تجربه نشان داده اغلب کسانی که دیدگاههای تند و افراطی دارند، وقتی وارد حوزۀ اجرا میشوند و از نزدیک در تعامل با واقعیتها و مردم قرار میگیرند، رفتهرفته از دیدگاههای تند و رادیکال خود فاصله میگیرند و بیشتر برپایۀ منطق و خرد عمل میکنند.
پیشینه و عملکرد اعضای دولتهای سازندگی و اصلاحات در اوایل انقلاب، مؤید این گفته است که مثلاً از گروگانگیری در سفارت، به پیروی از رویکردی رسیدند که موافق مذاکره است. آخرین نمونۀ تأییدکنندۀ این نظر، خود دکتر است که ظاهراً بسیاری از باورهایش دربارۀ تشریفات و تجملات، مشکلات و موانع خارج از دولت، محدود بودن اختیارات رئیس جمهوری، تعامل با جهان بهجای تعارض با آن، مزاحمتهای دستگاههای موازی دولت در داخل و خارج، و . . . با هفت سال پیش بسیار تفاوت کرده است. شاید اصلاً به همین دلیل است که گهگاه زمزمههای حذف ریاست جمهوری از ساختار نظام به گوش میرسد.
برای همین، پیشنهاد میکنم دولت و ریاست جمهوری به برادران تندرویی سپرده شود که در این سالها با شعارها و رفتارهایشان آسیبهای جدی به مملکت زدهاند؛ بلکه آنها نیز کمکم در تعامل با جامعه، تغییر کنند و چشمهایشان به روی واقعیتها باز شود. بنده شخصاً برای شروع برادر حسین شریعتمداری را پیشنهاد میدهم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر