اگر به جز آیات ابتداى سوره ” بنى اسرائیل ” چیز دیگرى پیرامون نقش یهودیان در آخر الزمان و عصر ظهور در اختیار نداشتیم ، همان آیات براى ما کافى بود ، زیرا این آیات در عین کوتاهى ، بسیار رسا و گویا بوده و خلاصه اى از تاریخ را بیان کرده و به شکل معجزه آسا و با دقت تمام ، آینده را روشن ساخته است .
در حالى که علاوه بر این آیه ها و آیات دیگر ، روایات بسیارى وجود دارد که بعضى مربوط به تفسیر آیات ، و برخى دیگر پیرامون وضع یهودیان در عصر ظهور
حضرت مهدى ( علیه السلام ) است . ما پس از تفسیر آیات به بیان آنها نیز خواهیم پرداخت .
وعده الهى بر نابودى یهود
خداوند مى فرماید :
” پاک و منزه است ( خدائى ) که یک شب ، بنده اش ( محمد ( صلى الله علیه وآله ) ) را از مسجد الحرام به مسجد اقصى سیر داد . مسجدى که مبارک کردیم ( برکت دادیم ) پیرامونش را تا از نشانه هاى خود به او بنمایانیم .
بدرستى که او شنوا و بیناست . و به موسى تورات داده و او را هدایت گر بنى اسرائیل کردیم ( که به آنها بگوید ) تا غیر از من سرپرستى نپذیرند . ( بنى اسرائیل ) اى فرزندان کسانى که آنان را با نوح ( در کشتى ) سوار نمودیم ، نوح بنده اى شکرگزار بود ” ( ۱ ) .
” ما در تورات به بنى اسرائیل اعلام نمودیم که شما ( بنى اسرائیل ) در زمین دو بار فساد خواهید کرد و برترى طلبى و طغیان بزرگى خواهید نمود “
” پس چون زمان وعده ( تحقق ) اولین فساد فرا رسد بندگانى را از ناحیه خود که توانمند و سخت جنگجویند علیه شما برانگیزیم که در میان خانه ها به جستجوى ( شما ) بپردازند و این وعده اى قطعى و انجام شدنى است ” .
” سپس پیروزى بر آنان را به شما بازگردانیم و شما را با ثروتها و پسران یارى نمائیم و تعداد شما را بیش از آنان قرار دهیم ” .
” اگر خوبى کردید ، خوبى به خود نموده اید و اگر بدى کردید به خود بدى نموده اید و چون وعده ( کیفر طغیان ) بار دوم فرا رسد ، ( مخالفانتان ) چهره هاى شما را غم بار و سیاه گردانند و وارد مسجد اقصى گردند همانگونه که نخستین بار داخل شدند و بر آنچه دست یافتند به کلى نابود کنند . “
” ( اگر توبه کنید ) امید است که پروردگارتان بر شما ترحم کند و اگر ( به فساد ) بازگردید ما نیز ( به کیفر شما ) بازمى گردیم و جهنم را براى کافران زندانى تنگ قرار دادیم . “
توضیح بخشهائى از آیات فوق چنین است ، در آیه ۴ فرمود :
” وقضینا إلى بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الأرض مرتین ولتعلن علواً کبیراً ” .
( ما در تورات به بنى اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین دو بار فساد خواهید کرد و برترى طلبى و طغیان بزرگى خواهید نمود ) یعنى ما در توراتى که بر آنان فرستادیم حکم قطعى کردیم که شما بزودى از راه راست منحرف شده و دو بار در جامعه فساد و تبهکارى مى کنید ، همچنانکه بزودى بر دیگران برترى جوئى و طغیان بزرگى خواهید نمود .
” فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عباداً لنا أولى بأس شدید . . . “
یعنى چون وقت مجازات شما بر نخستین فساد و تبهکاریتان رسید ، بندگانى که منسوب به ما هستند به سویتان مى فرستیم ، بندگانى با صلابت و سر سخت که بر سرتان فرود آیند .
” فجاسوا خلال الدیار وکان وعداً مفعولا “
این جمله کنایه از سهولت فتح اول فلسطین به دست مسلمانان است ، که سپاه اسلام به جستجوى خانه به خانه بقایاى دشمنان یهودى خود مى پردازند و این وعده اى قطعى است .
” ثم رددنا لکم الکرة علیهم وأمددناکم بأموال وبنین وجعلناکم أکثر نفیرا ” .
سپس شما را بر مسلمانانى که علیه شما برانگیختیم ، پیروز گردانیم و به شما ثروت و فرزندانى عطا کنیم و از یاوران بیشترى برخوردار سازیم تا به کمک شما علیه آنان بستیزند .
” إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسأتم فلها . . “
و آنگاه وضع شما مدتى بدین گونه ادامه مى یابد و چنانچه توبه نموده و به شکرانه نعمت ثروت و اولادى که به شما بخشیدیم ، نیک عمل نمودید به سود
خودتان بوده و اگر به بدى و طغیان و خود بزرگ بینى پرداختید فرجام بد آن ، مربوط به خودتان خواهد بود .
” فإذا جاء وعد الاخرة لیسووءا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ولیتبروا ما علوا تتبیرا “
اما شما در آینده نه تنها عمل نیک انجام نمى دهید بلکه به اعمال بد روى مى آورید . ما شما را مهلت مى دهیم تا روزى که وقت مجازات و کیفر شما بر دومین فسادتان فرا رسد ، آنگاه بندگانى از سوى خراسان را که به مراتب سخت تر از مرحله اول رفتار مى نمایند ، بر شما مسط مى کنیم تا آنچه را از آن بیمناک و گریزانید بر شما تحمیل کنند و چهره هایتان را غمبار و افسرده سازند . و فاتحانه وارد مسجد الاقصى گردند ، همانطور که در زمان تعقیب خانه به خانه شما در مرحله اول ، وارد گردیده و برترى جوئى و فسادگرائى شما را از بین بردند .
” عسى ربکم أن یرحمکم وإن عدتم عدنا وجعلنا جهنم للکافرین حصیرا “
شاید پروردگارتان شما را بعد از دومین کیفر با هدایت خویش مورد رحمت قرار دهد و چنانچه بعد از آن دوباره به انحراف و فساد روى آورید ، ما نیز مجازات شما
را آغاز مى کنیم و شما را در تنگناى دنیوى قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصار شما گردانیم .
نخستین نتیجه اى که از آیات مذکور گرفته مى شود آن است که تاریخ یهود بعد از حضرت موسى در ایجاد فتنه و فساد در جامعه خلاصه مى شود ، تا آنگاه که
مجازاتشان فرا رسد و خداوند افرادى را برانگیزد که به سهولت بر آنان چیره شوند .
سپس خداوند بنا بر حکمت و مصلحت خود ، یهودیان را بر آنان پیروز گرداند ، و به آنها مال و اولاد فراوان دهد و یارى کنندگان آنها را در دنیا فزونى بخشد . اما یهودیان نه تنها از این اموال و یاران در جهت صلاح استفاده نمى کنند بلکه براى بار دوم در زمین به فساد و فتنه روى مى آورند ، البته این بار علاوه بر فساد ، گرفتار خوى تکبر و برترى طلبى شده و خود را بسیار بهتر و برتر از سایر مردم جهان مى پندارند . و زمانى که لحظه کیفرشان فرا رسد خداوند بار دیگر آن قوم را بر یهود چیره ساخته ، و مجازات شدیدترى را در سه مرحله بر آنها فرو مى فرستد .
نتیجه دوم این که ، گروهى که خداوند بار اول بر ضد یهودیان برمى انگیزد ، به آسانى بر آنها چیره مى شوند ، آنگاه داخل مسجد الاقصى شده و به تعقیب خانه به خانه یهودیان مى پردازند ، و نیروى نظامى آنها را متلاشى مى کنند .
آنگاه خداوند براى بار دوم آنها را به سراغ یهودیان مى فرستد و با وجود غلبه یهودیان بر آنها و زیادى یاران و هوادارانشان ، ضربات شدیدترى را در سه نوبت از
مسلمانان دریافت مى کنند ، که در اولین نوبت ، چهره هاى پلید آنان را آشکار و آنها را رسوا ساخته و همانند نبرد سابق ، فاتحانه وارد مسجد الاقصى مى شوند . و سپس خوى تکبر و برترى جوئى آنان را ، درهم مى شکنند . این نکته را از نظر ادبیات زبان عرب از حرف ” لام ” در سه جمله ” لیسوؤا وجوهکم ” و ” لیدخلوا المسجد . . . . و لیتبروا ” مى توان فهمید .
حال ، سؤال اساسى که مفسران مطرح مى کنند این است که آیا این دو نوع فساد که در یکى از آنها حس خودخواهى وجود دارد ، تمام شده و آن دو کیفر وعده داده شده بر آنان به وقوع پیوسته یا هنوز چنین حوادثى رخ نداده است ؟
برخى از مفسران بر این عقیده اند که این دو پیش بینى ، عملى شده است ، بدین ترتیب که کیفرِ فتنه و فسادِ اول به دست ” بخت النصر ” و مجازاتِ دوم بدست” تیتوس ” رومى عملى شده و بعضى دیگر معتقدند که هنوز آن دو کیفر رخ نداده است .
اما نظریه درست این است که : اولین کیفر در برابر نخستین فساد ، در صدر اسلام ، بدست مسلمانان انجام گرفت ، اما وقتى مسلمانان از اسلام فاصله گرفتند ،خداوند یهودیان را بر آنان چیره ساخت ، و یهودیان بار دیگر در زمین فساد و طغیان نمودند و هرگاه که مسلمانان دوباره به اسلام روى آورند زمانِ کیفر دوم فرا رسیده و به دست آنان انجام خواهد شد .
بر اساس همین تفسیر ، از امامان معصوم ( علیهم السلام ) روایاتى رسیده و قومى که خداوند در مرحله دوم علیه یهودیان برمى انگیزد ، به حضرت مهدى ( علیه السلام ) و یاران او تطبیق شده است . این افراد ، اهل قم بوده و خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت برمى انگیزد .
در تفسیر عیّاشى از امام باقر ( علیه السلام ) روایت شده که حضرت بعد از آنکه آیه شریفه ” بعثنا علیکم عباداً لنا أولى بأس شدید ” را قرائت نمود ، فرمود :
” مراد از این آیه حضرت قائم ( علیه السلام ) و یاران اویند که نیرومند و باصلابت اند ” .
و در تفسیر نور الثقلین از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده که حضرت در تفسیر همین آیه شریفه فرمود :
” خداوند قومى را قبل از خروج حضرت قائم ، برانگیزد که به قاتلى از قاتلان آل محمد ( صلى الله علیه وآله ) دست نیابند ، مگر اینکه او را به هلاکت رسانند . “و از امام صادق ( علیه السلام ) روایت شده که وقتى آن حضرت این آیه را قرائت فرمود ،عرض کردیم ” فدایت گردیم آنها چه کسانى هستند ؟ امام سه بار فرمودند : بخدا سوگند اهل قم هستند . ” ( ۲ )
این سه روایت از نظر مفهوم یکسان بوده و تعارضى بین آنها نیست ، چرا که اهل قم یعنى شیعیان ایران . روایت شده که آنها با حضرت قیام کرده و یاریش خواهندکرد .
به نظر مى رسد که مقاومت یهودیان در مقابل پیروان حضرت در چند نوبت انجام مى گیرد ، تا آنکه امام مهدى ( علیه السلام ) ظهور کند و نابودى نهائى یهودیان به رهبرى وى و به دست با کفایت او ( ارواحنا فداه ) تحقق یابد .
از جمله مطالبى که دلالت دارد دومین کیفرِ یهودیان بدست مسلمانان انجام خواهد گرفت ، این است که قومى که خداوند در هر دو مرحله علیه یهودیان
برمى انگیزد ، یک امت بوده و صفاتى که براى آنان یاد شده و ویژگیهاىِ جنگِ آنان با یهود جز بر مسلمانان تطبیق نمى کند . پس پادشاهان مصر ، بابل ، یونان ، ایران ، روم و دیگران که در طول تاریخ بر یهودیان تسلط یافتند ، هیچکدام با صفت ” عباداً لنا ” ( بندگان ما ) که در قرآن آمده ، سازگارى ندارند ، وانگهى بعد از کیفر اول یهودیان بر هیچیک از آنان چیره نگشتند . در حالى که پس از مجازات اول یهودیان در صدر اسلام ، بار دیگر یهودیان بر مسلمانان غلبه کردند ، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان یارى کرد ، و طرفداران آنها را نیز با حمایت ابرقدرت ها بیش از ما قرار داد .
اینک آنها هستند که در زمین فساد نموده ، و بر ما و سایر ملت ها ، برترى طلبى مى کنند و این مجاهدان و کفر ستیزان اسلام هستند که ضربات خود را بر پیکر آنهاوارد ساخته و چهره آنان را در غم و اندوه فرو مى برند .
با بررسى تاریخ یهود بعد از حضرت موسى ( علیه السلام ) روشن مى گردد که فتنه گرى و فسادانگیزى در گذشته و حالِ یهود وجود داشته ، اما برترى وعده داده شده آنها تنها در زمان ما بوجود آمده است و البته کیفرِ موعود خداوند نیز در پى آن خواهد آمد .
این مطلب براى تمام کسانى که از تاریخ یهود آگاهى دارند ، کاملا واضح و آشکار است .
وعده خداوند به تسلط دائم بر یهود خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید :
” آنگاه که پروردگارت اعلام نمود که حتماً تا روز قیامت بر آنان ( یهود ) کسانى را برخواهد انگیخت که پیوسته عذابى سخت بر آنها روا دارند ، همانا پروردگار تو زود کیفر و ( در عین حال ) بسیار آمرزنده ومهربان است * و آنها ( یهود ) را روى زمین به صورت گروه هایى پراکنده کردیم ، برخى از آنان نیکوکار و برخى ناصالحند و آنان را با خوشى و ناخوشى آزمودیم ، شاید که ( بسوى حق ) باز گردند ” ( ۳ ) .
معنى دو آیه شریفه این است که خداوند اعلان و مقدر فرموده که در آینده ،افرادى را بر یهود مسلط مى گرداند که تا روز رستاخیز آنان را به عذابى سخت گرفتار سازد . او خدائى است که به سرعت کیفر مى دهد و بسیار آمرزنده و مهربان است .
از جلمه مجازاتهاى خداوند درباره یهودیان این است که آنها را در زمین پراکنده و دسته دسته مى گرداند ، گروهى از آنان نیکوکار و گروهى بدکارند و آنها را با خیر و شر آزمایش مى کند شاید توبه نموده و هدایت شوند .
ما اجراى این وعده الهى در کیفر یهود را ، در تمام دورانهاى تاریخى آنان به استثناى دوران حکومت پیامبرانى چون موسى ، یوشع ، داود و سلیمان ( علیهم السلام ) مشاهده مى کنیم و خداوند همواره اقوام و ملتهاى مختلفى را بر آنها مسلط گردانده که آنان را به عذابى دردناک گرفتار نموده اند .
ممکن است گفته شود که پادشاهان مصر ، بابل ، یونان ، فارس ، روم و دیگران بودند که بر یهودیان تسلط یافته و آنان را مجازات سختى نمودند اما مسلمانان چنان رفتارى با آنها نکرده اند ، بلکه تنها بر نیروهاى نظامى آنها پیروز گشتند و سپس زندگى در سایه دولت اسلامى را از آنان پذیرفتند ، تا با برخوردارى از آزادى و حفظ حقوق خود در سایه قوانین اسلامى زندگى کرده و جزیه بپردازد .
اما پاسخ این است که معنى عذاب سخت این نیست که پیوسته آنها را کشته یا آواره و زندانى نمایند ، آن چنانکه بیشتر حکومتهایى که پیش از اسلام بر آنان تسلط یافتند ، اینگونه عمل کردند ، بلکه به این معنى است که آنها از لحاظ نظامى ،سیاسى ، تسلیم آن حکومتى مى گردند که خداوند بر آنان مسلط ساخته است .
اگرچه مسلمانان در کیفر دادن یهودیان ، از دیگران ملایم تر بودند ، اما همان سیطره سلمانان ، مصداق تسلط بر یهودیان ، و کیفر نمودن آنان است .
گاهى نیز گفته مى شود : تاریخ یهود تطبیق این وعده خدا را بر آنها گواهى مى دهد ولى در یک و یا حداقل نیم قرن اخیر ، کسى که آنان را مجازات و کیفر دهد بر آنان مسلط نشده ، بلکه آنان از سال ۱۹۳۶ میلادى بدترین شکنجه ها را در فلسطین و دیگر مناطق به مسلمانان روا مى دارند این قضیه را چگونه مى توان تحلیل نمود ؟
پاسخ این است که : این دوره از تاریخ زندگى یهودیان استثناست ، زیرا این همان دوره بازگشت قدرت آنهاست که خداوند در سوره اسراء به آنان وعده فرموده است :
” سپس پیروزى شما را بر کسانى که آنان را علیه شما برانگیختیم برگردانده و به شما اموال و فرزندانى عطا کرده ، و شما را از یارانى بیش از تعداد آنان برخوردار سازیم تا با همکارى شما بر ضد آنها بستیزند ” ( ۴ ) .
بنابراین ، دوره مذکور خارج از وعده کلى تسلط بر آنهاست تا اینکه وقت کیفر و مجازات دوم بدست مسلمانان فرا رسد .
در این زمینه روایاتى از ائمه ( علیهم السلام ) رسیده که وعده سرکوب مجدد یهود نیز بدست مسلمانان انجام مى پذیرد ، صاحب مجمع البیان ، در ارتباط با سرکوب یهود در طغیان دوم آنان ، اتفاق نظر مفسران را بیان کرده و مى گوید : مراد از آن نزد تمام مفسرین ، امت پیامبر اسلام حضرت محمد ( صلى الله علیه وآله ) است ، و همین معنى از امام باقر ( علیه السلام ) نقل شده ، وعلى بن ابراهیم قمى ، در تفسیر خود آن را از ابى الجارود ، از امام
باقر ( علیه السلام ) بیان کرده است .
وعده خدا بر فرونشاندن آتش جنگ یهود خداى متعال در قرآن مجید مى فرماید :
” یهودیان گفتند دست خدا بسته است ، دست هاى خودشان بسته باد . و به سزاى این گفته از رحمت خدا دور باشند . بلکه دستهاى ( قدرت ) خدا گشوده است و هرگونه بخواهد انفاق مى کند . آنچه از ناحیه پروردگار بر تو فرود آمده ، بر سرکشى و کفر بسیارى از آنان مى افزاید و ما میان آنان تا روز رستاخیز ، کینه و دشمنى انداختیم ، و هر وقت آتش جنگى را برافروختند ، خداوند آن را خاموش کرد ، آنان در زمین راه فساد مى پیماند و خداوند فساد کنندگان را دوست ندارد ” ( ۵ )
این وعده الهى بر فرو نشاندن آتش جنگ هایى است که یهودیان مى افروزند .
خواه مستقیماً خود آنان جنگ افروزى نمایند و یا دیگران را به جنگ تحریک کنند و این وعده الهى بدلیل لفظ ” کلّما اوقدوا ” یعنى ” هر وقت آتش افروزى نمایند ” بدون استثناء است .
تاریخ گذشته و حال یهود گواهى مى دهد که آنها همواره در پشت پرده بسیارى از آشوب ها و جنگ ها حضور داشته اند ، اما خداوند با لطف و عنایت خویش وعده خود را نسبت به مسلمانان و بشریت تحقق بخشیده ، و مکر و حیله یهود را باطل و نقشه هایشان را خنثى و آتش جنگ آنان را فرو نشانده است .
شاید بزرگترین آتش جنگ و آشوبى که آنان علیه مسلمانان و جهانیان برافروخته اند ، همین نبرد فعلى باشد که جهت دامن زدن به آن ، شرق و غرب را
تحریک نموده و خودشان در فلسطین بطور مستقیم ، و در اکثر کشورهاى جهان بطور غیر مستقیم طرف درگیرى اند ، و آنچه باقى مانده وعده خداوند است که با فرو نشاندن این جنگ تحقق مى یابد .
از آیه شریفه یاد شده چنین استفاده مى شود که دشمنى و درگیرى داخلى خودآنها ، یکى از الطاف الهى جهت فرو نشاندن آتش جنگ آنها است :
” و ما میان آنان تا روز قیامت دشمنى و کینه توزى افکندیم و هرگاه آتش جنگى را برافروختند ، خداوندآن را فرو نشاند . “
حال به روایاتى مى پردازیم که از نقش یهود در عصر ظهور سخن مى گویند :
برخى از روایات عصر ظهور ، مربوط به گرد آمدن یهودیان در فلسطین قبل از جنگى ست که نابودى آنها را در پى دارد که تفسیرى بر این آیه شریفه است : ” . . . به بنى اسرائیل گفتیم در زمین ساکن شوید و زمانى که وعده آخرت فرا رسد شما را با همدیگر مى آوریم ” ( ۶ )
چنانکه در تفسیر نور الثقلین آمده یعنى شما را از هر ناحیه اى گردهم مى آوریم .
حدیث دیگر درباره اجتماع و کارزار یهودیان در عکّا است ، از پیامبر ( صلى الله علیه وآله ) روایت شده که فرمود :
” آیا شنیده اید نام شهرى را که بخشى از آن درون دریاست ؟ عرض کردند : آرى ، فرمود : قیامت به پا نمى شود مگر آنکه هفتاد هزار تن از فرزندان اسحاق به این شهر یورش برند . ” ( ۷ )
و از امیر مؤمنان ( علیه السلام ) روایت شده است که فرمود :
” در مصر منبرى را بنا نموده و دمشق را قطعاً تخریب خواهم کرد و یهودیان را از شهرهاى عربى بیرون مى رانم و با عصایم عرب ها را به پیش مى برم ، راوى این حدیث ( عبایه اسدى ) مى گوید : پرسیدم اى امیر مؤمنان ، شما بگونه اى خبر مى دهید که به یقین پس از مردن زنده خواهید شد ؟ فرمود : هیهات اى
عبایه که متوجه نشدى ! مردى از تبار من یعنى مهدى ( علیه السلام ) این امر را بر عهده دارد . ” ( ۸ )
روایت این نکته را مى فهماند که یهودیان بر بسیارى از شهرهاى عرب تسلط و یا در آن حضور مؤثر خواهند داشت . ما پیرامون نبرد حضرت مهدى ( علیه السلام ) با سفیانى ویهودیان ، در بیان حوادث سرزمین شام ، و حوادث حرکت ظهور ، سخن خواهیم گفت .
از جمله روایاتى که در ارتباط با یهودیان است ، حدیث کشف معبد توسط آنهاست ، تعبیر ” کشف هیکل ” ( معبد ) در شمار نشانه هاى ظهور آمده ، که ظاهراً کشف معبد حضرت سلیمان ( علیه السلام ) است ، از امیر مؤمنان ( علیه السلام ) نقل شده که فرمودند :
” ظهور آن حضرت نشانه ها و علاماتى دارد : نخست محاصره کوفه با کمین و پرتاب سنگ ، و ایجاد شکاف و رخنه در زوایاى کوچه هاى کوفه و تعطیلى مساجد به مدت چهل شب و کشف معبد و به اهتزاز در آمدن پرچمهائى گرداگرد مسجد بزرگ ( مسجد الحرام ) است . قاتل ومقتول در این ماجرا ، در آتش اند ” ( ۹ )
احتمال دارد که آن معبد ، یک اثر تاریخى غیر از معبدِ حضرت سلیمان بوده و یا در محل دیگرى غیر از قدس باشد ، چون عبارت ” کشف معبد ” بطور کلى مطرح شده و نامى از کاشف آن به میان نیامده است .
بخش هاى اول این روایت نشانگر حالت جنگ در کوفه است که در روایات ،گاهى از آن به عراق یاد مى شود ، اما در این جا به معنى همان شهر کوفه و محدوده آن و درهم کوبیدن شهر و ایجاد موانع دفاعى در گوشه و کنار آن است .
اما پرچم هاى گوناگون در اطراف مسجد الحرام ، اشاره به درگیرى و کشمکش قبایل بر سر حکومت دارد که اندکى پیش از ظهور حضرت پدید خواهد آمد و در
این زمینه روایات فراوانى وارد شده است .
دسته اى دیگر از احادیث ، روایاتى است که به معرفى افرادى مى پردازد که خداوند بعد از فسادآفرینى و تکبرجویى یهودیان بر آنان مسلط مى گرداند ، که
تعدادى از آنها در تفسیر آیات قرآن مجید گذشت ، و برخى دیگر درباره ایران و شخصیتهاى ایرانى در زمان ظهور است ، مانند حدیث ” پرچم هاى سیاه ” که توسط راویان متعدد نقل شده و در آن چنین آمده است :
” درفش هاى سیاه ، از خراسان ظهور کنند . هیچ چیز قادر به بازگرداندن آنها نیست ، تا سرانجام در قدس برافراشته شوند ” .
روایاتِ مربوط به بیرون آوردن تورات اصلى از غارى در انطاکیه و کوهى در شام و فلسطین و دریاچه طبریه ، توسط حضرت مهدى ( علیه السلام ) و استدلال آن حضرت بریهودیان ، بوسیله تورات نیز از جمله همین روایات است .
از پیامبر اسلام ( صلى الله علیه وآله ) روایت شده که فرمود :
” تورات و انجیل را از سرزمینى که انطاکیه نامیده مى شود بیرون آورد . ” ( ۱۰ )
و نیز از آن بزرگوار نقل شده که فرمودند :
” صندوق مقدس را از غارى در انطاکیه و بخش هایى از تورات را از کوهى در شام بیرون آورده و به وسیله آن با یهودیان به استدلال پردازد و سرانجام بسیارى از آنها اسلام آورند . ” ( ۱۱ )
همچنین از پیامبر ( صلى الله علیه وآله ) نقل شده که فرمود :
” صندوق مقدس از دریاچه طبریه به وسیله او آشکار شود و آن را در حضورش در بیت المقدس قرار دهند و چون یهودیان آن را مشاهده نمایند ، به جز اندکى بقیه ایمان آورند . ” ( ۱۲ )
تابوت سکینه یا صندوق مقدس ، همان است که در فرموده خداى متعال آمده است :
” پیامبرشان گفت : دلیل و نشانه بر پادشاهى او ( طالوت ) این است که آن صندوق ( صندوقى که موسى را در آن به آب افکندند ) که در آن سکینه و آرامشى از جانب پروردگارتان و بازمانده اى از آنچه آل موسى و آل هارون باقى گذاشته اند ، در حالى که آنرا فرشتگان حمل مى کنند به سوى شما خواهد آمد ، به راستى در آن نشانه اى ( از صداقت حاکمیت طالوت ) براى شماست چنانچه مؤمن باشید . ” ( ۱۳ )
در تفسیر آیه آمده که این صندوق که در آن میراث پیامبران ( علیهم السلام ) وجود دارد ،دلیل و نشانه اى براى بنى اسرائیل است تا بدانند چه کسى شایستگى فرمانروائى دارد ، از این رو فرشتگان آن را آورده و از میان جمعیت بنى اسرائیل عبور داده و آنگاه در پیش روى طالوت ( علیه السلام ) قرار مى دهند ، سپس طالوت ( علیه السلام ) آن را به داوود و او به سلیمان و او به وصى خود آصف بن برخیا تسلیم مى کند ، اما بنى اسرائیل بعد از وصى حضرت سلیمان چون از دیگرى اطاعت مى کنند آن صندوق را از دست مى دهند .
و منظور از جمله ” فیسلم کثیر منهم ” ( بسیارى از آنان ایمان مى آورند ) و یا ” اسلمت إلا قلیلا منهم ” ( بجز اندکى از آنان بقیه ایمان مى آورند ) ممکن است کسانى باشند که صندوق مقدس را مى بینند و یا کسانى که حضرت مهدى ( علیه السلام ) بوسیله تورات اصلى با آنان استدلال مى نماید و یا افرادى که حضرت آنان را پس از آزاد سازى فلسطین در آنجا باقى مى گذارد .
در روایتى دیگر آمده که تعداد سى هزار نفر از یهودیان به حضرت ایمان مى آورند که نسبت به کل جمعیت آنان ، رقم اندکى است .
از جمله روایت هاى مربوط به یهود ، روایت هاى درگیرى حضرت و یارانش با یهودیان است . همچون حدیث بیرون راندن آنان از جزیرة العرب توسط حضرت
که قبلا گذشت . این اقدام حضرت با پیروزى بر یهودیان و بیرون راندن آنان ازفلسطین به پایان مى رسد ، علماء شیعه و سنى روایات مربوط به نبرد بزرگ حضرت مهدى ( علیه السلام ) با سفیانى را نقل کرده اند ، نبردى که از پشتیبانى یهودیان و رومیان برخوردار است . این نبرد در جبهه اى از انطاکیه تا عکّا امتداد دارد ، یعنى در طول ساحل سوریه ، لبنان و فلسطین و از آنجا تا طبرستان ، دمشق و قدس ادامه مى یابد .
شکست بزرگ وعده داده شده یهود در آنجا اتفاق مى افتد بگونه اى که سنگ و درخت به سخن مى آیند که اى مسلمان ! این شخص یهودى است ، او را بکش .
شرح این مطلب در فصل نهضت ظهور حضرت مهدى ( علیه السلام ) ( ارواحنا فداه ) خواهد آمد .
حدیث دیگر مربوط به نبرد ” مرج عکّا ” است که شاید جزئى از جنگ بزرگ پیشین باشد ، هر چند احتمال آن هست که جزئى از دومین نبرد حضرت مهدى ( علیه السلام )با غربیها و پشتیبانان یهودى آنها باشد ، که پس از گذشت دو یا سه سال از آزادى فلسطین و شکست یهودیان و غربى ها به وقوع مى پیوندد به گفته روایات ، حضرت مهدى ( علیه السلام ) پس از آن نبرد ، پیمان صلح و عدم تجاوزى را به مدت ۷ یا ۱۰ سال با روم یعنى غربى ها منعقد مى کند که ظاهراً حضرت عیسى ( علیه السلام ) میانجى و واسطه آن پیمان است ، اما آنان پس از دو یا سه سال پیمان شکنى نموده ، و با هشتاد لشکر که هر یک متشکل از ۱۲ هزار تن مى باشد ، به نبرد مى پردازند . در این نبرد بزرگ ، بسیارى از دشمنان خدا به هلاکت مى رسند تا جائى که این نبرد را به کشتار عظیم و ضیافت ” مرج عکا ” توصیف مى کنند ، یعنى ضیافتى که درندگانِ زمین و پرندگان آسمان از گوشت بدن ستمگران استفاده مى کنند .
از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده که فرمود :
” شهر روم را با تکبیر ۷۰ هزار مسلمان مى گشاید ، آنان شاهد این کشتار عظیم و خوان گسترده خدا در مرج عکّا خواهند بود . ” ( ۱۴ )
از جمله این روایتها ، احادیث مربوط به موقعیت نظامى شهر عکّا در زمان ظهور حضرت است که حضرت ، آنجا را پایگاه دریائى براى فتح اروپا قرار مى دهد .
در روایات آمده است :
” آن حضرت تعداد چهار صد کشتى را در ساحل عکّا تدارک دیده و با یاران خویش به سرزمین رومیان روى آورده و آنجا را فتح مى نماید ” ( ۱۵ )
ما در فصل حوادث نهضت ظهور حضرت مهدى ( علیه السلام ) ، پیرامون این حادثه بیشتر سخن خواهیم گفت .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر