پنجشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۱

برگرداندن خورشید، توسط علی(ع)ا


 

در مورد مناقب امیرمومنان علی(علیه‎السلام)، شیعه و سنی در کتابهای خودشان فضایل بسیاری ثبت کرده‎اند. یکی از آن موارد که شیعه و سنی آن را در کتابهای خود آورده‎اند مسئله ردالشمس است. البته در ذکر این روایت اختلافاتی به چشم می‎خورد اما چیزی که قابل توجه است این که اصل این قضیه اتفاق افتاده است و مورد تایید همگان است.

 

به نکات زیر توجه کنید:

- درباره جریان ردالشمس علاوه بر آن که بسیاری از  دانشمندان شیعه آن را در کتاب‎های خویش آورده و تأیید کرده‎اند (۱) بسیاری از کتب معتبر اهل تسنن نیز آن را به طرق خویش روایت نموده و مورد قبول قرار داده‎اند(۲) حتی برخی از دانشمندان اهل تسنن درباره تأیید این جریان و رد اشکال‎هایی که به سند یا متن روایت شده کتابی مستقل تألیف کرده‎اند(۳).

- امام علی(علیه‎السلام) حداقل دوبار این اعجاز را به عنوان یکی از فضایل‎ و افتخارات خویش به مخالفان گوشزد نموده و آنان نیز آن را تأیید نمودند یکی در احتجاج با ابوبکر پس از جریان سقیفه(۴) و دیگری در روز شورا خطاب به اصحاب شورا.(۵)

- جریان ردالشمس به عنوان یکی از موضوع‎های مسلم تاریخی در شعر بسیاری از شعرای قرن اول و دوم آمده است(۶) از جمله سید حمیری اشعار معروفی در این زمینه دارد. (۷)

 

اما شرح واقعه ردالشمس

ظاهرا این معجزه دوبار در زندگی حضرت علی(علیه‎السلام) اتفاق افتاده است در این قسمت هر دو واقعه را بطور خلاصه از کتاب ارشاد شیخ مفید نقل می‎کنیم.(۸)

ذکر این نکته قابل توجه است که نماز عصر حضرت علی(علیه‎السلام) قضا نشده بود چرا که همه ذکر کرده‎اند که نزدیک غروب آفتاب بوده است .

۱. ردالشمس بار اول به طوری که اسماء، ام سلمه، جابر انصاری، ابوسعیدی خدری و گروهی دیگر روایت کرده‎اند چنین است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در منزل خود بود و حضرت علی (علیه‎السلام) هم حضور داشت همان موقع جبرئیل آمده و وحی الهی آورد. پس از آن که رسول خدا احساس خستگی داشتند، سر مبارک خود را روی پای حضرت علی(علیه‎السلام) گذارد و خوابیدند تا نزدیک غروب آفتاب. حضرت علی(علیه‎السلام) که نماز عصر را بجا نیاورده بود ناچار شد نمازش را در حالت نشسته بخواند و رکوع و سجود را با اشاره به جای آورد.


پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از آن که به خود آمد به حضرت علی(علیه‎السلام) فرمود نماز عصرت را خوانده‎ای؟ عرض کرد نمی‎توانستم نماز را به حالت عادی بخوانم به خاطر حالت وحی که بر شما عارض شده بود و بر من تکیه داده بودید، پس نماز را به صورت نشسته خواندم. در این هنگام خود پیامبر و یا حضرت علی(علیه‎السلام) به فرمان پیامبر از خدای متعال می‎خواهد که خورشید را برای امام علی(علیه‎السلام) که برای احترام به پیامبر، نمازش را به حالت عادی نخوانده، برگرداند و چنین هم می‎شود.


درباره مکانی که جریان اول رخ داد اگرچه در روایت شیخ مفید چنان که گذشت منزل پیامبر گفته شده اما برخی دیگر آن را «ضهیاء» یا «صهباء»(۹) و برخی آن را در «کراع الغمیم»(۱۰) و برخی دیگر آن را مسجد فضیخ ـ در حوالی مدینه ـ دانسته‎اند.(۱۱)


۲. بار دوم که پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای حضرت علی(علیه‎السلام) اتفاق افتاد هنگامی بود که امام علی(علیه‎السلام) و یاران او قصد عبور از رودخانه فرات در منطقه بابل را داشتند و هنگامی که سپاهیان مشغول عبور دادن مرکب‎ها و توشه‎ها از رودخانه بودند از نماز عصر غافل شدند اما امام و برخی از یاران نماز را به جای آوردند.

در این هنگام خورشید غروب نمود در حالی که عدّه زیادی نماز عصر را نخوانده بودند آنان در این باره با امام(علیه‎السلام) به گفتگو پرداختند. وقتی امام یاران خویش را اینگونه نگران دید از خدای متعال درخواست نمود تا خورشید را برگرداند که سپاهیان، نماز عصر را به جای آورند و چنین شد... .(۱۲)


پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از آن که به خود آمد به حضرت علی(علیه‎السلام) فرمود نماز عصرت را خوانده‎ای؟ عرض کرد نمی‎توانستم نماز را به حالت عادی بخوانم به خاطر حالت وحی که بر شما عارض شده بود و بر من تکیه داده بودید، پس نماز را به صورت نشسته خواندم. در این هنگام خود پیامبر و یا حضرت علی(علیه‎السلام) به فرمان پیامبر از خدای متعال می‎خواهد که خورشید را برای امام علی(علیه‎السلام) که برای احترام به پیامبر، نمازش را به حالت عادی نخوانده، برگرداند و چنین هم می‎شود.

توضیحاتی در رابطه با امکان رخداد این واقعه

اول در این که این جریان چگونه رخ داده است اختلاف روایاتی است؛ برخی می‎گویند که حضرت علی (علیه‎السلام) از سوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به ماموریتی فرستاده شده بودند که وقتی برمی‎گردند نزدیک غروب آفتاب بوده است.

دوم برخی دیگر مثل شیخ مفید قائل به این هستند که رسول خدا از خستگی دریافت وحی، سر مبارک را بر روی پای امیرمومنان گذاشته بودند و خوابشان برده بود و وقتی بیدار شدند نزدیک غروب آفتاب بوده است.

 

حال امکان رخداد این مسئله را از جهت فقهی بررسی می‎کنیم:

1- خواندن نماز در اول وقت مستحب است و ممکن است که برای پیامبر و ائمه اطهار (علیهم‎السلام) نیز کار مهمتری پیش بیاید و نماز اول وقت به تاخیر بیافتد. و اصل در زندگی پیامبر و ائمه در اقامه نماز اول وقت بوده است. در مورد حضرت علی(علیه‎السلام) هم این چنین بوده که نماز ظهر را اقامه کرده بودند و به انجام کارهایشان پرداخته بودند که یکی از دو مورد فوق پیش آمد و نماز عصرشان به تعویق افتاد.

2- ذکر این نکته قابل توجه است که نماز عصر حضرت علی(علیه‎السلام) قضا نشده بود چرا که همه ذکر کرده‎اند که نزدیک غروب آفتاب بوده است .

3- در فقه آمده است که اگر عمل واجبی که قرار است انجام دهیم موجب ایذاء دیگران شود، می‎توان آن را به گونه دیگری انجام داد. البته در اعمالی که مبدل دارد. مثل نماز که می‎شود نشسته خواند و یا وضو که می‎شود تیمم کرد. حضرت علی(علیه‎السلام) نیز چون نمی‎خواستند که موجب اذیت پیامبر خدا شوند نماز خود را نشسته اقامه کردند. و وقتی رسول خدا بیدار شدند و دیدند که نزدیک غروب است یا خود و یا حضرت علی(علیهماالسلام) دعا کردند که خورشید برگردد و فرصت بیشتر شود و حضرت نماز خود را ایستاده بخوانند و یا به قول کسانی که اصلا نخوانده بود، نماز عصر خود را بخواند.

پس در نهایت این که نماز حضرت قضا نشده بود بلکه نزدیک قضا شدن بوده که با دعای ایشان خورشید برمی‎گردد و پس از نماز حضرت، به حال غروب خود برمی‎گردد.  

                                                                                                                          

         گروه دین و اندیشه تبیانمهری هدهدی



پی‎نوشت‎ها:

۱- محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج4، ص562/ صدوق، الفقیه، ج1، ص203، ح608/ طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص266/ سید مرتضی، رسائل المرتضی، ص 78ـ 83/ سید رضی، خصائص الائمه، ص 56/ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص129.

۲- ابن شهر آشوب، المناقب، ج 2، ص 143/ امینی، الغدیر، ج 3، ص128ـ140/ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 6، ص 86 و 91/ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج 24، ص 145، ح 382/ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 314/ المناوی، فیض القدیر فی شرح جامع الصغیر، ج 5، ص562.

۳- ابن شهر آشوب، المناقب، ج2، ص143/ امینی، الغدیر، ج3، ص127ـ 128/ محمودی، کشف الرمس عن حدیث ردالشمس، ص 21.

۴- صدوق، الخصال، ص550.

۵- طوسی، الامالی، ص548/ طبرسی، الاحتجاج، ص 207.

۶- محمودی، کشف الرمس عن حدیث ردالشمس، ص231.

۷- شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 347.

۸- همان، ص 345 ـ 347.

۹- مجلسی، بحارالانوار، ج 41، ص 167.

۱۰- مجلسی، بحارالانوار، ج 41، ص 174.

۱۱- کلینی، الکافی، ج 4، ص 561.

۱۲- شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 346.

 

معرفی منابع جهت مطالعه در زمینه ردالشمس:

1. کلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، مطبعه حیدری قم، چاپ سوم، 1367.

2. الفقیه، شیخ صدوق، تحقیق غفاری، نشر جامعه مدرسین قم.

3. الاحتجاج، طبرسی، تحقیق خرسان، منشورات دارالنعمان.

4. رسائل المرتضی، سید مرتضی، تحقیق سید احمد حسینی، نشر دارالقرآن، چاپ اول، 1410، خیام قم.

5. خصائص الائمه، سید رضی، تحقیق محمد هادی امینی، نشر آستان قدس، 1406.

6. روضة الواعظین، فتال نیشابوری، نشر الرضی قم، تحقیق سید مهدی خرسان.

7. المناقب، ابن شهر آشوب مازندرانی، مطبعة حیدری نجف، 1376.

8. الغدیر، علامه امینی، نشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ حیدری نوبت دوم 1366.

9. البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، تحقیق علی شیری، داراحیاء التراث، چاپ اول 1408.

10. المعجم الکبیر، الطبرانی، داراحیاء التراث، نشر مکتبة ابن تیمیه، قاهره چاپ دوم.

11. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، تحقیق علی شیری، دارالکفر، 1415.

12. فیض القدیر فی شرح جامع الصغیر، المناوی، تحقیق احمد عبدالسلام، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415.

13. الارشاد، شیخ مفید، تحقیق مؤسسه آل البیت، نشر دارالمفید.

14. الخصال، شیخ صدوق، تحقیق غفاری، نشر جامعه مدرسین قم.

15. الامالی، شیخ طوسی، دارالثقافه، چاپ اول 1414.

16. بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء بیروت، چاپ دوم 1403.

17. کشف الرمس عن حدیث ردالشمس، محمد باقر محمودی، المعارف الاسلامیه، چاپ اول، قم، 1419.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر