دوشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۹۲

اخلاق زیست محیطی در عصر ظهور با تأکید بر نقد دیدگاه لین وایت و کانت - بخش ۱


محیط زیست و طبیعت در عصر ظهور، در سایة حاکمیت ارزش‌های اصیل دینی حفظ می‌شود و حقوق آن توسط حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و کارگزارانش و همة انسان‌های مؤمن در عصر ظهور رعایت می‌گردد.

چکیده

در این نوشتار، با توجه به آموزه‌های مهدوی به یکی از دغدغه‌های انسان معاصر که حفظ و حراست از محیط زیست است پرداخته شده است؛ زیرا معتقدیم بر اساس آموزه‌های دینی در عصر ظهور، طبیعت و محیط زیست در شرایط مطلوبی قرار دارد؛ به طوری که به اوج شکوفایی و بهره‌وری و کمال مادی و معنوی خود می‌رسد. در آن عصر به سبب برکت وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف طبیعت، همة استعداد خود را بر جهانیان عرضه می‌کند.

آن حضرت با برپایی عدل و قسط در جهان و ایجاد مودت و دوستی در گسترة انسانی و گیاهی و جانوری، باعث از بین رفتن صفات بد اخلاقی در میان جهانیان می‌شود و سبب تطهیر و نورانیت زمین و جهان می‌گردد؛ آن چنان که بر اثر گسترش علم و احیای عدل در آن عصر، حتی در جنگ حضرت با کفار از طرف یارانش، هیچ صدمه‌ای به محیط زیست نمی‌رسد.

در این راستا طبیعت و جهان، احیا و آباد می‌شود و زمین نیز تمام برکات و ثروت‌ها و گنج‌های پنهان خود را بیرون می‌ریزد. به دلیل آنکه مردم هم از جهت معنوی رشد می‌کنند و گرد معصیت خدا نمی‌گردند، محیط زیست را امانت الهی در دست بشر می‌دانند و در استفاده از منابع، زیاده روی نخواهند کرد؛ در نتیجه از محیط زیست به بهترین شیوة ممکن استفاده خواهد شد. حال چگونه است که برخی دانشمندان غربی که راه افراط و تفریط را پیموده‌اند، دین را عامل تخریب محیط زیست معرفی می‌کنند و برخی دیگر، ارزش و اعتباری برای طبیعت قائل نیستند؟ آنچه در این مقاله می‌آید، تلاشی است که ضمن نقد این دیدگاه‌ها، به کمک روایات، توصیفی از جامعة آرمانی مهدوی ارائه می‌دهد.

کلید واژه‌ها: اخلاق، محیط زیست، حقوق طبیعت و حیوانات، ارزشمندی طبیعت، آموزه‌های مهدوی.

طرح مسأله

امروزه انسان‌ها با انجام کارهای اشتباه، باعث ویرانی و آلودگی محیط زیست و طبیعت خود شده‌اند. تا کنون هیچ موجودی مانند انسان نتوانسته است این چنین با سرعت، خانة خود را آلوده کند. استفاده از سوخت‌های فسیلی، تخریب جنگل‌ها و مراتع و رشد فزایندة شهرنشینی، ته نشست فاضلاب‌ها و زباله‌ها باعث آلوده کردن و تخریب محیط زیست شده است.

استفاده از بمب‌های اتمی و شیمیایی ـ که در جنگ جهانی باعث از بین بردن گونه‌های جانوری و گیاهی در هیروشیما و ناکازاکی شده است ـ تولید زباله‌های اتمی و زباله‌هایی که در دریا ریخته می‌شود و باعث از بین رفتن موجودات آبزی و دریایی می‌شود، حتی شکار بی رویه پرندگان و جانوران وحشی برای تغذیه و استفاده از پوست آن‌ها ـ که باعث از بین رفتن گونه‌های جانوری و حتی در نوعی از جانوران باعث انقراض کامل بسیاری از آن‌ها شده است ـ تخریب جنگل‌ها توسط انسان و آتش سوزی آن‌ها در فصل‌های خشک و … باعث تخریب محیط زیست و طبیعت شده است.

امروزه در اثر پیشرفت صنعت و فناوری و ساخت انواع کارخانه‌ها و ماشین‌های صنعتی، انسان با ایجاد دود و سر و صدا باعث آلودگی هوا و آلودگی صوتی بر روی زمین شده است که این هم گرم‌تر شدن کره زمین و آب شدن بسیاری از یخچال‌های طبیعی و یخ‌های قطبی و از بین رفتن محیط زیست و طبیعت را در پی داشته است.

از طرفی با افزایش جمعیت، افزایش تولید و افزایش متوسط درآمدهای مردم در مدتی بیش از صد سال، جای تعجب نیست که محیط زیست ما در مستحیل ساختن آشغال‌ها و فضولات ما شکست فاحشی متحمل شده است. این هم به نوعی با انقلاب صنعتی در ارتباط است که باعث تولید زباله‌های زیاد و خطرناک شده است که طبیعت ما توانایی دفع آن را ندارد. انسان پست مدرن هم با این همه افزایش علم خود، توانایی کامل و سالم دفع کردن آن را ندارد.

با توجه به این همه مشکلات، ما انسان‌ها باید مراقب نوع رفتار خویش با محیط زیست خود و دیگر موجودات باشیم. مسائلی که گفته شد، باعث شده است که امروزه به اخلاق زیست محیطی اهمیت بدهیم و به فکر چاره‌ای برای حل این بحران و مشکلات باشیم.حال ما می‌خواهیم بدانیم که وضعیت محیط زیست در عصر ظهور منجی موعود، چگونه خواهد بود؟ آیا مشکلاتی که در عصر ما وجود دارد، در زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هم وجود خواهد داشت؟ آیا دیدگاه‌های افراطی نظیر لین وایت و کانت با توجه به ارزش و اعتبار اخلاق زیست محیطی و با روایات مهدوی در این زمینه، در تعارض نیستند؟

پیش از ورود به بحث، باید گفت: اخلاق یا فلسفة اخلاق به کوشش منظم برای فهم مفاهیم اخلاقی و توجیه اصول و نظریه‌های اخلاق، اطلاق می‌شود. اخلاق است که مفاهیمی چون «درست»، «نادرست»، «جایز»، «بایست»، «خیر» و «شر» را در زمینه‌های اخلاقی تحلیل می‌کند. اخلاق می‌کوشد تا اصول رفتاری درستی را که راهنمای کنش افراد و گروه‌ها را فراهم می‌کنند، تثبیت کند. اخلاق است که بررسی می‌کند کدام ارزش‌ها و فضیلت‌ها هم ارز زندگی یا جامعة ارزش‌مندند. اخلاق، استدلال‌ها را در نظریه‌های اخلاقی می‌سازد و آن‌ها را به دقت وارسی می‌کند و می‌کوشد تا اصول معتبر و رابطة میان این اصول را کشف کند (پویمان، 1382: ج1، ص26).

احساس می‌شود تبیین صحیحی از اخلاق زیست محیطی صورت نگرفته است؛ لذا شاهد بیان برخی دیدگاه‌های افراطی یا تفریطی در این زمینه هستیم؛ بدین سبب تلاش شد ابتدا با بیان دیدگاه‌ها و نقد اجمالی آن‌ها سپس به واسطه روایات مهدوی به تفصیل به جایگاه طبیعت در عصر ظهور وارد شویم.برخی از دانشوران غرب در این زمینه اظهار نظر کرده اند و ما در این جا به بیان نظرات دو تن از آنان یعنی ایمانوئل کانت و لین وایت می‌پردازیم:

یک. لین وایت و محیط زیست

لین وایت (1907-1987) معتقد است که ریشه‌های بحران بوم شناختی ما در این فکرت یهودی-مسیحی ماست که بشر باید بر طبیعت حکومت کند و طبیعت را بیگانه و صرفاً منبعی تلقی کرده‌ایم که باید از آن بهره‌کشی نمود. لین وایت قائل به ارزش ذاتی محیط زیست است. او عقیده‌مند است که ما باید به خاطر خود محیط زیست، برای آن ارزش قائل شویم. طبیعت به ما نیاز ندارد و ما به طبیعت نیاز داریم؛ زیرا طبیعت بدون وجود ما هم خواهد بود.

لین وایت درسال 1967م مقاله‌ای نوشت و در آن، مدعی شد که بحران زیست محیطی کنونی ما در اصل، معلول «نخوت مسیحیت متعارف نسبت به طبیعت» است. به اعتقاد او نخوت، در نگرش انسان مدارانه و تحکم آمیزی ریشه دارد که سابقه اش به سِفر تکوین باز می‌گردد؛ مخصوصاً به آیة 28، از باب اول آن:

و خدا ایشان ]آدم و حوا[ را برکت دارد و بدیشان گفت: «بارور شوید و تکثیر شوید، زمین را پر سازید و بر آن تسلط یابید. بر ماهیان دریا، پرندگان آسمان و همة جانورانی که بر روی زمین زندگی می‌کنند، سروری ]حکومت[ کنید».به نظر وایت، دین مسیحیت یکی از انسان‌مدارترین دین هاست که انسان را محور قرار داده است تا بتواند بر طبیعت مسلط شود.

به گفتة وایت در جهان نگری مسیحی:آدمی تا حد زیادی در تعالی‌ای که خدا نسبت به طبیعت دارد، شریک و سهیم است (پویمان، 1382: ج1، ص80).و مسیحت با از میان برداشتن جاندارانگاری ادیان غیرابراهیمی ]یعنی اعتقاد به اینکه در اشیای طبیعی روح است[، این امکان را فراهم آورد که با روحیه‌ای که به احساسات اشیای طبیعی بی اعتناست، از طبیعت بهره کشی کنم (همو، ص81).این طرز تلقی باعث شده که در زمین، ویرانی به بار آوریم و محیط زیست خود را تخریب کنیم. پس ما نیز تا زمانی که این اصل موضوع مسیحیت را که طبیعت، هیچ فلسفة وجودی‌ای جز خدمت به انسان ندارد، طرد نکنیم، کما فی السابق با بحران بوم شناختی رو به روییم (همو، ص89).

نقد

از آنجا که طبیعت و دنیای خاکی، زادگاه و محل نشو و نمای انسان است، همواره مورد احترام ادیان قرارگرفته و احترام به آن به انسان، سفارش شده است.

اولاً. در فصلی از کتاب مقدس از تسبیح و عبادت آسمان‌ها، آب، آتش، تگرگ، برف، مه، بادتند و جمیع لجّه‌ها یادکرده است (سفر مزامیر، باب 104، ش 3-25). در ادیان عبری نیز براهمیت مظاهر طبیعی ـ به ویژه آب ـ تاکید شده است. از جمله در سفر آفرینش تورات آمده است:در ابتدا خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید. زمین، تهی و بایر بود و تاریکی بر روی لجّه و روح خدا سطح آب‌ها را فرا گرفت… . خدا گفت: فلکی باشد در میان آب‌ها و آب‌ها را از آب‌ها جدا کند. خدا فلک را ساخت و آب‌های زیر فلک را از آب‌های بالای فلک جدا کرد و چنین شد (کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب 10، ش1).

ثانیاً. با بررسی دقیق، مشاهده می‌کنیم که منابعی غنی از دیدگاه‌های مثبت دربارة محیط زیست در الهیات مقدس و در مسیح شناسی مبتنی بر تجسّد مسیح، وجود دارد. سنّت عهد عتیق، حاوی تعهداتی است که در برابر همه موجودات، وجود دارد؛ مثلاً تجسّد مسیح بر این فرضیه متکی است که از آنجا که خداوند در شخص مسیح، متجسّد شد، کل نظام هستی را می‌توان مقدس شمرد. الهیات مسیحی تأکید می‌کند که باید به کمک اخلاق ناظر به عدالتِ زیست محیطی به تلاش همگانی در راه بازسازی محیط زیست اقدام کنیم.

ثالثاً. خدای سبحان، نظام کیهانی و زمین و محیط زیست را آفرید و آن‌ها را در اختیار انسان نهاد، تا او را بر اساس دستورهای خود بیازماید و ببیند که وی پس از مطالعه و شناخت لازم، چگونه از این امانت‌های الهی در مسیر طاعت خالق بهره می‌گیرد و با مزایا و نعمت‌های زیست محیطی پروردگار، چگونه رفتار می‌کند. در آموزه‌های دینی، توجه ویژه‌ای به محیط زیست شده و برای کسانی که در احیا و نگهداری آن می‌کوشند، پاداش مادی و معنوی فراوانی ذکر شده است؛ برای نمونه، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید:هرکس درختی بکارد، خدا به اندازه محصول آن برایش پاداش می‌نویسد (پاینده، 1379: ص535).

در مقابل اگر از طبیعت و امکانات مادی به گونه‌ای مناسب و شایسته، بهره‌گیری نشود، آثار زیان بار و جبران ناپذیری در پی دارد. سلامت محیط زیست پیوندی تنگاتنگ با حیات جامعه دارد. همان‌گونه که دربارة بدن، بهداشت و پیش‌گیری، بر درمان و معالجه، مقدم است، تأمین فضای سالم و محیط زیست مناسب نیز بر جبران خسارت‌های ناشی از تخریب محیط زیست مقدم است که وظیفة همگان را برای حفظ محیط زیست ایجاب می‌کند.

سالم نگه داشتن محیط زیست، یعنی رعایت حق زمین، هوا، آب، خاک، دریا، صحرا، کوه و دشت، گیاهان، حیوانات و سایر موجودات و عرصه‌های زیست محیطی که با حیات فرد و جامعه پیوند دارند. در آموزه‌های دینی، هم از آلوده کردن محیط زیست نهی شده و هم به پاکسازی آن، ترغیب و امر شده است.

دو. کانت و محیط زیست

ایمانوئل کانت (1804-1724) فیلسوفی انسان‌گرا است. طبق دیدگاه انسان گرایانه، این انسان است که حق و حقوقی دارد و در استفاده از محیط زیست باید مصالح او مورد توجه قرار گیرد. بر طبق نظر او تنها امری که واجد ارزش ذاتی است، اراده خیر است که فقط در انسان وجود دارد و طبیعت و حیوانات، چون هیچ اراده‌ای ندارند، نمی‌توانند اراده نیک و خیر داشته باشند و از این رو هیچ ارزش ذاتی‌ای را واجد نیستند.

کانت معتقد است که حیوانات، هیچ گونه حقی ندارند؛ زیرا حقوق و تکالیف، معیّت دارند و تکالیف نیز مستلزم پاسخ گویی و وظیفه است. در واقع تکلیف، پدیده‌ای اخلاقی است و به معنای محدودیت اراده بر پایه دستور قانون است و از آنجا که حیوانات عقل ندارند، نمی‌توانند از قانون و مقتضیات آن آگاه باشند. با توجه به اینکه حیوانات تکلیف پذیر نیستند، برای حق داشتن نیز قابلیت ندارند؛ زیرا معقول نیست مدعی شویم که موجودی دارای حق است؛ اما تکلیفی ندارد. پیش فرض حق داشتن، عقلانیت است و درحقیقت حق، قدرتی اخلاقی است برای انجام کاری، مالک شدن چیزی و مطالبه امری از دیگری.

در واقع حیوان، شئ است و از اموال انسان به شمار می‌آید. کسی که به حیوانی آسیب می‌رساند یا آن را می‌کشد، هیچ حقی از حیوان را نقض نکرده است؛ بلکه اگر این حیوان از آن شخص باشد، حق مالکیت آن شخص تضییع شده است. حتی اگر ما هم تکالیفی در برابر طبیعت و حیوانات و اشیای بی جان داشته باشیم، هدف این تکالیف هم به طور غیر مستقیم انسانیت است. روحیة ویران‌گری انسان در برابر اشیایی که می‌توانند مورد استفاده واقع شوند، خلاف اخلاق است. کسی که به حیوانات ستم‌گری کند در رفتار با انسان‌ها نیز خشن خواهد بود.

قلب انسان‌ها را می‌توان از روی رفتارشان در برابر حیوانات قضاوت کرد. هیچ کس نباید زیبایی طبیعت را ویران کند؛ زیرا اگر خود او نتواند از پدیده‌های طبیعی استفاده کند، دیگران می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند. گرچه حفظ اشیا برای خود اشیا نیست، بلکه به لحاظ انسان‌هایی است که از آن‌ها استفاده می‌کنند، پس تمام تکالیف ما در برابر موجودات و طبیعت، به طور غیر مستقیم، ناشی از تکالیفی است که ما در برابر انسان‌های دیگر داریم.

نقد

1. تلازم حق و تکلیف، سخنی درست است؛ اما مقتضی آن نیست که حق و تکلیف در یک موجود جمع شوند؛ یعنی می‌توان فرض کرد اگر موجودی دارای حق است، موجودی دیگر و نه همان موجود، مکلف باشد؛ از این رو می‌توان برای حیوانات و طبیعت، حقوقی را در نظر گرفت که مکلّفان در برابر این حقوق، انسان‌ها باشند، نه آن حیوان و نه حیوانات دیگر یا موجودات طبیعت.

2. فرض حقوق، مانند حق زندگی برای حیوانات، مستلزم آن نیست که چنین حقوقی مطلق باشند و در هیچ حالتی، از آن‌ها قابل سلب نباشند؛ از این رو جواز ذبح حیوانات و بهره برداری از آن‌ها موجب آن نیست که معتقد شویم حیوانات، دارای حقوق نیستند؛ چنان‌که فرض حق زندگی برای انسان، مستلزم آن نیست که این حقوق در هیچ صورتی ـ حتی اگر انسانی هزاران انسان بی گناه دیگر را کشته باشد ـ قابل سلب از او نباشد.

3. حیوانات در زندگی انسان، آثار بی شمار و فایده‌های گوناگون دارند. خدای سبحان با آفرینش حیوانات و تسخیر آن‌ها به دست انسان ها، نعمت‌های فراوانی را بهرة آنان کرده است. قرن هاست که بشر در حمل و نقل بار و مسافر و نیز در کشاورزی و آب رسانی، از حیوانات اهلی بهره می‌برد. انتفاع از گوشت، پوست، پشم، کرک، مو، شیر و فرآورده‌های لبنی و اجزای بدن حیوانات از سرمایه‌های بزرگ جوامع سنتی و صنعتی بوده و هست.

در قرآن کریم، سوره‌هایی به نام برخی حیوانات ـ مانند بقره، انعام، فیل، نحل و عنکبوت وجود دارد که پیوند نزدیک زندگی انسان با حیوانات را نشان می‌دهد. در فقه اسلامی نیز حقوق و وظایفی برای انسان در تعامل با عموم جانوران اهلی و غیراهلی وجود دارد که حد و مرز رفتارهای مشروع و نامشروع را مشخص می‌کند و بهره گیری‌های حلال و حرام از آن‌ها را نشان می‌دهد. احکام رسیدگی به آب و غذا و دارو و درمان و نیازهای حیاتی آن‌ها و ستم نکردن به حیوانات در بخش‌های مختلف فقه اسلامی بیان شده‌اند.

سه. وضعیت طبیعت و محیط زیست پیش از ظهور

در عصر پیش از ظهور، ویران‌گری و تخریب، بر عمران و آبادی پیشی می‌گیرد و هر سال، فساد و بدعتی نو آشکار می‌شود. در این دوران، طبیعت و محیط زیست، ویران و آلوده می‌شود. در برخی روایات آمده است که در دوران قبل از ظهور موعود چنین می‌شود:زشت کاری ظهور می‌کند، زلزله می‌آید و چون حاکمان ظلم کنند، باران کم آید… مردم، دین خود را به متاع اندک می‌فروشند (احسان بخش، 1376: ج29، ص486).

ابو بصیر از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند:در پیش از ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آن چنان قحطی به وجود می‌آید که خرمای نرسیده بالای درخت، خورده می‌شود؛ پس از آن زمان، شکایت نکنید (شیخ طوسی، 1387: ص762).در این زمان، اسراف در نعمت‌ها و گناهان زیاد می‌شود. در عصر پیش از ظهور، مؤمنان به امور گوناگونی آزمایش می‌شوند و کارهایی در آن عصر مانند گرانی، فاسد شدن تجارت، دزدی زیاد می‌گردد. درآن زمان، فساد و ناامنی در بین مردم زیاد می‌شود، طبیعت و محیط زیست انسان فاسد و نابود می‌گردد و در آن، برکت از بین می‌رود.

محیط زیست انسان هم در اثر ظلم و فساد مردم، ویران می‌شود و رابطه انسان با طبیعت، با سایر انسان‌ها و نیز با خدا بد می‌شود. افراد وفادار و امانتدار در آن دوران، کم می‌شوند و محیط زیست نیز بر اثر فساد رابطه انسان‌ها با یک‌دیگر، ویران و آلوده می‌شود؛ زیرا در اثر برخورد انسان‌ها با یک‌دیگر، طبیعت هم در آتش جنگ مردم می‌سوزد؛ چرا که در آن دوران، جنگ و خونریزی هم زیاد می‌شود.

در اثر از بین رفتن امر به معروف و نهی از منکر، طبیعت هم نابود می‌شود. در این بین، برکت از محصولات کشاورزی می‌رود و خداوند منان هم باران را در اقیانوس‌ها و زمین بایر می‌ریزد؛ در نتیجه نعمت کم می‌شود؛ چرا که مردم به جای تقوا و پرهیز کاری، اهل طغیان شده‌اند و رهبری ابرها ـ مانند دیگر موجودات جهان ـ با خدای سبحان است.

کتابنامه

1. قرآن کریم، ترجمه ی آیت الله ناصر مکارم شیرازی، اول، قم: اسوه، 1387ش.

2. ابن البطریق، یحیی بن حسن، العمدة، ج1، اول، قم: انتشارات دفتراسلامی، 1407ق.

3. احسان‌بخش، صادق، آثار الصادقین، ج29، اول، تهران: نشر صادقین، 1376ش.

4. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج2، اول، تبریز: مکتبة بنی هاشمی، 1381.

5. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، ترجمه غلامحسین مجیدی، اول، قم: مؤسسه انصاریان، 1379ش.

6. پویمان، لویی پ، اخلاق زیست محیطی، مجموعه مترجمان، اول، بی‌جا: نشر توسعه، 1382ش.

7. جوادی آملی، عبدا…، مفاتیح الحیاة، نهم، قم: اسراء، 1391ش.

8. جوادی آملی، عبدالله، اسلام و محیط زیست، قم: اسراء، 1388ش.

9. حجازی، دکترسیدعلی رضا، «عصر مهدویت و حقوق محیط زیست»، فصلنامه انتظار موعود، شماره 24، قم: بنیاد فرهنگی مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف ، بهار1387ش.

10. حرّ عاملی، محمّدبن حسن، اثبات الهداة، اول، تهران: دارالکتاب الاسلامیه، بی تا.

11. دیلمی، شیرویه، فردوس الاخبار، بیروت: دارالفکر، 1997م.

12. سلیمان، کامل، یوم الخلاص (روزگار رهایی)، سوم، تهران: آفاق، 1376ش.

13. سید بن طاووس، سعد السعود، اول، قم: احسن الحدیث، 1386ش.

14. سیوطی، حافظ جلال الدین، العرف الوردی، اول، دمشق: دارالکوثر، 1422ق.

15. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، اول، قم: السیدةالمعصومة، 1419ق.

16. صانعی دره بیدی، منوچهر، درسهای فلسفه اخلاق کانت، سوم، تهران: نقش و نگار، 1384ش.

17. صدوق، محمدبن علی بن حسین، کمال الدین و تمام النعمة، قم: مسجد مقدس جمکران، 1388ش.

18. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، سوم، تهران: دارالکتب الاسلامیه،1390ش.

19. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، چهارم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.

20. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، کتاب الغیبة، اول، قم: مؤسسه معارف اسلامی، 1411ق.

21. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، کتاب غیبت، ترجمه مجتبی عزیزی، قم: مسجدمقدس جمکران، 1387ش.

22. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة اللّه، الخرائج و الجرائح، اول، قم: موسسه امام مهدی، 1409ق.

23. کارگر، رحیم، آینده جهان، سوم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف ، 1389ش.

24. کلینی، ابو جعفر محمد بن یعقوب، کافی، چهارم، تهران: دارالکتاب الاسلامیه، 1365ش.

25. کورانی، علی، معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، اول، قم: مؤسسة‌ المعارف الاسلامیة، 1411ق.

26. مجلسی، محمد باقر بن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء، 1404ق.

27. مرعشی نجفی، شهاب الدین، ملحقات الاحقاق، قم: مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، 1415ق.

28. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ارشاد، اول، قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، 1413ق.

29. مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقدالدرر فی أخبار المنتظر، اول، قاهره: مکتبة عالم الفکر، 1399ش.

30. نعمانی، ابو عبدالله محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران: مکتبة الصدوق، 1397ق.

31. نعمانی، ابو عبدالله محمد بن ابراهیم، غیبت، قم: زلال کوثر، 1390ش.

روح الله شاکری زواردهی

حجت گورکانی

منبع: مرکز مهدویت

ادامه دارد..............



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر