موعود منجی مسیحی، از موعودهای شخصی و معین است؛ یعنی هر کسی نمی تواند موعود مسیحی باشد، هرچند شرایط برایش فراهم باشد. آن موعود، یک فرد مشخص با ویژگی های بشری است؛ هر چند یک جنبه الوهی نیز پیدا کرده است.
چکیده
در این مقاله، سعی بر این بوده است که مقایسه ای بین گونه شناسی منجی موعود مسیحی، حضرت عیسی علیه السلام و منجی موعود شیعه، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انجام دهد.در این نوشتار، هر یک از دو منجی، از نظر تبار شناسی، خصوصیات فردی و نقش و جایگاه، ارزیابی و وجوه تفاوت و تشابه این دو، بررسی شده است. در انتها تأکید دارد که مصداق واقعی منجی، یک شخص است و آن هم بر منجی موعود اسلامی تطبیق دارد؛ هر چند بازگشت عیسی مسیح علیه السلام در آخرالزمان قابل انکار نیست؛ ولی نه به عنوان منجی، بلکه به عنوان مددکار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخرالزمان می آید و او را یاری می دهد.
مقدمه
موعود باوری و منجی گرایی به معنای اعتقاد به رهانندهای که با آمدنش رنج ها و سختی ها، ناکامی ها و بی عدالتی ها، به خوشبختی ها و آرامش ها، بدل می شود، مورد اتفاق همه ادیان الهی است. اندیشة نجات، از مهم ترین دغدغه های عمومی بشر، به ویژه بشر امروزی است که از رنج و سختی های زندگی و بی عدالتی های روزافزون به ستوه آمده و راه رهایی و نجاتی را جست و جو می کند.
در میان ادیان ابراهیمی، دو دین اسلام (شیعه امامیه یا همان شیعه دوازده امامی) و مسیحیت (که رابطه تنگاتنگی با دین یهود دارد و بسیاری از آموزه هایش را از آن دین اخذ کرده است؛ یعنی بستر ظهور مسیحیت کاملاً یهودی بوده، ولی کم کم مسیر خود را مشخص کرده و عنوان یک دین مستقل از یهود را یافته است) و پیروان آن دو دین، به این مسأله مهم، بی توجه نبوده و اهمیت ویژهای برای آن قائل شده اند و صریحاً در این باب اظهار نظر کرده اند.
در این نوشتار، به مقایسه گونه شناسی منجی موعود دو دین ابراهیمی اسلام (شیعه) و مسیحیت می-پردازیم؛ یعنی با بیان ماهیت و نوع منجی، می توانیم به تبیین مواردی همچون ماهیت موعود، ماهیت وعده، رسالت معنوی یا اجتماعی، نقش کیهان شناختی موعود و…. دست یازیم تا در سایة این واکاوی و بررسی، به این پرسش، پاسخ دهیم که آیا منجی موعود مسیحیت، قابل انطباق با منجی موعود شیعه می باشد یا نه؟ و در هر صورت، منجی واقعی کیست؟ آیا یک منجی می آید یا دو منجی، یا احتمال دیگری در میان است؟ این امر می تواند فضایی مناسب را برای گفت وگو میان اسلام و مسیحیت فراهم آورده و در نزدیکتر شدن دیدگاه پیروان این دو دین به یکدیگر به شایستگی کمک کند.
یک. گونه شناسی موعود مسیحیت
الف. تولد معجزه آسا
مادر حضرت عیسی علیه السلام، منجی موعود مسیحیان، بدون واسطه پدر و از روحالقدس باردار شد. شوهرش یوسف، اراده کرد او را به پنهانی رها کند؛ اما فرشته خداوند در خواب بر وی ظاهر شده، گفت: «ای یوسف، پسر داوود! از گرفتن زن خویش مریم مترس؛ زیرا آنچه در وی قرار گرفته است، از روح القدس است و او پسری خواهد زایید و نام او را عیسی خواهی نهاد؛ زیرا او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید.» چون یوسف از خواب بیدار شد، چنانچه فرشته خداوند بدو امر کرده بود، به عمل آورد و زن خویش را گرفت و تا پسر نخستین خود را نزایید، او را نشناخت و او را عیسی نام نهاد.» (متی1: 25-18)
از نگاه منابع اسلامی، یهودیان در هنگام تولد حضرت مسیح، تهمت ها و نسبت های ناروایی درباره مریم رواج دادند که گویی او زنی آلوده دامن است. در قرآن کریم، این اتهام زشت یهودیان به حضرت مریم، «بهتانی عظیم» قلمداد شده است و سخت به نکوهش یهودیان می پردازد و می فرماید:به سبب کفر ایشان و آن تهمت بزرگ که به مریم زدند، آنان را به عقوبت گرفتار می کنیم. (نساء: (4)، 156)».
ب. مصلوب شدن و عروج آسمانی
ماجرای مصلوب شدن حضرت عیسی علیه السلام از دیدگاه مسیحیان با اسلام متفاوت است. اناجیل چهارگانه، به طور مشروح به بیان ماجرای دستگیری و مصلوب شدن حضرت عیسی پرداخته اند.بنابر آنچه مسیحیان اولیه گفته اند، حضرت عیسی نه تنها قتل خود را به دست مخالفان پیش بینی می فرمود، بلکه می دانست چه کسی به او خیانت خواهد کرد و او را خواهد فروخت؛ از این رو یک مجلس ساده آراست و غذایی با یاران خود برای آخرین بار صرف کرد تا آنکه دوازده تن حواریان خود را آمادة مفارقت خویش کند.
اندکی بعد از آن در باغی که جثسیمانی نام داشت، یکی از شاگردان موسوم به یهودای اسخریوطی او را به جمعی که با چوب و شمشیر به سراغ او آمده بودند، تسلیم کرد. آنها را رئیس کاهنان در پی او فرستاده بود؛ پس آنها عیسی را نزد مجمع کاهنان و اصل شورا برده، همه او را به جرم گفتن کفر، به قتل محکوم ساختند. آنگاه او را نزد پیلاطس رومی بردند و از او خواستند که حکم را اجرا کند.
سه ساعت از نیمه روز گذشته بود که او را به پای چوبه دار آوردند…. جماعت در اطراف او فریاد بر می آوردند و او برایشان دعا می کرد و می گفت: «ای پدر! اینها را بیامرز زیرا که نمی دانند چه می کنند» (لوقا34: 23). پس مسیح، به آواز بلند گفت: «الهی! الهی! چرا مرا ترک کردی؟» و جان، تسلیم حق کرد.به عقیده مسیحیان، عیسی تحمل رنج کرد، تا آن که ابنای نوع خود را کفاره داده، آمرزیده سازد. برای آن که در روز سبت، جسد او بر فراز صلابه باقی نماند، شخص دولتمندی، بهنام یوسف آریماتیا که از اعضای شورای کاهنان بود، کالبد او را در قبری نو که از سنگ برای خود تراشیده بود گذاشت.
صبح روز سوم، بعضی از زنان اقارب عیسی علیه السلام پیش از این که راه مراجعت به جلیل را پیش گیرند به طلب قبر او رفتند؛ ولی آن را تهی یافتند. هنگامی که سرگردان، عازم بازگشت شدند، ناگهان فرشتگانی ظاهر شده، به آنها گفتند: «عیسی از مردگان برخاسته است». (جان بایر ناس، 1383: ص60-64)بر خلاف کتاب مقدس، منابع اسلامی، مصلوب شدن حضرت عیسی علیه السلام را تأیید نکرده، به صراحت، مصلوب و کشته شدن حضرت عیسی علیه السلام را رد مینمایند:او را نکشتند و به صلیب نکشیدند و امر بر آنان مشتبه شد. به یقین، او را نکشتند؛ بلکه خداوند، او را به سوی خود بالا برد (نساء (4): 157و158).
ج. القاب و اسما
القاب و اسمای بیان شده برای حضرت مسیح علیه السلام در اناجیل و قرآن کریم، هر یک جنبه ای از رسالت او را بیان می کنند. مهمترین این اسما و القاب، بدین قرارند:
1. عیسی: منجی موعود مسیحیان را ابتدا یشوع (یهوشاعا، یسوع) می نامیدند که واژهای عبری و به معنای نجات خدا است. این کلمه در میان رومیان و یونانیان به «یسوس» تبدیل گردید و همین واژه در زبان عربی «عیسی» شد (توفیقی، 1384: ص130). انجیل، این واژه را «خداوندِ نجات دهنده» معنا کرده است که امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید (متی21: 1).
2. پسر انسان: این عنوان، بیش از هشتاد بار در عهد جدید بر آن حضرت اطلاق شده است. کتاب دانیال از پسر انسان نام می برد و او را شخصیتی مطرح می کند که پیش از تنگی واپسین روز خواهد آمد و خدا، داوری و پادشاهی را به او خواهد سپرد. مسیحیان ایمان دارند که عیسی آن روزها را تحقق می بخشد (میشل، 1377: ص69).
3. پسر خدا: این لقب در عرف مسیحیان به معنای تولد جسمانی عیسی از خدا نیست؛ بلکه منظور از این لقب، آن است که ایمانِ خود را به ارتباط صمیمانه و استوار عیسی با خدا بیان کنیم (میشل، 1377: ص68).
4. مسیح: مسیح را می توان نام دوم عیسی دانست (میشل، 1377: ص70). انجیل چهارم پر از لفظ مسیح از کلمه عبری ماشیاح (مسیاح) به معنای «تدهین شده» است. در دین یهود، افراد را به منظور مأموریت های مهم مذهبی با روغن مخصوص مسح می کردند؛ به همین سبب، چنین افرادی از ویژگی های خاصی برخوردار بودند و میان مردم افرادی مقدس و محترم شناخته می شدند (زیبایی نژاد، 1382: ص18).در قرآن کریم از عیسی علیه السلام با نام های «مسیح»، «روح الله»، «عبدالله»، «مبارک» و «کلمة الله» نام برده شده است. در منابع روایی نیز «روح الله» لقب عیسی بن مریم است. از دیگر القاب وی می توان به «معلم الخیر (استاد نیکی)» و «روح الأمین» اشاره کرد (حیدری کاشانی، 1388: ص476).
د. ویژگی های ظاهری
در منابع مسیحیت، حضرت عیسی علیه السلام حضوری کم رنگ دارد و چندان از ویژگی ها و خصوصیاتش گفت وگو نمی شود. از لابهلای کتاب مقدس به برخی صفات رفتاری آن حضرت دست می یابیم که به آن می-پردازیم:جیمز هاکس در قاموس کتاب مقدس، عیسی را شخصی معتدل القامه با موهای می گون و طلایی رنگ و صاف که در مقابل گوشها مجعد و درخشان بود توصیف می کند. موهایش را به دو نیم تقسیم می کرد. پیشانیش مستوی و نرم بود، رویش بی عیب و مایل به قرمزی بود و ریش کامل و تمام، به رنگ موی سرش داشت. دارای چشمانی کبود رنگ و درخشنده و دستانی خوش ترکیب بود (هاکس، 1377: ص807).
در مقابل، منابع اسلامی ما خصوصاًَ روایات اهل بیت علیهم السلام دربارة شخصیت عیسی بن مریم علیه السلام اطلاعات مفیدی ارائه می دهد که به آن اشاره می شود.از نظر ظاهری، دارای قامتی میانه، سیمایی سفید مایل به سرخی و موهای مجعد بود. همچون برخی پیامبران، مختون متولد شد.در سه سالگی، حجت خدا بر بندگان خدا و حتی بر یحیی علیه السلام بوده و در هفت سالگی به رسالت رسید؛ اما در سی سالگی بود که مأموریت یافت رسالت خود را بر بنی اسرائیل آشکار کند. در کوه ساعیر بود که از سوی خداوند به وی وحی رسید و در زمان عروج، سی و سه ساله بود. (زیبایی نژاد، 1382: ص66-68 -69)
ه. ویژگی های اخلاقی و رفتاری
بسیار کم حرف بود. هیچ گناه صغیره و کبیره و ترک اولایی را مرتکب نشد (زیبایی نژاد، 1382: ص66-69). بر خلاف شریعت موسی علیه السلام که هم سیاسی و هم روحانی بود، اصول و تعالیم عیسی مسیح علیه السلام فقط روحانی است.آن حضرت از اقدام سیاسی بر ضد حکومت ممانعت می کرد ـ او به شدت از جنگ و خون ریزی و خشونت، متنفر بود و برای ایجاد آشتی و صلح و اصلاح، از حق خود می گذشت (متی38: 5) و به دیگران نیز توصیه می کرد که چنین کنند.
مطیع مقررات حکومتی و مخالف به کارگیری شمشیر بود. در عین حال، وی شخصی شجاع بود (متی12: 21) که در مقابل روحانیت فاسد، آشکارا قیام کرد (متی12: 21). او شخصی بسیار فروتن و متواضع بود (یوحنا4: 13.) و در شام آخر، پای شاگردان را به دست خویش شستوشو داد. حضرت عیسی علیه السلام بسیار غیور، مظلوم، صبور (متی29: 11) و حلیم، با محبت (متی9: 15) و مطیع خداوند بود (متی 10: 15). او خود را عبد (سوره مریم: 19، آیه30) و بنده خدا می دانست. علاوه بر این، حضرت عیسی شخصی سخندان و منطقی، زیرک، هوشیار و حاضرجواب بوده است که مضامین اناجیل، گویای این حقیقت است (انجیل لوقا20: 20، انجیل متی15: 22).
از نظر اخلاقی و زهد و ورع و کثرت عبادت، مثال زدنی بود. بسیار روزه می گرفت، لباس خشن می پوشید و نان جو می خورد. آنگاه که آفتاب غروب می کرد، هر جا بود، به نماز می ایستاد و در حال عبادت بود، تا خورشید طلوع می کرد. به محتاجان رسیدگی می کرد. برای خود غذایی ذخیره نمی کرد و می فرمود: «همان خدایی که غذای صبح مرا داده است شامگاهان نیز مرا طعام خواهد داد».او از نگاه شهوت آلود به زنان و معاشرت با آنان شدیداً گریزان بود. عیسی علیه السلام گریه را با خنده می-آمیخت. گاهی لبخند بر لب داشت و گاه می گریست. در ماه ذیحجه حج به جا می آورد (زیبایی نژاد، 1382: ص68).
و. نقش و جایگاه
در مسیحیت دو گونه نجات، و به تبع آن، دو گونه منجی تصور میشود (صادق نیا محراب، 1389: ص232-239).
الف. نجات سیال، شخصی و میانجی گرایانه: این درک از نجات، به رستاخیز حضرت عیسی علیه السلام ارتباط چندانی ندارد و کاملاً با همان زندگی اولیه او سازگار است. این نجات، ثمره میانجی گری عیسی علیه السلام است، نه منجی گری اش. در این معنا از نجات است که عیسی با فدیه کردن خود، رابطه میان انسان و خدا را اصلاح می کند؛«مسیح بره خدا بود که گناهان جهان را بر می دارد» (یوحنا29: 1).
بنابراین اینگونه نجات به معنای رهایی از تقصیر یا گناه یا رهایی از پیامدهای آن، در این جهان و حیات آخرتی است. بر این اساس، نجات بخشی عیسی علیه السلام سیال و غیر زمان مند (هر زمان به عیسی ایمان آورده شود، نجات مییابد)، فردی و غیر آخرت شناختی (بیارتباط با پایان تاریخ) است. این گونه نجات بخشی را بهتر است از مقولة مباحث موعودباوری بیرون دانست.
ب. نجات جمعی، زمان مند و منجی گرایانه: در این نگاه، عیسی علیه السلام در بازگشت مجدد خود، کار شاهانهای انجام خواهد داد که همان تشکیل حکومتی است فراگیر که پیام انجیلی را به همه مردم می رساند. (تیلیخ پل، 1381: ص232). در این درک از نجات، با یک منجی روبهرو هستیم، نه یک میانجی. اینگونه نجات به اجماع تمام مسیحیان، رهایی بخشی عیسی به معنای نجات بخشیدن از پراکندگی، ظلم و نابسامانی است؛ امری که در سایة تشکیل یک حکومت مرکزی عملی میشود.
نجات بدین معنا، نجاتی زمان مند (در زمان مشخصی طبق پیشگویی ها تحقق می پذیرد)، اجتماعی و معنوی (هم به نجات معنوی می اندیشد، هم به رفاه دنیوی)، فرا ملی (دارای رسالت جهانی) و روبه آینده است. در این گونه نجات، با منجی ای روبهرو هستیم که علاوه بر توجه به رستگاری معنوی، اهدافی چون برپایی عدل، امن و رفاه اجتماعی را هم در نظر دارد.اکنون با عنایت به این دو دیدگاه درباره منجی مسیحیت و با عنایت به منابع شیعی، نقش و جایگاه عیسی علیه السلام را بررسی میکنیم.
1. نبی: عیسی نبی خوانده شده؛ یعنی کسی که پیام خدا را برای انسان آورد و انحرافات رهبران دینی و ستمکاری به بینوایان را محکوم کرد (میشل1377: ص71). او از پیامبران اولوالعزم است و دارای مقام عصمت. دو اسم اعظم از اسمای الهی را می دانست. او به منظور تبلیغ رسالت خود، بسیار مسافرت می کرد و در قالب مثال، موعظه می فرمود (زیبایی نژاد، 1382: ص66-69).
2. منجی: وی منجی نامیده شده؛ یعنی کسی که خدا نجات بشر را به دست او تحقق می بخشد (همان).
3. صاحب معجزه: کتاب مقدس گزارشاتی از کرامات و معجزات حضرت عیسی علیه السلام نقل می کند؛ همچون شفای دیوانگان (. لوقا35: 4)، شفای از پیسی (لوقا، 11: 5-12)، شفای مفلوج (مرقس5: 11-12)، شفای کور (یوحنا9: 6-7.) و شفای کر و لال (مرقس7: 32-35)، راه رفتن بر روی آب (متی25: 14)، زنده کردن مردگان (لوقا7: 12 -16) و غیره.
اما در میان روایات و آیات قرآن کریم، معجزاتی از حضرت عیسی علیه السلام ذکر می شود که بسیار شگفت آور و برای تأثیرگذاری، بسیار مهم تر از معجزات منابع مسیحی است؛ همچون سخن گفتن عیسی علیه السلام در گهواره آن هم با محتوایی بسیار عمیق، همراه با پیش گویی از آینده که خود سندی بر حقانیت او می باشد (مریم (19): 30-33) یا طلب مائده آسمانی و اجابت از طرف خداوند متعال (مائده (5): 114-115) و نیز خلقت پرنده از گل (آل عمران (3): 49).
4. عیسی در جایگاه خدا: اناجیل هم نوا به عیسای بشری اعتقاد دارند؛ اما در انجیل یوحنا عیسی حکمت خدا خوانده می شود که جسمانی شده است. او الوهیت یافته و ازلی است؛ لذا مانند خدا عمل می کند و سخن می گوید. معرفی عیسی بدین گونه، در نوشته های پولس ابداع شده است.
توماس میشل در کتاب کلام مسیحی این لقب را عنوانی برای کارکرد عیسی می داند و چنین می گوید:این لقب به کسی داده می شود که قدرت و سلطه دارد. به عقیده مسیحیان، هنگامی که خدا عیسی را از مردگان برخیزاند، این لقب را به وی عطا کرد. این لقب همچنین اشاره دارد به این که عیسی تنها میانجی بین خدا و بشر است.
علاوه بر این، لقب «خداوند» بر اعتقاد مسیحیان مبنی بر آوردن عیسی در واپسین روز و نشستن وی بر طرف راست خدا برای داوری انسانها، دلالت دارد (میشل، 1377: ص69).اما آیات و روایات شیعه، خدا بودن عیسی علیه السلام را رد می کند و او را همچون سایر مخلوقات خداوند، بشر و بندهای از بندگان خدا معرفی می نماید (مریم (19): 30).
5. برقرار کننده ملکوت خدا: ملکوت خدا در حقیقت، تحقق وعده هایی است که خدا به داوود داده که سلطنت او را تا ابد پایدار خواهد ساخت و این وعده با آمدن و بازگشت عیسی علیه السلام محقق خواهد شد. مراد از ملکوت خدا در این وعده ها، مجموعه آرمان های معنوی و اجتماعیای است که عیسی علیه السلام در یک فعالیت شاهانه و با تشکیل حکومتی الهی (ملکوت خدا) آنها را عملی خواهد ساخت (صادقنیا، محراب، 1389: ص238)؛ ولی خود عیسی علیه السلام چنین ادعایی نکرده است.
6. نجات دهنده جمعی و فرامنطقه ای: عیسی علیه السلام دیدگاه تنگ نظرانه یهود درباره انحصار نجات در قوم بنی اسرائیل را رد می کند و نجاتگری منجی را جمعی و شامل حال همگان اعلام می کند؛ چنانکه در کتاب تاریخ جامع ادیان می گوید:در انجیل متی آمده است:به شما می گویم که بسا از مشرق و مغرب آمده، در ملکوت آسمان با ابراهیم و اسحاق و یعقوب خواهند نشست؛ اما پسران ملکوت بیرون افکنده خواهند شد و در ظلمت خارجی که گریه و فشار دندان باشد. از این قرار، ملکوت الهی محدود به حد و محصور به حصر برای چند تن از صالحان یهود نخواهد بود؛ بلکه دایره اخوتی است که محیط آن، شامل تمام اقوام عالم می شود (جان بایر ناس، 1383: ص595).
نتیجه
بر اساس مطالب بیان شده، می توان گفت که موعود منجی مسیحی، از موعودهای شخصی و معین است؛ یعنی هر کسی نمی تواند موعود مسیحی باشد، هرچند شرایط برایش فراهم باشد. آن موعود، یک فرد مشخص با ویژگی های بشری است؛ هر چند یک جنبه الوهی نیز پیدا کرده است. بنا بر گزارش اناجیل، موعود مسیحی رجعت کننده خواهد بود و آنگاه کارکردش را به منصه ظهور خواهد گذاشت.
ماهیت نجات بخشی او، هم فردی است که با صرف ایمان آوردن به شخص او اتفاق می افتد (بیان شد که این نوع از نجات بخشی، آخرت شناسانه نیست و در این جا عیسی بیشتر میانجی است تا منجی) و هم جمعی و جهان شمول؛ نه اینکه دامنه و گستره نجات او قومی خاص یا منطقهای خاص باشد. نجات فرجامین عیسی، هم جنبه معنوی دارد، هم اجتماعی.
با این توضیح که برای محقق کردن فرامین الهی و اشاعه پیام انجیل، تلاش می کند؛ ولی به هیچ روی در همین مورد، منحصر نمی شود؛ بلکه در زمینه زندگی دنیایی بشر هم اقداماتی انجام می دهد و به رفاه و آسایش عمومی و دنیایی نیز توجه خواهد داشت. اگر رو به آینده بودن را به اعتبار تحقق یا عدم تحقق بازگشت منجی لحاظ کنیم، می توان گفت عیسی از موعودهای رو به آینده است و از آن روی که هنگام بازگشت او، تغییراتی در اوضاع عالم نمایان شده، علائم طبیعی بروز پیدا می کند، کارکردش کیهانی خواهد بود.
منابع
1. قرآن کریم.
2. ابن طاووس، رضی الدین علی بن موسی، الملاحم و الفتن، بی جا، مؤسسه اعلمی، بی تا.
3. امامی کاشانی، محمد، خط امان در ولایت صاحب الزمان (پژوهشی در موعود ادیان)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1387ش.
4. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1384 ش.
5. تیلیخ، پل، الهیات سیستماتیک، ترجمه حسین نوروزی، تهران، حکمت، 1381ش.
6. جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه اصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چ چهاردهم، 1383ش.
7. جعفری، جواد، مجله تخصصی انتظار، مقاله «جمال یار»، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، شماره 5، پائیز1381ش.
8. جمعی از نویسندگان، معجم احادیث الامام المهدی، قم، مسجد جمکران، چ دوم، 1428ق.
9. جو ویور، مری، درآمدی به مسیحیت، مترجم حسن قنبری، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381ش.
10. حسینی گرگانی، میر تقی، نزول عیسی و ظهور موعود، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، 1387ش.
11. حیدری کاشانی، محمدباقر، مقتدای مسیح، قم، نسیم کوثر، 1388ش.
12. زیبایی نژاد، محمدرضا، مسیحیت شناسی مقایسه¬ای، تهران، سروش، 1382ش.
13. شاکری، روح الله، منجی در ادیان، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، 1388ش.
14. صدوق، محمد بن علی بن حسین، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، قم، دار الحدیث، 1380ش.
15. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، قم، اسوه، 1416ق.
16. کتاب مقدس، انتشارات ایلام، بی تا.
17. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه محمد باقر کمره¬ای، قم، انتشارات اسلامیه، چ نهم، قم، 1379ش.
18. لطیفی، رحیم، دلائل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، قم، بنیاد حضرت مهدی موعود، چ دوم، 1387ش.
19. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1404ق.
20. موحدیان عطار، علی، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، 1389ش.
21. میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز ادیان، چ دوم، بیتا.
22. نظری منفرد، علی، تاریخ اسلام از تولد تا رجعت، بیجا، جلوه کمال، 1388ش.
23. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ترجمه محمد جواد هاشمی، تهران، صدوق، 1376ش.
24. هاکس، مستر جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، 1377ش.
موسی جوانشیر ،دانشآموخته سطح3 مهدویّت حوزه علمیه قم
منبع:مرکز تخصصی مهدویت
ادامه دارد.................
امام زمان (ع) فرمود:برای تعجیل در فرج و ظهور من بسیار دعا کنید، همانا این کار برای خودتان گشایش خواهد بود.
دوشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۲
مقایسه گونهشناسی موعود مسیحیت با موعود شیعه - بخش ۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر