نخستین نشست موسسه موعود (عج) در فصل دل انگیز بهار، و در حال و هوای فاطمیه ی دوم برگزار شد؛ آن هم با موضوعی که عطر گلهای بهاری را داشت: «آشتی با امام زمان علیه السلام»
سخنران هفتاد و یکمین نشست موعود، استاد ارجمند و برتر حوزه و دانشگاه، «محمد شجاعی» بود. سخنران این نشست، سخنان خود را چنین آغاز کردند:
«وقتی می گوییم «آشتی با امام زمان (ع)»، این عنوان نشان می دهد که یک قهر و بیگانگی بین ما و امام وجود دارد و همین بیگانگی است که ما را از ایشان دور نگه داشته است. خود حضرت هم در فرمایشات خودشان فرمودند که عامل اصلی غیبت، همین قهر و بیگانگی ما با حضرت است.
برای از بین بردن این بیگانگی ابتدا باید بدانیم که چه نسبتی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) داریم و سپس به تبع آن می فهمیم که چرا ایشان را به تعبیر امام علی (ع) مطرود و شرید (طرد و آوارده) ساخته ایم.
چرا که اگر ما نفهمیم که چه نیازی به امام زمان (ع) داریم و چه لزومی برای برقراری رابطه با ایشان وجود دارد، هرگز به فکر آشتی و کم کردن فاصله ها نمی افتیم. بنابراین اگر واقعا امام را بخواهیم باید ببینیم چه رابطه ای با امام داریم و چرا به ایشان نیاز داریم.»
ما با امام چه نسبتی داریم؟
استاد ارجند حوزه و دانشگاه، پس از بیان ضرورت شناخت نسبتمان با امام عصر (ع) بیان کردند: «رابطه و نسبت ما با امام را می توان دو قسمت کرد: رابطه ی حقوقی ما با ایشان، رابطه ی حقیقی.»
الف) رابطه ی حقوقی: رابطه ی امام و مأموم
در رابطه ی حقوقی، حضرت مهدی (عج) را شخصیت معصومی می شناسیم که تمام اطلاعات تخصصی مربوط به زندگی سعادتمندانه در دنیا و آخرت، تمام و کمال نزد ایشان است و ما برای پی بردن به این اطلاعات، نیازمند ایشان هستیم. در این رابطه، حضرت، امام و پیشوای ما محسوب می شوند و ما مأموم و پیرو.
برای مثال، در قرآن کریم، خداوند، «شادی و آرامش» را به عنوان دو ویژگی انسانهای مومن بیان کرده است. هر چه انسانی میزان شادی و آرامشش بیشتر باشد، مومنتر است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز فرمودند: «نشاط مومن دائمی است». با جستجو در منابع دینی، ما می توانیم دریابیم که بالاترین میزان شادی و آرامش، همراه با مومنترین فرد عالم، حضرت مهدی (عج)، ظهور خواهد کرد. بنابراین ما برای رسیدن به اصل ایمان و نتایج آن که همان کمال شادی و آرامش باشد، نیازمند امام هستیم.
توضیح ضروری: تخصص امام در چیست؟
سخنران جلسه، پس از بیان اینکه تخصص امام در «انسان سازی» است، توضیح دادند:
انسان پنج مرتبه ی وجودی دارد:
این پنج مرتبه، در وجود همه ی انسانها وجود دارد و انسان با گذشتن از چهار مرحله ی اول، به مرحله ی انسانی که همان مرحله ی فوق عقل یا فوق تجرد است می رسد. تا نیازهای حیوانی و معقولات انسان فراهم نشود، انسان شدن ممکن نیست. به همین خاطر است که در اسلام به همه ی نیازهای انسان، پاسخی معقول داده شده است.
امّا چیزی که «حس» به دنبالش هست «محسوسات»، چیزی که کامل کننده ی «خیال» است «مخیلات»، چیزی که خوراک «وهم» است «موهومات»، چیزی که محبوب و مطلوب عقل است و کنجکاوی و ذهن پر سوال انسان را خاموش می کند «معقولات» و چیزی که محبوب و مطلوب «فوق عقل» است «کمال مطلق» است.
فردی که به درجه ی خواستن کمال مطلق برسد، هیچ چیز جز شبیه الله شدن او را راضی نمی کند. چرا که خداوند کمال مطلق است. در میان مخلوقات خداوند، هیچ موجودی به اندازه ی انسان کامل، یا امام، شبیه به خداوند نیست؛ بنابراین کسی که یک انسان واقعی می شود، تنها به دنبال آن است که خود را شبیه یکی از این انسانهای کامل بکند. چرا که بدون معصوم و امام، جز سطح رویی و لایه ی ظاهری از خداوند را نخواهد شناخت و انسانی که به دنبال کامل کردن صفات الهی خویش است، فقط زمانی به کمال می رسد که بتواند به درستی الله را بشناسد. شناخت خداوند، تنها با انسان کامل و امام میسر می شود.
بنابراین وقتی می گوییم امام زمان (عج) ظهور می کند، باید بدانیم که انسانیت با ایشان رشد می کند و در زمان حکومت ایشان، انسانها به هدف خلقتشان می رسد.
ب) رابطه حقیقی: رابطه ی پدر و فرزندی
مدیر موسسه منتظران منجی موعود (ع)، پس از بیان معنای واقعی معاد و بازگشتن به منزلگاه اصلی، ادامه دادند: «خداوند، منشأ وجودی انسان را روح خودش ذکر می کند و می فرماید: ««نفختُ فیه من روحی» (من در روح خودم در آن دمیدم). در روایات نیز داریم که نخستین روحی که خداوند آفرید، نور حضرت محمد (ص) بود. همه ی موجودات نیز از حقیقت همین روح خلق شده اند. چنانچه در قرآن نیز داریم که این انوار، پیش از خلقت جسم انسانها وجود داشته است: الرحمن، علّم القرآن، خلق الانسان: در این آیه بیان می شود که تعلیم قرآن پیش از خلقت انسان وجود داشته است و همین مسئله وروایات دیگر از این دست ثابت می کند که حقیقت روح و نور حضرات معصومین (علیهم السلام) پیش از خلقت جسمی انسانها وجود داشته است.
در این صورت، همه ی ما انسانها، با ریشه و جانهایمان به امام زمان (عج) متصلیم. در واقع، ما فرزندان آن پدر آسمانی هستیم.
ما فرزندان آل محمد (ص)، پدر خود را به تعبیر امیرالمؤمنین علی (ع) طرید (طرد شده)، شرید (آواره)، وحید (تنها) و فرید (بی کس) به خانه ی سالمندان سپرده ایم.»
حضرت مهدی (ع) از ما چه می خواهند؟
شجاعی در ادام ی سخنان خود گفت: «حضرت مهدی (عج) تمام این مسائل را در دو عبارت بیان کردند در حالی که 11 نفر از آبائشان شهید شده بودند و 150 سال از شهادت پدر بزرگوارشان گذشته بود. ایشان در نامه ای خطاب به شیخ مفید (رحمة الله علیه)، فرمودند که اگر شیعیان دو ویژگی داشتند، این فاصله و بیگانگی از بین می رفت و دست ما به دست آن پدر آسمانی می رسید:
نخست: وفاداری
وفاداری و رعایت عهدهایمان به امام، یکی از چیزهایی است که در این رابطه، امام از ما توقع دارند. امّا ما فرزندان بی عاطفه، حتی دلمان هم برای امام تنگ نمی شود. نه تنها از دست روزهای غیبت دلگیر نیستیم، بلکه برای پدرمان که اسیر سختی هاست، دعا هم نمی کنیم.
وقتی می گویم دعا، منظورم این «عجل لولیک الفرج» های از سر عادت نیست. فرض کنید پدرتان یا همسرتان را گروگان گرفته اند، یا پدرتان را گم کرده اید، در این حالت با چه حالی برای پیدا کردن آنها دعا می کنید؟ ما به ضرورت اینگونه دعا کردن برای امام زمان (ع)، پدر آسمانی مان، نرسیده ایم. ما به او، وفادار نیستیم.
دوم: همدلی
همدلی کردن، یعنی فرزندان حضرت مهدی (عج)، برای مصلحت ایشان، دور هم جمع شوند و نیرو و فکر و اموالشان را روی هم بگذارند و موانع ظهور ایشان را برطرف کنند. وقتی که اینگونه شد، آن حضرت هم ظهور می کنند.
آشتی می کنیم...
در انتهای این گزارش، سخن را با آخرین عبارات محمد شجاعی به پایان می رسانیم: «آشتی کردن یعنی همین؛ دل خودمان را با امام صاف کنیم و ببینیم چقدر دلمان برای امام تنگ می شود؟ چقدر در سبد مالی، عاطفی، آبرویی، اجتماعی و غیره مان برای امام خرج می کنیم؟ آیا در تصمیمات و زندگی ما، امام زمان (ع) نقش و تاثیری دارد؟ بیایید لااقل در نظام فردی مان، با امام همدلی کنیم. موانع بین خودمان و امام را از بین ببریم و در روز چند دقیقه برای پدرمان وقت بگذاریم»