ميكائيل(ع) مانند جبرئيل(ع) بر ديگر ملائك رتبه و جايگاهي والا دارد و از جمله چهار ملك مقرّب خداست.1 تا جايي كه اقرار به وجود او از جمله ضروريات اسلامي دانسته شده كه انكار آنها باعث خروج از اسلام و ارتداد ميشود.2 گاه در روايات از ايشان با عباراتي مانند با كرامتترين خلايق نزد خداوند متعال (اكرم الخلق علي الله)3 و نيز برگزيدة خداوند (خيرة الله)4 يا برگزيدة ملائك (صفوة الله من الملائكه)5 ياد شده است. در قرآن نيز از او با نام ميكال نام برده شده است
مقام ميكائيل
ميكائيل(ع) مانند جبرئيل(ع) بر ديگر ملائك رتبه و جايگاهي والا دارد و از جمله چهار ملك مقرّب خداست.1 تا جايي كه اقرار به وجود او از جمله ضروريات اسلامي دانسته شده كه انكار آنها باعث خروج از اسلام و ارتداد ميشود.2 گاه در روايات از ايشان با عباراتي مانند با كرامتترين خلايق نزد خداوند متعال (اكرم الخلق علي الله)3 و نيز برگزيدة خداوند (خيرة الله)4 يا برگزيدة ملائك (صفوة الله من الملائكه)5 ياد شده است. در قرآن نيز از او با نام ميكال نام برده شده است.6
نقش ميكائيل در عالم خلقت
روايات ذيل آية «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا؛7 و كار [بندگان] را تدبير ميكنند.» مصداق اين تدبير امور به دست ملائكه را موكّل شدن جبرئيل براي بادها و جنود، ميكائيل براي گياهان و نزولات آسماني، عزرائيل براي قبض ارواح، اسرافيل براي برنامهريزي ديگر ملائك بيان نمودهاند8 و در اين ميان، بر تمام قطراتي كه بر زمين ميبارد تأكيدي مضاعف را ميتوان يافت كه ميكائيل صاحب يا همراه تمام اينهاست؛9 در لابهلاي ادعيه از اين ملك مقرّب خداوند، با عنوان ملك رحمتي كه براي رأفتالهي آفريده شده و ياريگر و استغفار كنندة اهل طاعت خداوند، ياد شده است:
«اللّهمّ صلّ علي ميكائيل ملك رحمتك و المخلوق لرأفتك و المستغفر المعين لأهل طاعتك»10
جالب است، بدانيم روايت شده است كه ميكائيل از زمان خلقت آتش(جهنّم) نخنديده است.11
امام سجّاد(ع) در يكي از دعاهاي خويش، خداوند را به حق و طاعت ميكائيل قسم دادهاند. در همين دعا امام سجّاد(ع) خداوند را به حقّ جبرئيل و امانتداري او در ابلاغ وحي (در عهد نبوي) قسم ميدهند. بنا بر اين عبارت ميتوان شاخصترين رتبة جبرائيل را امانتداري ايشان در ابلاغ وحي و ممتازترين ويژگي ميكائيل را نزد خداوند، طاعت ايشان بدانيم.12
ميكائيل(ع) و انبيا
جناب ميكائيل(ع) در عموم مواردي كه در مقالة قبل دربارة حضور جبرئيل(ع) در زندگي انبيا برشمرديم؛ برادرانه همراه و همكار او بوده است. در اينجا برخي ديگر از موارد را با هم مرور ميكنيم:
حضرت لوط(ع) و ابراهيم(ع)
در ماجراي عذاب قوم لوط تعدادي از ملائك به منزل ابراهيم نبي(ع) رفتند كه قرآن از اين ميهماني سخن به ميان آورده است. نام ميكائيل و جبرئيل در رأس اين ملائك ديده ميشود.13 اين ماجرا از معدود مواردي است كه ميكائيل در نقش ملائكة غضب ظاهر شده است.
اصحاب رس
بنا بر آنچه در منابع آمده، اصحاب رس كه قرآن از آنان ياد نموده14 جمعيّتي آتشپرست بودند كه در منطقهاي ميان «آذربايجان» و «ارمنستان» و به ساحل رودي به نام رس ميزيستند. خداوند براي اين قوم ناسپاس پيامبران زيادي را فرستاد به نحوي كه سي پيامبر تنها به يكي از شهرهاي اين منطقه ارسال شد و آنان نيز هر سي پيامبر را كشتند. پس از اتمام مهلت هدايت ايشان، خداوند در فصل كاشت و زراعت، ميكائيل را به سمت اين منطقه روان ساخت. او در لباس ملك عذاب و مظهر قهر الهي آنان را دچار خشكسالي نمود. به جز تعدادي كه اهل عبادت خدا يا توبه بودند، خداوند همه را به سبب تشنگي يا گرسنگي هلاك نمود و عزرائيل روح آنان را قبض نمود. ثروتها و گنجينههاي اين قوم سركش و ثروتمند را نيز زمين بلعيد و پس از ظهور امام عصر(ع) از جمله گنجهايي است كه زمين به آن حضرت و يارانشان تقديم خواهد نمود.15
ميكائيل(ع) و تاريخ اسلام
همانند آنچه دربارة حضور او در تاريخ انبيا گفتيم به طور مشخص در تاريخ اسلام نيز صدق ميكند. به عبارت ديگر در همهجا برادرانه اين دو ملك(جبرئيل و ميكائيل) را در كنار هم ميتوان ديد با اين تفاوت كه در ماجراي وحي، جريان به شكلي متفاوت است؛ در روايات آمده كه لوحي در برابر اسرافيل وجود دارد كه خداوند ابتدا بر آن لوح، نقش ميكند سپس اسرافيل آن را به ميكائيل و او به جبرئيل القا ميكند و او نيز به انبيا و پيامبر اكرم(ص)16 و دربارة حضور ميكائيل در ميان انسانها، يهوديان ادّعا كردهاند، خداوند سحر و جادو را از زبان ميكائيل و جبرئيل به سليمان آموخته است17 كه با تعاليم ديني اساساً همخواني ندارد.
ميكائيل(ع) و رسول خدا(ص)
علاوه بر جريان وحي، در ماجراي ولادت حضرت زهرا(س)، ميكائيل حامل تحفة الهي از جانب خداوند متعال براي رسولخدا(ص) بود.18 همچنين در شب معراج كه رسول خدا(ص) به آسمان رفتند نام سه ملك مقرّب خداوند را ميتوان ديد:
1. جبرئيل كه ركاب براق را براي رسول خدا(ص) نگاه داشت؛
2. ميكائيل كه افسار براق را به دست گرفته بود؛
3. و اسرافيل كه جامه نگاهدار ايشان بود. 19
در ماجراي ازدواج حضرت امير(ع) و حضرت زهرا(س)، جبرئيل و ميكائيل هركدام به همراه هفتاد هزار ملك به اين عروسي آمده و تبريك و تكبيرگويان بودند.20 گفته شده سه سائلي كه در ماجراي معروف «هل اتي» بر در خانة اميرمؤمنان(ع) آمدند سه ملائكه مقرّب خدا؛ جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل بودهاند.21
و در نبرد خندق، ميكائيل و جبرئيل(ع) به ياري اميرمؤمنان(ع) شتافته بودند. رسول خدا(ص) كه شاهد ماجرا بودند، فرمودند:
«پدرم به فداي آنكه زمين را ميكند و جبرئيل خاكهاي مقابلش را جمع ميكند و ميكائيل به او كمك ميكند در حالي كه تا پيش از آن به احدي از مخلوقات كمك نكرده بود.»22
جالب است به ياد داشته باشيم حضرت امير(ع) در خطبة قاصعه از جمله مضرّات پناه بردن به غير اسلام را از دست دادن ياري ميكائيل و جبرئيل خواندهاند.23 كه ميتوان از اين عبارت چنين نتيجه گرفت كه با پناه بردن به اسلام، ميتوان از اين ياري بهرهمند شد.
پس از آنكه رسول خدا(ص) به ديدار حق تعالي شتافتند، در مراسم تدفين ايشان، جبرئيل(ع)، اسرافيل، ميكائيل و ملك الموت(ع) يكي پس از ديگري به همراه بسياري از ملائك حاضر شدند و به همراه اهل بيت(ع) به داخل قبر آن حضرت رفتند.24
حضرت علي(ع)
روايت جالبي از رسول خدا(ص) نقل شده كه بيانكنندة مصداق خاكي ميكائيل در زمين است. ايشان فرمودند:
«هر كس ميخواهد به هيبت اسرافيل، جايگاه ميكائيل، جلالت جبرائيل، علم آدم، خشيّت نوح، خلت ابراهيم، حزن يعقوب، جمال يوسف، مناجات موسي، صبر ايّوب، زهد يحيي، عبادت عيسي، ورع يونس، حسب و خلق (خلقت) محمّد بنگرد، پس به علي نگاه كند كه تنها در اوست كه خصلت نود پيامبر گنجانده شده است.»25
علاوه بر اين دربارة ياري حضرت علي(ع) در جنگهاي مختلف دورة پيامبر(ص) مانند بدر، احد و ... در روايات آمده، اوّلين كسي كه از ميان آسمانيان حضرت علي(ع) را به عنوان برادر خويش برگزيد اسرافيل بود و پس از او ميكائيل و در پي او نيز جبرئيل و اوّلين كساني كه به علي(ع) محبّت ورزيدند حاملان عرش، رضوان دربان بهشت و ملك الموت بودند. همانا ملك الموت بر محبّان عليّ بن ابي طالب(ع) همانند انبيا ترحّم ميكند.26
اين ياري در طول سالها ادامه يافت تا آن زمان كه به تصريح امام مجتبي(ع) در خطبة مسجد كوفه، ميكائيل ملك به هنگام تشييع جنازة ايشان در سمت راست تابوت آن حضرت حركت مينموده است.27 آن هم به نحوي كه امام(ع) اجازه نداشتهاند تابوت اميرالمؤمنين(ع) را به غير از جبرئيل و ميكائيل بسپارند.
ميكائيل و سيّدالشهدا(ع) در قيامت
در روز قيامت كه بسياري از مردم دچار ترس، وحشت و هراسند؛ ميكائيل به ياري زائران سيّدالشّهدا(ع) خواهد آمد.28
بنابر روايتي كه از رسول خدا(ص) نقل شده كه ميتواند بيان كننده وظيفة اصلي اين دو ملك پس از آن حضرت به شمار آيد:
«إن الله خص جبرئيل و ميكائيل وإسرافيل بطاعة علي و البراءة من أعدائه والاستغفار لشيعته؛29 خداوند جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل را براي اطاعت از عليّ بن ابي طالب، برائت جستن از دشمنانش و طلب مغفرت براي شيعيانش مخصوص گردانيده است.»
ميكائيل ملك در دورة ظهور امام عصر(عج)
در مقاطع مختلف پس از ظهور جبرئيل و ميكائيل حضور ملموسي دارند. كه از آن جمله ميتوان به سرآغاز ظهور و هنگامة بيعت با حضرت مهدي(ع) در «مسجدالحرام» و نيز لشكركشي براي نبرد با سفياني30 و شكست و كشتن او مشاهده كرد.31
پس از به دست گرفتن حكومت «مكّه» توسط امام عصر(ع) و سلطه بر اين منطقه، با توجّه به جنايات سفياني32 از «شام» تا «عراق» و «شبه جزيره»، مهمترين و ضروريترين اقدام عقب راندن و دفع اوست. از همين رو امام(ع) با سپاهياني كه تحت رهبري ايشان و فرماندهي سيصد و سيزده يار ايشان تشكيل شده با هستة اوّلية ده هزار نفره به تعقيب سپاهيان سفياني ميپردازند.
اين تعقيب و عقب راندن سفيانيان تا «درياچة طبريّه» ادامه مييابد. سفياني از منطقة «وادي يابس»، اقدامات خود را شروع كرده بود. اين منطقه در اطراف درياچة طبريّه قرار دارد. پروندة جنايات سفياني در همان منطقهاي بسته ميشود كه از آنجا آغاز شده بود. ميكائيل و جبرئيل از جمله شاخصترين افرادي هستند كه در اين نبرد و لشكركشي، امام(ع) را همراهي ميكنند. ظاهراً جبرئيل فرماندهي ملائك جناح راست و ميكائيل، فرماندهي ملائك جناح چپ سپاه امام(ع) را برعهده دارند.33
امام مهدي(ع) پس از ظهور و شكست سفياني به ناچار با غربيان وارد نبرد و جنگ ميشوند.34 اندكي كه از آغاز نبرد ميگذرد با وساطت حضرت مسيح(ع)، صلحي چند ساله با مسيحيان و غربيان بسته ميشود.آنان تنها مدّت كوتاهي به اين پيمان متعهّد ميمانند و مدّتي بعد، آن را نقض ميكنند. همين امر جنگ دوم امام عصر(ع) را باعث ميگردد. در ميانة نبرد به ناگاه يكي از صليبيون بانگ ميزند كه صليب غلبه يافت. در مقابل او نيز يكي از مسلمانان فرياد برميآورد كه خير، ياران و ياوران خدا غلبه يافتند. در پس اين مشاجرة لفظي، خداوند به جبرئيل ميفرمايد: «بندگانم را درياب.» او با صدهزار ملك به ياري سپاه حق ميشتابد. همين مطلب دربارة ميكائيل و اسرافيل نيز اتّفاق ميافتد كه آنان نيز به ترتيب با دويست و سيصد هزار ملك به ياري جبهة حق ميشتابند و اين سپاهيان تازه نفس امر را براي سپاهيان امام زمان(ع) سهل و پيروزي را براي ايشان روان و آسان ميسازند.35
پس از آنكه دجّال به جمع آوري نيرو و پيرو پرداخت با خيل عظيمي رو به سوي مكّه و مدينه ميكند كه با ممانعت ميكائيل در مكّه و جبرئيل در مدينه مواجه ميشوند.36
روايت وفات ميكائيل پيش از جبرائيل(ع) را در قسمت قبل و ضمن حوادث پيش از قيامت ديديم كه از تكرار آن پرهيز ميكنيم.37
1. بحارالأنوار، ج54، ص22؛ ج56، ص50؛ ج94، ص47؛ ج6، ص144.
2. تقریرات الحدود و التعزیرات؛ تقریر بحث الگلپایگانی لمقدّس، ج2، ص132.
3. بحارالأنوار ،ج56، ص260.
4. بحارالأنوار ،ج96، ص383.
5. بحارالأنوار ،ج56، ص252.
6. سورة بقره(2)، آية 98.
7. سورة نازعات(75)، آية 5.
8. تفسير مجمع البيان ،ج 10، ص 326؛ بحار، ج56، ص258.
9. بحار، ج56، ص260.
10. مصباح المتهجد، ص 808؛ اقبال الاعمال، ج 3 ، ص 243.
11. بحار، ج 56، ص260؛ مسند احمد، ج3، ص224.
12. صحیفة سجّادیه، ص 399.
13. ابن حجر، فتح الباري، ج 6 ، ص 293.
14. سورة فرقان(25)، آية 38؛ سورة ق(50)، آية 12.
15. بحار، ج 14، ص 154.
16. شيخ صدوق، الاعتقادات في دين الإماميّه، ص81؛ معاني الأخبار، ص 23.
17. بحار، ج56، ص271.
18. همان، ج 16، ص 79.
19. محمد بن جرير الطبري ( الشيعي)، نوادر المعجزات، ص 68؛ فتح الباري، ج 7 ، ص158؛ تفسير الميزان ، ج 13، ص27.
20. تذکره الفقها، علّامه حلّی، ج2، ص575.
21. الغدير، ج 3، ص 110به نقل از تفسیر طبری.
22. سيّد هاشم بحراني، مدينـ[ المعاجز، ج 1، ص467.
23. نهج البلاغه، ج 2، ص 155.
24. بحار، ج 22،ص531؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص30.
25. احمد رحمانی همدانی، الامام علی بن ابی طالب(ع)، ص300 به نقل ینابیع الموده قندوزی، ج2، ص80.
26. محمّد بن أحمد قمي، مائـ[ منقبـ[، ص132؛ إرشاد القلوب إلي الصواب، ج2، ص 236.
27. کافی، ج1، ص457.
28. كامل الزّيارات، ص 265؛ بحار، ج45، ص 183.
29. بحار، ج 40، ص 96.
30. سيّد ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص145.
31. الملاحم وا لفتن، ص296.
32. ر.ک: کتاب شش ماه پایانی، فصل سوم.
33. معجم أحاديث الإمام المهدي (ع)، شيخ علي كوراني، ج 3، ص 96.
34. تفصیل این مطلب را در کتاب عصر ظهور نوشته علی کورانی می توانید، مطالعه نمایید.
35. معجم احادیث الامام مهدی(ع)، ج1، ص366.
36. معجم احادیث الامام مهدی(ع)، ج2، ص92.
37. بحار، ج54، ص 105.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر