعد ظهور را بخوانید، من به حوادث ظهور کاری ندارم، قواعد ظهور! یعنی می‌فرماید وقتی ظهور رخ می‌دهد که غربال بشوند همه، وقتی ظهور رخ می‌دهد که خلاء تئوریک در عالم پدید می‌آید، وقتی ظهور رخ می‌دهد که ظلم فراوان شده باشد، وقتی ظهور رخ می‌دهد که قومی مقدمه‌ساز باشند، کدامش محقق نشده؟ محاسبه کنیم، دیگر از دعا گذشته، البته دعا هم هنوز مؤثر است.

· در کمال الدین شیخ صدوق سخنی از اباعبدالله الحسین(ع) در مورد ظهور آمده که می‌فرماید «يُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَة»( کمال الدین شیخ صدوق/۱/۳۱۷) خدا مقدمات ظهور را یک شبه فراهم می‌کند. پس کِی می‌خواهد باشد؟ بله من دارم حسّ ظهور را تقویت می‌کنم، حسّ نزدیک بودنِ ظهور را، بر اساس محاسبۀ عقلانی.
آخرین وظایف منتظران باید در مدرسه‌ها تعلیم داده شود /و به منتظران گوشزد شود

· نصرت خدا چرا باید قطع بشود؟ ما که داریم تکلیف‌مان را انجام می‌دهیم، حرکت کلان جامعه خوب بودنش محرز است دیگر، اشکالات هست، اشکالات را باید برطرف بکنیم، ما الان کجا ایستادیم در تاریخ؟ ما وضع مدرسه‌هایمان باید عوض بشود، وقتی از دین صحبت می‌شود، دینِ در آستانۀ ظهور باید تعلیم داده بشود، آخرین وظایف منتظران باید به منتظران گوشزد بشود، نه به طور کلّی از وظایف منتظران سخن بگوییم، منتظر دیگر الان باید از نظر روحی آماده بشود امام مقتدر را پای رکابش کار بکند.

· می‌ترسم بعضی از شیعیان هنوز ذهنیت امام مظلوم در ذهن‌شان باشد آماده نیستند برای امام مقتدر، چون ائمۀ هدی همه مظلوم بودند و این تا بوده وقتی امامی را شناخته، از مظلومیتش گریه کرده و حق هم هست برای مظلومیت ائمۀ هدی آدم گریه بکند. آنوقت یک‌دفعه‌ای این‌جور نشود که حضرت تشریف‌فرما بشوند، تو آمادگی نداری با امام مقتدر برخورد کنی برگردی بگویی این آقا چرا اینقدر می‌زند؟!

تفاوت این حکم حکومتی با حمایتهای پیشین رهبرانقلاب از دولت احمدی نژاد

سخنان معنادار رهبر انقلاب در بیان چرایی توقف طرح سوال، نشان می دهد این توقف در جهت تمایل دولت نبوده و رییس دولت احتمالا قصد داشته با سخنانی که به اطلاع رهبری رسیده بوده، موضوع التهابات ارزی را فرافکنی کرده و مسئولیت آن را از دوش دولت بردارد

در حالی که حامیان دولت و اپوزیسیون نظام، حکم حکومتی رهبر انقلاب در توقف طرح سوال از رییس جمهور در مجلس شورای اسلامی را یکی دیگر از حمایتهای ویژه آیت الله خامنه ای از محمود احمدی نژاد تلقی می کنند، به نظر می رسد این حکم حکومتی با سایر حمایت های سالهای قبل رهبر انقلاب از دولتهای نهم و دهم متفاوت باشد.

 

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، تردیدی در این نکته وجود ندارد که دولت های نهم و دهم بیش از تمامی دوران گذشته عمر جمهوری اسلامی، از اختیارات ولایت فقیه و حمایتهای رهبری نظام از خود، برخوردار بوده اند و محمود احمدی نژاد بیش از هر رییس دولتی در تاریخ انقلاب، مرهون حمایتهای ویژه و خاص رهبری بوده است. اگرچه رفتار قدرشناسانه رییس محترم دولت با اقداماتی نظیر مقاومت 5 روزه در برابر حکم حکومتی عزل مشایی از معاون اولی، خانه نشینی ۱۱ روزه در برابر حکم حکومتی ابقای وزیر اطلاعات و انواع و اقسام رفتارهای مغایر با شئون در برابر رهبری که آخرین آنها نامه کنایه آمیز در برابر رهنمود صریح رهبری به سران قوا درباره عدم اختلاف و خودداری از شرکت در مراسم عزاداری بیت رهبری بوده است، نیز در نوع خود در تعامل روسای دولت با ولی فقیه چه در زمان امام خمینی و چه در دوران رهبری آیت الله خامنه ای بی سابقه است.

حمایتهای خاص و بی سابقه رهبر انقلاب از دولتهای نهم و دهم را نمی توان انکار کرد یا نادیده گرفت؛ حمایتهایی که چه در سخنرانی های عمومی، چه در جلسات خصوصی و چه در احکام حکومتی و پیغامهای ویژه رهبر انقلاب به مجلس، قوه قضاییه، مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان، نیروهای مسلح و سایر ارکان نظام در جهت مدارا با دولت، تامین رضایت احمدی نژاد و عدم سخت گیری به قوه مجریه بوده است، فراوان تر از آن است که بتواند از سوی مسئولان دولتی که ظاهرا به دنبال استراتژی کسب محبوبیت از طریق مخالف خوانی هستند، قرار بگیرد، و واقعیت آن است که ادامه فعالیت دولت نه تنها تا امروز، بلکه حتی در دوره قبل نیز تنها و تنها با حمایتهای خاص و منحصر به فرد رهبری ممکن شده است.

با این وجود به نظر می رسد جنس حکم حکومتی رهبر انقلاب درباره توقف طرح سوال، با نوع پیغامهای گذشته دفتر رهبر انقلاب به مجلس در باره مدارا و همراهی با دولت متفاوت بوده است، حتی فارغ از پیامهای ویژه ای که رهبر انقلاب به مجلس هفتم برای حمایت از دولت دادند، در مجلس هشتم و نهم موارد متعددی از این پیامها وجود داشته که از جنس حمایتی برخوردار بودند.

مواردی نظیر پیغام به مجلس هشتم در جریان رای اعتماد به دولت دهم مبنی بر موافقت با اکثریت دولت که پس از اعلام نظر رهبرانقلاب در مجلس توسط دکتر لاریجانی، تعداد وزرایی که قادر به کسب رای اعتماد نشدند، از ده وزیر به سه وزیر کاهش یافت؛ یا در تصویب قوانین بودجه و هدفمندی یارانه ها نیز همین رویه را مشاهده کردیم، یا صدور اطلاعیه دفتر رهبری در جریان رای اعتماد مجلس به کردان که با وجود تغییر سخنان رهبری درباره معرفی کردان از عدم مخالفت به موافقت که هنگام دفاع از مرحوم کردان توسط احمدی نژاد صورت گرفت، با  اطلاعیه دفتر رهبری موضوع حل وفصل شد.

 

در این شرایط به نظر می رسد توقف طرح سوال از سوی رهبر انقلاب، بیش از آنچه که حمایت از دولت باشد، تلاش برای خارج نشدن مناقشات سیاسی از کنترل نظام بوده است.

سخنان معنادار رهبر انقلاب در بیان چرایی توقف طرح سوال و چندین بار اشاره ایشان به تمایل و آمادگی دولت برای پاسخگویی به مجلس، نشان می دهد این توقف در جهت تمایل دولت نبوده است و رییس دولت احتمالا قصد داشته است با سخنانی که به اطلاع رهبری رسیده بوده، موضوع التهابات ارزی را فرافکنی کرده و مسئولیت آن را از دوش دولت بردارد.

 

اگرچه طبیعی است نمایندگان مجلس از این پاسخ قانع نمی شدند و به احتمال بسیار زیاد در رای گیری بعد از سوال، احمدی نژاد قادر به کسب اکثریت آرا نمی شد. اما وی از این موضوع استفاده تبلیغاتی را به عمل می آورد و در جامعه که برای دولت مهمتر از رای گیری مجلس بوده است، مسوولیت التهابات ارزی را به سوی نظام فرافکنی می کرد.

بنابراین رهبر انقلاب با توقف طرح سوال، در واقع مانع از این اقدام شدند، چرا که رای منفی مجلس به پاسخهای احمدی نژاد نیز تا زمانی که شرایط صدور رای عدم کفایت فراهم نباشد، عملا تاثیری نخواهد داشت.

 

در این چارچوب، عدم خوشحالی احمدی نژاد و خودداری از  رفتارهای مشابهی نظیر نوشتن نامه یا ایراد سخنرانی برای تشکر از حمایت رهبری، خود نشانه ای از این برداشت است؛ چرا که احمدی نژاد نیز ظاهرا این حکم حکومتی را به حساب حمایت از دولت نگذاشته است.

 

گرچه جریان حداد عادل، به ویژه بخش پایداری و اپوزیسیون با حمایتی قلمداد کردن این حکم، سعی در تضعیف هیات رییسه و فراکسیون اکثریت مجلس دارند و اپوزیسیون نظام نیز با تبلیغ این موضوع که رهبری با دخالت در وظایف مجلس به حمایت از دولت پرداخت، قصد تخریب وجهه رهبر انقلاب را دارند، اما باید این حکم حکومتی را پیچیده تر از حمایتهای عادی و مانند گذشته رهبر انقلاب از دولت احمدی نژاد تحلیل کرد؛ موضوعی که بیش از هر کسی، خود رییس دولت به پشت صحنه و دلایل آن آگاه است.

۱۰ میلیون زندانی در ۲۱۸ کشور جهان؛ آمریکا اول، ایران ششم +جدول


بر اساس آخرین آمارهای جهانی بیش از ۱۰ میلیون نفر در ۲۱۸ کشور جهان زندانی هستند که بیشترین آنها را زندانیان مواد مخدر، سرقت و قتل تشکیل می‌دهند.


به گزارش مهر، آمار کلی و جزئی زندانیان در تمام کشورهای جهان در مدیریت آموزش و پژوهش سازمانهای بین المللی و سازمانهای مردم نهاد نقش به سزایی ایفا می کند به طوریکه می توان بررسی وقوع جرم، پیشگیری از وقوع جرم، رفتار صحیح با زندانیان، حقوق زندانی و اصلاح قوانین کیفری و جزایی در کشورهای جهان را به عنوان مهمترین مولفه های پژوهشی دانست.
 
مرکز مطالعات بین المللی زندانهای جهان سالهاست که با جمع آوری آخرین آمار زندانیان جهان از ۲۱۸ کشور توانسته است بستر مناسبی برای تحقیقات و پژوهشهای کارشناسان، جرم شناسان و جامعه شناسان فراهم کند البته این آمار نمی تواند به طور صد در صد صحیح باشد زیرا در برخی از کشورها همچون آمریکا و رژیم اشغالگر قدس زندانهای مخفی مانند ابوغریب و گوانتانامو وجود دارد که آمار زندانیان به طور رسمی اعلام نمی‌شود.
 
از سوی دیگر افزایش زندانیان ایران در حالی است که قوه قضائیه و نیروی انتظامی در برخورد با قاچاقچیان کالا و مواد مخدر در یک سال اخیر پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته اند ولی به گفته مسئولان سازمان زندانها بیشتر زندانیان را قاچاقچیان مواد مخدر تشکیل می دهند.

ردیف

نام کشور

تعداد زندانیان ابتدای 2011

تعداد زندانیان ابتدای 2012

تعداد زندانیان نیمه نخست 2012

1

آمریکا

2/292/133

آمار به روز نشد

2/266/832

2

چین

1/650/000

آمار به روز نشد

1/640/000

3

روسیه

793/300

768/900

712/500

4

برزیل

496/251

آمار به روز نشد

514/582

5

هند

376/969

آمار به روز نشد

368/998

6

ایران

230/000

250/000

250/000

7

تایلند

224/292

آمار به روز نشد

240/415

8

مکزیک

222/330

222/947

238/262

9

آفریقای جنوبی

159/265

160/545

158/165

10

اوکراین

157/866

آمار به روز نشده

150/264

11

اندونزی

141/689

آمار به روز نشده

141/981

12

ترکیه

124/074

آمار به روز نشده

124/677

13

ویتنام

108/557

آمار به روز نشده

113/013

14

اتیوپی

112/361

آمار به روز نشده

112/361

15

کلمبیا

84/444

آمار به روز نشده

112/361

16

فیلیپین

104/710

آمار به روز نشده

111/979

17

انگلیس

86/233

87/371

86/321

18

لهستان

82/134

81/772

84/175

19

پاکستان

75/586

آمار به روز نشده

75/586

20

ژاپن

74/476

آمار به روز نشده

69/876

 

در میان ۲۱۸ کشور جهان شاید کمترین آمار زندانی برای کشورهایی باشد که وسعت جمعیت و مساحت این کشورها از یک شهرستان هم کمتر باشد ولی همیشه اینگونه نیست. هم اکنون بر اساس آمارهای این سایت جهانی کشور دانمارک با ۸ زندانی رکورد دار کمترین زندانیان جهان است و بعد از آن هم کشور لیخ تن اشتاین ۱۸ زندانی دارد.

غلامحسین اسماعیلی رئیس سازمان زندانهای کشور در مورد تعداد زندانیان در کشور می گوید: هم اکنون ۴۳ درصد زندانیان را مجرمان مواد مخدر و ۲۸ درصد زندانیان را سارقان تشکیل می دهند که این آمار چند ماهی است که ثابت است.

اسماعیلی می گوید: ایران برای زندانهای خود یک نهاد و سازمانی مستقل از پلیس و قاضی تعریف کرده است در حالی که در اکثر نقاط جهان زندانها زیر نظر پلیس اداره می شود. حالا همین رسانه های دروغ پرداز می گویند در زندانهای ایران شکنجه وجود دارد! مگر می شود زندانهای ایران که تنها محل نگهداری زندانیان بوده و عنوان تربیتی را یدک می کشد در آن شکنجه رخ دهد و این یک دروغ شاخدار است.

رئس سازمان زندانهای کشور اظهار داشت: اگر امروز شرورترین افراد و گروهها و مخوف ترین گروههای قاچاق و توزیع مواد مخدر را به سازمان زندانها تحویل دهند عنوان و اتهام زندانیان برای ما اهمیت ندارد چرا که وظیفه ما نگهداری از زندانیان است و زندانی نزد ما یک امانت است. ما وظیفه بازجویی و کشف جرم نداریم چرا که این وظیفه نهادهای کشف جرم است.

اسماعیلی از سوادآموزی، مشاوره و روان درمانی، آموزشهای دینی و اعتقادی، آموزش مهارتهای زندگی و حرفه آموزی زندانیان در زندانهای کشور خبر داد و افزود: البته در زندانهای دنیا موضوع اشتغال زندانیان اجرا شده ولی با زندانهای ایران یک تفاوت دارد و آن این است که اشتغال در زندانهای دنیا بیگاری است ولی در زندانهای ایران زندانی برای خودش کار می کند و درآمد دارد.


لینک مرکز مطالعات بین المللی زندانها

 



سخنرانی عجیب پناهیان:تمام قواعد ظهور محقق شده و ظهور قابل پیش‌بینی است

حاج علیرضا پناهیان، شنبه شب در سخنرانی خود در بیت رهبری و درحضور آیت الله خامنه‌ای گفت:«تمام قواعد ظهور امام دوازدهم شیعیان محقق شده است؛ نمودار بکشید زمان ظهور را پیدا می‌کنید.»

 

این سخنرانی وی با استقبال شدید رسانه های جریان مشایی مواجه شد.


به گزارش بازتاب، پناهیان که یکی از منابع اصلی سی دی انحرافی "ظهور نزدیک است" بود و از هر گونه برخوردی مصون ماند، در این سخنرانی به نقد آنچه "بیماری واقع بینی" می خواند، پرداخت و با بیان این که"حرکت کلان جامعه خوب بودنش محرز است" افزود:می‌ترسم بعضی از شیعیان هنوز ذهنیت امام مظلوم در ذهن‌شان باشد و آماده نیستند برای امام مقتدر

.

وی به نصرت الهی اشاره کرد، اما  در عین حال امام حسین(ع) را فاقد نصرت الهی خواند.

 

بخش پایانی سخنان وی به نقل از خبرگزاری فارس در ادامه می آید:


بر اساس قواعد ظهور و واقعیات فعلی، ظهور چند سال دیگر خواهد بود؟


من یک سؤال از شما بکنم عرضم را کم‌کم جمع بکنم ببرم‌تان با همین بحث در کربلا. ببینید واقعاً حالا کربلا کجاست، ما کجا هستیم! الان بعد از این بحث مزّه می‌دهد برویم کربلا، قبلش این نکته را به عنوان تتمّۀ بحث خودم عرض بکنم. دوستان من! این روندِ سرعتِ فراگیر شدنِ حقیقتِ اسلام ناب، حقیقتِ انقلاب اسلامی که دارد با این قدرت اثر می‌گذارد که نمونه‌اش را شما در جنگ اخیر غزه دیدید، جوان‌ها روحیۀ سلحشوری دارند، جنگ غزه را می‌بینند می‌گویند آفرین عالی بود، بعد مشغول می‌شوند درس خودشان را می‌خوانند. خبر ندارند که معنایش چیست. آقا! بروید با چندتا از این پیرمردها صحبت کنید، با این سیاسیون و نظامیون دنیا صحبت کنید، بگو جان آباء و اجدادت قسم، ده سال پیش شما احتمال جنگ این‌جوری در غزه را می‌دادی؟ یک نفر اگر به شما جواب مثبت داد! این قدرت چیست؟ «معمّا چو حل گشت آسان شود».


 

من از شما می‌خواهم یک سؤال بکنم، عاشوراییان! اگر همین‌جوری روند جلو برود که مانعی هم برایش نیست، امکانات هم بیشتر شده برای اینکه رشد حرکت اسلام ناب تساعدی باشد، چند سال دیگر ظهور خواهد بود؟ محاسبۀ عقلانی بکن، اینکه پیشگویی و غیبگویی نیست، قواعد ظهور را نگاه کن، چند سال دیگر کار تمام خواهد شد؟ یک محاسبه بکن، یک آمار بکش، نمودار پای تخته بکش، امکانات، رشد ما، قدرت دشمن، شکستش در مقابل ما، نمودار که کاری ندارد، می‌توانی سر انگشتی حساب کنی. سرانگشتی، نه اینکه می‌توانی وقت دقیق را اعلام کنی یا روز و تاریخ و سال را می‌توانی حساب کنی. تازه این روایت را از اباعبدالله الحسین(ع) را هم اگر نشنیدی من به شما بگویم.


الان شما نگاه کنید خدا شاهده ظهور قابل پیش‌بینی است، بروید روایات قواعد ظهور را بخوانید، من به حوادث ظهور کاری ندارم، قواعد ظهور! یعنی می‌فرماید وقتی ظهور رخ می‌دهد که غربال بشوند همه، وقتی ظهور رخ می‌دهد که خلاء تئوریک در عالم پدید می‌آید، وقتی ظهور رخ می‌دهد که ظلم فراوان شده باشد، وقتی ظهور رخ می‌دهد که قومی مقدمه‌ساز باشند، کدامش محقق نشده؟ محاسبه کنیم، دیگر از دعا گذشته، البته دعا هم هنوز مؤثر است.


در کمال الدین شیخ صدوق سخنی از اباعبدالله الحسین(ع) در مورد ظهور آمده که می‌فرماید: «یُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ وَاحِدَة»(۱۶ ) خدا مقدمات ظهور را یک شبه فراهم می‌کند. پس کِی می‌خواهد باشد؟ بله من دارم حسّ ظهور را تقویت می‌کنم، حسّ نزدیک بودنِ ظهور را، بر اساس محاسبۀ عقلانی.


آخرین وظایف منتظران باید به منتظران گوشزد بشود/ بعضی‌ها عادت دارند امام‌ها همه مظلوم باشند و آمادگی برخورد با امام مقتدر را ندارند


نصرت خدا چرا باید قطع بشود؟ ما که داریم تکلیف‌مان را انجام می‌دهیم، حرکت کلان جامعه خوب بودنش محرز است دیگر، اشکالات هست، اشکالات را باید برطرف بکنیم، ما الان کجا ایستادیم در تاریخ؟ ما وضع مدرسه‌هایمان باید عوض بشود، وقتی از دین صحبت می‌شود، دینِ در آستانۀ ظهور باید تعلیم داده بشود، آخرین وظایف منتظران باید به منتظران گوشزد بشود، نه به طور کلّی از وظایف منتظران سخن بگوییم، منتظر دیگر الان باید از نظر روحی آماده بشود امام مقتدر را پای رکابش کار بکند.


می‌ترسم بعضی از شیعیان هنوز ذهنیت امام مظلوم در ذهن‌شان باشد آماده نیستند برای امام مقتدر، چون ائمۀ هدی همه مظلوم بودند و این تا بوده وقتی امامی را شناخته، از مظلومیتش گریه کرده و حق هم هست برای مظلومیت ائمۀ هدی آدم گریه بکند. آنوقت یک‌دفعه‌ای این‌جور نشود که حضرت تشریف‌فرما بشوند، تو آمادگی نداری با امام مقتدر برخورد کنی برگردی بگویی این آقا چرا اینقدر می‌زند؟!


در روایت نوشته بعضی‌ها این را می‌گویند،(۱۷ ) حالا آقا هم که معلوم است چه کسانی را می‌زند، معلوم است فقط کسانی که حجت بر آنها تمام شده، غاصبین همۀ حقوق انسان‌ها هستند را می‌زند، ولی بعضی‌ها نیست عادت دارند امام‌ها همه مظلوم باشند، آمادگی برخورد با امام مقتدر را ندارند، آقا! تعلیمات‌مان را ما باید جهتی ببریم که آمادۀ فرج بشوند، اصلاً ظرفیت نصرت الهی باشد، یک شرایط دیگری در پیش است.


در کربلا کسی منتظر نصرت الهی نبود...


کلام را قطع کنم برویم کربلا، کربلا الگوی ماست، کربلایی که شب عاشورا به تعبیر من حسینِ فاطمه فرمود: یاران من! هیچکس فردا منتظر نصرت الهی نباشد همه کشته می‌شوید، ما آن کربلا الگوی‌مان است، ما نصرت الهی که برسد پای بیرق برافراشتۀ مهدی فاطمه در رکاب حضرت در عالم می‌نشینیم زارزار گریه می‌کنیم برای کربلای حسین، حسین! ما کجا عبّاس تو کجا! اکبر تو کجا!

دوستان من! نگاه کنید ما الان باید قدر کربلا را خیلی بیشتر بدانیم، برای کربلا بیشتر گریه کنیم، آقا! غزه را دیدی؟ غزه را دیدی این شعاع شهدای شما بوده در دفاع مقدس، خودشان می‌گویند، شعاع شهدای شما بوده در دفاع مقدس، خب ببینید ما کجا رسیدیم.


یا اباعبدالله! ما شرمندۀ اهلبیت تو هستیم، الان دشمن جرأت نمی‌کند نزدیک ما بشود، الهی فدای خیمه‌گاه تو که سی هزار نفر او را محاصره کردند! الهی ما هزاربار بمیریم برای علمدار تو که قطعه قطعه شد! ببین دشمن نمی‌تواند الان نزدیک ما برسد، اصلاً روضه‌خوانی برای امام حسین این سالها باید یک‌جور دیگر بشود، گریه‌ها باید بیشتر بشود، شیون‌ها باید بیشتر بشود، این دسته‌های عزا باید مارش نظامی بردارند بیایند در خیابان همان‌جوری که حضرت امام فرمودند دسته‌ها به قوّت خودشان باقی بمانند، طبل‌ها را به صدا در بیاورند، مردم بگویند: آقا! اینها مگر دارند می‌روند جنگ؟ بگوییم آره اینها هزار و چهارصد سال دیر رسیدند می‌خواهند خودشان را به کربلا برسانند، اینها دسته‌های نظامی حسین هستند، اینها پیروزی بر دشمن را که می‌بینند اشک‌شان بیشتر می‌شود، خجالت زدۀ حرم حسین هستند، اینها آمدند وفاداری کنند.


دوستان من! الان وضعیت جهان این‌جوری شده، دشمن می‌آید چهارتا عامل می‌گذارد، چهارتا سطل آشغالی در خیابان‌های ما آتش می‌زنند، چهار سال نگذشته کشورهای استکباری و حامی استکبار به آتش کشیده می‌شوند. چقدر سریع خدا انتقام می‌گیرد، چقدر سریع خدا دارد نصرت می‌رساند، چقدر سریع، می‌خواهم بگویم خدایا! کربلا پس چرا این‌جوری بود؟ هان! ببین این روضه است این گریه است، این گریۀ تو ببین طعم فتح می‌دهد، طعم نصرت الهی می‌دهد.


حالا برای تو روضه بخوانم؛ صدا زد علی اصغرم را بدهید باهاش خداحافظی کنم، لبش را گذاشت روی لبهای علی داشت مناجات می‌کرد با علی اصغر. یک جمله از امام حسین می‌خواهم برایت بگویم، اگر داد بزنی حق داری. تویی که در آستانۀ پیروزی هستی، تویی که سرت بلند است، اما فقط برای غم حسین سرت می‌آید پایین، ببین چقدر دلت می‌گیرد وقتی پیروز شده باشی، چقدر دلت می‌گیرد برای مظلومیت حسین. داشت با علی اصغرش مناجات می‌کرد سرِ علی را روی بازوی خودش قرار داده بود تیر علی‌اصغر را به بازوی حسین دوخت، خون علی اصغر را گرفت به آسمان پاشید صدا زد «إِنْ کُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ مِنَ السَّمَاءِ فَاجْعَلْ ذَلِکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ وَ انْتَقِمْ لَنَا مِنْ هَؤُلَاءِ الظَّالِمِین‏»(۱۸ ) خدایا! اگر بنا نیست نصر برسد، عوض خیر به ما بده، خدایا! انتقام ما را بگیر.


شما همان آدم‌هایی هستید که باید انتقام‌ها را بگیرید، ما یاران آن آقایی هستیم که فرمود قطعاً نصر نیست ها!



فرجام قاتلان امام حسین(ع) و یارانش+جدول

دهم محرم سال ۶۱ هجری، حادثه‌ عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.


به گزارش فارس؛ افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت ‌گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.

اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.

با استناد به دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلی‌ترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه شده است که در جدول زیر ارائه می‌شود: 

 

نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
شمر بن ذی‌الجوشن نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
محمد بن اشعث بن قیس نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
عبید الله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد 
یزید بن معاویه صدور فرمان قتل امام حسین، چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین(ع) هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن  اباعبدالله الحسین(ع) داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
حرملة بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر(ع)  مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع)  ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
زرعه دامی از قاتلان امام(ع) هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید
محمد بن اشعث هتک حرمت امام حسین(ع) توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد 
عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت  
شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند
ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد
شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد  مختار او را با آتش سوزاند
عمروبن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد
بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید


انتقاد آیة اله جوادی آملی از پخش شیرینی مقابل سفارت سعودی بعداز فوت ولیعهدش


<big><big>انتقاد آیة اله جوادی آملی از پخش شیرینی مقابل سفارت سعودی بعداز فوت ولیعهدش</big></big>

در حالی که تندروی های جریان افراطی درخصوص موضوع عربستان ادامه دارد، آیة اله جوادی آملی از پخش شیرینی مقابل سفارت سعودی بعداز فوت ولیعهد این کشور انتقاد کرد و گفت: باید از اقدام‌هایی که باعث کدورت و دوری میان کشورها می‌شود اجتناب کرد.


به گزارش مهر، آیت الله عبدالله جوادی آملی بعد از ظهر چهارشنبه در دیدار حجت‌الاسلام سید احمد موسوی رئیس سازمان حج و زیارت که در موسسه اسراء قم برگزار شد اظهار کرد: خداوند سبحان در مراسم حج میزبان بندگان خویش بوده و هیچ تبعیضی میان آنها قائل نشده است اما هنگامی که خود بخواهد میهمان شود هر کسی لیاقت آن را نخواهد داشت.
 
وی اضافه کرد: در زمانی که خداوند میزبان است زمان و مکان آن مشخص شده است و از هر کجا میهمان آمده باشد آن را می‌پذیرد اما وقتی خداوند بخواهد میهمان شود زمان و مکان مشخصی ندارد و تنها در کنار دل های شکسته میهمان می شود و مال و ثروت تاثیری در این زمینه ندارد و این مفهوم در حدیثی قدسی به صراحت بیان شده است.
 
این مفسر قرآن کریم از حج به عنوان یکی از عناصر محوری اسلام نام برد و تصریح کرد: ائمه معصومین(ع) فاقد قدرت سیاسی بودند اما به اقامه حج می‌پرداختند به طوری که امام حسن مجتبی(ع) چندین بار با پای پیاده به سفر حج رفتند.
 

فرق بین حج گزاردن و اقامه حج
 
وی با اشاره به اینکه حج گزاردن غیر از اقامه حج است گفت: حاجیان حج می گزارند اما مسئولان بعثه رهبری وظیفه اقامه حج را بر عهده دارند و این تغییر حج گزاردن به صورت انفرادی به حالت جمعی از برکات بنیانگذار انقلاب اسلامی و خون شهدا حاصل شده است.
 
آیت الله جوادی آملی گفت: برگزاری موفق حج امسال نتیجه بیداری اسلامی در منطقه است و حجی که همراه با دعای کمیل و برائت از مشرکین باشد دارای پیام های بسیاری است و ما امروز به وضوح این پیام ها را در منطقه مشاهده می کنیم.
 

اسلام جهانی است یعنی برای تمام جهان حرف دارد
 
وی بیان داشت: زمانی که اسلام ادعای سخن جهانی می‌کند به این معنا نیست که همه عالم اهل نماز شود بلکه به این معناست برای همه عالم حرف دارد.
 
استاد برجسته حوزه با اشاره به این نکته که نباید بر زخم دیگران حتی کفار و غیر مسلمانان نمک پاشید گفت: معنایی ندارد که وقتی ولیعهد کشوری فوت می‌کند جلوی سفارت آن کشور شیرینی پخش شود زیرا این موضوع نه واجب و نه مستحب است باید از چنین اقداماتی که باعث کدورت و دوری میان کشورها می‌شود اجتناب کرد.
 
آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: باید طوری رفتار کنیم که کسی قدرت نقد نداشته باشد.

 

تاکید اسلام بر انسانیت و ادب است
 
وی در ادامه اظهار داشت: توجه اسلام به انسانیت و ادب است و رعایت ادب یک دستور بین المللی اسلامی است و نباید با همگان از سر دعوا وارد شویم بلکه بهتر این است از در دوستی و ادب سخن بگوییم که تاثیر بیشتری خواهد داشت.
 
آیت الله جوادی آملی ادامه داد: پیامبر اکرم(ص) در جریان مباهله حتی ناقوس زدن مسیحیان در مسجد را تحمل کردند و همین صبر و تحمل سبب جهانی شدن اسلام شد و امروز هم موضع جمهوری اسلامی در همه مسائل مشخص است اما نباید ادب اجتماعی و انسانی را در برخورد با مسائل گوناگون فراموش شود.
 

نماز جماعت در حج یکپارچه برگزار شود
 
وی در ادامه عنوان کرد: شنیده ام در صحرای عرفات در یک چادر چندین نماز جماعت برگزار شده است و این شکل درست نیست و بهتر است نماز جماعت به صورت یکپارچه برگزار شود.
 
این مرجع تقلید شیعیان در پایان گفت: معمولاَ افراد در طول عمر خود یک بار بیشتر به حج مشرف نمی‌شوند و کار غیر مکرر است و لازم است در این مراسم از کارهای غیر ضروری اجتناب شود و بعثه مقام معظم رهبری مسائل مختلف را برای حجاج به روشنی بیان کند تا حجاج بتوانند بهترین استفاده را از این مراسم داشته باشند.