سه‌شنبه، تیر ۲۸، ۱۳۹۰

شاهدان ولادت امام زمان (عج)ا


  عده بسیاری منکر وجود مقدس امام زمان (ع) میشوند مثلا بسیاری از سنی مذهبان میگویند که امام زمان(عج) هنوز به دنیا نیامده اند ودر آینده متولد میشوند عده ای میگویند امام حسن (ع)عقیم بوده وفرزندی نداشته است (استغفرالله )
به هر حال یکی از دلایلشان عدم رویت امام زمان (ع) و عدم وجود شاهد است ما برای این دسته از افراد که فقط بهانه شان همین امر است برای اثبات وجود امام زمان (عج ) نام شاهدان ولادت ایشان وکسانی که ایشان را (از زمان تولد تا پایان دوران غیبت صغری ) ملاقات کرده اند می آوریم
*شهادت امام حسن عسکری به ولادت امام (ع) :
در این مورد قبلا صحبت کرده ایم وچه کسی میتواند بر صحت گفته های امام حسن عسکری امام وپیشوای مسلمین شک کند!!!

*شهادت حکیمه خاتون (س) به ولادت امام زمان (ع) :
گزارش دقیق میلاد نور یزدان ، حضرت مهدى صاحب الزمان در منابع حدیثى شیعیان ، از شاهدان عینى به دور از حدس و گمان ، آمده است که در راس همه آنها گزارش لحظه به لحظه حکیمه خاتون مى باشد.
حکیمه دختر امام جواد، خواهر امام هادى ، و عمه امام حسن عسکرى (علیه السلام ) مى باشد که به دو فضیلت بس والا اختصاص یافته است :
1 - شرف تعلیم و تربیت حضرت نرجس خاتون به امر امام هادى (علیه السلام )، که شرح آن در زندگینامه نرجس خاتون (س) بیان شد

2- افتخار حضور در مجلس تولد نور یزدان به امر امام حسن عسکرى (علیه السلام )، که قبلا ذکر گردید
از دیگر فضائل این بانوى مجلله این است که دعاى معروف به «حرز امام جواد (ع)»از طریق ایشان روایت شده است .(1). لازم به ذکر است که حکیمه خاتون از زنان بسیار بلند مرتبه در امر اسلام هستند ومقام والایی داشتند حتی در راستی سخن ایشان دیگر شاهدان عینی گواهی داده اند چنانچه وقتی یکی از یاران امام عسکری (ع) از عقبه خادم در مورد نقل حکیمه خاتون در مورد ولادت میپرسد او کاملا صحبتهای آن بانو را تایید میکند :
موسى - راوى حدیث - مى گوید: از عقبه خادم نیز پرسیدم ، گفت : «آنچه حکیمه گفته ، همه راست و درست است ».(2)
البته این حدیث را(تولد امام زمان ) با اندک تفاوتى شیخ طوسى ، طبرى ، خواند میر و قندوزى با اسناد جداگانه روایت کرده اند.(3)
امام حسن عسکری روزی درمورد امام زمان به حکیمه خاتون میفرمایند :
«عمه جان او در کنف حمایت وتحت عنایت ورعایت حضرت پروردگار است ،تا روزی که خداوند اذن ظهور دهد .عمه جان هنگامی که من از دنیا رفتم وشیعیانم دچار اختلاف شدند ،به افراد مورد اعتماد از آنها داستان ولادت رابازگوی ولیکن باید این داستان پیش تو وآنها پوشیده ومخفی بماند که خداوند ولی خودش را از دیدگان مردمان غایب خواهد کرد واز بندگانش مکتوم نگه خواهد داشت کسی او را نخواهد دید تا روزی که جبرئیل رکاب اسبش رابرای او بگیرد . تا خداوند کاری راکه شدنی است ،انجام دهد»(4)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر