فرجالله سلحشور با قدردانی از مدیریت حوزه هنری مبنی بر اکران نکردن برخی از فیلمها، سینمای اجتماعی امروز را توهین به متدینین دانست.
به گزارش سوره سینما، سلحشور کارگردان فیلم سینمایی «یوسف پیامبر» حرکت حوزه هنری در تحریم فیلمهای غیر اخلاقی و مبتذل را قابل تقدیر دانست.
اظهارات سلحشور به این شرح است:
هر عاقلی میداند وقتی مومنین و متدینین فیلمی را میکوبند، قطعا آن فیلم مستهجن است و اگر با آب زمزم هم شستشو شوند آن فیلمها پاک نخواهند شد. وقتی متدینین بگویند فلان فیلم بد است مطمئنا بد است. ملاک فیلم خدایی نظر مومنان است.
من حدود ۲۸سال پیش نامهای به مسئولان آن زمان حوزه هنری نوشتم و درخواست کردم حالا که شما بیش از ۱۰۰ سالن سینما در سراسر کشور دارید و سینما در قبضه شماست تنها به فیلمهای مناسب اجازه اکران بدهید، اما متاسفانه گوش نکردند. امسال حوزه هنری با درایت آقای مومنی این حرکت را انجام داده که بسیار میمون و مبارک است، اما مشروط به اینکه باعث تحریک عوامل ناباب خانه سینما وغیره نشوند و جریانساز باشد.
این فیلمها در اکران به فروش بالایی دست پیداکردهاند، دلیل این موضوع به این برمیگردد که متاسفانه در ایران مسئولین به جای توقیف کامل این آثار، برخلاف نظرمتدینین آنها را اکران میکنند. بعد شنوندهها تحریک میشوند و با کنجکاوی به دیدن این آثار میروند و جنجالها باعث فروش آنها میشود. یک سری مردم سلیقه غیرالهی دارند یک سری الهی، براساس این کنجکاوی هر دو گروه به دیدن این فیلمهای مبتذل میروند.
فروش که ملاک خوب بودن آثار نیست، اگر بعضی فیلمهایی که الان روی پرده سینماهای ایران نمیرود، در سینماها اکران شود فروش آنها بسیار بالا میرود. مکتب ما با غرب تفاوت دارد. معیارسینمای غرب دل و مردم است. معیار ما باید خدا باشد نه رضایت مردم، همیشه رضایت بنده خدارضایت خدا نیست. اما اگر کاری برای رضایت خداباشد قطعا مردم نیز آن را دوست خواهند داشت.
برخی از فیلمسازان بیاخلاقی که شعار مرگ سینمای خصوصی میدهند باید بدانند که سینما خیلی وقت است که مرده و دیگر کسی برای این مرده ارزشی قائل نیست. با وجود سیستم نمایش خانگی و دانلود اینترنتی وغیره از یک طرف و از طرف دیگر فیلمهای کثیف و ضد ارزشی، فردی دیگر دست زن و بچه خود را نمیگیرد تا به سینما بیاید و این فیلمها را ببیند. در دهه ۶۰ و ۷۰ فیلمهایی مثل «آژانس شیشهای»، «لیلی با من است»، «پرواز درشب»، «زیرنورماه» و «توبه نصوح» میتوانستند مخاطب را به سینما بکشند اما فیلمهای دهه ۸۰ به لعنت خدا هم نمیارزند.
من شک دارم که جیرانی، کاهانی و بقیه این فیلمسازان مسلمان باشند. کسی که فیلمش باعث ترویج ضداخلاقیات شود وجوانان را منحرف کند، مسلمانی نکرده است. به حکم و حرف خدا هر کس که به مسلمانان خیانت کند و جوانان را گمراه کند، مفسد فی الارض است و خونش حلال است، این حرف من نیست فرمایش خدا است.
برخی میگویند چرا فیلم «یوسف پیامبر» سلحشور که دینی و ارزشی بود نفروخت. من به آنها میگویم شرک به قدری خفیف و ناپیدا است که مانند رد پای موری بر سنگ سیاه دردل شب است. اگر به چند یهودی و صهیونیست ماموریت میدادند که نقشهای برای زمین خوردن این فیلم بکش همین کار را میکردند. در ماه مبارک رمضان، در نیمه شب، با ۳ سینما و آن هم یک سانس به فیلم اکران دادند آن هم زمانی که اغلب شبکهها این فیلم را بارها پخش میکردند. در صورتی که اگر «یوسف پیامبر» امکانات مناسب اکران داشت مطمئنا مردم علی رغم دیدن آن در تلویزیون باز به دیدنش در سینما میرفتند.
با موضوع قرآنی نیز میتوان فیلم اجتماعی ساخت. چراکه اصلا قرآن آمده تا ما در زندگی روزمره از آن بهره ببریم. میشود از آنها استنباط اجتماعی داشت. اما سینمای اجتماعی امروز توهین به متدینین است. به طور مثال فیلمی مانند «جدایی نادر از سیمین» که آن خانم فضای آمریکا را از جمهوری اسلامی ایران سالمتر میداند و در آخر هم به آنجا میرود. مطمئنا آمریکا برایش دستِ تشویق خواهد زد.
باید تشکیلاتی فراهم شود تا تعدادی از مداحان، روحانیون، علما و مسئولین درجشنواره فیلم فجر فیلمها را ببینند و در طول سال فیلمهای بد را بکوبند و فیلمهای خوب را به مردم گزارش بدهند و ازآنها دعوت کنند که به سینما بروند.
من هیچگاه خودم را سینماگر و از اهالی این سینما نمیدانم. بارها هم گفتهام سینماگران به دنبال خدا نیستند. من یک آدم مذهبی هستم که با ابزارسینما اهدافم را دنبال میکنم. متاسفم که مجبورم آثارم را از این تلویزیون و سینما که خانواده شهدا، علما و متدینین از آن متنفرند پخش کنم. شاید در آینده فیلم بسازم و در مساجد نمایش دهم.
اظهارات سلحشور به این شرح است:
هر عاقلی میداند وقتی مومنین و متدینین فیلمی را میکوبند، قطعا آن فیلم مستهجن است و اگر با آب زمزم هم شستشو شوند آن فیلمها پاک نخواهند شد. وقتی متدینین بگویند فلان فیلم بد است مطمئنا بد است. ملاک فیلم خدایی نظر مومنان است.
من حدود ۲۸سال پیش نامهای به مسئولان آن زمان حوزه هنری نوشتم و درخواست کردم حالا که شما بیش از ۱۰۰ سالن سینما در سراسر کشور دارید و سینما در قبضه شماست تنها به فیلمهای مناسب اجازه اکران بدهید، اما متاسفانه گوش نکردند. امسال حوزه هنری با درایت آقای مومنی این حرکت را انجام داده که بسیار میمون و مبارک است، اما مشروط به اینکه باعث تحریک عوامل ناباب خانه سینما وغیره نشوند و جریانساز باشد.
این فیلمها در اکران به فروش بالایی دست پیداکردهاند، دلیل این موضوع به این برمیگردد که متاسفانه در ایران مسئولین به جای توقیف کامل این آثار، برخلاف نظرمتدینین آنها را اکران میکنند. بعد شنوندهها تحریک میشوند و با کنجکاوی به دیدن این آثار میروند و جنجالها باعث فروش آنها میشود. یک سری مردم سلیقه غیرالهی دارند یک سری الهی، براساس این کنجکاوی هر دو گروه به دیدن این فیلمهای مبتذل میروند.
فروش که ملاک خوب بودن آثار نیست، اگر بعضی فیلمهایی که الان روی پرده سینماهای ایران نمیرود، در سینماها اکران شود فروش آنها بسیار بالا میرود. مکتب ما با غرب تفاوت دارد. معیارسینمای غرب دل و مردم است. معیار ما باید خدا باشد نه رضایت مردم، همیشه رضایت بنده خدارضایت خدا نیست. اما اگر کاری برای رضایت خداباشد قطعا مردم نیز آن را دوست خواهند داشت.
برخی از فیلمسازان بیاخلاقی که شعار مرگ سینمای خصوصی میدهند باید بدانند که سینما خیلی وقت است که مرده و دیگر کسی برای این مرده ارزشی قائل نیست. با وجود سیستم نمایش خانگی و دانلود اینترنتی وغیره از یک طرف و از طرف دیگر فیلمهای کثیف و ضد ارزشی، فردی دیگر دست زن و بچه خود را نمیگیرد تا به سینما بیاید و این فیلمها را ببیند. در دهه ۶۰ و ۷۰ فیلمهایی مثل «آژانس شیشهای»، «لیلی با من است»، «پرواز درشب»، «زیرنورماه» و «توبه نصوح» میتوانستند مخاطب را به سینما بکشند اما فیلمهای دهه ۸۰ به لعنت خدا هم نمیارزند.
من شک دارم که جیرانی، کاهانی و بقیه این فیلمسازان مسلمان باشند. کسی که فیلمش باعث ترویج ضداخلاقیات شود وجوانان را منحرف کند، مسلمانی نکرده است. به حکم و حرف خدا هر کس که به مسلمانان خیانت کند و جوانان را گمراه کند، مفسد فی الارض است و خونش حلال است، این حرف من نیست فرمایش خدا است.
برخی میگویند چرا فیلم «یوسف پیامبر» سلحشور که دینی و ارزشی بود نفروخت. من به آنها میگویم شرک به قدری خفیف و ناپیدا است که مانند رد پای موری بر سنگ سیاه دردل شب است. اگر به چند یهودی و صهیونیست ماموریت میدادند که نقشهای برای زمین خوردن این فیلم بکش همین کار را میکردند. در ماه مبارک رمضان، در نیمه شب، با ۳ سینما و آن هم یک سانس به فیلم اکران دادند آن هم زمانی که اغلب شبکهها این فیلم را بارها پخش میکردند. در صورتی که اگر «یوسف پیامبر» امکانات مناسب اکران داشت مطمئنا مردم علی رغم دیدن آن در تلویزیون باز به دیدنش در سینما میرفتند.
با موضوع قرآنی نیز میتوان فیلم اجتماعی ساخت. چراکه اصلا قرآن آمده تا ما در زندگی روزمره از آن بهره ببریم. میشود از آنها استنباط اجتماعی داشت. اما سینمای اجتماعی امروز توهین به متدینین است. به طور مثال فیلمی مانند «جدایی نادر از سیمین» که آن خانم فضای آمریکا را از جمهوری اسلامی ایران سالمتر میداند و در آخر هم به آنجا میرود. مطمئنا آمریکا برایش دستِ تشویق خواهد زد.
باید تشکیلاتی فراهم شود تا تعدادی از مداحان، روحانیون، علما و مسئولین درجشنواره فیلم فجر فیلمها را ببینند و در طول سال فیلمهای بد را بکوبند و فیلمهای خوب را به مردم گزارش بدهند و ازآنها دعوت کنند که به سینما بروند.
من هیچگاه خودم را سینماگر و از اهالی این سینما نمیدانم. بارها هم گفتهام سینماگران به دنبال خدا نیستند. من یک آدم مذهبی هستم که با ابزارسینما اهدافم را دنبال میکنم. متاسفم که مجبورم آثارم را از این تلویزیون و سینما که خانواده شهدا، علما و متدینین از آن متنفرند پخش کنم. شاید در آینده فیلم بسازم و در مساجد نمایش دهم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر