احکام عبادی محض مثل نماز و مناسک مخصوص آن و نیز کیفیت و آداب دعا و مناجات کلا جنبه تعبدی دارند. معنای تعبدی بودن عبادات این است که مصالح و حکمتهای آن برای انسان روشن و معلوم نیست ولی به اجمال میدانیم که آداب و کیفیت انجام عبادات همگی دارای حکمت واقعی است، ولی برای اینکه بنده مومن خود را تسلیم و سر سپرده خود سازد دستور انجام آنها را میدهد ولی به صورت مفصل تمام جزئیات حکمت و مصلحت عبادات را بیان نمیکند، تا جنبه اخلاص و سر سپردگی که یکی از اهداف مهم عبادات است تقویت گردد. انسان مومن با توکل به خداوند به صورت تسلیم به فرمان الهی با جان و دل آماده اجرای دستورات اوست بدون اینکه بداند مصلحت و حکمت دستورات او به صورت مفصل چه میباشد؟
تعبد یعنی پذیرش فرمان الهی و این روحیه زمینه برای تربیت نفسانی انسان را به شدت تقویت میکند.
حکمت دست روی سر گذاشتن هنگام قرائت دعای فرج:
در عرب و نیز در میان عقلای عالم رسم است که هر گاه گره ناگشودنی در کار بیافتد به نشانه ناچاری و اضطرار دست خود را بر سر میگذارد. معنای این کار در هنگام قرائت دعای فرج این است که دوری و غیبت امام برای ما بسیار دشوار و طاقت فرسا است.
لازم به ذکر است که این رفتار در بین شیعیان معمول بوده و هست و سابقه طولانی دارد. نقل شده که امام رضا علیه السلام در یکی از مجالس خراسان حضور داشت، کلمه قائم مذکور شد. پس آن حضرت ایستاد و دست مبارکش را بر سر نهاده و فرمود: «اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه». این عمل در عصر امام صادق علیه السلام نیز رایج بوده است خدمت آن حضرت عر ض شد: علت چیست که در موقع ذکر قایم باید قیام کرد؟ در جواب فرمود: صاحب الامر غیبتی دارد بسیار طولانی و از کثرت لطف و محبتی که به دوستانش دارد، هرکس وی را به لقب قائم که اشاره است به دولت او و اظهار تأثیری است از غربت او یاد کند، آن جناب هم نظر لطفی به او خواهد نمود. چون در این حال، مورد توجه امام واقع میشود سزاوار است از باب احترام به پا خیزد و تعجیل فرجش را از خدا بخواهد. پس این رفتار شیعیان، ریشه مذهبی دارد.
نکته دیگر آن که دستور مستحبی ایستادن و دست بر سر نهادن به هنگام بردن لفظ «قائم» (نه همه اسامی دیگر) شاید کنایه از آن باشد که چون حضرت برای عدل و داد و حکومت جهانی الهی به پا میخیزند ما شیعیان هم به احترام آن حضرت و نوعی اعلام آمادگی به هنگام برده شدن نام مبارک آن بزرگ، بر پا ایستاده و رضایت خود را از قیام آن حضرت ابراز میداریم وخود را در برابر رهبری ودستورات او مطیع میدانیم
و همچنین باید گفت که دست بر سرگذاشتن هنگام بردن نام امام زمان -عج- و یا سلام بر آن حضرت نوعی احترام و تعظیم برای ایشان و نیز اعلام تسلیم بودن برای آن حضرت و آماده بودن برای خدمت به ایشان و پا در رکاب بودن ایشان است . آنچه به عنوان مستند برای بلند شدن هنگام ذکر نام حضرت نقل شده ، روایتی است از امام رضا(ع)که: نام «قائم» نزد آن حضرت برده شد حضرت ایستادند و دست خود را بر بالای سر نهادند و فرمودند: اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه . (مستدرک سفینه 8/629) از این روایت میتوان استحباب ایستادن هنگام برده شدن کلمه «قائم» را استفاده کرد. حتی از این روایت میتوان استفاده کرد که قیام حضرت رضا به جهت خصوص لفظ قائم نبوده بلکه به احترام نام آن حضرت بوده که در این صورت هر نامی برده شود ، ایستادن و دست روی سر نهادن خوب است.
نکته دیگر آن که دستور مستحبی ایستادن و دست بر سر نهادن به هنگام بردن لفظ «قائم» (نه همه اسامی دیگر) شاید کنایه از آن باشد که چون حضرت برای عدل و داد و حکومت جهانی الهی به پا میخیزند ما شیعیان هم به احترام آن حضرت و نوعی اعلام آمادگی به هنگام برده شدن نام مبارک آن بزرگ، بر پا ایستاده و رضایت خود را از قیام آن حضرت ابراز میداریم وخود را در برابر رهبری ودستورات او مطیع میدانیم .
مرحوم مجلسی در جلد 13 بحار باب 21 و مرحوم شیخ صدوق در کمالالدین و تمام النعمه احادیث فراوانی نقل کردهاند که ظاهر تمام آنها این است که نام مقدس امام زمان (عج) را نباید برد و این دو بزرگوار و اخیرا محدث نوری و دیگران ظاهر اخبار را گرفته و نام بردن آن حضرت را مطلقا چه قبل از غیبت و چه بعداز آن حرام میدانند.
ولی عدهای دیگر آن را مکروه دانستهاند. به طوری که در کتاب «نجم الثاقب» مرحوم نوری مینویسد: این موضوع در زمان شیخ بهائی و میرداماد دو دانشمند بزرگ شیعه مورد بحث و گفتگو واقع شد و هر کدام نظری ابراز نمودند و جمعی هم به طرفداری هر یک برخاسته و کار بالا گرفت.
برای توضیح بیشتر ر.ک: ابراهیم امینی دادگستر جهان، ثفق، چاپ 16، 1376، ص 125.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر