پنجشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۰

نقش یهودیان در دوران ظهور – بخش اول


اگر به جز آیات ابتداى سوره ” بنى اسرائیل ” چیز دیگرى پیرامون نقش یهودیان در آخر الزمان و عصر ظهور در اختیار نداشتیم ، همان آیات براى ما کافى بود ، زیرا این آیات در عین کوتاهى ، بسیار رسا و گویا بوده و خلاصه اى از تاریخ را بیان کرده و به شکل معجزه آسا و با دقت تمام ، آینده را روشن ساخته است .
 در حالى که علاوه بر این آیه ها و آیات دیگر ، روایات بسیارى وجود دارد که بعضى مربوط به تفسیر آیات ، و برخى دیگر پیرامون وضع یهودیان در عصر ظهور
 حضرت مهدى ( علیه السلام ) است . ما پس از تفسیر آیات به بیان آنها نیز خواهیم پرداخت .
 وعده الهى بر نابودى یهود
خداوند مى فرماید :
 ” پاک و منزه است ( خدائى ) که یک شب ، بنده اش ( محمد ( صلى الله علیه وآله ) ) را از مسجد الحرام به مسجد اقصى  سیر داد . مسجدى که مبارک کردیم ( برکت دادیم ) پیرامونش را تا از نشانه هاى خود به او بنمایانیم .
 بدرستى که او شنوا و بیناست . و به موسى تورات داده و او را هدایت گر بنى اسرائیل کردیم ( که به آنها بگوید ) تا غیر از من سرپرستى نپذیرند . ( بنى اسرائیل ) اى فرزندان کسانى که آنان را با نوح ( در کشتى ) سوار  نمودیم ، نوح بنده اى شکرگزار بود ” ( ۱ ) .
” ما در تورات به بنى اسرائیل اعلام نمودیم که شما ( بنى اسرائیل ) در زمین دو بار فساد خواهید کرد و برترى طلبى و طغیان بزرگى خواهید نمود “
 ” پس چون زمان وعده ( تحقق ) اولین فساد فرا رسد بندگانى را از ناحیه خود که توانمند و سخت  جنگجویند علیه شما برانگیزیم که در میان خانه ها به جستجوى ( شما ) بپردازند و این وعده اى قطعى و انجام شدنى است ” .
” سپس پیروزى بر آنان را به شما بازگردانیم و شما را با ثروتها و پسران یارى نمائیم و تعداد شما را بیش از آنان قرار دهیم ” .
 ” اگر خوبى کردید ، خوبى به خود نموده اید و اگر بدى کردید به خود بدى نموده اید و چون وعده ( کیفر طغیان ) بار دوم فرا رسد ، ( مخالفانتان ) چهره هاى شما را غم بار و سیاه گردانند و وارد مسجد اقصى گردند همانگونه که نخستین بار داخل شدند و بر آنچه دست یافتند به کلى نابود کنند . “
 ” ( اگر توبه کنید ) امید است که پروردگارتان بر شما ترحم کند و اگر ( به فساد ) بازگردید ما نیز ( به کیفر شما ) بازمى گردیم و جهنم را براى کافران زندانى تنگ قرار دادیم . “
 توضیح بخشهائى از آیات فوق چنین است ، در آیه ۴ فرمود :
وقضینا إلى بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الأرض مرتین ولتعلن علواً کبیراً ” .
( ما در تورات به بنى اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین دو بار فساد خواهید کرد و برترى طلبى و طغیان بزرگى خواهید نمود )  یعنى ما در توراتى که بر آنان فرستادیم حکم قطعى کردیم که شما بزودى از راه راست منحرف شده و دو بار در جامعه فساد و تبهکارى مى کنید ، همچنانکه بزودى بر دیگران برترى جوئى و طغیان بزرگى خواهید نمود .
 ” فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عباداً لنا أولى بأس شدید . . . “
یعنى چون وقت مجازات شما بر نخستین فساد و تبهکاریتان رسید ، بندگانى که  منسوب به ما هستند به سویتان مى فرستیم ، بندگانى با صلابت و سر سخت که بر سرتان فرود آیند .
 ” فجاسوا خلال الدیار وکان وعداً مفعولا
این جمله کنایه از سهولت فتح اول فلسطین به دست مسلمانان است ، که سپاه  اسلام به جستجوى خانه به خانه بقایاى دشمنان یهودى خود مى پردازند و این وعده اى قطعى است .
 ” ثم رددنا لکم الکرة علیهم وأمددناکم بأموال وبنین وجعلناکم أکثر نفیرا ” .
 سپس شما را بر مسلمانانى که علیه شما برانگیختیم ، پیروز گردانیم و به شما ثروت و فرزندانى عطا کنیم و از یاوران بیشترى برخوردار سازیم تا به کمک شما علیه آنان بستیزند .
 ” إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسأتم فلها . . “
و آنگاه وضع شما مدتى بدین گونه ادامه مى یابد و چنانچه توبه نموده و به شکرانه نعمت ثروت و اولادى که به شما بخشیدیم ، نیک عمل نمودید به سود
 خودتان بوده و اگر به بدى و طغیان و خود بزرگ بینى پرداختید فرجام بد آن ، مربوط به خودتان خواهد بود .
 ” فإذا جاء وعد الاخرة لیسووءا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ولیتبروا ما علوا تتبیرا
 اما شما در آینده نه تنها عمل نیک انجام نمى دهید بلکه به اعمال بد روى مى آورید . ما شما را مهلت مى دهیم تا روزى که وقت مجازات و کیفر شما بر دومین فسادتان فرا رسد ، آنگاه بندگانى از سوى خراسان را که به مراتب سخت تر از مرحله  اول رفتار مى نمایند ، بر شما مسط مى کنیم تا آنچه را از آن بیمناک و گریزانید بر شما تحمیل کنند و چهره هایتان را غمبار و افسرده سازند . و فاتحانه وارد مسجد الاقصى گردند ، همانطور که در زمان تعقیب خانه به خانه شما در مرحله اول ، وارد گردیده و برترى جوئى و فسادگرائى شما را از بین بردند .
 ” عسى ربکم أن یرحمکم وإن عدتم عدنا وجعلنا جهنم للکافرین حصیرا
شاید پروردگارتان شما را بعد از دومین کیفر با هدایت خویش مورد رحمت قرار  دهد و چنانچه بعد از آن دوباره به انحراف و فساد روى آورید ، ما نیز مجازات شما
 را آغاز مى کنیم و شما را در تنگناى دنیوى قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصار شما گردانیم .
نخستین نتیجه اى که از آیات مذکور گرفته مى شود آن است که تاریخ یهود بعد از حضرت موسى در ایجاد فتنه و فساد در جامعه خلاصه مى شود ، تا آنگاه که
 مجازاتشان فرا رسد و خداوند افرادى را برانگیزد که به سهولت بر آنان چیره شوند .
سپس خداوند بنا بر حکمت و مصلحت خود ، یهودیان را بر آنان پیروز گرداند ، و به  آنها مال و اولاد فراوان دهد و یارى کنندگان آنها را در دنیا فزونى بخشد . اما یهودیان نه تنها از این اموال و یاران در جهت صلاح استفاده نمى کنند بلکه براى بار دوم در زمین به فساد و فتنه روى مى آورند ، البته این بار علاوه بر فساد ، گرفتار خوى تکبر و برترى طلبى شده و خود را بسیار بهتر و برتر از سایر مردم جهان مى پندارند . و زمانى که لحظه کیفرشان فرا رسد خداوند بار دیگر آن قوم را بر یهود چیره ساخته ، و مجازات شدیدترى را در سه مرحله بر آنها فرو مى فرستد .
 نتیجه دوم این که ، گروهى که خداوند بار اول بر ضد یهودیان برمى انگیزد ، به آسانى بر آنها چیره مى شوند ، آنگاه داخل مسجد الاقصى شده و به تعقیب خانه به خانه یهودیان مى پردازند ، و نیروى نظامى آنها را متلاشى مى کنند .
 آنگاه خداوند براى بار دوم آنها را به سراغ یهودیان مى فرستد و با وجود غلبه یهودیان بر آنها و زیادى یاران و هوادارانشان ، ضربات شدیدترى را در سه نوبت از
 مسلمانان دریافت مى کنند ، که در اولین نوبت ، چهره هاى پلید آنان را آشکار و آنها را رسوا ساخته و همانند نبرد سابق ، فاتحانه وارد مسجد الاقصى مى شوند . و سپس خوى تکبر و برترى جوئى آنان را ، درهم مى شکنند . این نکته را از نظر ادبیات زبان عرب از حرف ” لام ” در سه جمله ” لیسوؤا وجوهکم ” و ” لیدخلوا المسجد . . . . و لیتبروا ” مى توان فهمید .
 حال ، سؤال اساسى که مفسران مطرح مى کنند این است که آیا این دو نوع فساد که در یکى از آنها حس خودخواهى وجود دارد ، تمام شده و آن دو کیفر وعده داده شده بر آنان به وقوع پیوسته یا هنوز چنین حوادثى رخ نداده است ؟
برخى از مفسران بر این عقیده اند که این دو پیش بینى ، عملى شده است ، بدین ترتیب که کیفرِ فتنه و فسادِ اول به دست ” بخت النصر ” و مجازاتِ دوم بدست” تیتوس ” رومى عملى شده و بعضى دیگر معتقدند که هنوز آن دو کیفر رخ نداده است .
 اما نظریه درست این است که : اولین کیفر در برابر نخستین فساد ، در صدر اسلام ، بدست مسلمانان انجام گرفت ، اما وقتى مسلمانان از اسلام فاصله گرفتند ،خداوند یهودیان را بر آنان چیره ساخت ، و یهودیان بار دیگر در زمین فساد و طغیان نمودند و هرگاه که مسلمانان دوباره به اسلام روى آورند زمانِ کیفر دوم فرا رسیده و به دست آنان انجام خواهد شد .
 بر اساس همین تفسیر ، از امامان معصوم ( علیهم السلام ) روایاتى رسیده و قومى که خداوند  در مرحله دوم علیه یهودیان برمى انگیزد ، به حضرت مهدى ( علیه السلام ) و یاران او تطبیق شده است . این افراد ، اهل قم بوده و خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت  برمى انگیزد .
 در تفسیر عیّاشى از امام باقر ( علیه السلام ) روایت شده که حضرت بعد از آنکه آیه شریفه ” بعثنا علیکم عباداً لنا أولى بأس شدید ” را قرائت نمود ، فرمود :
 ” مراد از این آیه حضرت قائم ( علیه السلام ) و یاران اویند که نیرومند و باصلابت اند ” .
 و در تفسیر نور الثقلین از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده که حضرت در تفسیر همین آیه شریفه فرمود :
 ” خداوند قومى را قبل از خروج حضرت قائم ، برانگیزد که به قاتلى از قاتلان آل محمد ( صلى الله علیه وآله ) دست  نیابند ، مگر اینکه او را به هلاکت رسانند . “و از امام صادق ( علیه السلام ) روایت شده که وقتى آن حضرت این آیه را قرائت فرمود ،عرض کردیم ” فدایت گردیم آنها چه کسانى هستند ؟ امام سه بار فرمودند : بخدا سوگند اهل قم هستند . ” ( ۲ )
 این سه روایت از نظر مفهوم یکسان بوده و تعارضى بین آنها نیست ، چرا که اهل  قم یعنى شیعیان ایران . روایت شده که آنها با حضرت قیام کرده و یاریش خواهندکرد .
 به نظر مى رسد که مقاومت یهودیان در مقابل پیروان حضرت در چند نوبت  انجام مى گیرد ، تا آنکه امام مهدى ( علیه السلام ) ظهور کند و نابودى نهائى یهودیان به رهبرى وى و به دست با کفایت او ( ارواحنا فداه ) تحقق یابد .
 از جمله مطالبى که دلالت دارد دومین کیفرِ یهودیان بدست مسلمانان انجام  خواهد گرفت ، این است که قومى که خداوند در هر دو مرحله علیه یهودیان
 برمى انگیزد ، یک امت بوده و صفاتى که براى آنان یاد شده و ویژگیهاىِ جنگِ آنان با یهود جز بر مسلمانان تطبیق نمى کند . پس پادشاهان مصر ، بابل ، یونان ، ایران ، روم و دیگران که در طول تاریخ بر یهودیان تسلط یافتند ، هیچکدام با صفت ” عباداً لنا ” ( بندگان ما ) که در قرآن آمده ، سازگارى ندارند ، وانگهى بعد از کیفر اول یهودیان بر  هیچیک از آنان چیره نگشتند . در حالى که پس از مجازات اول یهودیان در صدر  اسلام ، بار دیگر یهودیان بر مسلمانان غلبه کردند ، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان یارى کرد ، و طرفداران آنها را نیز با حمایت ابرقدرت ها بیش از ما قرار داد .
 اینک آنها هستند که در زمین فساد نموده ، و بر ما و سایر ملت ها ، برترى طلبى  مى کنند و این مجاهدان و کفر ستیزان اسلام هستند که ضربات خود را بر پیکر آنهاوارد ساخته و چهره آنان را در غم و اندوه فرو مى برند .
با بررسى تاریخ یهود بعد از حضرت موسى ( علیه السلام ) روشن مى گردد که فتنه گرى و فسادانگیزى در گذشته و حالِ یهود وجود داشته ، اما برترى وعده داده شده آنها تنها در زمان ما بوجود آمده است و البته کیفرِ موعود خداوند نیز در پى آن خواهد  آمد .
 این مطلب براى تمام کسانى که از تاریخ یهود آگاهى دارند ، کاملا واضح و آشکار است .
 وعده خداوند به تسلط دائم بر یهود  خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید :
 ” آنگاه که پروردگارت اعلام نمود که حتماً تا روز قیامت بر آنان ( یهود ) کسانى را برخواهد انگیخت که پیوسته عذابى سخت بر آنها روا دارند ، همانا پروردگار تو زود کیفر و ( در عین حال ) بسیار آمرزنده ومهربان است * و آنها ( یهود ) را روى زمین به صورت گروه هایى پراکنده کردیم ، برخى از آنان نیکوکار و برخى ناصالحند و آنان را با خوشى و ناخوشى آزمودیم ، شاید که ( بسوى حق ) باز گردند ” ( ۳ ) .
 معنى دو آیه شریفه این است که خداوند اعلان و مقدر فرموده که در آینده ،افرادى را بر یهود مسلط مى گرداند که تا روز رستاخیز آنان را به عذابى سخت گرفتار سازد . او خدائى است که به سرعت کیفر مى دهد و بسیار آمرزنده و مهربان است .
 از جلمه مجازاتهاى خداوند درباره یهودیان این است که آنها را در زمین پراکنده و دسته دسته مى گرداند ، گروهى از آنان نیکوکار و گروهى بدکارند و آنها را با خیر و شر آزمایش مى کند شاید توبه نموده و هدایت شوند .
 ما اجراى این وعده الهى در کیفر یهود را ، در تمام دورانهاى تاریخى آنان به استثناى دوران حکومت پیامبرانى چون موسى ، یوشع ، داود و سلیمان ( علیهم السلام ) مشاهده مى کنیم و خداوند همواره اقوام و ملتهاى مختلفى را بر آنها مسلط گردانده که آنان را به عذابى دردناک گرفتار نموده اند .
 ممکن است گفته شود که پادشاهان مصر ، بابل ، یونان ، فارس ، روم و دیگران بودند که بر یهودیان تسلط یافته و آنان را مجازات سختى نمودند اما مسلمانان چنان رفتارى با آنها نکرده اند ، بلکه تنها بر نیروهاى نظامى آنها پیروز گشتند و سپس زندگى در سایه دولت اسلامى را از آنان پذیرفتند ، تا با برخوردارى از آزادى و حفظ حقوق خود در سایه قوانین اسلامى زندگى کرده و جزیه بپردازد .
 اما پاسخ این است که معنى عذاب سخت این نیست که پیوسته آنها را کشته یا آواره و زندانى نمایند ، آن چنانکه بیشتر حکومتهایى که پیش از اسلام بر آنان تسلط یافتند ، اینگونه عمل کردند ، بلکه به این معنى است که آنها از لحاظ نظامى ،سیاسى ، تسلیم آن حکومتى مى گردند که خداوند بر آنان مسلط ساخته است .
اگرچه مسلمانان در کیفر دادن یهودیان ، از دیگران ملایم تر بودند ، اما همان سیطره سلمانان ، مصداق تسلط بر یهودیان ، و کیفر نمودن آنان است .
 گاهى نیز گفته مى شود : تاریخ یهود تطبیق این وعده خدا را بر آنها گواهى مى دهد ولى در یک و یا حداقل نیم قرن اخیر ، کسى که آنان را مجازات و کیفر دهد بر آنان مسلط نشده ، بلکه آنان از سال ۱۹۳۶ میلادى بدترین شکنجه ها را در فلسطین و دیگر مناطق به مسلمانان روا مى دارند این قضیه را چگونه مى توان تحلیل نمود ؟
 پاسخ این است که : این دوره از تاریخ زندگى یهودیان استثناست ، زیرا این همان دوره بازگشت قدرت آنهاست که خداوند در سوره اسراء به آنان وعده فرموده است :
 ” سپس پیروزى شما را بر کسانى که آنان را علیه شما برانگیختیم برگردانده و به شما اموال و فرزندانى عطا کرده ، و شما را از یارانى بیش از تعداد آنان برخوردار سازیم تا با همکارى شما بر ضد آنها بستیزند ” ( ۴ ) .
 بنابراین ، دوره مذکور خارج از وعده کلى تسلط بر آنهاست تا اینکه وقت کیفر و  مجازات دوم بدست مسلمانان فرا رسد .
 در این زمینه روایاتى از ائمه ( علیهم السلام ) رسیده که وعده سرکوب مجدد یهود نیز بدست مسلمانان انجام مى پذیرد ، صاحب مجمع البیان ، در ارتباط با سرکوب یهود در طغیان دوم آنان ، اتفاق نظر مفسران را بیان کرده و مى گوید : مراد از آن نزد تمام مفسرین ، امت پیامبر اسلام حضرت محمد ( صلى الله علیه وآله ) است ، و همین معنى از امام باقر ( علیه السلام ) نقل شده ، وعلى بن ابراهیم قمى ، در تفسیر خود آن را از ابى الجارود ، از امام
 باقر ( علیه السلام ) بیان کرده است .
وعده خدا بر فرونشاندن آتش جنگ یهود خداى متعال در قرآن مجید مى فرماید :
 ” یهودیان گفتند دست خدا بسته است ، دست هاى خودشان بسته باد . و به سزاى این گفته از رحمت خدا دور باشند . بلکه دستهاى ( قدرت ) خدا گشوده است و هرگونه بخواهد انفاق مى کند . آنچه از ناحیه پروردگار بر تو فرود آمده ، بر سرکشى و کفر بسیارى از آنان مى افزاید و ما میان آنان تا روز رستاخیز ، کینه و دشمنى انداختیم ، و هر وقت آتش جنگى را برافروختند ، خداوند آن را خاموش کرد ، آنان در زمین راه فساد مى پیماند و خداوند فساد کنندگان را دوست ندارد ” ( ۵ )
 این وعده الهى بر فرو نشاندن آتش جنگ هایى است که یهودیان مى افروزند .
خواه مستقیماً خود آنان جنگ افروزى نمایند و یا دیگران را به جنگ تحریک کنند و این وعده الهى بدلیل لفظ ” کلّما اوقدوا ” یعنى ” هر وقت آتش افروزى نمایند ” بدون استثناء است .
 تاریخ گذشته و حال یهود گواهى مى دهد که آنها همواره در پشت پرده بسیارى از آشوب ها و جنگ ها حضور داشته اند ، اما خداوند با لطف و عنایت خویش وعده خود را نسبت به مسلمانان و بشریت تحقق بخشیده ، و مکر و حیله یهود را باطل و نقشه هایشان را خنثى و آتش جنگ آنان را فرو نشانده است .
 شاید بزرگترین آتش جنگ و آشوبى که آنان علیه مسلمانان و جهانیان برافروخته اند ، همین نبرد فعلى باشد که جهت دامن زدن به آن ، شرق و غرب را
 تحریک نموده و خودشان در فلسطین بطور مستقیم ، و در اکثر کشورهاى جهان بطور غیر مستقیم طرف درگیرى اند ، و آنچه باقى مانده وعده خداوند است که با فرو نشاندن این جنگ تحقق مى یابد .
 از آیه شریفه یاد شده چنین استفاده مى شود که دشمنى و درگیرى داخلى خودآنها ، یکى از الطاف الهى جهت فرو نشاندن آتش جنگ آنها است :
 ” و ما میان آنان تا روز قیامت دشمنى و کینه توزى افکندیم و هرگاه آتش جنگى را برافروختند ، خداوندآن را فرو نشاند . “
حال به روایاتى مى پردازیم که از نقش یهود در عصر ظهور سخن مى گویند :
 برخى از روایات عصر ظهور ، مربوط به گرد آمدن یهودیان در فلسطین قبل از جنگى ست که نابودى آنها را در پى دارد که تفسیرى بر این آیه شریفه است : ” . . . به بنى اسرائیل گفتیم در زمین ساکن شوید و زمانى که وعده آخرت فرا رسد شما را با همدیگر مى آوریم ” ( ۶ )
 چنانکه در تفسیر نور الثقلین آمده یعنى شما را از هر ناحیه اى گردهم مى آوریم .
 حدیث دیگر درباره اجتماع و کارزار یهودیان در عکّا است ، از پیامبر ( صلى الله علیه وآله ) روایت شده که فرمود :
 ” آیا شنیده اید نام شهرى را که بخشى از آن درون دریاست ؟ عرض کردند : آرى ، فرمود : قیامت به پا نمى شود مگر آنکه هفتاد هزار تن از فرزندان اسحاق به این شهر یورش برند . ” ( ۷ )
و از امیر مؤمنان ( علیه السلام ) روایت شده است که فرمود :
” در مصر منبرى را بنا نموده و دمشق را قطعاً تخریب خواهم کرد و یهودیان را از شهرهاى عربى بیرون مى رانم و با عصایم عرب ها را به پیش مى برم ، راوى این حدیث ( عبایه اسدى ) مى گوید : پرسیدم اى امیر مؤمنان ، شما بگونه اى خبر مى دهید که به یقین پس از مردن زنده خواهید شد ؟ فرمود : هیهات اى
 عبایه که متوجه نشدى ! مردى از تبار من یعنى مهدى ( علیه السلام ) این امر را بر عهده دارد . ” ( ۸ )
 روایت این نکته را مى فهماند که یهودیان بر بسیارى از شهرهاى عرب تسلط و یا در آن حضور مؤثر خواهند داشت . ما پیرامون نبرد حضرت مهدى ( علیه السلام ) با سفیانى ویهودیان ، در بیان حوادث سرزمین شام ، و حوادث حرکت ظهور ، سخن خواهیم گفت .
 از جمله روایاتى که در ارتباط با یهودیان است ، حدیث کشف معبد توسط آنهاست ، تعبیر ” کشف هیکل ” ( معبد ) در شمار نشانه هاى ظهور آمده ، که ظاهراً کشف معبد حضرت سلیمان ( علیه السلام ) است ، از امیر مؤمنان ( علیه السلام ) نقل شده که فرمودند :
 ” ظهور آن حضرت نشانه ها و علاماتى دارد : نخست محاصره کوفه با کمین و پرتاب سنگ ، و ایجاد شکاف و رخنه در زوایاى کوچه هاى کوفه و تعطیلى مساجد به مدت چهل شب و کشف معبد و به اهتزاز در آمدن پرچمهائى گرداگرد مسجد بزرگ ( مسجد الحرام ) است . قاتل ومقتول در این ماجرا ، در آتش اند ” ( ۹ )
 احتمال دارد که آن معبد ، یک اثر تاریخى غیر از معبدِ حضرت سلیمان بوده و یا در محل دیگرى غیر از قدس باشد ، چون عبارت ” کشف معبد ” بطور کلى مطرح شده و نامى از کاشف آن به میان نیامده است .
بخش هاى اول این روایت نشانگر حالت جنگ در کوفه است که در روایات ،گاهى از آن به عراق یاد مى شود ، اما در این جا به معنى همان شهر کوفه و محدوده آن و درهم کوبیدن شهر و ایجاد موانع دفاعى در گوشه و کنار آن است .
 اما پرچم هاى گوناگون در اطراف مسجد الحرام ، اشاره به درگیرى و کشمکش قبایل بر سر حکومت دارد که اندکى پیش از ظهور حضرت پدید خواهد آمد و در
 این زمینه روایات فراوانى وارد شده است .
 دسته اى دیگر از احادیث ، روایاتى است که به معرفى افرادى مى پردازد که خداوند بعد از فسادآفرینى و تکبرجویى یهودیان بر آنان مسلط مى گرداند ، که
 تعدادى از آنها در تفسیر آیات قرآن مجید گذشت ، و برخى دیگر درباره ایران و شخصیتهاى ایرانى در زمان ظهور است ، مانند حدیث ” پرچم هاى سیاه ” که توسط راویان متعدد نقل شده و در آن چنین آمده است :
” درفش هاى سیاه ، از خراسان ظهور کنند . هیچ چیز قادر به بازگرداندن آنها نیست ، تا سرانجام در قدس برافراشته شوند ” .
 روایاتِ مربوط به بیرون آوردن تورات اصلى از غارى در انطاکیه و کوهى در شام و فلسطین و دریاچه طبریه ، توسط حضرت مهدى ( علیه السلام ) و استدلال آن حضرت بریهودیان ، بوسیله تورات نیز از جمله همین روایات است .
 از پیامبر اسلام ( صلى الله علیه وآله ) روایت شده که فرمود :
” تورات و انجیل را از سرزمینى که انطاکیه نامیده مى شود بیرون آورد . ” ( ۱۰ )
 و نیز از آن بزرگوار نقل شده که فرمودند :
” صندوق مقدس را از غارى در انطاکیه و بخش هایى از تورات را از کوهى در شام بیرون آورده و به وسیله آن با یهودیان به استدلال پردازد و سرانجام بسیارى از آنها اسلام آورند . ” ( ۱۱ )
 همچنین از پیامبر ( صلى الله علیه وآله ) نقل شده که فرمود :
” صندوق مقدس از دریاچه طبریه به وسیله او آشکار شود و آن را در حضورش در بیت المقدس قرار دهند و چون یهودیان آن را مشاهده نمایند ، به جز اندکى بقیه ایمان آورند . ” ( ۱۲ )
 تابوت سکینه یا صندوق مقدس ، همان است که در فرموده خداى متعال آمده است :
 ” پیامبرشان گفت : دلیل و نشانه بر پادشاهى او ( طالوت ) این است که آن صندوق ( صندوقى که موسى را در آن به آب افکندند ) که در آن سکینه و آرامشى از جانب پروردگارتان و بازمانده اى از آنچه آل موسى و آل هارون باقى گذاشته اند ، در حالى که آنرا فرشتگان حمل مى کنند به سوى شما خواهد آمد ، به راستى در آن نشانه اى ( از صداقت حاکمیت طالوت ) براى شماست چنانچه مؤمن باشید . ” ( ۱۳ )
در تفسیر آیه آمده که این صندوق که در آن میراث پیامبران ( علیهم السلام ) وجود دارد ،دلیل و نشانه اى براى بنى اسرائیل است تا بدانند چه کسى شایستگى فرمانروائى دارد ، از این رو فرشتگان آن را آورده و از میان جمعیت بنى اسرائیل عبور داده و آنگاه در پیش روى طالوت ( علیه السلام ) قرار مى دهند ، سپس طالوت ( علیه السلام ) آن را به داوود و او به سلیمان و او به وصى خود آصف بن برخیا تسلیم مى کند ، اما بنى اسرائیل بعد از وصى حضرت سلیمان چون از دیگرى اطاعت مى کنند آن صندوق را از دست مى دهند .
و منظور از جمله ” فیسلم کثیر منهم ” ( بسیارى از آنان ایمان مى آورند ) و یا ” اسلمت إلا قلیلا منهم ” ( بجز اندکى از آنان بقیه ایمان مى آورند ) ممکن است کسانى باشند که صندوق مقدس را مى بینند و یا کسانى که حضرت مهدى ( علیه السلام ) بوسیله تورات اصلى با آنان استدلال مى نماید و یا افرادى که حضرت آنان را پس از آزاد سازى فلسطین در آنجا باقى مى گذارد .
 در روایتى دیگر آمده که تعداد سى هزار نفر از یهودیان به حضرت ایمان مى آورند که نسبت به کل جمعیت آنان ، رقم اندکى است .
 از جمله روایت هاى مربوط به یهود ، روایت هاى درگیرى حضرت و یارانش با یهودیان است . همچون حدیث بیرون راندن آنان از جزیرة العرب توسط حضرت
 که قبلا گذشت . این اقدام حضرت با پیروزى بر یهودیان و بیرون راندن آنان ازفلسطین به پایان مى رسد ، علماء شیعه و سنى روایات مربوط به نبرد بزرگ حضرت مهدى ( علیه السلام ) با سفیانى را نقل کرده اند ، نبردى که از پشتیبانى یهودیان و رومیان برخوردار است . این نبرد در جبهه اى از انطاکیه تا عکّا امتداد دارد ، یعنى در طول ساحل سوریه ، لبنان و فلسطین و از آنجا تا طبرستان ، دمشق و قدس ادامه مى یابد .
 شکست بزرگ وعده داده شده یهود در آنجا اتفاق مى افتد بگونه اى که سنگ و درخت به سخن مى آیند که اى مسلمان ! این شخص یهودى است ، او را بکش .
شرح این مطلب در فصل نهضت ظهور حضرت مهدى ( علیه السلام ) ( ارواحنا فداه ) خواهد آمد .
حدیث دیگر مربوط به نبرد ” مرج عکّا ” است که شاید جزئى از جنگ بزرگ پیشین باشد ، هر چند احتمال آن هست که جزئى از دومین نبرد حضرت مهدى ( علیه السلام )با غربیها و پشتیبانان یهودى آنها باشد ، که پس از گذشت دو یا سه سال از آزادى فلسطین و شکست یهودیان و غربى ها به وقوع مى پیوندد به گفته روایات ، حضرت مهدى ( علیه السلام ) پس از آن نبرد ، پیمان صلح و عدم تجاوزى را به مدت ۷ یا ۱۰ سال با روم یعنى غربى ها منعقد مى کند که ظاهراً حضرت عیسى ( علیه السلام ) میانجى و واسطه آن پیمان است ، اما آنان پس از دو یا سه سال پیمان شکنى نموده ، و با هشتاد لشکر که هر یک متشکل از ۱۲ هزار تن مى باشد ، به نبرد مى پردازند . در این نبرد بزرگ ، بسیارى از دشمنان خدا به هلاکت مى رسند تا جائى که این نبرد را به کشتار عظیم و ضیافت ” مرج عکا ” توصیف مى کنند ، یعنى ضیافتى که درندگانِ زمین و پرندگان آسمان از گوشت بدن ستمگران استفاده مى کنند .
 از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده که فرمود :
” شهر روم را با تکبیر ۷۰ هزار مسلمان مى گشاید ، آنان شاهد این کشتار عظیم و خوان گسترده خدا در مرج عکّا خواهند بود . ” ( ۱۴ )
 از جمله این روایتها ، احادیث مربوط به موقعیت نظامى شهر عکّا در زمان ظهور حضرت است که حضرت ، آنجا را پایگاه دریائى براى فتح اروپا قرار مى دهد .
در روایات آمده است :
” آن حضرت تعداد چهار صد کشتى را در ساحل عکّا تدارک دیده و با یاران خویش به سرزمین رومیان روى آورده و آنجا را فتح مى نماید ” ( ۱۵ )
ما در فصل حوادث نهضت ظهور حضرت مهدى ( علیه السلام ) ، پیرامون این حادثه بیشتر سخن خواهیم گفت .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر