این سخنرانی وی با استقبال شدید رسانه های جریان مشایی مواجه شد.
به گزارش بازتاب، پناهیان که یکی از منابع اصلی سی دی انحرافی "ظهور نزدیک است" بود و از هر گونه برخوردی مصون ماند، در این سخنرانی به نقد آنچه "بیماری واقع بینی" می خواند، پرداخت و با بیان این که"حرکت کلان جامعه خوب بودنش محرز است" افزود:میترسم بعضی از شیعیان هنوز ذهنیت امام مظلوم در ذهنشان باشد و آماده نیستند برای امام مقتدر
.
وی به نصرت الهی اشاره کرد، اما در عین حال امام حسین(ع) را فاقد نصرت الهی خواند.
بخش پایانی سخنان وی به نقل از خبرگزاری فارس در ادامه می آید:
بر اساس قواعد ظهور و واقعیات فعلی، ظهور چند سال دیگر خواهد بود؟
من یک سؤال از شما بکنم عرضم را کمکم جمع بکنم ببرمتان با همین بحث در کربلا. ببینید واقعاً حالا کربلا کجاست، ما کجا هستیم! الان بعد از این بحث مزّه میدهد برویم کربلا، قبلش این نکته را به عنوان تتمّۀ بحث خودم عرض بکنم. دوستان من! این روندِ سرعتِ فراگیر شدنِ حقیقتِ اسلام ناب، حقیقتِ انقلاب اسلامی که دارد با این قدرت اثر میگذارد که نمونهاش را شما در جنگ اخیر غزه دیدید، جوانها روحیۀ سلحشوری دارند، جنگ غزه را میبینند میگویند آفرین عالی بود، بعد مشغول میشوند درس خودشان را میخوانند. خبر ندارند که معنایش چیست. آقا! بروید با چندتا از این پیرمردها صحبت کنید، با این سیاسیون و نظامیون دنیا صحبت کنید، بگو جان آباء و اجدادت قسم، ده سال پیش شما احتمال جنگ اینجوری در غزه را میدادی؟ یک نفر اگر به شما جواب مثبت داد! این قدرت چیست؟ «معمّا چو حل گشت آسان شود».
من از شما میخواهم یک سؤال بکنم، عاشوراییان! اگر همینجوری روند جلو برود که مانعی هم برایش نیست، امکانات هم بیشتر شده برای اینکه رشد حرکت اسلام ناب تساعدی باشد، چند سال دیگر ظهور خواهد بود؟ محاسبۀ عقلانی بکن، اینکه پیشگویی و غیبگویی نیست، قواعد ظهور را نگاه کن، چند سال دیگر کار تمام خواهد شد؟ یک محاسبه بکن، یک آمار بکش، نمودار پای تخته بکش، امکانات، رشد ما، قدرت دشمن، شکستش در مقابل ما، نمودار که کاری ندارد، میتوانی سر انگشتی حساب کنی. سرانگشتی، نه اینکه میتوانی وقت دقیق را اعلام کنی یا روز و تاریخ و سال را میتوانی حساب کنی. تازه این روایت را از اباعبدالله الحسین(ع) را هم اگر نشنیدی من به شما بگویم.
الان شما نگاه کنید خدا شاهده ظهور قابل پیشبینی است، بروید روایات قواعد ظهور را بخوانید، من به حوادث ظهور کاری ندارم، قواعد ظهور! یعنی میفرماید وقتی ظهور رخ میدهد که غربال بشوند همه، وقتی ظهور رخ میدهد که خلاء تئوریک در عالم پدید میآید، وقتی ظهور رخ میدهد که ظلم فراوان شده باشد، وقتی ظهور رخ میدهد که قومی مقدمهساز باشند، کدامش محقق نشده؟ محاسبه کنیم، دیگر از دعا گذشته، البته دعا هم هنوز مؤثر است.
در کمال الدین شیخ صدوق سخنی از اباعبدالله الحسین(ع) در مورد ظهور آمده که میفرماید: «یُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ وَاحِدَة»(۱۶ ) خدا مقدمات ظهور را یک شبه فراهم میکند. پس کِی میخواهد باشد؟ بله من دارم حسّ ظهور را تقویت میکنم، حسّ نزدیک بودنِ ظهور را، بر اساس محاسبۀ عقلانی.
آخرین وظایف منتظران باید به منتظران گوشزد بشود/ بعضیها عادت دارند امامها همه مظلوم باشند و آمادگی برخورد با امام مقتدر را ندارند
نصرت خدا چرا باید قطع بشود؟ ما که داریم تکلیفمان را انجام میدهیم، حرکت کلان جامعه خوب بودنش محرز است دیگر، اشکالات هست، اشکالات را باید برطرف بکنیم، ما الان کجا ایستادیم در تاریخ؟ ما وضع مدرسههایمان باید عوض بشود، وقتی از دین صحبت میشود، دینِ در آستانۀ ظهور باید تعلیم داده بشود، آخرین وظایف منتظران باید به منتظران گوشزد بشود، نه به طور کلّی از وظایف منتظران سخن بگوییم، منتظر دیگر الان باید از نظر روحی آماده بشود امام مقتدر را پای رکابش کار بکند.
میترسم بعضی از شیعیان هنوز ذهنیت امام مظلوم در ذهنشان باشد آماده نیستند برای امام مقتدر، چون ائمۀ هدی همه مظلوم بودند و این تا بوده وقتی امامی را شناخته، از مظلومیتش گریه کرده و حق هم هست برای مظلومیت ائمۀ هدی آدم گریه بکند. آنوقت یکدفعهای اینجور نشود که حضرت تشریففرما بشوند، تو آمادگی نداری با امام مقتدر برخورد کنی برگردی بگویی این آقا چرا اینقدر میزند؟!
در روایت نوشته بعضیها این را میگویند،(۱۷ ) حالا آقا هم که معلوم است چه کسانی را میزند، معلوم است فقط کسانی که حجت بر آنها تمام شده، غاصبین همۀ حقوق انسانها هستند را میزند، ولی بعضیها نیست عادت دارند امامها همه مظلوم باشند، آمادگی برخورد با امام مقتدر را ندارند، آقا! تعلیماتمان را ما باید جهتی ببریم که آمادۀ فرج بشوند، اصلاً ظرفیت نصرت الهی باشد، یک شرایط دیگری در پیش است.
در کربلا کسی منتظر نصرت الهی نبود...
کلام را قطع کنم برویم کربلا، کربلا الگوی ماست، کربلایی که شب عاشورا به تعبیر من حسینِ فاطمه فرمود: یاران من! هیچکس فردا منتظر نصرت الهی نباشد همه کشته میشوید، ما آن کربلا الگویمان است، ما نصرت الهی که برسد پای بیرق برافراشتۀ مهدی فاطمه در رکاب حضرت در عالم مینشینیم زارزار گریه میکنیم برای کربلای حسین، حسین! ما کجا عبّاس تو کجا! اکبر تو کجا!
دوستان من! نگاه کنید ما الان باید قدر کربلا را خیلی بیشتر بدانیم، برای کربلا بیشتر گریه کنیم، آقا! غزه را دیدی؟ غزه را دیدی این شعاع شهدای شما بوده در دفاع مقدس، خودشان میگویند، شعاع شهدای شما بوده در دفاع مقدس، خب ببینید ما کجا رسیدیم.
یا اباعبدالله! ما شرمندۀ اهلبیت تو هستیم، الان دشمن جرأت نمیکند نزدیک ما بشود، الهی فدای خیمهگاه تو که سی هزار نفر او را محاصره کردند! الهی ما هزاربار بمیریم برای علمدار تو که قطعه قطعه شد! ببین دشمن نمیتواند الان نزدیک ما برسد، اصلاً روضهخوانی برای امام حسین این سالها باید یکجور دیگر بشود، گریهها باید بیشتر بشود، شیونها باید بیشتر بشود، این دستههای عزا باید مارش نظامی بردارند بیایند در خیابان همانجوری که حضرت امام فرمودند دستهها به قوّت خودشان باقی بمانند، طبلها را به صدا در بیاورند، مردم بگویند: آقا! اینها مگر دارند میروند جنگ؟ بگوییم آره اینها هزار و چهارصد سال دیر رسیدند میخواهند خودشان را به کربلا برسانند، اینها دستههای نظامی حسین هستند، اینها پیروزی بر دشمن را که میبینند اشکشان بیشتر میشود، خجالت زدۀ حرم حسین هستند، اینها آمدند وفاداری کنند.
دوستان من! الان وضعیت جهان اینجوری شده، دشمن میآید چهارتا عامل میگذارد، چهارتا سطل آشغالی در خیابانهای ما آتش میزنند، چهار سال نگذشته کشورهای استکباری و حامی استکبار به آتش کشیده میشوند. چقدر سریع خدا انتقام میگیرد، چقدر سریع خدا دارد نصرت میرساند، چقدر سریع، میخواهم بگویم خدایا! کربلا پس چرا اینجوری بود؟ هان! ببین این روضه است این گریه است، این گریۀ تو ببین طعم فتح میدهد، طعم نصرت الهی میدهد.
حالا برای تو روضه بخوانم؛ صدا زد علی اصغرم را بدهید باهاش خداحافظی کنم، لبش را گذاشت روی لبهای علی داشت مناجات میکرد با علی اصغر. یک جمله از امام حسین میخواهم برایت بگویم، اگر داد بزنی حق داری. تویی که در آستانۀ پیروزی هستی، تویی که سرت بلند است، اما فقط برای غم حسین سرت میآید پایین، ببین چقدر دلت میگیرد وقتی پیروز شده باشی، چقدر دلت میگیرد برای مظلومیت حسین. داشت با علی اصغرش مناجات میکرد سرِ علی را روی بازوی خودش قرار داده بود تیر علیاصغر را به بازوی حسین دوخت، خون علی اصغر را گرفت به آسمان پاشید صدا زد «إِنْ کُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ مِنَ السَّمَاءِ فَاجْعَلْ ذَلِکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ وَ انْتَقِمْ لَنَا مِنْ هَؤُلَاءِ الظَّالِمِین»(۱۸ ) خدایا! اگر بنا نیست نصر برسد، عوض خیر به ما بده، خدایا! انتقام ما را بگیر.
شما همان آدمهایی هستید که باید انتقامها را بگیرید، ما یاران آن آقایی هستیم که فرمود قطعاً نصر نیست ها!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر