جمعه، تیر ۳۰، ۱۳۹۱

جناب پناهیان! ارادت به شریعتی به مرتبه رهبر انقلاب و شهید بهشتی هم در عالم برزخ ضربه زد؟

 

 

در حالی که حجت الاسلام علیرضا پناهیان با نقل یک خواب، طرفداری ۲، ۳ ماهه از افکار دکتر شریعتی را عامل نزول شدید مرتبه دو روحانی شهید در عالم برزخ دانسته، باید از ایشان پرسید آیا ارادت به دکتر شریعتی، خدای ناکرده در مرتبه شهید مظلوم آیت الله بهشتی و رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنه ای نیز تاثیر منفی دارد؟


به گزارش خبرنگار «بازتاب»، حجت الاسلام پناهیان اخیرا در سخنانی گفته است:

به یکی از علما خواب یکی از شهدای روحانی را می بینند. از او پرسیده بودند فلانی آن دو دوست دیگه ات که همیشه با هم بودید و شهید شدند کجا هستند؟ شهید روحانی می گوید یکی شان پیش من است اما دیگری، پیش ما نیست خیلی مرتبه اش بالاست، ما به آن نمی رسیم!
آن وقتی دلیل این تفاوت مرتبه را  می پرسد، آن شهید می گوید نمی توانم بگویم...

با اصرار زیاد آن عالم، شهید به او می گوید پس ابتدا باید این نمازی را که به تو می گویم بخوانی بعد...عالم از خواب بیدار می شود و آن نماز را می خواند و سپس می خوابد. آن شهید دوباره به خواب عالم می آید و می گوید: ما سه نفر قبل از انقلاب هم حجره بودیم. دوتایمان مدتی طرفدار افکار دکتر شریعتی بودیم، فقط حدود ۳-۲ ماه؛ بیشتر نه زود برگشتیم. اما آن دوستم که اکنون در مرتبه ای بسیار بالاتر است، طرفدار دکتر نبود... وقتی وارد این عالم شدیم... به ما گفتند فقط به خاطر همان چندماه  بین عوالم تان فاصله ای به این زیادی افتاده است! وقتی هر چیزی را می ریزید تو ذهن تان، پس فردا این ها اذیت تان کرد، فقط خودت تان را شماتت کنید.

 

 البته ممکن است دیدن یک خواب برای شخص بیننده مسیرهایی برای هدایت باز کند. اما این که چنین مواردی بر روی منبر برای تخطئه یک فرد یا جریان گفته شود، جای سوال دارد.

 

جالب آن که کتاب شرح اسم، زندگینامه مکتوب رهبر انقلاب، نکات جالب توجهی از ارادت عمیق رهبر انقلاب به مرحوم شریعتی را بازگو می کند و می نویسد:

 


"آقای خامنه ای همراه آقای واعظ طبسی در پنجم تیر به خانه آقای محمدتقی شریعتی رفتند و با او هم دردی کردند « من در مشهد جزو سه چهار نفر اولی بودم که از واقعه مطلع شدم و تقریبا شک نکردیم که شهید شده است. پدرش هم در جلسه دو سه روز بعد در منزل یکی از دوستان، هنگامی که نرم نرم به او تفهیم شد که دکتر فوت شده است، اولین جمله او که با گریه و زاری همراه بود این بود: علی را کشتند. و همه جمعیت بیست سی نفره آن جلسه که همه هم می گریستند همین را فهمیده بودند. مساله سکته و ربط آن با روزی هفتاد هشتاد سیگاری که دکتر دود می کرد، بعدا به تدریج مطرح شد(به نقل از پاورقی صفحه ۵۳۷کتاب جریانها و سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران تالیف: رسول جعفریان)

فردای آن روز در مسجد کرامت مجلس ترحیمی در بزرگداشت دکتر شریعتی برپا شد. بانی این مراسم آقای خامنه ای بود.....

روزهای تابستان ۱۳۵۶ برای آقای خامنه ای، به واسطه درگذشت دکتر علی شریعتی، سخت و غمگنانه سپری می شد. ماموران مراقب او می گفتند از فرط ناراحتی، عزادار، در خانه نشسته و گروه هایی از مردم، به ویژه دانشجویان برای تسلیت و تعزیت به خانه اش می آینداسناد ساواک


 

البته این ارادت رهبر انقلاب به شریعتی که در برپایی اولین مراسم یادبود، تلقی شهادت او، ناراحتی شدید از درگذشت وی و حالت عزاداری به خود گرفتن، به این معنا نیست که آیت الله خامنه ای به عنوان یک کارشناس دینی همه افکار شریعتی را قبول داشته اند و قطعا برخی دیدگاه های او را قبول ندارند.

اما باید پرسید طبق معیار آقای پناهیان، همین میزان ارادت به شریعتی، به مرتبه رهبر انقلاب و بزرگان دیگری چون شهید بهشتی و شهید مفتح هم در عالم برزخ ضربه می زند؟

 

 

در همین حال وبلاگ انتحاری در مطلبی با عنوان «خواب وخوبها» نوشت:

پرده اول:

شریعتی باز هم از آنجایی مورد هجمه واقع شد که بخش عمده ای از عمر خویش را با آن مبارزه میکرد. سطحی  نگری و عوام زدگی شاید یکی از مهمترین عواملی باشد که در نوشته ها و سخنرانی های شریعتی بارها و بارها با آن مخالفت و مبارزه شده است. خطری که امروز انقلاب اسلامی را مورد تهدید جدی قرار داده و شاید اگر به اندازه کافی به افکار شریعتی بها داده می شد، امروز این خطر کمرنگ تر از وضعیت فعلی می بود.

 

آنچه که چندی پیش آقای پناهیان بر منبر گفتند تنها بیانگر نظر ایشان (و احتمالاَ هم فکرانشان) در رابطه با دکتر علی شریعتی نیست. بلکه نمایه ای از نوع نگاه جریان حاکم در برخورد با پدیده های گوناگون و از جمله دکتر علی شریعتی به عنوان نماد روشنفکری دینی معاصر است. برخوردی ساده انگارانه و ظاهر بینانه که به جای عمق بخشیدن و پخته کردن موضوعات، بیشتر به عوام پسندانه بودن و مصادره ی به مطلوب کردن پدیده ها همت می ورزد، به جای ریشه یابی و تحقیق در مورد اقوال به برد رسانه ای و عوام فریب بودن آن می اندیشد و به جای متکی بودن به تفکر و تعمق، به خواب و رویا تکیه می کندبعید می دانم برای یک منبری مشهور دسترسی به منابع تاریخی و خاطرات انقلابیون (حتی در سطح سوال از خود آنها) کار دشواری باشد. اگر سری به خاطرات انقلابیون اعم از چپ و راست بزنیم شاید کمتر کسی باشد که در خاطراتش رد پایی از شریعتی نباشد و اثر وی بر اقشار مختلف مردم (و مخصوصاَ دانشجویان) از چشم کسی پنهان مانده باشد و صد البته که چنین تجاربی برای کسانی است که در صف اول مبارزه حضور داشته اند و از نزدیک با جریان انقلاب همراه بوده اند و مسلما کسانی که بعد از به ثمر نشستن تلاشهای انقلابیون درصدد معرفی خود به عنوان چهره ای انقلابی دارند باید هم برای اثبات خود دست به نفی شریعتی بزنند.

 

جناب آقای پناهیان به نظر شما کدام یک به عدالت و تقوی نزدیکتر است؟ اینکه شریعتی را به خاطر موج بیدارگرانه ای که در میان روشنفکران جامعه به راه انداخت و باعث جذب بسیاری از جوانان این مملکت که یا مقهور حس انقلابی شرق بودند و یا مجذوب حس تجدد غرب با جنبه ای نادیده از اسلام آشنا کرد؛ لایق بهشت بدانیم ؟ و یا به خاطر اشتباهاتی که در نظر هر متفکر ممکن است بوجود آید، طرفداران دو ، سه ماهه او را مستحق تخفیف در اجر شهادت بپنداریم؟



پرده دوم:

راستی اگر چند طلبه شهید به  خاطر دو ، سه ماه حمایت از دکتر شریعتی مستوجب تخفیف در اجر شهادتند ، تکلیف: شهید بهشتی،شهید مفتح و شهید چمران که دیگر مشخص است و یا حتی عاقبت شهید مطهری هم در هاله ای از ابهام قرار می گیرد. آیا بهتر نیست که در هنگام سخنرانی به عواقب سخنانمان بیاندیشیم.

پرده سوم:

ماجرای خواب دیدنها و خواب گفتنها در میان سیاسیون با سابقه مسبوق به سابقه است. به عنوان مثال شاید یکی از اثر گذارترینِ این خوابها را کسانی که پیگیر اخبار سیاسی هستند به یاد داشته باشند: در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 آیت الله مصباح یزدی این گونه نقل می کنند:( دیشبیکیاز دوستانحاضر در جلسهنقلکرد؛ قبلاز برگزاریمرحلهیاولانتخاباتبهمحضر یکیاز علمایاهواز رسیدم‌. ایشانگفت‌: نگراننباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشانگفتهبود کهشخصیشببیستو سومماهرمضاندر حالاحیا، پیشاز نیمهیشببهخوابمیرود. در خواببهاو ندا میشود کهبلند شو برایاحمدینژاد دعا کن، وجود مقدسولیعصر (عج‌) دارند برایاحمدینژاد دعا میکنند. میگوید منحتیاسماحمدینژاد را نشنیدهبودمو اصلاً او را نمیشناختم‌!)

 

ماجرای خواب دیدنها در سالهای اخیر نیز توسط سیاسیون دیگر نیز پیگیری شد که نمونه آن جریان خوابهای آیت الله هاشمی رفسنجانی است که از این سیاق خارج نیست، در عین حال که هاشمی رفسنجانی خوابهایش را به امام خمینی نسبت میدهد و در جریان خوابها موضع گیری له یا علیه کسی نمیکند پس در نتیجه بار ارزشی به نفع شخص یا جریان خاصی یا علیه شخص یا جریان خاصی در پی ندارد.



پرده چهارم:

-         
معروف است محقق حلی(از بزرگان علمای شیعه) مدتی در خواب میدید که شخصی به او میگوید که فردا دیوانه ای وارد مسجد میشود او را از مسجد بیرون نکن . ولی محقق حلی میگفت اگر که پنجاه مرتبه این خواب تکرار شود چون خواب حجت نیست و بنا بر حجت شرعی (روایات معتبر) که در دسترس است دیوانه را از مسجد بیرون میکنم. نقل است که از این زمان به او لقب محقق داده اند.



-         
امام صادق (ع) میفرمایند :ِ أَنَّ دِینَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُرَى فِی النَّوْمِ

دین خداوند تبارک و تعالی بالاتر از آن است که در خواب دیده شود

-          آیا بهتر نیست اگر میخواهیم از کسی انتقاد کنیم به جای بهشتی و جهنمی کردن طرف مقابل با استدلال و منطق و مطابق با آرا و افکار او، وی را نقد کنیم چه آنکه بهشتی یا جهنمی کردن افراد جز به دست خداوند متعال نیست و همو ست که در قرآن مجیدش اینگونه میفرماید:



إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیمٌ (15/نور). آن گاه که آن سخن را از دهان یکدیگر مى‏ گرفتید و چیزى بر زبان مى‏ راندید که در باره آن هیچ نمى‏ دانستید و مى‏ پنداشتید که کارى خرد است، و حال آنکه در نزد خدا کارى بزرگ بود.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر