جمعه، اسفند ۰۴، ۱۳۹۱

ربط غنی‌سازی و ظهور از نظر آیت‌الله خوشوقت

همسر شهید احمدی روشن، از مسؤولان تأسیسات هسته‌ای نطنز گفت: نظر آیت‌الله خوشوقت درباره ارتباط ظهور امام عصر(عج) با فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان، باعث شده بود که از کار همسرم گلایه نکنم.

"فاطمه کاشانی" همسر شهید مصطفی احمدی‌روشن که از شاگردان مرحوم آیت‌الله عزیزالله خوشوقت بوده است در گفت‌وگویی با بیان خاطراتی از آن شهید گفت: «فشار کاری برای ایشان خیلی سخت بود؛ آقا مصطفی را که می‌دیدی، همیشه چشمانش خسته بود و قرمز، ولی هیچ وقت عصبانی و اخمو نبود و با آن خستگی وقتی ۱۲ شب می‌رسید خانه، می‌خندید. مشکلات را که اصلاً وارد منزل نمی‌کردند، حتی موفقیت‌هایشان را هم خیلی سخت بروز می‌دادند.»


وی افزود: «آقا مصطفی این خستگی‌ها را برای هدفی بالاتر تحمل کردند؛ مسیر تهران ـ نطنز را اگر انسان هفته‌ای یک بار تردد کند، خیلی خسته‌کننده خواهد بود. آقا مصطفی هفته‌ای دو یا سه بار این مسیر را می‌رفت و برمی‌گشت. تمام اینها سختی دارد. روزه‌گرفتن در سایت نطنز هم خیلی سخت بود؛ هوا آن‌قدر گرم می‌شد که لب‌ها ترک برمی‌داشت و خون می‌آمد و اگر در زمین سایت می‌ایستادی، به قول مصطفی کله آدم زیر آفتاب جوش می‌آورد. همه اینها نشان‌دهنده سختی‌های ایشان بود ولی هیچ وقت از سختی‌ها نمی‌گفتند و این چیزها را که می‌گویم، خیلی کوتاه اشاره می‌کردند.»


همسر شهید احمدی‌روشن ادامه داد: «این وضعیت برای خانواده هم سخت بود. من گلایه می‌کردم ولی مصطفی با وجهه خندانش سخت‌ترین مشکلات را آسان می‌کرد و من تحمل می‌کردم، اما هیچ وقت مانع ایشان برای انجام وظیفه‌شان نشدم. می‌دانستم که کارهای سایت هیچ وقت تمامی ندارد. این چند سال آخر نمودار کاری ایشان صعودی بود. برخی مواقع آقا مصطفی را سه هفته می‌شد که پیدا نمی‌کردیم؛ شاید یک روز جمعه و کوتاه می‌توانستیم ببینیمش. وقتی شکایت و گلایه می‌کردم، می‌گفت این کار را انجام بدهم، بیرون می‌آیم. دروغ هم نمی‌گفتند، آن کار را انجام می‌دادند، کاری دیگری بهشان پیشنهاد می‌شد و این سیستم ادامه داشت‌ ولی وقتی دل نگرانی آقا را برای سایت می‌گفتند، برای بنده هم این دل‌نگرانی آقا مهم بود.»

وی در توضیح علت عدم گلایه‌اش از فشار کار همسر شهیدش گفت: «وقتی می‌گفتند کارهایی که کردم را باید به سرانجام برسانم، قانع می‌شدم؛ یک بار پیش آیت‌الله خوشوقت رفته بودند و از آیت‌الله خوشوقت پرسیده بودند که "ظهور چقدر نزدیک است؟" آقای خوشوقت فرموده بودند "این بستگی به این دارد که شما در نطنز چه کار می‌کنید".»

خانم کاشانی گفت: « یک بار که خیلی گلایه کردم، مصطفی فرمایش‌های آقای خوشوقت را گفت، من دیگر گلایه هم نکردم چون احساس می‌کردم اگر بخواهم جلویش را بگیرم گویی که جلوی امام زمان(ع) ایستادم. نمی‌گویم این حرف قطعی است اما به نظرم مملکت باید اصلاح بشود تا مصلح بیاید.»

پایان پیام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر