دوشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۲

می خواهم با مادر چاوز رقابت کنم


می خواهم با مادر چاوز رقابت کنم

یکی از شگردهای آقای احمدی نژاد برای فرار کردن از دست ما طنزنویسان رفتن به سفرهای استانی است! بطوری که ایشان یک روز سفر استانی می روند و در این سفرها آنقدر سوژه تولید می شود که ما را یک هفته ی کامل به خود مشغول می کند و باعث می شود از مقولاتی مانند گرانی گوجه و زنده باد بهار و ورود رئیس جمهور بروندی به کشور غافل شویم و آقای احمدی نژاد هم با خیال راحت کار خودش را انجام دهد. یکی از این سوژه های استانی در سفر دولت به سمنان اتفاق افتاد. در حاشیه این سفر پیرزنی سمنانی که برای استقبال دولت به استادیوم رفته بود از رئیس جمهور تقاضا کرد تا او را عقد کند و همراه خود ببرد! ما در این مصاحبه از پیرزن مذکور پرسیده ایم که هدفش از این خواسته چه بود و اساسا دوست دارد آقای احمدی نژاد او را کجا ببرد!

- سلام. لطفا خودتان را معرفی کنید.
- سلام خدمت شما و رئیس جمهور محترم. پیرزن سمنانی هستم، 84 سال سن دارم.
- این خبر صحت دارد که شما به آقای احمدی نژاد پیشنهاد ازدواج دادید؟
- بله صحت دارد.
- جرقه ی این فکر از کجا زده شد؟
- از کاراکاس!
- چرا کاراکاس؟
- دیدم آقای احمدی نژاد خوب دلداری می دهد. خوشم آمد.
- فکر می کنید بتوانید با مادر چاوز رقابت کنید؟
- توکل بر خدا، من تمام تلاشم را خواهم کرد.
- این رقابت را چطور ارزیابی می کنید؟
- بهرحال این رئیس جمهور هم مثل همه رئیس جمهور ها سه امتیاز دارد ...

- جان؟
- ببخشید. منظورم این بود که این رئیس جمهور هم مثل همه رئیس جمهور ها هشت سال دارد و می رود. چیزی که باقی می ماند بازی جوانمردانه است.

- آیا به رئیس جمهورهای سابق هم پیشنهاد ازدواج داده بودید؟
- نه متاسفانه در دوره های قبل آزادی بیان نبود.
- شما در اظهاراتتان گفته اید آقای احمدی نژاد من را عقد کند و ببرد! دقیقا کجا ببرد؟
- من این حرف ها را نزدم، اظهارات من را سانسور کردند.
- دقیقا چه گفتید؟
- گفتم منو با خودت ببر، ای تو تکیه گاه من، خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن.
- حالا از آقای احمدی نژاد انتظار دارید شما را کجا ببرد؟
- والا از آنجایی که آقای احمدی نژاد غرق در ساده زیستی است من توقعی از ایشان ندارم، فقط یه تک پا برویم نیویورک و از آنجا هم یه گشتی در ریودوژانیرو بزنیم من راضی ام.

- درکل هدفتان از دادن این پیشنهاد چه بود؟
- در این هشت سال وضع مالی من به شدت خراب شد و از آنجایی که آقای احمدی نژاد را مسئول می دانم گفتم ایشان بیاید من را عقد کند که خرج و مخارجم تامین شود.

- خب اگر اینطور باشد که آقای احمدی نژاد باید کل ایران را عقد کند!
- (پیرزن سمنانی نخودی می خندد!)
- در انتخابات پیش رو به چه کسی رای می دهید؟
- هر کس من را عقد کند.
- پس آقای احمدی نژاد چی؟ گناه دارد، دلش می شکند!
- شما بفرمایید اگر حضور آقای احمدی نژاد تداوم نیابد چی؟ آمدیم و کاندیدای دولت رد صلاحیت شد! آنوقت من چه کار کنم؟ چه کسی من را ببرد نیویورک و ریودوژانیرو؟

- این هم حرفی است! شما احیانا برای ورود به انتخابات برنامه ای ندارید؟
- شخصا برنامه ای ندارم ولی هرکسی بیاید من «اعلام نامزدی» می کنم!
- خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. در پایان اگر صحبتی دارید می شنویم.
- من هم از شما تشکر می کنم، صحبت خاصی ندارم فقط یک گله از مجلس محترم شورای اسلامی دارم و آن هم این است که چرا محدودیت سنی را از قانون انتخابات حذف کرد؟ رئیس جمهور 70 و 80 ساله چه لطفی دارد؟
- اتفاقا آقای پورمحمدی هم می گوید رئیس جمهور باید جوان باشد!
- مگه آقای پورمحمدی هم کاندیداست؟
- بله! جوان هم هستند تازه. نظرت چیه؟
- نه قربونت. من از مجلس شورای اسلامی بخاطر حذف محدودیت سنی از قانون انتخابات صمیمانه تشکر می کنم!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر