قانون کلّى الهى، و ناموس تخلّف ناپذیر آفرینش، در هر عصر و زمانى مصداقى دارد، قیام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پیروزیش بر لشکر شرک و بت پرستى، و همچنین قیام مهدى(علیه السلام) ارواحنا له الفداء بر ستمگران و جباران جهان، از چهره هاى روشن و تابناک این قانون عمومى است.
و همین قانون الهى است که رهروان راه حق را در برابر مشکلات، امیدوار، نیرومند، قوى و پر استقامت مى دارد و به ما در همه تلاش هاى اسلامى مان نشاط و نیرو مى بخشد.( تفسیر نمونه، جلد 12، صفحه 261)
در قرآن، بزرگ کتاب آسمانى، آیات متعدّدى است که بشارت ظهور بزرگى را میدهد:
در سوره نور، آیه 55 میخوانیم: « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ; خداوند به کسانى از شما که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام میدهند وعده خلافت روى زمین داده، همان گونه که افرادى را که قبل از شما بودند و ایمان و عمل صالح داشتند حکومت و خلافت داشتند».
این آیه به خوبى نشان میدهد که سرانجام، حکومت روى زمین از دست حکام جبار و زمامداران ستمگر بیرون خواهد آمد، و مؤمنان صالح بر سراسر زمین حکومت خواهند نمود.
در دنباله همین آیه علاوه بر وعده فوق، سه وعده دیگر، نیز داده شده است; تمکین دین و نفوذ معنوى حکومت «الله» در دلها (وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ )
مبدّل شدن هر گونه ناامنى به امنیت (وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا )
و ریشه کن شدن شرک از سراسر زمین (یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئًا )
امام على بن الحسین(علیهالسلام) در تفسیر این آیه فرمود: «هم و الله شیعتنا یفعل الله ذلک بهم على یدى رجل منا و هو مهدىّ هذه الامة; این گروه به خدا سوگند همان پیروان مکتب ما هستند، خداوند به وسیله مردى از خاندان ما این موضوع را تحقّق مى بخشد و او مهدى این امّت است».( تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 55، سوره نور)
احادیث در زمینه این که حکومت جهانى توأم با صلح و عدالت به وسیله فردى از خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نام «مهدى» تحقّق مى یابد در منابع حدیث «شیعه» و «اهل سنّت» به قدرى زیاد است که از حدّ «تواتر» نیز مى گذرد.
و احادیث در زمینه این که او دوازدهمین امام و جانشین پیامبر و نهمین فرزند امام حسین(علیه السلام)و فرزند بلافصل امام حسن عسکرى است در منابع شیعه نیز متواتر است.
پیغمبر گرامى اسلام فرمود: «لو لم یبق من الدهر الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتّى یبعث رجلا من اهل بیتى یملأها قسطاً و عدلا کما ملئت ظلماً و جوراً; اگر از احوالات عمر جهان جز یک روز باقى نماند، خداوند آن را طولانى مى کند تامردى از خاندان مرا مبعوث کند که زمین را پر از عدل و داد کند آنچنان که از ظلم و جور پر شده باشد».( این حدیث در غالب کتب شیعه و اهل سنّت نقل شده است)
(حضرت مهدى(علیه السلام)) مى گوید: اگر امام شما پنهان گردد، و ندانید کجاست; چه کسى براى شما امامى مى فرستد، که اخبار آسمان ها و زمین، و حلال و حرام خدا را براى شما شرح دهد؟».سپس فرمود: «به خدا سوگند، تأویل این آیه هنوز نیامده و سرانجام خواهد آمد»
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «اذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع الجور فى ایامه و امنت به السبل و اخرجت الارض برکاتها، و رد کل حق الى اهله،... و حکم بین الناس بحکم داود و حکم محمّد(صلى الله علیه وآله)فحینئذ تظهر الارض کنوزها، و تبدى برکاتها، و لایجد الرجل منکم یومئذ موضعاً لصدقته و لبره، لشمول الغنى جمیع المؤمنین...;
هنگامى که قائم قیام کند، حکومت را بر اساس عدالت قرار مى دهد، ظلم و جور در دوران او برچیده مى شود، جادّه ها در پرتو وجودش امن و امان مى گردد، زمین برکاتش را خارج مى سازد، و هر حقّى به صاحبش مى رسد، در میان مردم همانند داود و محمد(صلى الله علیه وآله)داورى کند، در این هنگام زمین گنج هاى خود را آشکار مى سازد، و برکات خود را ظاهر مى کند، و کسى مستحقّى را براى انفاق و صدقه و کمک مالى نمى یابد، زیرا همه مؤمنان بى نیاز و غنى خواهند شد...»( بحارالانوار، ج 13)
مى دانیم در عصر غیبت مهدى (ارواحنا فداه) تداوم خط امامت و ولایت به وسیله نواب عام آن حضرت یعنى علما و فقها صورت مى گیرد.( پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص 318)
دلالت آیه 30 سوره «ملک» بر ظهور حضرت مهدى(ع)
در روایاتى که از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده، آیه 30 سوره «ملک» که می فرماید: «به آنها بگو به من خبر دهید اگر آب هاى مورد استفاده شما در زمین فرو رود چه کسى مى تواند آب جارى در دسترس شما قرار دهد»؟! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماء مَعِین)، به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) و عدل جهان گستر او تفسیر شده است، از جمله، در حدیثى، از امام باقر(علیه السلام)در تفسیر این آیه مى خوانیم:
نُزِلَتْ فِى الاِْمامِ الْقائِمِ(علیه السلام) یَقُولُ إِنْ أَصْبَحَ إِمامُکُمْ غائِباً عَنْکُمْ، لاتَدْرُونَ أَیْنَ هُوَ؟ فَمَنْ یَأْتِیْکُمْ بِإِمام ظاهِر یَأْتِیْکُمْ بِأَخْبارِ السَّمواتِ وَ الاْ َرْضِ، وَ حَلالِ اللّهِ وَ حَرامِهِ، ثُمَّ قالَ: وَ اللّهِ ما جاءَ تَأْوِیْلُ هذِهِ الاْ یَةِ، وَ لابُدَّ أَنْ یَجِىءَ تَأْوِیْلُها:
«این آیه درباره امامى نازل شده است که، قیام به عدل الهى مى کند، (حضرت مهدى(علیه السلام)) مى گوید: اگر امام شما پنهان گردد، و ندانید کجاست; چه کسى براى شما امامى مى فرستد، که اخبار آسمان ها و زمین، و حلال و حرام خدا را براى شما شرح دهد؟».سپس فرمود: «به خدا سوگند، تأویل این آیه هنوز نیامده و سرانجام خواهد آمد».
روایات در این زمینه فراوان است، باید توجه داشت که، همه، از باب «تطبیق» است، و به تعبیر دیگر، ظاهر آیه مربوط به آب جارى است، که مایه حیات موجودات زنده است، و باطن آیه، مربوط به وجود امام، علم و عدالت جهان گستر او است، که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى است.
آیات قرآن معانى متعدد، ظاهر و باطن دارد، و باید گفت: پى بردن به بطون آیات، جز براى پیامبر و امام معصوم ممکن نیست، و هیچ کس حق ندارد چیزى به عنوان باطن آیه از پیش خود مطرح کند، آنچه ما مى گوئیم، مربوط به ظواهر آیات است، و آنچه مربوط به بطون آیات است، فقط باید از معصومین بشنویم.( تفسیر نمونه، جلد 24، صفحه 367)
دلالت آیه 80 سوره «اسراء» بر ظهور حضرت مهدى(ع)
در بعضى از روایات، جمله «قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ» به قیام مهدى(علیه السلام) تفسیر شده است، امام باقر(علیه السلام) فرمود: مفهوم این سخن الهى این است که: إِذا قامَ الْقائِمُ(علیه السلام) ذَهَبَتْ دَوْلَةُ الْباطِلِ: «هنگامى که امام قائم(علیه السلام)قیام کند، دولت باطل برچیده مى شود».
در روایت دیگرى مى خوانیم: «مهدى(علیه السلام) به هنگام تولد بر بازویش این جمله نقش بسته بود: جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً».
این قانون کلّى الهى، و ناموس تخلّف ناپذیر آفرینش، در هر عصر و زمانى مصداقى دارد، قیام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پیروزیش بر لشکر شرک و بت پرستى، و همچنین قیام مهدى(علیه السلام) ارواحنا له الفداء بر ستمگران و جباران جهان، از چهره هاى روشن و تابناک این قانون عمومى است
مسلماً مفهوم این احادیث منحصر ساختن معنى وسیع آیه، به این مصداق نیست، بلکه قیام مهدى(علیه السلام) از روشن ترین مصداق هاى آن است که: نتیجه اش پیروزى نهائى حق بر باطل در سراسر جهان مى باشد.
در حالات پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: در روز فتح مکّه وارد مسجد الحرام شد و 360 بت که از قبائل عرب بر گرد خانه «کعبه» چیده شده بود، هر یکى را پس از دیگرى با عصاى خود سرنگون مى ساخت و پیوسته مى فرمود: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً».
کوتاه سخن این که: این قانون کلّى الهى، و ناموس تخلّف ناپذیر آفرینش، در هر عصر و زمانى مصداقى دارد، قیام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پیروزیش بر لشکر شرک و بت پرستى، و همچنین قیام مهدى(علیه السلام) ارواحنا له الفداء بر ستمگران و جباران جهان، از چهره هاى روشن و تابناک این قانون عمومى است.
و همین قانون الهى است که رهروان راه حق را در برابر مشکلات، امیدوار، نیرومند، قوى و پر استقامت مى دارد و به ما در همه تلاش هاى اسلامى مان نشاط و نیرو مى بخشد.( تفسیر نمونه، جلد 12، صفحه 261)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر