جمعه، اسفند ۰۴، ۱۳۹۱

وقت معلوم شیطان


    فرض كنيد نه يك مؤمن متعهد و نه يك محقّق توانا، بلكه رسانه‌هاي صهيونيستي بر اساس مباني معرفتي خويش كه منتهي به تسلّط كامل شيطان بر زمين و انسان است زمان خاصّي را براي ظهور منجي و پايان نزاع‌‌هاي جهان، اعلام كردند و بنابر تعريفي كه از توقيت مردود شد، ما ملزم به تكذيب اين حركت رسانه‌اي شيطان شديم، حال آيا اينكه بيان كنيم گفته‌هاي آنها و توقيتشان دروغ است، كافي است؟

در مجوعه روايات اسلامي و خصوصاً شيعي به بخشي از روايات منقول از معصومان(ع) برمي‌خوريم كه تعيين وقت براي ظهور منجي را مردود اعلام كرده 1 و عواقب خطرناكي نيز براي اين رويكرد مشخّص فرموده‌اند كه تأمّل برانگيزترين آنها، وقوع «بداء» در زمينه‌ها و خصوصاً زمان ظهور منجي است و بر همين اساس، منتظران به تكذيب «وقّاتون» موظّف گرديده‌اند.2

 

حال با توجّه به مقدّمه‌اي كه گذشت و توجّه بيشتر به بحث واقع‌گرايي و اجتناب از اخباري زدگي3 و تطبيق‌هاي سليقه‌اي، لازم است عبارت‌‌هاي اصلي و معاني مدّ نظر ائمة هدي(ع) در مقولة توقيت را بررسي نماييم.
توقيت از نظر ادبي تعيين زمان و اجل براي انجام كاري است؛ يعني انجام فعلي مدّ نظرست كه منوط به گذر زمان و لحاظ ظرف خاصّي از زمان بر آن هستيم.

در اين صورت براي انجام آن كار، وقت خاص و مشخّصي تعيين مي‌كنيم،4 امّا توقيت اصطلاحي كه در مباحث مهدويت و آخرالزّمان كاربرد دارد، به اضافة معناي ادبي آن، واجد دو مشخّصة ديگر نيز مي‌باشد، اوّل اينكه توقيت مصطلح، تعيين زمان براي امر ظهور است كه از قبل و توسط خداوند متعال، زمان آن تعيين گشته است5

و دوم اينكه با توجّه به منفي بودن نگاه آيات قرآن كريم و پيشوايان دين به مقولة توقيت، مي‌توان نتيجه گرفت، وقت گذاري ِ زمان تعيين شده با نيّتي سوء و به جهت انحراف فعلي مي‌ باشد كه قرار است در آن زمان تعيين شده، انجام گيرد و به عبارت بهتر توقيت مصطلح همان «تحريف زماني» است؛

يعني همان‌طور كه يك كلمة الهيّه با جابه‌جا شدن حروفش چه در ظاهر، چه در معنا و چه در سرّ نهفته در آن تحريف مي‌گردد6 و محرّفان با اين اقدام در صدد ايجاد انحراف در سنّت‌الهي و هدايت شوندگي انسان‌ها هستند، با توقيت و تحريف زماني نيز وقوع بزرگترين وعدة خداوند متعال را كه ظهور دين اسلام و غلبه بر همة اديان و عقايد است، دچار جابه‌جايي نموده و حق طلبان را از پيوستن به جبهة حق و پيروي از وليّ‌الله بازمي‌دارند تا عملاً تحقّق وعدة الهي به تأخير بيفتد.
با اين توضيح به اين نتيجه مي‌رسيم كه بحث توقيت نه تنها از هر فرد مسلمان و معتقدي كه عِرق مذهبي دارد، ساخته نيست، بلكه اصولاً محقّقان معتقد نيز از توقيت دور و ناتوانند، چراكه لازمة توقيت بهره‌مندي از برنامه‌اي مدوّن و وسيع براي تقابل با برنامه‌ريزي خداوند متعال در به كمال رساندن فرد و جامعة ‌انساني است و اين امر اصولاً در تناقض با ايمان مداري و سلوك در راه حق است.
آري، اگر افق ديد را وسيع تر كنيم، در مي‌يابيم توقيت نيز سرآمد تلاش شيطان و تابعان او براي نزاع و جنگ راهبردي و عميق با وليّ‌الله است و صرف اعلام زماني خاص يا عام براي ظهور منجي، توقيت مردود محقّق نمي‌گردد البتّه نفي توقيت شيطاني و لزوم تكذيب آن، دليلي بر توجيه تعيين زمان از سوي محقّقان و مشتاقان امر شريف ظهور نيست؛

چرا كه يكايك اتّفاقات عالم بر اساس مشيّت الهي و آنچه در لوح محفوظ نگاشته و با مديريت مستقيم وليّ الله در حال انجام است و صرفاً زماني اينگونه شبهات و سردرگمي‌ها ايجاد مي‌گردد كه فرد يا جامعة اسلامي در دام خوراك، افكار و اعمال شيطاني گرفتار شده باشد و از درك و قبول پيام‌‌هاي متوالي حجّت باطني كه همواره توسط حجّت ظاهري حق نيز تأييد مي‌گردد، عاجز شود.
پس «توقيت مردود»، تحريف وقت تعيين شده از سوي خداوند براي تحقّق وعدة او در ظهور كامل اسلام توسط وليّ الله است كه بيان‌ها، قلم‌ها و رسانه‌هايي كه امروزه با مطرح كردن زمان‌‌هاي مختلف و در پي زمينه سازي‌هاي فرهنگي و عقيدتي مختلفي كه در جوامع خويش و بلكه جامعة جهاني نموده‌اند، لزوماً بايد تكذيب گردند.

 امّا باز هم مسئلة مهمّي در تكذيب توقيت مورد غفلت واقع شده است؛ فرض كنيد نه يك مؤمن متعهد و نه يك محقّق توانا، بلكه رسانه‌هاي صهيونيستي بر اساس مباني معرفتي خويش كه منتهي به تسلّط كامل شيطان بر زمين و انسان است زمان خاصّي را براي ظهور منجي و پايان نزاع‌‌هاي جهان، اعلام كردند و بنابر تعريفي كه از توقيت مردود شد، ما ملزم به تكذيب اين حركت رسانه‌اي شيطان شديم، حال آيا اينكه بيان كنيم گفته‌هاي آنها و توقيتشان دروغ است، كافي است؟

آيا با اين موضع گيريِ ظاهريِ ما، جلوي «بداء» گرفته خواهد شد؟
آيا در برابر اين تهاجم رسانه‌اي شيطان كه در عبارت موجز «توقيت» نهفته است، شيعيان و به‌ويژه علماي خبير، موظّف به ارائة برنامه و راهكار براي تحقّق وعدة الهي نيستند ؟

واضح است كه جواب اين سؤالات تداعي كنندة وظيفة سنگيني است كه با غفلت ما شيعيان، نه تنها به تأخير امر فرج منتهي گشته، بلكه شيطان را به پيروزي نهايي و حقيقي خويش اميدوار مي‌كند.

آري، پاسخ به اين سؤالات مستلزم درك صحيحي از وعدة خدا و ويژگي‌‌هاي تحقّق آن است كه قرون متمادي با سرگرم شدن به بسياري از مباحث بي‌فرجام و ناكارآمد از فكر و بحث انديشمندان ما دور مانده است و بي‌شك در اين كوتاهي‌ها، نقش اخباري گري7 و ايجاد ترس كاذب و پوشالي از ورود به درك ويژگي‌‌هاي وعدة الهي بسيار مؤثّر و بلكه ويران‌گر بوده است.
رحمت خداوند بر امام خميني (ره) كه با نگرشي عرشي اين حجب ظلماني را شكافت و عملاً در تحقّق وعدة الهي و ظهور اسلام، گام نهاد و با برپايي انقلاب اسلامي ايران، انتصاب عيني و واقعي ولي فقيه به قطب عالم امكان و وليّ الله في ارضه را نه از حيث امور شخصيّه، بلكه از حيث شأن اجتماعي و حكومتي آن هويدا ساخت و مقدّمه و زمينة ظهور8 موفور السّرور امام عصر(ع) را در قالب انقلاب عظيم اسلامي مهيّا نمود؛

يعني همان‌گونه كه شروع غيبت خاتم الاوصياء همراه بود با برگزيدن خواصّي از امّت كه واسطه و رابط امام و امّت باشند، اتمام اين شب تاريك نيز با سحر انقلاب اسلامي ايران و به وساطت ولايت مطلقة فقيه كه در منابع روايي ما مصداق عيني آن؛ يعني سيّدي از «قم»9 و سيّدي خراساني10 هستند، رقم خواهد خورد.
امام راحل(ره) در بحث زمان، مكان و ديگر ويژگي‌هاي انقلاب الهي‌اش نيز همچون انبياي عظام و به ويژه جدّ بزرگوارش، سيّدالشّهدا(ع) با سياستي معصومانه و لحاظ تاكتيك‌‌هاي ثمربخش و پيچيده، شروع امر شريف ظهور را بر دوش گرفت.
بايد توجّه داشت كه توقيت مردود همواره توسط شيطان و ايادي او، خصوصاً يهود طرّاحي و از دو مسير اصلي منتشر مي‌گردد. مسير اوّل و اصلي، رسانه‌هاي صهيونيستي است و مسير دوم، عالمان و محقّقاني كه تحت‌تأثير دام‌‌هاي شيطان از جايگاه معنوي و الهي خويش فاصله گرفته و به دشمن داخلي اسلام و بلكه ظهور منجي بدل گشته‌اند.

يهود به عنوان ميداندار و مدير اجرايي شيطان در تمامي پروژه‌هاي گمراهي، سابقة طولاني در «تحريف زماني» دارد، كه از مهم‌ترين مصاديق آن، شكستن حرمت روز شنبه و تدارك جنگ زماني با وليّ خدا بوده است. اين گروه از بني‌اسرائيل كه به اصحاب السّبت11 مشهورند، براي سركشي از امر خداوند متعال، به شگرد پيچيدة جنگ دين عليه دين روي آوردند و نهايتاً به عذاب الهي گرفتار شدند.

امروز نيز پيروان آنها پرچمدار تحريف زماني و توقيت مردود هستند كه با ساز وكار‌هاي پيچيده، عقايد شيطاني خود را تبليغ مي‌كنند. براي درك بهتر روش‌ها و مسير‌هاي اين دشمنان اسلام ناچار به ارائة توضيحات و نشانه‌هايي هستيم؛
1. همان‌طور كه در مقدّمه آمد، دشمن اصلي اسلام در دو جبهة دروني و بيروني و با ميدانداري يهود در صدد مقابله با وليّ الله است. دشمن بيروني، تابلودار، شناخته شده، مستكبر و فاسد است.

اقلّيتي شيطان پرست كه بر اكثر منابع طبيعي و انساني تسلّط يافته و در تلاش براي برقراري كامل حكومت شيطان بر روي زمين هستند.

برترين ابزار شيطان براي ترويج افكار ضدّ الهي خويش كه در لسان روايات شريف به دجّال مشهور است، وسيلة ارتباطي آنها با ايادي خويش و ديگر انسان‌هايي است كه در دامشان اسير گشته و پيرو هواي نفس خويش شده‌اند.
2. از صدر اسلام شيوة تهاجم رسانه‌اي يهود به اسلام رايج بوده است و پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) و هم‌زمان با غصب خلافت، جنگ رسانه‌اي وسيعي عليه وليّ الله تدارك ديده شد، كه توسط يهود بيروني برنامه‌ريزي و هدايت شده و توسط يهود امّت و منافقان و با ورود برخي تازه مسلمانان يهودي و مسيحي كه هيچ‌گاه حقيقتاً به اسلام ايمان نياوردند، براي ترويج افكار ضدّالهي و در قالب‌‌هاي مختلف هنري و ادبي اجرا مي‌گرديد؛

اشارة صريح روايات معصومان(ع) به دوري گزيني از شعراي منحرف و خصوصاً «قاصّ» يا «قُصّاص» كه نوك پيكان تهاجم شيطاني يهود به باور‌هاي اسلامي بودند و تحريم ‌اسرائيليات، من جمله اقدامات ضدّ دجّالِ آل الله است كه در دوره‌هاي مختلف به اشكال مختلف تبيين مي‌گرديد.

3. رسانه‌هاي صهيونيستي كه امروزه به‌طور الكترونيك و بسيار گسترده و با شيوه‌هاي مختلف سال، ماه و روز آخر دنيا را تبليغ مي‌‌كنند، عمدتاً بر اساس اخبار مندرج در كتاب مقدّس تحريف شده و تفاسير ذيل آيات آن، خصوصاً «تلمود» و همچنين اسناد كهن باقي مانده از اقوام مختلف و با تكيه بر پيش‌گويي‌هاي جادوگران نوين و قديم، اقدام به توقيت مي‌‌نمايند و با تسلّط فراوان به منابع علمي و برتري تكنيكي، حقّانيت اين توقيت را در هماهنگي آن با طبيعت و نظام تكوين كه ظاهراً دور از دسترس بشر عاديست به اثبات مي‌‌رسانند.
بلاياي به ظاهر طبيعي كه عمدتاً تحت مديريت پنهان جبهة استكبار وقوع مي‌يابد؛
تهاجم موجودات فرازميني به اماكن و افراد مختلف كه با بهره‌گيري از فناوري نوين و ارتباط پيچيده با اجنّه و برخي نيرو‌هاي شيطاني و ظلماني محقّق مي‌‌شود؛

گسترش روزافزون و هدفدار بيماري‌‌هاي پيچيده، كشنده و ناشناخته؛
شيوع نگرش‌ها و عرفان‌هاي پيچيده و الهام گونه كه ماحصل تعاليم دو سدة گذشته، تعاليم شيطاني خصوصاً از طريق رسانه‌هاي ديداري و شنيداري و ارتباط نامحسوس و ناخواسته با شياطين كافراست،گسترش افكار و اوهام غير قابل كنترل و عجيب در اذهان آدميان كه ماحصل خوراك ناپاك و ناسالم و همچنين آلودگي محيطي و اثرپذيري شديد از امواج فراحسّي موجود، در فضاي پيراموني است.
ظهور اعجاب انگيز شخصيّت‌هاي پيش‌گويي شده كه غالباً با رسوخ در مراحل پيش و در حين ازدواج و دست بردن در مراحل اوّلية خلقت جسماني و شبيه سازي‌هاي ضدّ اخلاقي صورت مي‌‌پذيرد.
و ديگر مواردي كه شبيه سازي شدة همان اتّفاقات و علائمي است كه في الجمله در تعاليم اسلام، اخبار و روايات شيعي نيز مطرح گشته، همه و همه در پي اثبات اين مدّعاي باطل هستند كه توقيت تبليغ شده در رسانه‌هاي استكباري، همان وعدة خدا و «يوم معلوم» است تا از اين طريق به دو هدف شوم دست يابند:
اوّل: تسلّط كامل بر جهان و تلاش براي پيروزي نهايي شيطان در ساية غفلت و تخدير شديد انسان‌ها؛
دوم: ايجاد يأس و نااميدي در مسلمانان و حق طلبان و منتظران منجي موعود كه از يك‌سو از پرداختن به خصوصيات و شرايط و اجزاي ظهور واهمه داشته و برحذر داشته شوند و از سوي ديگر با اين سستي كردن و خمودگي به بلاي عظيم «بداء»12 گرفتار گردند.

يوم معلوم و توقيت حق
از جمله معارف قرآني بحث از سرانجام زندگي انسان‌ها بر روي زمين و برپايي بهشت زميني توسط خليفة خدا و در راستاي تحقّق وعدة خدواند متعال است13 كه تحقّق اين وعده، متشكّل از دو مقولة مهمّ ظهور منجي و رجعت صالحان است.

ظهور منجي بشريّت كه وعدة حتمي پروردگار عالميان است، پس از گسترش ظلم و فساد و بر اساس برنامه‌اي دقيق، رخ از پس پردة ناپيدايي بيرون مي‌‌كشد و اين شيوه نه تنها مختصّ او، بلكه سيرة برخي از انبياي عظام و اوصياي گرامي ايشان بوده است.

خداوند متعال از ابتداي آفرينش آدم و تبيين اهداف خلقت او، ظرف زماني حضور بني آدم را بر روي زمين تشريح نموده و مقاطع مهم و تعيين كننده‌اي را بر شمرده است كه نقطة عطف همة مناسبات ويژة زماني «وقت معلوم»14 نام نهاده شده است. ابليس از سر كبر بر خداي خويش شوريد، كه اين طغيان را در اغواي بني آدم به فعليّت رساند.

او كه خود پيش از رانده شدن از عالمان و مقرّبان درگاه الهي بوده است، به سرّ و حقيقت خلقت آدم آگاه بوده و خود را در برابر حق ناتوان و مكايدش را ناكارآمد مي‌ يابد15 از اين‌رو با كرنش در برابر انوار الهي كه متقدّم بر او، وجود، عبادت و علم او بوده‌اند از راه پنهان ديگري مخالفت و سركشي خود را نمايان مي‌سازد.

براي او فريفتن انساني خلق شده از روح و جسم، بسيار دست يافتني‌تر از در افتادن با انوار عرشي و حقّ مطلق است و به گمان خويش، اگر «زماني» براي اغواگري بيابد، با تصرّف و نفوذ در آنچه كه مايحتاج بني آدم است، پيدا و پنهان او را از حقيقت عرشي خويش دور ساخته و رفته رفته در مقابل مبداء خلقتش و حقيقت و هدف خلقتش قرار خواهد داد.16

بحث عرفاني فلسفي
شيطان كه خود جن است و امكان نامريي شدن دارد17 به سادگي مي‌تواند انسان‌هاي ظاهر بين را به عجز و درماندگي بيندازد و در جايگاه خداي گونه نشسته و ظلمات فكر و عمل خويش را بر جاي عقل و فطرت او بنشاند و از اين راه، بندگاني را گرد خويش جمع آورده و وعدة روز پيشينش مبني بر نپذيرفتن فرمان خدا و اثبات برتري‌اش بر آدم را عينيّت بخشد.

از اين روي عنصر زمان براي او مهم‌ترين و حياتي‌ترين عامل است و تنها چيزي است كه جايگزين نداشته و از دست دادنش مساوي با خلود در جهنّم خواهد بود.

بنابراين در راهبرد اساسي شيطان براي نفوذ در عناصر خلقت مادّي انسان با هدف انحراف ريشه‌اي و خداگريزي او، تصرّف در زمان و جهت‌دهي خاص به عنصر زمان از اهمّيت بسزايي برخوردار است.
اوّلين و مهم‌ترين جنگ شيطان، جنگ به‌وسيلة زمان است؛ چه اينكه زمان از حيث ماهيّت از ديگر عناصر لطيف‌تر و وسيع‌تر و از حيث ديگر براي او محدوده‌اي است براي خودنمايي و اثبات ادّعاي روز اوّل خلقت آدم؛

پس هرآنچه از ايّام و ليالي كه از جانب خدا در بساط تكوين نشانه و مرحله‌اي براي رسيدن به مقام خليفـةاللهي است18 خاكريز مستحكمي است كه مي‌ بايست شيطان در انديشة فتح آن باشد و اگر در هِرَم ِهمة ايّام الله و ليالي متبرّك، رأسي معيّن شده باشد، تسلّط بر آن رأس به معناي فتح مهم‌ترين عنصر خلقت بني آدم و به‌عبارتي نيل به هدف شوم او در تقابل با بنده‌پروري ربّ العالمين خواهد بود.
گرچه وجود، اغواگري و شكست حتمي و پاياني شيطان رجيم از مشيّت و برنامة پيش نوشتة الهي خارج نيست، امّا غفلت از عنصر زمان، هيبتي كاذب براي او ايجاد مي‌كند كه گويي خود ربّ بدي‌ها و خداي شررات‌هاست.

به‌عبارت ساده‌تر، تنها نقطة اتّكاي شيطان در فريب بني آدم، ورود به عنصر زمان است، زيرا اين تنها نقطة ضعفي است كه بر اثر غفلت‌هاي پياپي براي هركس و هرچيز جايگاهي خداگونه براي شيطان در نظر بني آدم مي‌سازد و او به‌جاي ربّ العالمين، خداي دروغين را خواهد پرستيد.
خداوند متعال آدم(ع) و حوّا را در بهشت سكنا داد و آنها را از نزديك شدن به درخت و ميوة ممنوعه بازداشت و فرمود شيطان دشمن شماست، از او بر حذر باشيد. با توجّه به آيات و روايات متعدّدي كه اين داستان را تبيين نموده است؛

اگرچه ظاهراً دليل اخراج آدم و حوّا از بهشت، فريب خوردن از شيطان و تناول از ميوة ممنوعه بود، امّا با دّقت بيشتر و نگاه راهبردي و عميق در مي‌يابيم ورود به منطقة ممنوعه (عنصر مكان)، خود معلول علّتي قديمي‌تر و نامحسوس‌تر بوده و آنچه علّت اصلي اين تخطّي و فريب خوردگي است، ضعف در فهم صحيح عنصر زمان مي‌باشد.

آنجا كه شيطان به آن دو اين‌گونه خطاب نمود كه اگر مي‌خواهيد ابدي باشيد از اين ممنوعه بخوريد؛ زيرا علّت منع خدا جز اين نيست كه او نخواسته است همچو او ابدي شويد !19
شيطان در ترفند اوّل و آخر خويش انسان را از محدوديّت زماني كه اتّفاقاً براي خودش و از جانب خدا و به‌عنوان مهلت تعيين شده است، مي‌ترساند و در كلام ساده او را با انداختن در دام عجله به ‌انجام هر ناشايستي ترغيب مي‌ نمايد.

با اينكه در نگاه دقيق در مي‌يابيم اين محدوديّت و امهال براي خود او معيّن گشته است20 و او با احالة اين عذاب موقوت به بني آدم، به‌ظاهر، به جايگاه خدايي براي او بدل گشته و او را از مقام خليفـ[ اللهي به اسفل السّافلين ذلّت و تباهي مي‌كشاند.

امّت وسط
از اين مقدّمه كه بخشي از مباحث نظري و كلامي شيعي است، نتيجه مي‌گيريم نهايت تلاش شيطان در جنگ با خدا، رخنه در عنصر زمان و به چالش كشيدن انسان‌ها از طريق پس و پيش جلوه دادن زمان‌هاي معيّن است.

هم او كه براي خارج ساختن آدم و حوّا از بهشت، آنها را به عجله واداشت، در سويي ديگر، پس از فريفتن اوّلية ‌انسان، او را از هر عجله و سرعتي بازداشته و به تسويف و تأخير و بلكه، مهلت خواستن و گذر از عنصر زمان، ترغيب و وادار مي‌سازد21.
البتّه اشاره به اين نكتة عرفاني ـ فلسفي كه بخشي از خواصّ «ظهور انفسي» است، جلوه‌اي اجتماعي نيز دارد كه بيانگر «ظهور آفاقي» و نقش مهمّ عنصر زمان در وقوع آن است.

در نبرد بزرگ حزب‌الله (وليّ الله و همة پيروان او) با حزب الشّيطان (شيطان و تابعانش) جنگ بر سر عنصر زمان، حسّاس‌ترين و بزرگترين جنگ ناپيدا و تعيين كننده است. هركس در اين جنگ پيروز شود از «تقدّم» و «تاخّر» مصون گشته و در امّت وسط22 جاي دارد23 و امام او، وليّ‌الله پيروز نهايي زندگي دنيايي و اخرويست و در سوي ديگر، آن كس كه بي‌توجّه به زمان و در غفلت از اين عنصر پيچيده و مهم، دچار يكي از «پيشروي» يا «عقب افتادگي» از وليّ خدا گردد، دنيا و آخرتش را يك جا از دست مي‌دهد و اين، نتيجة اغواگري شيطان رجيم است.
سطح رويين اين نبرد، همان تحريف زماني است كه راهبرد اصلي دجّال در همة زمان‌ها بوده و هست.

در اعصار پيشين و در هنگامة فترت؛ بعثت انبياي الهي كه وعدة خداوند در زماني مقرّر و معلوم محقّق مي‌گرداند. در اذهان انسان‌هاي غفلت زده، تكذيب (زماني) كرده و پس از بعثت فرستادگان حق تعالي، پيروي از آنها را موكول به فردا و فصلي ديگر مي‌كند.

از يك‌سو در انديشة غفلت زدگان اين‌گونه بر مي‌تاباند كه ما پيرو پيشينيان خود هستيم و به رسالت و هدايتگري تو نياز نداريم24 و از سوي ديگر و پس از تبليغ و تبيين حق، فرستادة خدا را در اذهانشان اُمّي و عقب مانده و خود را پيشرو و امروزين مي‌ نماياند و در زمان وصيّ او نيز عَلَم تجدّد و روزآمدي و گذر از سنّت و كهنگي و كهولت بر افراشته و به اصلاح دروغين كه عين افساد است، دست مي‌يازد.
در پايان مي‌توان گفت: يقيناً آنچه زمينة اصلي عدالت گستري جهاني امام مهدي(ع) است، گذشته از تدارك آية شريف «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ؛ و هر چه در توان داريد از نيرو و اسب‌هاى آماده، بسيج كنيد تا با اين [تداركات] دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانيد.»25

عمق ايمان و تعالي معرفت مؤمنان و منتظران قدوم مبارك اوست؛ مقام معظّم رهبري در بياني نوراني اين حقيقت آشكار را اين‌گونه بازگو مي‌فرمايند: ...ما به زمان ظهور امام زمان ارواحنافداه، اين محبوب حقيقى انسان‌ها نزديك شده‏ايم؛

زيرا معرفت‌ها پيشرفت كرده است...26 آري اين مهم كه مطمئنّاً سرآمد محصولات و ثمرات مبارك شجرة طيّبة ‌انقلاب اسلامي است، نه تنها جان‌هاي مشتاق ايرانيان را لبريز نموده است، بلكه رفته رفته سرتاسر گيتي را نيز به رايحة خوش خويش مشعوف مي‌سازد؛

از «آسياي جنوب شرقي» تا «آفريقا» و از «اروپا» تا «آمريكاي جنوبي» و حتّي در دل ممالك استكباري كه مهد شيطان و اذناب اوست، نور معرفت الهي ايرانيان و صاحبان ايمان‌هاي ثابت و گام‌هاي استوار رسوخ نموده و همة مستضعفان و محرومان را به طلوع خورشيد صلح و عدالت اميدوارتر كرده است كه به فرمودة حق تعالي «إِنَّ الأَرْضَ لله يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛

زمين از آن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‏دهد و فرجام [نيك] براى پرهيزگاران است.»27

مهدي طباطبايي

منبع: موعود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر