دوشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۹۲

انسان و شیطان


انسان و شیطان

سیر و سفر در عالم غربی همه را مبتلا به علوم تجربی محض کرد. ذهن و زبان و رویکرد ساکنان شرق و غرب عالم را دیگرگون ساخت. مجال گفت‌وگو و پرس و جو از ماوراء الطّبیعه را از بین برد و واقعیّت مسلّم درباره ساکنان عوالم دیگر و عملکرد آنان را خرافه جلوه داد و بشر گمان برد، هر چه هست در همین عالم محسوس و مشهود است و هر که هست، همین انسان است که یله و سر خود، بر پهنه خاک راه می‌رود و هر چه خواست می‌کند و مستقلّ و بی‌نیاز، رقم زننده به همه سرنوشت‌هاست.

سیر و سفر در عالم غربی همه را مبتلا به علوم تجربی محض کرد. ذهن و زبان و رویکرد ساکنان شرق و غرب عالم را دیگرگون ساخت. مجال گفت‌وگو و پرس و جو از ماوراء الطّبیعه را از بین برد و واقعیّت مسلّم درباره ساکنان عوالم دیگر و عملکرد آنان را خرافه جلوه داد و بشر گمان برد، هر چه هست در همین عالم محسوس و مشهود است و هر که هست، همین انسان است که یله و سر خود، بر پهنه خاک راه می‌رود و هر چه خواست می‌کند و مستقلّ و بی‌نیاز، رقم زننده به همه سرنوشت‌هاست.

سال‌ها پی در پی گذشتند، نسل‌ها عوض شدند، آموزه‌های سنّتی و علوم دینی مهجور شدند و علم دنیازده و سکولار، دایرمدار همه امور شد؛ در حالی که به رغم گمان بشر غرب‌زده، به تأیید کتب آسمانی و تجربه هزاران سال حیات بشر بر کره خاک، این عوالم و ساکنانش از هزاران سال پیش از خلقت آدم(ع)، آفریده شدند، زاد و ولد کردند و از آن پس تا برپایی قیامت کبرا نیز دوش به دوش انسان‌ها می‌زی‌اند؛ دوستی می‌کنند؛ کین می‌ورزند و در بسیاری از عموم وقایع و حوادث جاری در عرصه هستی نقش می‌آفرینند.
ابلیس و جنود شیطانی‌اش نیز در زمین یکی از مهم‌ترین مخلوقات بودند که به اذن الله پای به عرصه وجود گذاردند و در اثر نافرمانی از اوامر و نواهی خداوند، لباس دشمن‌ترین دشمنان انسان و ادیان را به تن کردند؛ در حالی که درباره حضور و عمل این طایفه که حجم بزرگی از پیرامونیان انسان را به خود اختصاص داده‌اند، غفلت می‌ورزیم.
مرحوم علّامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف «المیزان» در خصوص غفلت همگانی انسان‌ها از شیطان و خطرات او می‌فرماید:
موضوع ابلیس نزد ما امری مبتذل و پیش پا افتاده شده که اعتنایی به آن نداریم، جز اینکه روزی چند بار او را لعنت کرده، از شرّش به خدا پناه ببریم و بعض افکار پریشان خود را با این جهت که از ناحیه اوست، تقبیح کنیم؛ ولیکن باید دانست که این موضوع موضوعی است بسیار قابل تأمّل و شایان دقّت و بحث و متأسّفانه تاکنون درصدد برنیامده‌ایم تا ببینیم «قرآن کریم» درباره حقیقت این موجود عجیب که در عین اینکه از حواسّ ما غایب است، تصرّفات عجیبی [نیز] در عالم انسانیّت دارد، چه می‌گوید؟ و چرا نباید درصدد برآییم؟ چرا در شناختن این دشمن خانگی و درونی خود بی‌اعتناییم؟ دشمنی که از روز پیدایش بشر تا روزی که بساط زندگی‌اش برچیده می‌شود؛ بلکه حتّی پس از مردنش هم دست از گریبان او برنمی‌دارد و تا در عذاب جاودانه دوزخش در نیاندازد، آرام نمی‌گیرد؟ آیا نباید فهمید این چه موجود عجیبی است که در عین اینکه همه حواسّش جمع گمراه کردن یکی از ماهاست و در همان ساعتی که مشغول گمراه کردن اوست، عیناً به همان جور و در همان وقت سرگرم گمراه ساختن همه نوع بنی‌بشر است؟ در عین اینکه از آشکار همه با خبر است، از نهان آنان نیز اطّلاع دارد؛ حتّی از نهفته‌ترین و پوشیده‌ترین افکاری که در زوایای ذهن و فکر آدمی جا دارد، با خبر است و علاوه بر اینکه با خبر است، مشغول دسیسه در آن و گمراه ساختن صاحب آن نیز هست؟ آیا تعجّب در این است که ما چنین بحثی را عنوان کرده‌ایم یا در این است که چرا مفسّران تاکنون اسمی از آن نبرده‌اند؟ ...1
درباره تعامل میان انسان و شیطان، گفت‌وگوهای بسیاری در میان منابع فرهنگی اقوام و ملل مطرح بوده و از دسیسه و کین‌ورزی این دشمن مبین داستان‌ها نقل شده است؛ امّا آنچه که قابل طرح و بررسی است، موضوع فراخوانی و دعوت انسان از ابلیس و گشودن دروازه‌های مملکت وجودی بر جنود شیطانی است. متأسّفانه در این باره کمتر سخن به میان می‌آید.
شایان توجّه است که انسان در سیر و سکونش بر زمین، با یک دشمن حقیقی به نام شیطان روبه‌روست.
از همین جا سؤالات بسیاری قابل طرح است، اینکه فلسفه وجودی شیطان چیست؟ مأموریّتی که بر عهده شیطان نهاده شده، چیست؟ میان او و انسان چه رابطه‌ای وجود دارد؟ و بالأخره اینکه این رابطه چگونه برقرار شده و چه پیامدهایی به دنبال خواهد داشت؟
نباید از نظر دور داشت که این دشمن‌ترین دشمن، با تمام قوا سعی در منحرف کردن انسان‌ها، افساد در زمین، از میان برداشتن مؤمنان و بالأخره مانع‌تراشی بر سر واقعه شریف ظهور کبرای امام مبین دارد و دست آخر، به اذن الله، در وقت معلوم ظهور نیز به مسلخ کشیده خواهد شد. ان‌شاءالله
موضوع اوّلین شماره از «موعود» در سال 1392 به موضوع فراخوان و ارتباط با شیطان اختصاص داده شده است؛ اگرچه می‌دانیم در یک شماره به تمامی سؤالات مخاطبان پاسخ داده نمی‌شود و امید می‌ورزیم، در حاشیه سایر شماره‌های موعود به سایر پرسش‌ها پاسخ داده شود. ان‌شاءالله
چونان همیشه، این اثر را تقدیم ساحت مقدّس حضرت صاحب الزّمان، ارواحنا له الفداء می‌کنیم.
اللهمّ تقبّل منّا
سردبیر
فروردین 1392

پی‌نوشت‌:
1. طباطبایی، سیّد محمّد حسین، تفسیر المیزان، ج 8، صص 46 ـ 47.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر