دوشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۲

مقایسه گونه‌شناسی موعود مسیحیت با موعود شیعه - بخش ۲



ما یک منجی موعود بیشتر نداریم و آن هم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منجی شیعه می باشد که از نظر گونه شناسی، متعین و شخصی است و سنخ نجات بخشی او، جمعی، اجتماعی و معنوی با کارکرد کیهانی است .

 دوم. موعود شیعه

الف. تولد معجزه آسا

ولادت حضرت مهدی علیه السلام در شب جمعه، نیمه شعبان (شیخ صدوق، 1380: ج2، ص155) در شهر سامراء، پایتخت عباسیان، در سال 255ق بوده است. بین حاکمان و زمامداران غاصب خلافت و دستگاه حکومت طاغوت، اضطراب و نگرانی هایی وجود داشت. اخبار و احادیثی به خصوص از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسیده بود که از تولد فرزندی برای امام حسن عسکری علیه السلام خبر می داد؛ فرزندی که تاج و تخت ستمگران را واژگون و عدل و داد را در سرتاسر گیتی برقرار خواهد کرد، و این مطلب به گوش زمامداران رسیده بود.

در این اوضاع و شرایط، معتصم عباسی، هشتمین خلیفه عباسی که حکومتش از سال 218ق آغاز شده بود، دستور داد از تولد نوزادان جلوگیری کنند. این دستور، به کشته شدن شماری از مادران بی گناه منجر شد. او قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند.با نزدیک شدن تولد حضرت مهدی علیه السلام واحساس خطر زمامداران جبار عباسی، معتصم در صدد برآمد تا از تولد این نوزاد جلوگیری کند و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد، او را از میان بردارد؛ اما مشیت الهی بر این قرار گرفت که آثار حمل در نرجس خاتون، مادر آن حضرت پوشیده مانَد. حجت حق از گزند آسیب‌ها نجات یافت و برخلاف همة تلاش‌ها پا به عرصه وجود گذاشت.

ب. آبا و نسب

پدر حضرت مهدی علیه السلام، حضرت امام عسکری علیه السلام (گروه نویسندگان، 1428: ج5، ص38) و نرجس، مادر ‌آن حضرت است که ملیکه، دختر یشوع، فرزند قیصر، پادشاه روم است. آن بانو، از اولاد حواریین و به شمعون، وصی حضرت مسیح علیه السلام منسوب بود که هنگام اسارت، نام خود را نرجس نهاد تا شناخته نشود (شیخ صدوق، 1380: ج2، ص132).

هنگامی که به حضرت حجت علیه السلام حامله شد و نور وجود مقدس آن حضرت او را فرا گرفت، صیقل نام نهاده شد. وقتی که حضرت مهدی علیه السلام متولد شد، بر مادر خود سلام کرد و هنگامی که امام حسن عسکری علیه السلام به نرجس خاتون از آنچه بعد از وفاتش بر آنان وارد خواهد شد، خبر داد، از حضرت خواست تا از خدا بخواهد که وفاتش را پیش از وفات امام علیه السلام قرار دهد؛ لذا نرجس علیها السلام در زمان حیات امام از دنیا رفت و بر قبر او لوحی است که بر آن نوشته شده است: «این است قبر مادر «م ح م د» (شیخ صدوق، 1380: ج2، ص157-159).

ج. اسما و القاب

در روایات و احادیث رسیده، لقب های متعددی برای امام زمان علیه السلام ذکر شده‌اند. هر یک از این القاب، به بخشی از صفات و ویژگی ها و آثار وجودی آن امام همام اشاره دارند که به تعدادی از آن‌ها اشاره می کنیم:نام آن حضرت، «م ح م د» است که در برخی روایات از بردن نام ایشان نهی شده است (شیخ صدوق، 1380، ج1، ص284 و ج2، ص381) و مشهورترین لقب آن حضرت، مهدی علیه السلام است. (شیخ صدوق، 1380: ج1، ص103).

از القاب دیگر آن حضرت می توان به «قائم» به معنای قیام کننده به حق (شیخ صدوق، 1380: ج2، ص495) «بقیۀ الله» (کلینی، 1379، ج1، ص411) «حجت» (کلینی، 1379، ج1، ص328) «صاحب الزمان» (شیخ صدوق، 1380، ج2، ص271)، «منتظر» (شیخ صدوق، 1380، ج2، ص342)، «منصور» (شیخ صدوق، 1380، ج1، ص330)، «غریم» (مفید، 1413، ص354) و… اشاره کرد.

د. ویژگی های ظاهری

با عنایت به روایات و برخی ملاقات های معتبر می توان در این باره گفت: حضرت مهدی علیه السلام شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و هنگام ظهور، بین سی تا چهل ساله به نظر می رسد. او جوانی است زیباروی که چهره اش همانند ماه یا ستاره تابان است. رنگ چهره و پوست آن حضرت، رنگ عربی است؛ یعنی رنگش سفید مایل به سرخی (گندم گون) است که کمی به زردی میل دارد. گونه های حضرت، کم گوشت است.

بر گونه راست او خال سیاهی وجود دارد و بر پیشانی وی اثر سجده نمایان است. دارای پیشانی بلند و درخشان و بینی کشیده و باریک است. ابروهایش بلند و کشیده، رخ او درخشان و چشمانش درشت، براق و به رنگ سیاه است؛ دندان های پیشین او از هم فاصله دارد و هیکلش همانند مردان بنی اسرائیل است؛ ولی قامتی متوسط دارد. دارای شانه هایی قوی و بزرگ، سینه‌ای فراخ، ساق هایی باریک و دستانی ستبر که بر کف دست راست خالی وجود دارد (جعفری، 1381: مقالة جمال یار).

ه‍. ویژگی های اخلاقی و رفتاری

حضرت مهدی علیه السلام مانند پیشوایان معصوم دیگر دارای کمالات اخلاقی ویژه ای است. از آنجا که معصومان علیهم السلام انسان های کاملی هستند و از هر جهت، اسوه و الگوی بشریت هستند، در بالاترین حد دارای اخلاق نیکو هستند و تمام صفات امامان شیعه را نیز دارا می باشند. ترس از خدا و زندگی زاهدانه (نعمانی، 1376: ص233) دانایی، بردباری، پرهیزگاری، بخشندگی، شجاعت و عبادت (قندوزی، 1416: ص401) از صفات او است که در روایات بیان شده.

امام زمان علیه السلام شباهت های فراوانی به پیامبران گذشته و امامان علیهم السلام دارد. شباهت به پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و سلم در نام وکنیه (گروهی از نویسندگان، 1428: ج1، ص94)، به حضرت یوسف علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام در غیبت، با بسیاری از انبیای الهی در ارائه معجزه و کرامت، همچنین شباهت به حضرت ابراهیم علیه السلام در پنهان ماندن ولادت و… از این موارد است.

و. نقش و جایگاه (مقام، منزلت، عصمت، امامت و…)

در این بخش با توجه به آنچه گفته شد و نیز موضوع تحقیق، به بررسی ویژگی ها و نقش و جایگاه منجی در شیعه می پردازیم.

امام زمان علیه السلام محور و مدار هستی: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:الأئمة بعدی اثناعشر أولهم أنت یا علی و آخرهم القائم الذی یفتح الله علی یدیه مشارق الارض و مغاربها؛ (جمعی از نویسندگان، 1428: ج1، ص313)بر پایه این حدیث و امثال آن، شیعه معتقد است که حضرت مهدی علیه السلام دارای مقام امامت بوده، فردی است ممتاز که قابل مقایسه با سایر افراد جامعه نمی باشد. خداوند اجازه تصرف در عالم هستی را به او داده است و نقش هدایت‌گری برای او مقرر کرده است.

عالم هستی، بدون او لحظه ای دوام نخواهد آورد. او واسطه فیض حق است (لطیفی، 1387: ص111). او است که باعث انسجام اجزای عالم است. نمی شود تصور کرد که اگر امام نباشد، عالم چگونه خواهد بود. شاید این روایت امام صادق علیه السلام گویای این مطلبِ غیر قابل تصور باشد. آن حضرت فرمود: «لو بقیت الأرض بغیر امام لساخت» (کلینی، 1379: ج1، ص252)؛ یعنی اگر زمین بدون امام بماند، فرو می رود.

از نظر شیعه، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دارای ملکه عصمت است که به واسطه آن از ارتکاب هر گناه و خطایی بدور است. او از اهل بیت و عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. (جمعی از نویسندگان، 1428: ج1، ص81 و110) حضرت مهدی علیه السلام در پیشگاه خداوند و امامان معصوم علیهم السلام از جایگاهی بس عظیم برخوردار است (شیخ صدوق، 1380: ج2، ص473؛نعمانی، 1376: ص346).

مطابق منابع معتبر شیعی در می یابیم که حضرت مهدی علیه السلام از آنجا که وارث همة پیامبران است، مانند آنان وارث سنت های آنان نیز هست. در امام قائم علیه السلام از موسی و یوسف و عیسی علیهم السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم، سنت هایی وجود دارد. سنت او از موسی علیه السلام آن است که خائف و منتظر است. سنت او از یوسف علیه السلام آن است که برادرانش او را فروختند و با او سخن می گفتند و او را نمی شناختند. سنت او از عیسی علیه السلام سیاحت است و سنت او از محمد صلی الله علیه و آله و سلم شمشیر است. (شیخ صدوق، 1380: ج1، ص56و303).او است که برقرارکننده عدالت در همة کره زمین خواهد بود (شیخ صدوق، 1380: ج1، ص535).

نتیجه

از لحاظ ماهیت، منجی موعود شیعه، موعودی است شخصی و متعین، نه آرمانی تحقق نیافته که در آینده محقق می شود؛ بلکه فردی است که از پیش تعیین شده؛ چنانکه لابه‌لای روایات به مشخصات فردی آن موعود به صراحت اشاره شده است؛ از قبیل اسم و اسم پدر، آبا و اجداد، ویژگی های شخصی و…. بنابراین چنین نیست که هر کسی که این شرایط برایش فراهم شود، به اصلاحات اقدام کرده، نجات بخش بشریت باشد.

نجات بخشی منجی موعود شیعه، جمعی بوده، همه بشریت و کل زمین را در بر می گیرد. عبارت «یملأ الارض» در روایات، گویای این ادعا است (جمعی از نویسندگان، 1428، ج1).برنامه های راهبردی او، هم سعادت دنیایی را تأمین می کند و هم سعادت آخرتی را در نظر دارد؛ لذا نجات بخشی او، اجتماعی و معنوی خواهد بود که در سایه اقدامات آن حضرت علاوه بر فراگیری دین توحیدی و فرامین اسلامی در سرتاسر هستی، رفاه عمومی و امنیت همگانی و در پی آن، خوشبختی دنیایی مردم نیز فراهم می شود.

در روایات آمده است که منجی شیعه، مردم را به کتاب و سنت نبوی دعوت می کند. اگر رو به گذشته بودن را دائر مدار محتوای دعوت بدانیم، باید بگوییم که موعود شیعه از موعودهای رو به گذشته است؛ هر چند از این جهت که به اقداماتی بسیار گسترده تر از زمان پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و سلم، می‌پردازد که سابقه نداشته است، شاید بتوان به نوعی رسالت وی را رو به آینده دانست (محمدی مظفر، 1389: ص281). ولی به اعتبار اینکه هنوز تحقق پیدا نکرده است، باید قائل شویم که فقط از موعودهای رو به آینده است. از نظر کارکرد هم کیهانی است؛ زیرا لابه‌لای روایات آخرالزمان، اخبار فراوانی از وقایع و بلایای طبیعی و ایجاد تغییر در اوضاع عالم آمده است (جمعی از نویسندگان، 1428: ج1).

سوم: نتیجه گیری

الف. شباهت ها

با توجه به مطالب گذشته، به شباهت هایی بین حضرت مهدی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام برمی خوریم که به آن‌ها اشاره می کنیم:

1.تولد هر دو معجزه گونه بوده است. حضرت عیسی علیه السلام بدون پدر و با عنایت خداوند متعال متولد شد و دربارة حضرت مهدی علیه السلام نیز خداوند آثار حمل را در مادر آن حضرت، آشکار نکرد.

2.مسیح علیه السلام و مهدی علیه السلام، از نسل داوود پیامبر علیه السلام هستند. حضرت عیسی علیه السلام از نوادگان دختری داوود علیه السلام می‌باشد. حضرت مهدی علیه السلام نیز از جانب مادرش، نرجس خاتون، از نوادگان دختری حضرت داوود علیه السلام است؛ نرجس خاتون دختر یشوعا، پسر پادشاه قیصر روم و از نسل داوود پیامبر و مادرش از اولاد یکی از حواری های عیسی علیه السلام به نام شمعون صفا، وصی حضرت عیسای مسیح علیه السلام بود (شیخ صدوق، 1380: ج2، ص137) که وی نیز نواده دختری داوود است (حسینی گرگانی، 1387: ص63).

بدین ترتیب می تون بشارت کتاب «اشعیای نبی» را اشاره به آن‌ها دانست که چنین بیان می کند:و نهالی از تنه یسی[پدر داوود] بیرون آمده، شاخه‌ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ یعنی روح حکمت و فهم، و روح مشورت و قوت، و روح معرفت و ترس خداوند…. مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود و جهان را به عصای دهان خویش زده و شریران را به نفخه لب های خود خواهد کشت. و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت (اشعیا 11: 1-5).

3. سنتی از عیسی علیه السلام در امام مهدی علیه السلام وجود دارد. حضرت صادق علیه السلام در این باره فرمود:در قائم، شباهتی است به عیسی؛ همچنان که یهود و نصارا دربارة‌ او عقیده های خلاف پیدا کردند، دربارة قائم نیز عقیده های خلاف پیدا خواهند کرد. پس بعضی منکر او شوند و بعضی گویند ]امام[ متولد نشده و بعضی گویند ]امام[ یازدهم عقیم بوده و بعضی گویند امامت منحصر به دوازده نیست؛ بلکه به سیزده و بیشتر نیز تجاوز کند و بعضی گویند روح قائم در هیکل غیر او نطق کند. (شیخ صدوق1380: ج2، ص172)

4. عمر حضرت عیسی علیه السلام طولانی بوده و از این رهگذر، عمر طولانی حضرت مهدی علیه السلام نیز توجیه می شود.

5.القاب هر دو، به رسالت آن‌ها در بحث نجات جهانی اشاره دارد و هر دو دارای غیبت می باشند. هدف آن‌ها اجرای اوامر الهی است.

6.خداوند به هر دوی ایشان اذن تصرف در نشئه طبیعت را عطا کرد؛ لذا صاحب معجزه و کرامت بودند.

7.هر دو منجی موعود، شخصی و متعین هستند و نوع نجات گری آن ها فردی، جمعی، معنوی و اجتماعی بوده و جهانی است، نه منطقه‌ای و قومی و با کارکردی کیهانی.

ب. تفاوت ها

جایگاه امام، بسی والاتر و برتر از پیامبر است؛ بنابراین مقام و جایگاه امام مهدی علیه السلام بالاتر از حضرت عیسی علیه السلام می باشد؛ چنان که روایات به این مطلب تصریح دارند. در تأیید این برتری، امامت حضرت مهدی علیه السلام بر عیسی علیه السلام در نماز می باشد. امام باقر علیه السلام در این باره فرمود:… حتی ینزل عیسی بن مریم من السماء و یقتل الله الدجال علی یدیه و یصلی بهم رجل منا أهل البیت. ألا تری أن عیسی یصلی خلفنا و هو نبی الا و نحن أفضل منه (مجلسی، 1404: ج14، ص348و349).

منجی موعود مسیحیت رجعت کننده است. این مسأله، سبب تداوم ایمان مسیحی شده و به بسیاری از آداب مسیحیان و همچنین فرازهای کتاب مقدس معنا بخشیده است؛ اما وی از میان امت خود به آسمان رفته و کارکرد او را در جامعه کمتر می بینیم و مردم هم چندان با شخص او در ارتباط نیستند؛ ولی منجی شیعه در میان مردم است و با آن‌ها در ارتباط است و هم اکنون هم در حال انجام وظایف خطیر امامت می باشد.

کارکرد اجتماعی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بسیار گسترده تر و فراگیرتر از کارکردهای حضرت عیسی علیه السلام است. همین طور از نظر کارکرد معنوی، موعود شیعه اقدامات مهم تر و با غنای بیشتری را انجام می دهد؛ به حدی که می توان گفت کارکردهای منجی شیعه با طرح یک حکومت جهانی، سازگارتر است.

در باب رو به آینده یا رو به گذشته بودن، اگر عدم تحقق نجات بخشی را ملاک بدانیم، باید قائل شویم که هر دو منجی از موعودهای رو به آینده هستند؛ ولی اگر محتوای دعوت را ملاک بدانیم، باید منجی شیعه را رو به گذشته و به اعتبار برخی اقدامات بی سابقه ای که انجام می دهد، از موعودهای رو به آینده بدانیم و موعود مسیحی را از این باب، رو به آینده قلمداد کنیم.

ج. منجی موعود کیست؟

تا اینجا هریک از دو منجی را معرفی کرده، ویژگی ها، خصوصیات فردی، نقش وجایگاه آن‌ها را مورد دقت نظر و ارزیابی قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که منجی موعود مسیحیان، فردی است به نام عیسی علیه السلام که فرزند مریم است و از این طریق نسل او به داوود علیه السلام متصل می شود. خداوند، عیسی علیه السلام را به آسمان عروج داده و ذخیره کرده است و در آخرالزمان با جلال و شکوه، باز می گردد و با کاری شاهانه، ملکوت خدا را برقرار می کند.

اما منجی موعود شیعه، حضرت مهدی علیه السلام است که هم نام و هم کنیه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بوده، پدرش امام حسن عسکری علیه السلام و مادرش نرجس خاتون از نسل داوود علیه السلام است. آن حضرت در پنج سالگی از دیده عموم مردم غایب شد و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و با امدادهای الهی، یاری خواهد شد. زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد و دامنه ظلم و ستم و ستمکاران را برخواهد چید.

بنابراین با نگرشی سطحی و ابتدایی، چنین به نظر می رسد که هریک از دو آیین مسیحیت و اسلام (شیعه) منجی جداگانه ای را معرفی می کنند؛ براین اساس، آیا باید قائل شویم که در آخرالزمان دو منجی می آیند که یکی منجی شیعه و دیگری منجی مسیحیت است؟ در این صورت، شیوة همکاری یا تعامل آن ها با هم چگونه خواهد بود؟ بر فرض صحت چنین فرضی، آیا جهان با دو حاکم، توان بقا و استمرار همراه با گسترش و برقراری عدل و داد را خواهد داشت؟ یا باید ویژگی های بیان شده درباره منجی را بر یک منجی تطبیق دهیم و بگوییم مصداق هر دو منجی، یکی است؛ یعنی هر دو دین، از یک نفر و یک منجی سخن می گویند؛ ولی هر یک به شکلی خاص از ویژگی های منجی خود یاد کرده اند؟ یا شق سومی در کار است؟

برای یافتن جوابی قانع کننده و پاسخی صحیح به این سؤالات، تذکر نکاتی چند ضروری است:

مسیحیان معتقدند که موعود وعده داده شده آنان، هنوز نیامده و زمان آمدن و نجات گری او مشخص و معین نیست؛ ولی در آینده خواهد آمد؛ چنانکه در «کتاب مقدس» عبارت«عیسی دوباره باز می گردد» بیش از 300 بار (شاکری، 1388: ص81) آمده است.محققان، متفقند که عیسی علیه السلام خود ادعای «مسیحا» نداشته است (مری جو ویور، 1381: ص77)؛ یعنی خود را منجی موعود معرفی نکرده و ادعای مسیحا بودن او از سوی پیروان و مریدان او پس از رستاخیزش از میان مردگان طرح شده است.

گزارش اناجیل از عیسی علیه السلام هرگز یادآور فرمان روای پرقدرتی نیست که یهودیان از دیرباز منتظرش بودند. عیسی علیه السلام بر آن نبوده است که حکومتی بر پا کند. در همة سخنان او از هیچ نظریه سیاسی، اثری نمی توان دید، یا حتی به یک ایده اجتماعی شاخص دست یافت. عیسی علیه السلام مدعی است که آمده است تا شریعت موسی علیه السلام را کامل کند. بر اساس روایت اناجیل، عیسی علیه السلام هرگز فرضیه نجات بخشی خود را بر تشکیل یک نهاد حکومتی یا نظریه ای اجتماعی بنا نکرده است؛ به همین دلیل، نمی توان کارکرد اجتماعی هویدایی برای او در نظر گرفت (محراب صادق نیا، 1389: ص230).

آیات اناجیل مرتبط با موضوع منجی و پایان دنیا، از وارد شدن به حکومت خدا یا قلمرو دولت خداوند سخن می-گویند. در بسیاری از فرازهای اناجیل، عیسی علیه السلام به جای حکومت خدا از عنوان «دولت» یا «ملکوت پدرم» نام می برد. انجیل متی گفتار عیسی علیه السلام به شاگردانش در شام آخر را چنین نقل قول می کند:اما به شما می گویم بعد از این، از میوة مو دیگر نخواهم نوشید، تا روزی که آن را با شما در ملکوت پدر خود، تازه آشامم. (متی 29: 26).

نکته قابل توجه اینکه در برخی فرازهای اناجیل، حضرت عیسی علیه السلام از شخصی بنام «پسر انسان» یاد می کند که قابل تطبیق با خود او نیست و مشخص است که وی چون دارای صفات ممتاز و ویژگی های برجسته ای است، از موقعیتی بالاتر از عیسی علیه السلام قرار دارد. بنابراین مقصود از «پسر انسان»، حضرت عیسی علیه السلام نیست.

چنانکه مطابق نوشته مستر هاکس آمریکایی در قاموس کتاب مقدس، این عبارت هشتاد بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است که فقط سی مورد آن با حضرت عیسی مسیح علیه السلام قابل تطبیق است (هاکس1377: ص219). اما پنجاه مورد دیگر از نجاتدهندهای سخن می گوید که در آخرالزمان و پایان روزگار، ظهور خواهد کرد و حضرت عیسی علیه السلام نیز با او خواهد آمد و او را جلال و عظمت خواهد داد و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند تبارک و تعالی کسی اطلاع ندارد.

عیسی علیه السلام هیچ‌گاه خود را بر پا کننده سلطنت «پسر انسان» یا «پادشاه مسیح» نمی داند؛ چرا که تصریح می کند: «پادشاهی من از این جهان نیست. اگر پادشاهی من از این جهان می بود، خدام من جنگ می-کردند، تا به یهود تسلیم نشوم» (یوحنا36: 18)؛ بلکه خود را رسولی معرفی می کندکه آمده است تا حکومت خداوند را مژده دهد؛ حکومتی که متعلق به کسی دیگر است، نه عیسی علیه السلام.

برای نمونه در انجیل مرقس پس از بیان حوادث آخرالزمان و بلاها و مصیبت های پایانی از زبان عیسی علیه السلام می گوید: «… آن‌گاه پسر انسان را ببینید که با قوت و جلال عظیم بر ابرها می آید (مرقس 26: 13)»در انجیل لوقا نیز آمده است:کمرهای خود را بسته، چراغ های خود را افروخته بدارید. و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد…. پس شما نیز مستعد باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمی برید، پسر انسان میآید. ( لوقا12: 35-40)

در جای دیگر عیسی علیه السلام می گوید:زیرا هر که از من و کلام من عار دارد، پسر انسان نیز وقتی که در جلال خود و جلال پدر و ملائکه مقدسه آید، از او عار خواهد داشت. (لوقا 27: 9) همچنان که ملاحظه می شود عیسی علیه السلام از آمدن شخص دیگری به نام «پسر انسان» خبر می دهد.طبق گزارش اناجیل، عیسی علیه السلام رسالت خود را مژده دادن به «ملکوت خدا» می‌دانست.

]عیسی علیه السلام [ به ایشان گفت: مرا لازم است که به شهرهای دیگر نیز به ملکوت خدا بشارت دهم، زیرا که برای همین کار فرستاده شده ام (لوقا4: 43).درمنابع مکتوب اسلامی و روایات معصومان علیهم السلام از بازگشت عیسی مسیح علیه السلام خبر می دهد که روشن کننده ابهامات موجود در این سؤالات است. در زیر به چند مورد از آن‌ها اشاره می کنیم:عیسی بن مریم علیه السلام نابود کنندة بدعت‌ها: پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

میان من و او پیامبری نیست. هنگامی‌که فرود آمد، … صلیب را میکوبد و نابود میسازد و خوک را میکشد و جزیه را برمی دارد و خدا در زمان او تمام آیینها را جز اسلام، نابود میکند. مسیح دروغین را میکشد و چهل سال در زمین زندگی میکند؛ سپس وفات مییابد و مسلمانان بر [جنازه] وی نماز میگزارند (جمعی از نویسندگان، 1428: ج2، ص458).

این روایت از منسوخ شدن مسیحیت کنونی و آداب و رسوم غلط آن خبر داده، فراگیری دین اسلام را نوید می دهد. چون حکم جزیه برای غیر مسلمان است، برداشته شدن آن، بیان‌گر مسلمان شدن همه ساکنان زمین است؛ یعنی حضرت عیسی علیه السلام در راستای اهداف حضرت مهدی علیه السلام گام برمی دارد و در راستای برپایی حکومت اسلامی، معین و مددکار حضرت مهدی علیه السلام است.

حضرت مسیح علیه السلام وزیری امین: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:عیسی بن مریم علیه السلام هبوط می کند، نزدیک پل سفید کنار باب دمشق…. مهدی علیه السلام به او می گوید: «جلو بایست و برایمان نماز بخوان». میسح علیه السلام می گوید: «شما برای یارانتان نماز بخوانید. همانا من وزیر بر انگیخته شده ام، نه امیر. پس مهدی علیه السلام برای یاران، نماز می‌خواند… (جمعی از نویسندگان، 1428: ج2، ص423).

همچنین در فرازی دیگر دربارة صفات حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:و هو]عیسی[ الوزیر الأیمن للقائم و حاجبه و نائبه (جمعی از نویسندگان، 1428: ج2، ص428).عیسی علیه السلام قاضی عادل: مسیحیان معتقدندکه عیسی علیه السلام در بازگشت مجدد خویش، بین نیکان و شریران، داوری خواهد کرد. منابع اسلامی این مطلب را تأیید می کنند. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمده است:

قسم به کسی که جانم در قبضه قدرت او است! به زودی، پسر مریم در میان شما فرود خواهد آمد و او داوری عادل خواهد بود؛ سپس صلیب را خواهد شکست و خوک را خواهد کشت و جزیه را پایان خواهد داد. (جمعی از نویسندگان، 1428: ج2، ص408).عیسی علیه السلام قاتل دجال: کتاب مقدس از واقعه ای بزرگ، یعنی آمدن فرزند هلاکت خبر می دهد که تا آن واقعه رخ ندهد، بازگشت مسیح علیه السلام اتفاق نمی افتد (دوم تسالونیکیان 2: 3).

احادیث اسلامی مؤید این مطلب است که در آخرالزمان شروری به نام «دجّال» می آید که یک چشم دارد و در پیشانی او نوشته شده است: «کافر». وی ادعای خدایی می کند و بسیاری را گمراه می‌نماید. (جمعی از نویسندگان، 1428: ج2، ص468). طبق احادیث، دجال خروج کرده، فتنه گری می کند و در نهایت به دست عیسی مسیح علیه السلام به قتل می رسد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: یقتل ابن مریم الدجال بباب لد (مدینة بفلسطین)؛ (جمعی از نویسندگان، 1428: ج2، ص469)

7. منجی موعود مسیحیان، یعنی حضرت مسیح علیه السلام خود مدعی مسیحایی و نجات بخشی نبوده و حتی در بین سخنانش یا گزارش های اناجیل، مطلبی دال بر تشکیل حکومت توسط حضرت عیسی علیه السلام به چشم نمی خورد. در این درباره، از شخص والاتری به نام «پسر انسان» یاد شده است که در همه موارد استعمال، قابل تطبیق با خود عیسی علیه السلام نیست.

مهم تر اینکه منابع مکتوب اسلامی و شیعی به صراحت از کارکرد ها و رسالت های حضرت عیسی مسیح علیه السلام در دولت و حکومت حضرت مهدی علیه السلام سخن گفته اند؛ لذا می توان نتیجه گرفت که منجی موعود در هر دو دین مسیح و اسلام (شیعه) یکی می‌باشد که همان حضرت حجت بن الحسن العسکری علیه السلام است.

8. اما حضرت عیسی مسیح علیه السلام نیز قطعاً در پایان دنیا، باز می گردد و در کنار حضرت مهدی علیه السلام به عنوان وزیری لایق و البته همراهی صادق و امین، انجام وظیفه کرده، حضرت مهدی علیه السلام را در پیشبرد اهداف مقدس و الهی‌اش یاری خواهد نمود. نقش حضرت عیسی علیه السلام در فراگیری دین اسلام، بسیار کلیدی، مهم و تأثیرگذار خواهد بود؛ چرا که

اولا، حضرت عیسی علیه السلام و حضرت مهدی علیه السلام دارای یک هدف مشترک می باشند و آن، حاکمیت دین الهی و برقراری عدل و داد و اجرای دستورهای الهی است و همین امر، وحدت رویه آن دو را در پی خواهد داشت.

ثانیا، اقتدای حضرت عیسی علیه السلام به حضرت مهدی علیه السلام در نماز، نشانه پذیرش دین اسلام و پیروی او از آیین اسلام است. در نتیجه، گویی به آن دسته از مسیحیانی که ادعای پیروی از او را دارند، اعلام می کند که اگر در گفتار خود صادقند، باید به اسلام گرویده، مسلمان شوند. این عمل عیسی می تواند در تسریع ایمان مسیحیان به حضرت مهدی علیه السلام کمک کند و وعده الهی را زودتر محقق سازد.

ثالثا، عمر طولانی حضرت مهدی علیه السلام سبب می شود که عده ای دچار شک و شبهه شده، در پیروی از حق، سستی و کاهلی کنند. عده ای نیز که به دنبال راهی هستند تا از زیر بار مسؤولیت، شانه خالی کنند و از گردن نهادن به دستورهای الهی طفره روند، این بهانه را دستاویز خود قرار می دهند تا از پذیرش حق سرباززنند. بازگشت حضرت عیسی علیه السلام می تواند اتمام حجتی برای اینان باشد؛ چرا که وقتی حضرت عیسی علیه السلام را با عمری بیشتر از عمر حضرت مهدی علیه السلام می بینند، عمر طولانی حضرت مهدی علیه السلام را بهتر می پذیرند و به گونه‌ای تسلیم دستورات اسلام و حکومت عدل مهدوی می شوند.

نتیجه

این مقاله به ما نشان می دهد که ما یک منجی موعود بیشتر نداریم و آن هم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منجی شیعه می باشد که از نظر گونه شناسی، متعین و شخصی است و سنخ نجات بخشی او، جمعی، اجتماعی و معنوی است با کارکرد کیهانی. او در آخرالزمان می آید و با تشکیل حکومتی فراگیر، فرامین الهی را اجرا می کند و در این راستا حضرت عیسی علیه السلام پس از بازگشت، در رکاب آن حضرت به عنوان وزیر، انجام وظیفه می کند.

منابع

1. قرآن کریم.

2. ابن طاووس، رضی الدین علی بن موسی، الملاحم و الفتن، بی جا، مؤسسه اعلمی، بی تا.

3. امامی کاشانی، محمد، خط امان در ولایت صاحب الزمان (پژوهشی در موعود ادیان)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1387ش.

4. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1384 ش.

5. تیلیخ، پل، الهیات سیستماتیک، ترجمه حسین نوروزی، تهران، حکمت، 1381ش.

6. جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه اصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چ چهاردهم، 1383ش.

7. جعفری، جواد، مجله تخصصی انتظار، مقاله «جمال یار»، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، شماره 5، پائیز1381ش.

8. جمعی از نویسندگان، معجم احادیث الامام المهدی، قم، مسجد جمکران، چ دوم، 1428ق.

9. جو ویور، مری، درآمدی به مسیحیت، مترجم حسن قنبری، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381ش.

10. حسینی گرگانی، میر تقی، نزول عیسی و ظهور موعود، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، 1387ش.

11. حیدری کاشانی، محمدباقر، مقتدای مسیح، قم، نسیم کوثر، 1388ش.

12. زیبایی نژاد، محمدرضا، مسیحیت شناسی مقایسه ای، تهران، سروش، 1382ش.

13. شاکری، روح الله، منجی در ادیان، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، 1388ش.

14. صدوق، محمد بن علی بن حسین، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، قم، دار الحدیث، 1380ش.

15. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، قم، اسوه، 1416ق.

16. کتاب مقدس، انتشارات ایلام، بی تا.

17. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه محمد باقر کمره ای، قم، انتشارات اسلامیه، چ نهم، قم، 1379ش.

18. لطیفی، رحیم، دلائل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، قم، بنیاد حضرت مهدی موعود، چ دوم، 1387ش.

19. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1404ق.

20. موحدیان عطار، علی، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، 1389ش.

21. میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز ادیان، چ دوم، بی‌تا.

22. نظری منفرد، علی، تاریخ اسلام از تولد تا رجعت، بی‌جا، جلوه کمال، 1388ش.

23. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ترجمه محمد جواد هاشمی، تهران، صدوق، 1376ش.

24. هاکس، مستر جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، 1377ش.

موسی جوانشیر ،دانش‌آموخته سطح3 مهدویّت حوزه علمیه قم

منبع:مرکز تخصصی مهدویت

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر