دوشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۹۱

پنجاه و یکمین سالروز درگذشت شیخ رجبعلی خیاط


ویژه برنامه از هبوط تا ملکوت به مناسبت سالگرد پنجاه و یکمین سالروز در گذشت شیخ رجبعلی خیاط در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
 نمونه کرامات شیخ رجبعلی خیاط:


يكي از ياران شيخ نقل مي كند
كه در حدودسالهاي۱۳۳۵ و  ۱۳۳۸ با تاكسي كار مي كردم .
دو زن يكي بلند قد وديگري كوتاه قد سوار تاكسي شدند
آن كوتاه قد ترك زبان بود وبا خود مي گفت
 ((من فارسي بلد نيستم كه بگويم منزلم كجاست .
هر روزسوار اتوبوس مي شدم و با دو ريال به منزل مي رسيدم ،
اما امروز بايد پنج ريال به تاكسي بدهم )).
به او گفتم :ناراحت نباش ،
من تركي بلد هستم .
منزل اورا پيدا كردم و پول نگرفتم و روانه شدم.
 چند شب بعد براي اولين بار در جلسه مرحوم شيخ شركت كردم .
چند نفري بوديم كه در آن اطاق محقر نشستيم.
شيخ نگاهي به من كرد و با گريه فرمود :
شبهاي جمعه تو از منتظران فرج قائم آل محمد (عجل الله فرجه )هستي .
اگر هستي ،مي داني كه چطور شد كه نزد من آمدي ؟
آن زن كوتاه قد را كه سوار كردي و به مقصد رساندي
و از او پول نگرفتي در حق تو دعا كرد
 و پروردگار عالم هم دعاي اورا مستجاب فرمود.
***
خداي عيب پوش
يكي ازدوستان شيخ
به قصد زيارت شيخ از منزل خارج مي شود .
در بين راه انديشه گناهي به سرش مي زند .
به منزل شيخ كه مي رسد و مي نشيند ،
شيخ مي گويد :فلاني ! در چهره توچه چيزي مي بينم ؟
دردل مي گويد:// يا ستار العيوب !//
شيخ مي خندد و مي پرسد :
چه كار كردي آنچه مي ديدم محو و ناپديد شد.؟

***

 كاسه سبز
فردي از شيخ تقاضا مي كند ،
فرزندش كه تا جندي ديگر به دنيا مي آيد ،
صالح و با ايمان باشد .
شيخ برايش دعا مي كند و مي گويد :
خداو ند به تو پسري عطا مي فرمايد
نامش را مهدي بگذار .
سپس دستور مي دهد عده اي از فقيران را اطعام كند .
وي اين سفره را مي اندازد و نزد شيخ را مي رود
 تا جريان اطعام را بيان نمايد .
قبل از آن كه شروع كند ،
شيخ تمام خصوصيات مجلس و وضع افراد را مي فرمايد
 و مي گويد :
در آن هنگام كه كاسه سبز در دست داشتي
و ميان سفره آب مي دادي ،
حضرت اباعبدالله الحسين (ع)كنار منبر حسينيه شما
 نشسته بودند و دعا مي كردند
و انشاءالله ، سفره شما مورد قبول واقع شده است .
چندي بعد خداوند پسري به وي عطا مي كند ونامش را مهدي مي گذارد.

***






عکس / علی محرابی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر