حجتالاسلام پناهیانآیا با ظهور امام زمان(عج) دنیا «بهشت» میشود؟
خبرگزاری فارس: حجتالاسلام علیرضا پناهیان میگوید: باید بدانیم پس از ظهور مشکلات حل نخواهد شد و حتی خود حضرت به دست مخالفان شهید خواهند شد. باید بدانیم که تا دنیا باقی است سختیها و مشکلات دنیا هم وجود خواهند داشت.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، برای نزدیک شدن فرج باید ابتدا از عوامزدگی و نگاه عامیانه یعنی به اندک آگاهی درباره مسائل اکتفا کنیم و به صورت غیر واقعی و خیالپردازانهای آنها را در ذهن افزایش دهیم. عوامزدگی موجب تحریف میشود و اگر باعث انحراف نشود لااقل موجب بیزار شدن کسانی خواهد شد که با دقت و موشکافی با قضیه روبرو میشوند.
به منظور درک بهتر این موضوع، بخشهایی از فصول ابتدایی کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه» تألیف حجتالاسلام علیرضا پناهیان را مرور میکنیم.
یک نگاه عامیانه به ظهور این است که تلقی شود عملیات نجات قرار است خارج از سنتهای تغییر ناپذیر الهی انجام شود؛ سنتهایی که تاریخ حیات بشر بر آن مبتنی بوده و هیچ گاه دچار کمترین تغییر و تبدیلی نشده است. اگر برخی، خارج از این گونه قواعد، عملیات نجات را به انجام برساند، نقش آگاهی و اراده انسانها در سعادتشان در نظر گرفته نشده است؛ و ارزش سنتهای الهی و اساسا ارزش حیات بشر و این همه امتحانات و شکستها و پیروزیها زیر سوال خواهد رفت. البته این درست است که نگاه معنوی حضرت معجزه میکند اما باید به این سؤال پاسخ داد که قواعد «رشد و کمال» و نقش «عزم و لیاقت» انسان چه خواهد شد؟
تصور عامیانه دیگر این است که در حکومت حضرت با شمشیر همه مسائل حل میشود، بله سلاح به کار گرفته خواهد شد اما این سلاح همان شمشیری است که در زمان حضرت علی(ع) بود ولی فرصت پیدا نکرد، اما در موقع ظهور این سلاح فرصت پیدا میکند، با ایجاد شدن شرایطی و یکی از آن شرایط «اتمام حجت» و «روشنبینی» مردم است.
تصور عامیانه دیگر این است که صرف خسته شدن مردم از ظلم و به اوج رسیدن جور، برای تحقق فرج کافی است و دیگر نیازی به آمادگی مردم برای «پذیرش عدالت» نیست. در صورتی که تاریخ چیز دیگری را نشان میدهد بعد از 25 سال دوران غربت حضرت علی (ع) مردم که از ظلم خسته شده بودند، هجوم آوردند برای بیعت با امام ولی اما به مردم گفتند: «مرا رها کنید!» امام که تعارف نداشتند و در جایی که تکلیف باشد چه جای رد کردن؟ علت اساسی امتناع امام این بود که هر چند مردم از ظلم خسته شده بودند، اما خواهان عدالت هم نبودند. پس مردم، باید از ظلم خسته شده باشند، خواهان عدالت باشند و هر چند بصورت اجمالی ریشههای مظالم را بشناسند.
تصور عامیانه دیگر این است که پس از ظهور «دنیا جای خود را با بهشت عوض خواهد کرد» حقیت این است که برطرف شدن سختیهای زندگی مقدماتی دارد که اهم آنها بر چیده شدن بساط کفر است که همیشه مستقیم یا غیر مستقیم موجب ظلم میگردد. و بر طرف شدن مشکلات مقدمهای است برای اهداف مهمتری مثل فراغت بندگان خدا برای عبودیت و کسب کمالات معنوی.
ضمن اینکه باید بدانیم پس از ظهور مشکلات حل نخواهد شد و حتی خود حضرت به دست مخالفان شهید خواهند شد. باید بدانیم که تا دنیا باقی است سختیها و مشکلات دنیا هم وجود خواهند داشت؛ «ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم».
گسترش نگاه عامیانه به مسئله ظهور آثار سوئی دارد. از جمله مانع گسترش و فرهنگ اصیل انتظار در جهان بشریت میشود. وقتی ما سطحی برخورد کردیم و تئوریهای حکومت حضرت را به صورت علمی بیان نکردیم، کمکم این موضوع به یک امر خیالی و خرافی تبدیل میشود و ترویج انتظار به محافل مذهبی و مساجد محدود میشود و دین و دنیا همچنان از یکدیگر جدا خواهند ماند. جامعه ما امروز از این موضوع رنج میبرد. اثر سوء دیگر نگاه عامیانه بستری است که برای انحراف و بهرهبرداری دشمنان از موضوع مهدویت ایجاد میشود مثل انواع ادعاهای دروغین و مسئله بهائیت.
نگاه عامیانه باعث انحراف دوستان هم میشود مثل اینکه مردم را صرفا بر روی بحث رابطه عاطفی شخصی با امام زمان متمرکز میکنند و این یعنی «رخوت» این خیلی بد است که ما هر وقت اسم امام زمان بیاید آهی بکشیم و بگوییم «ان شاءالله آقا بیاید» و بعد به زندگی پر اشتباه خود ادامه دهیم. طبیعتا وقتی به موضوع انتظار سطحی نگاه کنیم، نمیتوانیم تکالیف منبعث از آن را برای خود استخراج کنیم و در وجود خود بعثتی بیابیم و مسئولیتی احساس کنیم.
در نهایت بدترین اثر منفی نگاه عامیانه این است که ممکن است منتظرانی که عامیانه به موضوع منجی و مهدویت نگاه میکنند، بعد از ظهور به دلیل اینکه وجود واقعی و نازنین حضرت با آن تصور خیالی آنها سازگاری ندارد، جزو دشمنان امام زمان (ع) قرار بگیرند. مثل یهودیانی که سالها پیش از بعثت به مدینه آمدند و منتظر پیامبر بودند ولی به محض آمدن پیامبر او را انکار کردند. یکی دیگر از آثار سوء نگاه عامیانه به خصوص ددر بحث استفاده حضرت از معجزات و مطلق دیدن آن در اصلاح امور، این است که عدهای خواهند گفت: «دیدید دین خدا اجرایی نبود؟ دیدید که کار هیچ کدام از پیامبران نگرفت؟ آخر سر هم خدا آمد و با معجزه همه چیز را درست کرد؟»
آیا واقعا امام زمان میآیند که بگویند: «ای انسان! ما از آدم شدن تو ناامید شدهایم، لذا خودمان با یک عنایت معنوی، قلب تو را منقلب میکنیم؟» پس اینکه مردم تا به حال این همه زجر میکشیدهاند تا خودسازی کنند، کار بیهودهای انجام میدادند؟
در یک تحلیل عالمانه از مسئله ظهور، همه قواعد طبیعی حیات بشر که یقینا عنصر «معنویت» هم در اوج آن جای دارد، در نظر گرفته میشود. عنصر «معجزه» هم در یک گوشهای از آن منظومه جایگاهی دارد. عنصر «نصرت الهی» و عنصر «عنایت معنوی حضرت» هر کدام جایگاه ویژه خودشان را دارند. منتها باید تئوریهای علمی آن را استخراج کنیم و تبیین درستی از اینکه مثلا چگونه یک رهبر الهی با نورش جامعه را نجات میدهد» داشته باشیم و جایگاه و نقش این نور را در آن منظومه بشناسیم. به ویژه که ما فراموش نمیکنیم که با وجود حضور نورانی و بیمانند رسول خدا (ص) و سپس حضرت علی (ع) و دیگر امامان، به دلیل فراهم نبودن عوامل دیر، هیچ گاه آن حکومت نمونه و نجات بخش به طور کامل مستقر نشده و تداوم نیافت.
وقتی نگاههای عامیانه را کنار بزنیم سوالهای درستی برای ما ایجاد میشود که نفس جوشش این سؤالها خود به معنای جدی گرفتن امر ظهور است بعضی سؤالات از این قبیلاند: آن احکامی که تاکنون امکان اجرا نداشتهاند، کدامها هستند؟ در زمان ظهور چرا و چگونه فرصت اجرا پیدا میکنند؟ به چه دلیل و با کدام ساز و کار طبیعی و اجتماعی، حکومتی که از ابتدای خلقت تاکنون امکان تحقق نداشته، امکان تحقق پیدا میکند؟ وقتی تشکیل حکومت با استفاده از ساز و کار طبیعی مبتنی بر یک سری قواعد و سنن الهی باشد در چنین وضعیتی سوالهای دیگری مطرح میشود: اگر آدمها به صورت اجباری و یا با معجزه خوب نمیشوند، پس میتوانند از اختیار خود استفاده کنند و باز آدمهای بدی شوند ولی در زمان ظهور آدمها اکثرا خوب میشوند این امر چگونه اتفاق میافتد؟ چه عاملی باعث خوب شدن اکثر آدمها میشود؟ چرا این خوبیها پایدار میمانند. چرا بدیهای آدمهای بد پنهان میشود و آنها نمیتوانند ضرر چندانی بر جامعه بزنند؟ این آدمهای بد در جامعه مهدوی چگونه زندگی میکنند؟ امام زمان (ع) با مشکل نفاق و فساد چگونه برخورد خواهند کرد؟ آیا ما همین الان هم میتوانیم به سوی چنین جامعهای حرکت کنیم؟ تا چه حد؟ آیا میتوانیم از قواعدی که منجر به ایجاد چنین تحولی در زندگی بشر میشوند برای حل مشکلات امروز جامعه خود استفاده کنیم؟ اساسا آیا این قواعد طبیعی بدون حضور امام معصوم قابل بهرهبرداری هستند؟ یا بخشی از آن هست و بخشی نیست؟ نقش حضور امام در جامعه و نقش حاکمیت او در تحقق سعادت بشر دقیقا چیست؟
در ادامه این کتاب حجتالاسلام پناهیان با ادبیاتی مستدل به پاسخ سؤالاتی از این دست میپردازد.
کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه» مرداد امسال در حسینیه هنر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با حضور حجتالاسلام کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران و حسن عباسی رونمایی شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر