امام باقر(ع) درباره این سنگ میفرماید:
چون حضرت قائم در مكه قیام كند و خواهد كه متوجه كوفه شود منادیش فریاد كشد كه كسی خوردنی و آشامیدنی همراه خود برندارد و سنگ حضرت موسی(ع) كه به وزن یك بار شتر است با آن حضرت است. در هر منزلی كه فرود آیند، چشمه آبی از آن سنگ بجوشد كه گرسنه را سیر و تشنه را سیراب كند و همان سنگ توشة آنهاست تا هنگامی كه در نجف به پشت كوفه فرود آیند
وجود مبارك امام عصر(ع) علاوه بر صحف انبیای الهی، علم انبیا و اسم اعظم، ودایع و آثار انبیای الهی را نیز به ارث برده است كه در اینجا با بهره گیری از روایات معصومین(ع) به برخی از این ودایع اشاره میكنیم:
1. عصای موسی(ع)
امام باقر(ع) فرمود:
عصای موسی از آن آدم(ع) بود كه به شعیب رسید و سپس به موسیبن عمران رسید، آن عصا نزد ماست و اندكی پیش نزدم بود؛ مانند وقتی كه از درختش جدا شده سبز است و چون از او سؤال شود جواب گوید و برای قائم ما (حضرت مهدی(ع)) آماده گشته است، او (حضرت مهدی) با آن، همان كار كه موسی میكرد انجام دهد. آن عصا هراسآور است و ساختههای جادوگران را میبلعد و به هر چه مأمور شود انجام دهد؛ چون حمله كند هر چه به نیرنگ ساختهاند میبلعد و برایش دو شعبه باز شود كه یكی در زمین و دیگری در سقف باشد و میان آنها (میان دو فكش) چهل ذراع باشد و نیرنگ ساختهها را با زبانش میبلعد. (بهطوری كه در زمان حضرت موسی(ع) سحر ساحران را بلعید)2.
امام صادق(ع) نیز فرمود:
الواح موسی(ع) (تورات) و عصای او نزد ماست و ما وارث پیامبرانیم3.
با توجه به این روایت میتوان گفت: عصای حضرت موسی(ع) و تورات دست به دست به حضرت صادق(ع) و پس از ایشان هم دست به دست به سایر ائمه رسیده است و اكنون نیز این عصا در اختیار امام مهدی(ع)كه خداوند ظهورش را نزدیك گرداند قرار دارد.
عصای حضرت موسی چندین معجزه داشته كه قرآن به آنها اشاره كرده است:
1. مار شدن عصا هنگام مبعوث شدن حضرت موسی(ع) به پیامبری: در سورة قصص، آیة 31 میفرماید:
و [فرمود:] «عصای خود را بیفكن». پس چون دید آن مثل ماری میجنبد، پشت كرد و برنگشت. «ای موسی، پیش آی و مترس كه تو در امانی».
2. اژدها شدن عصا نزد فرعون: در سورة شعراء، آیة 32 میفرماید:
پس عصای خود بیفكند و به ناگاه آن اژدهایی نمایان شد.
3. بلعیدن سحر ساحران توسط عصا: در سورة شعراء، آیات 45 و 46 میفرماید:
پس موسی عصایش را انداخت و به ناگاه هر چه را به دروغ برخاسته بودند بلعید. در نتیجه، ساحران به حالت سجده در افتادند.
4. زدن عصا به دریا و باز شدن راه برای نجات قوم بنیاسراییل: در سورة شعراء، آیة 63 میفرماید:
پس به موسی وحی كردیم: «با عصای خود برین دریا بزن». تا از هم شكافت، و هر پارهای همچون كوهی سترگ بود.
5. زدن عصا به سنگ و بیرون آمدن دوازده چشمه آب برای اسباط بنیاسراییل: در سورة بقره، آیة 60 میفرماید:
و هنگامی كه موسی برای قوم خود در پی آب برآمد، گفتیم: «با عصایت بر آن تخته سنگ بزن». پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت... .
این عصا، در ابتدا متعلق به حضرت آدم(ع) بوده و سپس به حضرت شعیب(ع) رسیده و آنگاه كه موسی(ع) به خدمت حضرت شعیب(ع) درآمد آن عصا به او رسید. در كتابهای تاریخ انبیا برای این عصا حوادث و وقایع گوناگونی نقل شده است.
2. سنگ حضرت موسی(ع)
قرآن كریم در دو مورد از این سنگ یاد كرده است؛ یكی آیة 60 سورة بقره كه پیش از این ذكر آن گذشت و دیگری آیة 160 سورة اعراف كه میفرماید:
و آنان را به دوازده عشیره كه هر یك امتی بودند تقسیم كردیم، و به موسی وقتی قومش از او آب خواستند وحی كردیم كه با عصایت بر آن تخته سنگ بزن. پس، از آن دوازده چشمه جوشید. هر گروهی آبشخور خود را بشناخت.
امام باقر(ع) دربارة این سنگ میفرماید:
چون حضرت قائم در مكه قیام كند و خواهد كه متوجه كوفه شود منادیش فریاد كشد كه كسی خوردنی و آشامیدنی همراه خود برندارد و سنگ حضرت موسی(ع) كه به وزن یك بار شتر است با آن حضرت است. در هر منزلی كه فرود آیند، چشمه آبی از آن سنگ بجوشد كه گرسنه را سیر و تشنه را سیراب كند و همان سنگ توشة آنهاست تا هنگامی كه در نجف به پشت كوفه فرود آیند4.
در خصوص سنگ موسی(ع) ذكر چند نكته لازم است:
الف) الف و لام «حجر» در این آیه (بعصاك الحجر)، الف و لام معرفه است؛ یعنی این سنگ خاص و نه هر سنگی، لذا این سنگ به عنوان یكی از ودایع نبوت به دست امام عصر(ع) رسیده است و در هنگام ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) این سنگ به عنوان توشة بین راه یاران آن حضرت مورد استفاده قرار میگیرد و احادیث مربوط مبین این موضوع است.
ب) در زمان موسی(ع) چون قوم بنیاسراییل دوازده سبط بودند5، و این اسباط با هم اختلاف داشتند، دوازده چشمه از آن سنگ بیرون آمد تا هر گروهی چشمة آبی برای خود داشته باشند، امّا در هنگام ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) چون اختلاف و تفرقهای بین یاران امام مهدی(ع) نیست، از آن سنگ فقط یك چشمه آب بیرون خواهد آمد و این توضیح قسمت دیگر آیه است كه فرمود: « فانفجرت منه اثنتا عشرة عیناً».
سنگ حضرت موسی(ع) به عنوان یكی از ودایع نبوت دست به دست به وسیلة اوصیای بعد از موسی(ع) به دست پیامبر اكرم(ص) رسیده و بعد از ایشان هم به دست امام الوصی، علی(ع)، تا حال حاضر كه نزد خاتمالاوصیاء، مولانا المهدی(ع) است.
3. تابوت الشهاد\ (تابوت سكینه)
امام صادق(ع) فرمود:
داستان سلاح در خاندان ما، داستان تابوت است در بنیاسراییل؛ تابوت در هر خاندانی از بنیاسراییل كه پیدا میگشت، نبوت به آنها داده میشد، هر كس از ما هم كه سلاح به دستش رسد امامت به او داده میشود6.
نام «تابوت سكینه» یك بار در سورة بقره، آیة 248 ذكر شده است كه میفرماید:
و پیامبرشان گفت: دلیل و نشانه بر پادشاهی او این است كه تابوتی به سوی شما میآید كه در آن سكینه و آرامشی از ناحیة پروردگارتان وجود دارد و از آنچه را كه آل موسی و آل هارون باقی گذاشتهاند و آن تابوت بهوسیلة فرشتگان حمل میشود، به راستی در آن معجزه و دلیل برای شماست چنانكه مؤمن باشید.
«تابوت سكینه» با نامهای صندوق عهد، تابوت یهودیان، تابوت مقدس، صندوق تورات، تابوت بنیاسرائیل و تابوتالشهاده نامیده شده است. كه این نام اخیر در دعای «سمات» ذكر شده است، آنجا كه میفرماید:
تابوت سكینه، طبق نوشتهها، صندوقی بوده است كه الواح سنگی و احكام دهگانه (تورات) در آن قرار داشته بود و هر وقت قوم بنیاسراییل حركت میكرد، این صندوق را با حرمت فراوان در ارابهای نهاده و پیشاپیش خود روان میداشتند و در جنگ نیز آن را پیشاپیش صفوف قرار میدادند تا باعث ثبات قدم و آرامش لشكریان گردد. این صندوق به فرمان حضرت موسی(ع) ساخته شده بود و علاوه بر آن الواح (دو لوح سنگی)، كاسهای از «منّ»؛ یعنی همان غذای آسمانی كه در سورة اعراف، آیة 160 از آن یاد شده است، نیز در آن قرار داده بودند7.
تا اینكه فلسطینیها به یهودیان تاختند و بر آنها مسلط شدند و صندوق عهد را از ایشان گرفتند. بعد از آن حضرت داود(ع) جالوت، پادشاه فلسطینیها را كشت و صندوق را به یهودیان باز گرداند.
تا زمان حضرت سلیمان(ع) این صندوق در معبد «قبةالرّمان» قرار داشت.
گفتنی است كه از قبةالرّمان نیز در دعای سمات یاد شده است:
و [تو را میخوانم] به آن مجد و بزرگواری است كه برای موسی بن عمران(ع) بر فراز قبة الرّمان قرار داشت8.
مطالب دیگری نیز در خصوص تابوت سكینه رسیده است؛ از جمله در كتاب قرب الإسناد حمیری (ص164) حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع) نقل شده كه حضرت دربارة تفسیر «سكینه» در آیة « فیه سكینة من ربّكم...» فرمود:
این سكینه رایحهای است بهشتی كه به شكل صورت انسانی از صندوق خارج میشد و آن صندوق هم اینك نزد ماست.
و همین معنا نیز از حضرت رضا(ع) رسیده است.
تابوت الشهاده اكنون نزد امام مهدی(ع) است. پیامبر اكرم(ص) دراین باره میفرماید:
صندوق مقدس از دریاچة طبریه به دست وی (امام مهدی(ع)) آشكار میشود و آن را آورده و در پیشگاه مقدس او در بیتالمقدس قرار میدهند و چون یهودیان آن را مشاهده مینمایند به جز اندكی، بقیة آنان ایمان میآورند.9
4. پیراهن حضرت یوسف(ع)
مفضل بن عمر گوید، امام صادق(ع) به من فرمود:
میدانی پیراهن یوسف(ع) چه بود؟ عرض كردم، نه، فرمود: چون برای ابراهیم(ع) آتش افروختند، جبرئیل(ع) جامهای از جامههای بهشت برایش آورد، او پوشید و با آن جامه گرما و سرما به ابراهیم زیانی نمیرسانید. چون مرگ ابراهیم رسید، آن را در غلافی نهاد و به اسحاق آویخت و اسحاق آن را به یعقوب آویخت و چون یوسف(ع) متولد شد آن را به او آویخت و در بازوی او بود تا امرش به آنجا كه بایست رسید (زمام حكومت مصر را به دست گرفت)؛ چون یوسف آن را در مصر از غلاف بیرون آورد، یعقوب بوی خوش آن را دریافت و همین است كه گفت: «اگر نادانم نمیخوانید من بوی یوسف را احساس میكنم»10 و آن همان پیراهنی بود كه خدا از بهشت فرستاده بود. عرض كردم: قربانت گردم، آن پیراهن به چه كسی رسید؟ فرمود: به اهلش رسید و هنگامی كه قائم ما (امام مهدی(ع)) ظهور كند، با او خواهد بود، سپس فرمود: هر پیغمبری كه دانش یا چیز دیگری را به ارث گذاشته به آل محمد(ص) رسیده است.11
همانطور كه در این حدیث طولانی آمده است، امام صادق(ع) حقیقت این پیراهن را بیان فرموده كه از كجا آمده و در نهایت به دست اهل بیت(ع) رسیده است و این پیراهن از جمله مواریث انبیا(ع) به شمار میآید.
همین یك حدیث در توضیح پیراهن حضرت یوسف(ع) ما را كفایت میكند. این پیراهن نیز هماكنون نزد حضرت حجةبنالحسن العسكری(ع) است.
5. طشت حضرت موسی(ع)، انگشتر حضرت سلیمان(ع)، شمشیر، پرچم و زره پیامبر اكرم(ص)
تعدادی دیگر از مواریث انبیا(ع) نیز هستند كه آنها هم هر كدام بنا بر حكمت و مصلحتی، در اختیار امام مهدی(ع)اند. برای روشن شدن مطلب به ذكر یك حدیث مفصل اكتفا میكنیم.
بخشی از حدیثی كه از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده، به شرح ذیل است:
همانا شمشیر رسول خدا(ص)، پرچم، جوشن، زره و خُود پیامبر(ص)، پرچم ظفربخش پیامبر(-ص)، الواح موسی و عصای او، انگشتر سلیمان بن داود، طشتی كه موسی(ع) قربانی را در آن انجام داد، اسمی كه نزد پیامبر(ص) بود و چون آن را میان مسلمانان و كفار میگذاشت كه از مشركان به مسلمانان نشانهای نرسد (و من آن را میدانم) و هر آنچه را كه فرشتگان آوردهاند نزد من است، داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوت است در بنیاسراییل، و بر در هر خانهای كه تابوت پیدا میشد، نشانة اعطای نبوت بود و سلاح به هر كس از خانوادة ما رسد امامت به او داده میشود. همانا پدرم، امام باقر(ع)، زره رسول خدا(ص) را پوشید، دامنش اندكی به زمین میكشید و من آن را پوشیدم همچنان بود؛ قائم ما، امام مهدی(ع)، كسی است كه چون آن را پوشد به اندازة قامتش باشد. انشاءالله.12
این حدیث بهطور صریح بخشی از ودایع نبوت و مواریث انبیای الهی(ع) را ذكر كرده است و تصریح نموده كه همة آنها به دست ائمه رسیده و در نهایت نیز به خدمت امام عصر، حضرت مهدی(ع) میرسد.
همچنین در كتاب الغیبة نعمانی از محمد ابن مسلم روایت شده است كه امام صادق(ع) فرمود:
خداوند بر خلاف وقتی كه تعیین كنندگان وقت ظهور امام مهدی(ع) معین كردهاند، عمل میكند. پرچم قائم، همان پرچم رسول خداست كه جبرییل در روز جنگ بدر از آسمان آورد و آن را در میان جنگ به اهتزاز درآورد، آنگاه جبرییل عرض كرد: ای ابامحمد، به خدا قسم این پرچم، از پنبه و كتان و ابریشم و حریر نیست. پیامبر فرمود: پس از چیست؟ گفت: برگ درخت بهشت است. پیغمبر آن را در جنگ برافراشت، سپس پیچید و به دست علی(ع) داد و پیوسته نزد آن حضرت بود تا اینكه در روز جنگ بصره (جمل) حضرت آن را برافراشته نمود و خدا او را پیروز گردانید؛ آنگاه علی(ع) آن را پیچید و همیشه نزد ما بوده و هست و دیگر هیچكس آن را نمیگشاید تا اینكه قائم ما(ع) قیام كند. وقتی قائم قیام نمود، آن را به اهتزاز درمیآورد و هركس در شرق و غرب عالم باشد آن را میبیند؛ رعب و ترس از وی یك ماه زودتر، از پیش روی و چپ و راست او رفته و در دلها جای میگیرد. آنگاه گفت: ای ابا محمد او به خونخواهی پدرانش قیام میكند و سخت خشمگین است و از اینكه خداوند بر این خلق غضب نموده متأسف است. او پیراهن پیامبر(ص) را كه در جنگ احد پوشیده بود، به تن دارد و عمامه و زره پیغمبر را كه به قامت وی، رساست میپوشد و ذوالفقار، شمشیر پیغمبر را در دست دارد، سپس شمشیر برمیكشد و هشت ماه از كشتههای بیدینان، پشتهها میسازد...»13
دو روایت یادشده دقیقاً روشن میكند كه تمامی مواریث انبیای الهی در نهایت به دست باكفایت جان جهان، امام مهدی(ع)، میرسد.
و حدیث ذیل اثبات میكند كه تمامی ودایع و وصایای انبیای الهی(ع) توسط حضرت ابوطالب(ع) به دست پیامبراكرم(ص) رسیده است.
درست بن ابی منصور میگوید:
از امام هفتم(ع) پرسیدم: آیا رسول خدا(ص) مأمور پیروی از ابوطالب(ع) بود؟ و ابوطالب از طرف خدا بر او حجت بود؟ فرمود: نه، ولی ابوطالب نگهدار ودایع نبوت بود و وصایا نزد وی سپرده شد، و او آنها را به آن حضرت(ص) داد. گفتم وصایا را به او داد به حساب اینكه حجت بر او (پیغمبر) بود؟ فرمود: اگر حجت بر او بود وصیت را به او نمیداد. گفتم: پس ابوطالب حالش چگونه بود؟ فرمود: به پیغمبر و هر چه آورده بود اقرار كرد و وصایا را به او داد و همان روز درگذشت.14
پینوشتها:
1 . قمی، شیخ عباس، مفاتیحالجنان، زیارت حضرت صاحبالأمر به نقل از سیدبنطاووس.
2 . كلینی، الكافی، ج1، باب ما عند الأئمة من آیات الأنبیاء علیهمالسلام، ص231، ح1؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص318، ح19.
3 . كلینی، همان، ح2.
4 . همان، ح3؛ مجلسی، همان، ص324؛ همو، حیوةالقلوب، ج1، ص248؛ طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج5، ص6.
5 . اسباط دوازدهگانه عبارت بودند از: 1. بنی روبیل؛ 2. بنیشمعون؛ 3. بنی جاد؛ 4. بنییهودا؛ 5. بنی یساكار؛ 6. بنی زبولون؛ 7. بنی یوسف؛ 8. بنی بنیامین؛ 9. بنیاشیر؛ 10. بنی دان؛ 11. بنی نفتالی؛ 12. بنی لاوی.
6 . كلینی، محمدبن یعقوب، همان، باب أنّ مثل سلاح رسولالله مثل التابوت فی بنیاسرائیل، ص238، ح1 و 4.
7 . قمی، شیخ عباس، همان.
8 . همان.
9 . الملاحم والفتن، ص57؛ صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخبالأثر، ص309.
10. سورة یوسف (12)، آیة 94.
11. كلینی، همان، ص232، ح5؛ مجلسی، همان، ص327، ح45؛ همو، حیوةالقلوب، ج1، ص184.
12. كلینی، همان، باب ما عند الأئمة من سلاح رسولالله(ص) و متاعه، صص232ـ233، ح1؛ مجلسی، همان، ص360، ح129.
13. نعمانی، كتاب الغیبة، ص
14. كلینی، همان، باب مولدالنبی(ص) و وفاته، ص445، ح18.
امام زمان (ع) فرمود:برای تعجیل در فرج و ظهور من بسیار دعا کنید، همانا این کار برای خودتان گشایش خواهد بود.
سهشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۹۱
مواریث انبیای الهی در دست باكفایت امام مهدی(ع)ا
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر