چهارشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۰

7برکت وجود ی امام زمان(عج)

امام زمان (عج)
همانگونه که وجود امام زمان و سایر امامان در زمان حضور و ظهور ایشان دارای برکات و فوائد بزرگی است .در زمان غیبت نیز وجود او منشأ برکات فروانی است از جمله:
1- امیدبخشى؛ اعتقاد به امام زنده‏اى که هر لحظه امید به ظهور آن است، همچون زنده بودن فرمانده در میدان جنگ است که موجب دلگرمى و امید به پیروزى در سربازان است.
2- اثر تربیتى و خودسازى؛ توجه به نظارتى که از طرف امام (عج) هر هفته نسبت به پیروانش اعمال مى‏گردد، مى‏تواند تأثیر ویژه‏اى روى افراد بگذارد؛ زیرا از برخى آیات مانند “و قل اعلموا فسیرى اللَّه عملکم و رسوله و المؤمنون” بگو عمل کنید، خداوند و فرستاد? او و مؤمنان اعمال شما را مى‏بینند.[1] و روایات فراوانى که در مورد ارایه اعمال نیکان و فاجران (و گنه کاران) در هر روز، یا هر دوشنبه، یا پنج شنبه به پیامبر گرامى اسلام (ص) و امامان معصوم (‏ع) وجود دارد، ضرورت محاسبه و مراقبه‏ى اعمال امرى کاملاً روشن و مسلم است.
مؤمنان منتظر، خود و اعمال خود را حاضر در محضر آن وجود شریف مى‏دانند و از خوف این که مبادا خاطر آن عزیز را مکدر نمایند و موجب ناراحتى و یا محرومیت از عنایت ویژه ایشان شوند، مواظب اعمال و رفتار خویش بوده و براى قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن حضرت، در راه تعالى و آمادگى بیشتر تلاش مى‏نمایند.[2]
3- پاسدارى آیین خدا؛ امیرمؤمنان، على (ع)، در کلامى نورانى و کوتاه، لزوم وجود رهبران الاهى در هر عصر و زمان را بیان فرموده: “آرى هیچ گاه زمین از قیام کننده با حجّت و دلیل خالى نمى‏ماند. خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفى و پنهان. تا دلایل و اسناد روشن الهى ضایع نگردد، و به فراموشى نگراید”.[3]
امام زمان (عج) در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر است.[5] از برکات امام زمان (عج) در زمان غیبت این است که گروهى مى‏توانند از ابرها بالا رفته مستقیماً از شعاع آفتاب استفاده نمایند و در پرتو این ارتباء تدریجاً ساخته شوند

باید آیین اصیل حفظ گردد و جلوى تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین براى نسل‏هاى آینده محفوظ بماند، آیا جز این است که باید این رشته به وسیله‏ یک پیشواى معصوم ادامه یابد، خواه آشکار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناس (لئلا تبطل ححج اللَّه و بیناته)؟
سینه امام (ع) و روح بلندش، صندوق آسیب ‏ناپذیر حفظ اسناد آیین الاهى است که همه اصالت‏هاى نخستین و ویژگى‏هاى آسمانى این تعلمیات را در خود نگاه دارى مى‏کند تا: “دلایل الاهى و نشانه‏هاى روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشى نگراید”.[4]
4- تربیت یک گروه ضربتى؛ امام زمان (عج) در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر است.[5] از برکات امام زمان (عج) در زمان غیبت این است که گروهى مى‏توانند از ابرها بالا رفته مستقیماً از شعاع آفتاب استفاده نمایند و در پرتو این ارتباط، تدریجاً ساخته شوند.
امام زمان (عج)
5- نفوذ روحانى؛


(تربیت تکوینى از طریق ولایت تکوینى) امام زمان (عج) شخصیتى است بى همتا که سبب مى‏گردد، دل‏هاى آماده، در هر جا که باشند، تحت تأثیر جذبه مخصوص اشع? نیرومند و پر دامنه شخصیتش، قرار گیرند و از این طریق آن امام معصوم مى‏تواند به تربیت نفوس بپردازد، هر چند خود نفوس، چندان آگاه نباشد.
امام (عج) از نظر باطن بر اعمال مردم ولایت دارد و آنچه به باطن و حقیقت موضوع هدایت (دل‏ها و اعمال مردم) مربوط است، بر امام (عج) مکشوف است. لذا اعمال نیک و بد در نزد او حاضر و راه سعادت و شقاوت تحت نظر او است. پس مقام امامت توأم با هدایت است و این هدایت، به معناى ارای? طریق نیست، بلکه رساندن به مقصود مراد است؛ زیرا ارای? طریق، نمایاندن راه و خواندن مردم به سوی خدا، کار همه پیامبران و مؤمنان است.[6]
6- هدف آفرینش؛ جهان آفرینش همانند باغ با طراوتى است که انسان‏ها، درختان و بوته‏هاى این باغ اند و آنها که در مسیر تکامل‏اند، درختان و شاخه‏هاى پربار و منحرفین، علف‏هاى هرز این باغ مى‏باشند. هدف از آبیارى چنین باغى آن است که درختان میوه سیراب گردند نه علف‏هاى هرز “ان الارض یرثها عبادى الصالحون”.[7] اگر روزى فرا برسد که تمام درختان باغ خشک شوند و گروه صالحان از روى زمین برچیده گردند، دلیلى بر آبیارى این باغ و ادام? فیض وجود نخواهد داشت. و امام معصوم (ع) چون انسان کامل است، سمبل گروه صالحان است و هدف اصلى آفرینش و از این جهت مورد خطاب قرار مى‏گیرد که: “لولاک لما خلقت الافلاک”.[8] و یا بیان مى‏شود که: “لو بقیت الارض بغیر الامام لساخت”.[9] و یا “بیمنه رزق الورى و بوجوده تثبت الارض و السماء؛”[10] یعنى از برکت وجود حجت الاهى است که مردم روزى مى‏برند و به خاطر هستى اوست که زمین و آسمان بر پاست.
امام باقر (ع) مى‏فرماید: «نحن الاسماء الحسنى»[12] یعنى ما تمام و همه‏ى اسمای حسناى الاهى مى‏باشیم
7- واسطه فیض بودن؛ در عرفان گفته مى‏شود که حق در مقام ظهورات ذاتى، وحدت قاهره و در ظهورات متکثره فعلى، تعینات خاصه را اظهار مى‏دارد، ولى آن وحدت، بدون کثرت و این کثرت، بدون وحدت حقیقى است، لذا نیاز به تجلى سومى بود که بتواند مقام جمع و تفصیل را ارایه کند، برزخ بین عالم ربوبیت و عبودیت و جامع حق و خلق باشد. از سویى به عالم طبیعت مربوط باشد و از سویى دیگر به عالم واحدیت؛ یعنى واسطه‏اى باشد بین این دو عالم.
انسان کامل که مصداق بارزش امام معصوم (ع) است، از این دو نسبت برخوردار است و به خاطر همین واسطه‏ى فیض به ما سوى (کثرات محضه)، مظهر ربوبیتِ حق شده است. و اگر گفته شده که: “بهم یرزقون اللَّه عباده و بهم ینزل القطر من السماء و بهم تخرج برکات الارض”.[11] سخنى گزاف و مبالغه نیست. با توجه به همین مقام است که امام باقر (ع) مى‏فرماید: “نحن الاسماء الحسنى”؛[12] یعنى ما تمام و همه‏ى اسمای حسناى الاهى مى‏باشیم.
از این رو برپایى نظام آفرینش و اعطاى فیض به ما سوى اللَّه و هدایت و تربیت و خودسازى انسان‏ها، و… فرع بر وجود امام زنده‏اى است که از وجود او ما سوى اللَّه فیض ببرند و عطش خود را سیراب نمایند.

پی نوشت ها :
 [۱] توبه، ۱۰۶٫
[۲] ر.ک: تفاسیر قرآن کریم، ذیل آیه‏ى ۱۰۶ سوره‏ى توبه؛ المیزان، ج ۹، ص ۳۸۵؛ تفسیر برهان، ج ۲، ص ۱۵۸؛ اصول کافى، ج ۱، ص ۲۲۰ – ۲۱۹٫
[۳] اللهم بلى لاتخلوا الارض من قائم للّله بحجة اما ظاهراً مشهوراً او خائفاً مغموراً لئلا تبطل حجج اللَّه و بیناته”، نهج البلاغه، قصار الحکم، ص ۱۴۷؛ میزان الحکمة، ج ۱، ص ۱۶۷٫ (ر.ک: اصول کافى، ج ۱، ص ۱۸۰ – ۱۷۸٫)
[۴] از خطبه ۱۴۶ نهج البلاغه، استفاده مى‏شود که امام زمان (عج) براى دفاع از اسلام کوشش مى‏کند. ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر، حکومت جهانى مهدى (عج)، ص ۲۲۹ – ۲۲۶٫
[۵] بحارالانوار، چاپ قدیم، ج ۱۳، ص ۱۲۹٫
[۶] المیزان، ج ۱، ص ۲۷۶ – ۲۷۵؛ شیعه در اسلام، ص ۲۵۶، فصل ششم از معرفت امام. براى آگاهى بیشتر از تأثیر ولایت تکوینى در هدایت انسان‏ها، رجوع شود به کتاب: القیادة فى الاسلام، رى شهرى، ص ۸۷ – ۷۴٫ نویسنده با ذکر روایتى از کتاب الکافى، ج ۱، ح ۱، ص ۱۹۴ مى‏گوید: خورشید علاوه بر روشنایى ظاهرى در تکامل مادى به صورت تکوین مؤثر است و همینطور است خورشید معنوى، زیرا اوست که ارواح صاحب اهلیّت را به صورت تکوینى به سمت کمال مطلق هدایت و رهبرى مى‏کند. القیادة فى الاسلام، ص ۸۰٫
[۷] انبیاء، ۱۰۵٫
[۸] حکومت جهانى مهدى، ص ۲۶۸ و ۲۶۹٫
[۹] الکافى، ج ۱، ص ۱۷۹؛ میزان الحکمة، ج ۱، ص ۱۶۸٫
[۱۰] حکومت جهانى مهدى، ص ۲۶۸ و ۲۶۹٫
[۱۱] بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۹٫
[۱۲] نور الثقلین، ج ۲، ص ۱۰۳؛ اصول کافى، کتاب توحید، باب نوادر، حدیث ۴٫

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر